سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

می‌خواستم همسر دومم را بترسانم، او را به آتش کشیدم!

جوان ۲۴ ساله‌ای که مدعی است برای ترساندن همسر دومش، او را در اصطبل به آتش کشیده است با تفهیم اتهام از سوی قاضی ویژه قتل عمد مشهد در اختیار کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی قرار گرفت تا بررسی‌های بیشتری در این باره صورت گیرد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،  ماجرای این جنایت وحشتناک در یکی از روستا‌های راز و جرگلان درحالی رخ داد که مرد ۲۴ ساله‌ای نتوانست بین دو همسر جوانش به عدالت رفتار کند و همین موضوع موجب درگیری‌های خانوادگی شد. اختلافات دو همسر «یونس» به حدی شدت گرفت که مشاجرات لفظی به قهر و تهدید انجامید. در این میان همسر دوم یونس مدعی بود که مرد ۲۴ ساله به او اهمیتی نمی‌دهد و زمان بیشتری را با همسر اولش سپری می‌کند!


بیشتر بخوانید: تازه‌داماد در مراسم خواستگاری پدرزنش را به آتش کشید


این کشاکش‌های خانوادگی بین دو زن جوان، همچنان ادامه داشت تا این که بیست و هفتم مرداد، همسر دوم یونس پس از یک مشاجره لفظی با حالت قهر به درون اصطبل منزل شان رفت و یونس نیز چند لحظه بعد وارد اصطبل شد، اما ناگهان فریادی از داخل اصطبل بلند شد و یونس پیکر نیمه جان همسر دومش را که در شعله‌های آتش سوخته بود، با کمک اهالی به درمانگاه رساند، ولی کادر درمانی با دیدن وضعیت وخیم زن جوان، او را به بجنورد و سپس با آمبولانس اورژانس به بخش سوختگی بیمارستان امام رضا (ع) مشهد اعزام کردند. همه تلاش‌ها بر این بود تا این زن که همه اعضای بدنش دچار سوختگی شدید شده بود از مرگ نجات یابد به همین دلیل مصدوم این حادثه تلخ در بیمارستان امام رضا (ع) مشهد بستری شد، اما باز هم تلاش کادر درمانی به نتیجه نرسید و زن جوان روز گذشته بر اثر عوارض ناشی از سوختگی شدید در مرکز درمانی مشهد جان سپرد.

با گزارش این حادثه به قاضی ویژه قتل عمد مشهد که در پی اختلافات خانوادگی رقم خورده بود، بلافاصله قاضی کاظم میرزایی دستور بازداشت همسر زن جوان را صادر کرد تا قبل از فرار وی، نیرو‌های انتظامی حلقه‌های قانون را بر دستانش گره بزنند، اما در همین حال خبر رسید که یونس خود را به نیرو‌های انتظامی مستقر در مرکز درمانی معرفی کرده است. گزارش اختصاصی خراسان حاکی است: این گونه بود که متهم به قتل ظهر روز گذشته درحالی که دست بند‌های آهنین قانون دستانش را می‌فشرد به شعبه ۲۱۱ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد (شعبه ویژه جنایی) هدایت شد و توسط قاضی با تجربه دادسرا مورد بازجویی‌های تخصصی قرار گرفت.

در این هنگام قاضی «کاظم میرزایی» فقط با طرح چند سوال ساده، مرد ۲۴ ساله را طوری به تناقض گویی انداخت که او در همان دقایق اولیه آغاز جلسه بازپرسی همه راه‌های گریز از مجازات و داستان سرایی‌ها را بی نتیجه دید و با ابراز ندامت از مرگ همسر جوانش در اعترافاتی تکان دهنده گفت: دو همسرم با یکدیگر اختلاف داشتند و هرکدام به نوعی به من اعتراض می‌کردند که زمان بیشتری را در منزل دیگری می‌گذرانم. روز حادثه نیز من در منزل همسر اولم بودم که مورد اعتراض همسر دومم قرار گرفتم، او می‌گفت: تو بیشتر به خانه هوویم می‌روی! من هم هر دو نفر آن‌ها را کتک زدم و همسر دومم با قهر به منزل رفت! دقایقی بعد هم با همان حالت عصبانیت ظرف حاوی نفت را برداشت و درون اصطبل رفت تا خودکشی کند! من هم که از رفتار‌های آنان به شدت کنترلم را از دست داده بودم، لحظاتی بعد وارد اصطبل شدم و دیدم که او قصد دارد با شعله ور ساختن کبریت، خودش را به آتش بکشد! در این هنگام برای آن که همسر دومم را بترسانم به او گفتم: کبریت را به من بده تا خودم تو را آتش بزنم! سپس چوب کبریت شعله ور را گرفتم و آن را روی همسرم پرت کردم، ولی ناگهان چشمانم از حیرت گرد شد چرا که همسرم در شعله‌های آتش می‌سوخت! فریادزنان تلاش کردم تا شعله را خاموش کنم که حتی دست خودم نیز سوخت. او را به درمانگاه و سپس به مرکز درمانی بجنورد رساندم، اما پزشکان به دلیل وخامت حالش تشخیص دادند که باید به مشهد اعزام شود و از همان روز در بخش سوختگی بیمارستان امام رضا (ع) بستری بود تا این که امروز جان سپرد و من هم خودم را تسلیم قانون کردم!

در پی اعترافات وحشتناک این مرد ۲۴ ساله، وی با صدور دستوری از سوی قاضی میرزایی و برای کشف زوایای پنهان این جنایت در اختیار کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی قرار گرفت.

منبع:خراسان

انتهای پیام/

برچسب ها: اخبار حوادث ، قتل
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
يه ايراني
۲۰:۲۷ ۱۳ شهريور ۱۳۹۸
بچه هاي الانتو 24سالگي هنوز دست چپ و راست خودشونو درست عز هم تشخيص نميدن اونوقت دوتا زن اخه!!!!!!
واقعا بعضي زندگيها مسخره هست ... نه اوني که 40سالش شده هتوز زيربار زن گرفتن نميره نه اين مه هنوز بيست و پنج سالش نشده دو زن داره ... اينم اخر و عاقبتش هه ...
من در عجبم تا بحال هرچي حوادث عجيب و غريب و وحشتناک قتل و غارت و تجاوز خوندم تو اين شبکه ها و سايتهاي مجازي همشون از مشهد بلند شده .. چراااا اخه؟؟؟ مشهد اونم شهرامام رضا .. چرا بايد اين همه حوادث و پيشامدهاي بد ؟!!!! خدا عاقبت همه روبخير
امام رضا چي ميکشه بداين همشهريهاش...
ما ارزومونه بياييم مشهد ور دل امام رضا زندگي کنيم . اوقات شادي و غممون رو بياييم حرماقا
اونوقت اينهايي که مفت اونجا هستين دست به چه خلافها و جرمهايي که نميزنن