سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

گفت‌و‌گویی جنجالی با وحید شمسایی/ مرا دستبند بزنید و ببرید!

آقای گل فوتسال جهان دقایقی با ما به گفت‌و‌گو نشست و از حواشی خبرساز درباره خودش سخن گفت.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، وحید شمسایی در ۴۴ سالگی هنوز هم به اندازه روز‌های ابتدای حضورش در فوتسال برای رسیدن به موفقیت عطش و انگیزه دارد. او با فولاد ماهان اصفهان به عنوان مربی-بازیکن هم دست از افتخارآفرینی برنداشته و سه عنوان قهرمانی به دست آورد. در این ایام بحث‌هایی هم درباره بازگشت او در این سن به تیم ملی بود چرا که رقیب برزیلی اش فالکائو با کمک فوتسال برزیل توانست از رکورد ۳۹۲ گل زده مهاجم شماره ۹ تیم ملی ایران عبور کند. با ستاره تمام نشدنی فوتسال ایران و جهان گفت و گوی مفصلی انجام داده ایم که در زیر می‌خوانید:

مساله رکورد دیگر خیلی بی مزه شده است. قرار نیست من بیایم به رکوردم برسم. به قول آقای دایی که اسطوره فوتبال ما است و فوتبال ما را به آقای دایی می‌شناسند، رکورد‌ها برای شکستن است. زمانی پوشکاش بوده بعد پله، علی دایی و ... این ادامه دارد و می‌رود جلو. طبیعی است که رکورد‌ها جا به جا شود، اما چطور جا به جا شدن خیلی مهم است. سال ۲۰۰۷ در اوکراین زمان مربیگری آقای حسین شمس از مانوئل توبیاس که ۳۰۲ گل زده بود با ۳۰۷ گل عبور کردم.

آن زمان دنبال این نبودیم که خوب است یا بد. از سال ۲۰۱۲ به خاطر اختلاف سلیقه‌ای که بود هم خودم نخواستم و هم من را نخواستند، اما فالکائو بزرگ این مسیر را ادامه داد تا ۳۹۳ گل زد و سپس ۴۰۰ گل شد. چیزی که جالب بود فالکائو بازیکن بی بدیل فوتسال دنیا ۴ بار خداحافظی کرد، اما این بزرگوار را برگرداندند و به بازی‌هایی بردند که می‌توانست گل هایش را افزایش بدهد. هم من هم فالکائو تعداد گل هایمان به تیم‌های مطرح دنیا بوده است.

من در یک بازی به برزیل ۳ تا و به ایتالیا در یک بازی ۴ گل زدم. ما به بهترین‌های دنیا زدیم، اما بعد از آن برزیلی‌ها برای فالکائو با جزایر سلیمان و کاستاریکا بازی گذاشتند که این نشان می‌دهد که چقدر برای آدمهایشان ارزش قائل هستند.

به ما به جای "سِر" لقب "فر" می‌دهند

من معتقدم این اتفاق در ایران و برای ما در همه جوانب وجود ندارد و فقط مخصوص فوتسال نیست. از بیت المال هزینه می‌شود تا من وحید شمسایی شوم، اما در انگستان وقتی طرف اینقدر بزرگ می‌شود به او جایگاه و لقب سِر می‌دهند و در هفتاد هشتاد سالگی ورزشگاه به اسمش می‌زنند، جایگاه ویژه‌ای به او می‌دهند، اما اینجا می‌گویند فروحید شمسایی، فرهادی ساعی، فرعلی دایی... نمی‌دانم چه استدلالی پشت این جریان است. من همیشه به موفقیت فکر کردم؛ مگر می‌شود آدم به امید زندگی نکند. شب مسابقه همه ش ذهن و مغزم درگیر این بود که فردا در زمین چکار کنم، از روزی که وارد فوتسال شدم آرزو داشتم در یک باشگاه بازی کنم، وقتی به تیم ملی دعوت شدم آرزویم بود که بازی کنم، وقتی در اولین بازی رسمی گل زدم و بهترین بازیکن آسیا شدم بازهم دنبال آرزو‌های بزرگتر بودم و این خیلی لذتبخش است. انسان اگر جاه طلب نباشد به جایی نمی‌رسد.

در فوتسال تنها شدم

این روحیه جاه طلبی شاید باعث شد که در میان فوتسالی‌ها تنها باشم. این واقعیت است که هرجا موفقیتی به دست بیاورید و جایزه‌ای بگیرید این اتفاق می‌افتد. من را بار‌ها کنار گذاشتند و هرکاری می‌کردند که به این عناوین و جوایز نرسم. من همیشه هدف اولم موفقیت تیم بود و بعد از آن به فکر موفقیت خودم هم بودم. بزرگتر از مسی و رونالدو که نداریم؛ آن‌ها برای تعداد هت تریک هایشان هم با هم رقابت دارند. از طرفی در یک تیم نمی‌توانید ۵ گلزن داشته باشید و هرکسی یک مسئولیتی دارد و قرعه به نام من افتاد تا این مسئولیت را داشته باشم.

چرخش‌ها زانویم را خراب کرد

درباره سبک گلزنی ام باید بگویم یکسری چیز‌ها ذاتی است و با تمرین و استمرار به آن توانایی اضافه شده و ارتقا پیدا می‌کند. من از بچگی این سبک ضربه زنی را دوست داشتم و همیشه فکر می‌کنم اگر مثل ابرام چرخی می‌توانستم بچرخم تعداد گلهایم قطعا بیشتر می‌شد. ولی آقای ابطحی به عنوان اولین مربی ام من را یک پله جلوتر برد و آقای شمس فضا را برای پیشرفت من مهیا کرد. درواقع با تمرین توانستم با این سبک ضربه بزنم هرچند هر دو زانویم به خاطر همین حرکت الان تلق و تلوق می‌کند و سرو صدایشان در آمده است. این چرخش‌ها هرچقدر زمانی به من کمک کردند الان دارند اذیتم می‌کنند.

به دخترانم هم نمی‌خواهم ببازم

من در خانه با دخترانم هم بازی کنم دلم نمی‌خواهد ببازم. کسی که می‌بازد به نظر من آدم ضعیفی است البته که فیرپلی باید رعالت شود، اما فوتبال است منچ نیست. فوتبال و فوتسال بازی لحظه‌ها است و نمی‌توان گفت در لحظه چه فکری توی ذهنت است. در جام جهانی ۲۰۰۸ بازی با اروگوئه با کاپیتان حریف دست دادیم و همه چیز در ابتدای بازی فیرپلی بود. اما بازی که شروع شد، به او که رسیدم نیشگونم می‌گرفت؛ من هم دیدم فیرپلی از ثانیه یک است با آرنج به او ضربه زدم. شما نباید ببازید، ولی رفتار و کردار با نباختن خیلی متفاوت است؛ در زمین می‌جنگید، می‌زنید و می‌خورید، اما نباید ببازید. در بازی‌های غیررسمی که جرزنی هم مجاز است.

همیشه پول خوب گرفته ام

اولین قرارداد من در فوتسال ۴۵۰ هزار تومان بود. چاق بودم و به خاطر برادرم با من با مبلغ ۲۵۰ هزارتومان قرارداد بستند، اما چون سریع پیشرفت کردم و بهترین بازیکن آسیا شدم احمد طاهری مربی ام ۲۰۰ هزارتومان دیگر به قراردادم اضافه کرد. آن زمان بیشترین پول را امیر شمسایی و رضا حیدریان و چند بازیکن دیگر می‌گرفتند که قراردادشان حدود یک و نیم میلیون تومان بود. من، اما از همان سال ۷۸ به خودم قول دادم که بتوانم قرارداد‌ها را از نظر مبلغ بالا ببرم. من یکسال در ایتالیا بودم و صدمیلیون تومان فقط به ایران آوردم که آن زمان می‌شد با آن ۴ واحد آپارتمان در یوسف آباد بخرم. بعد آمدم به ارم کیش قم رفتم، آن‌ها بیست میلیون برای رضایتنامه ام به استقلال دادند و ۲۲ میلیون هم خودم برای هشت بازی گرفتم. سال بعد یک مغازه در کیش گرفتم و سپس به تام ایران خودرو رفتم که یک باشگاه خوب و متمول بود. یادم هست سال ۸۵ مبلغ قراردادم حدود سیصدمیلیون تومان بود که بازیکنان فوتبال در آن زمان چنین مبلغی را نمی‌گرفتند. من برای پول بازی نمی‌کردم، اما اعتقاد دارم که نباید خودم را ارزان بفروشم. کریس رونالدو با این همه ثروت با یوونتوس رایگان قرارداد نمی‌بندد و گرانترین بازیکن این تیم است. سال ۹۱ رئیس کمیته فوتسال گفت باید سقف قرارداد بگذارید و من هم بازی نکردم. ۲۶ روز به چین رفتم و سه برابر یکسال ایران پول درآوردم، آنجا خواستند یکساله با آن‌ها قرارداد ببندم، اما نمی‌توانم خارج از ایران زندگی کنم.

اهل ادا و اصول نیستم که بگویم به خاطر ایران نمی‌روم؛ ما همه عاشق مملکتمان هستیم و، اما من طبعم به گونه‌ای است که نمی‌توانم خارج از ایران زندگی کنم. ایتالیا هم به خاطر رودربایستی با محمدحسن انصاریفر و صادق درودگر رفتم که می‌خواستند من پیشرفت کنم، بعد از آن هم از روسیه و اسپانیا پیشنهاد‌های خیلی خوبی داشتم، از آمریکا پیشنهاد داشتم و گفتند خانوادگی سیتیزن می‌شوی، اما نرفتم. الان هم چند تیم آسیایی برای مربیگری من را خواسته اند و قبول نکردم. این از نظر حرفه‌ای یک ایراد و ضعف است که من دارم، اما خب نمی‌توانم خارج از ایران زندگی کنم.

هدفم رکورد زدن نیست

اینکه به عنوان مربی-بازیکن سه قهرمانی پیاپی به دست آورده ام برای رکورد زدن نیست، اما خب از آن لذت می‌برم. وقتی در لیگ ایران در یک فصل ۵۵ گل بزنید یا در یک بازی آسیایی ۹ گل یا در یک تورنمنت ۳۴ گل و یا در ۴۰ سالگی آقای گل آسیا می‌شوید لذتبخش است. این‌ها را من به تنهایی به دست نیاوردم و با همکاری گروهی به دست آمده است. شک نکنید جاه طلبی‌های من در مربیگری هم ادامه دارد. من مدیریت را هم دوست دارم، اما به شرط آنکه فضا وجود داشته باشد. من دنبال میز و صندلی نیستم. همه ما هرچه داریم از فوتسال است و هرکاری می‌توانیم باید برای آن انجام بدهیم.

به مراسم بابک معصومی نرفتم

من با بابک معصومی خیلی دوست بودم، اما هیچوقت به مراسم درگذشتش نرفتم، چون نمی‌خواهم باور کنم که دیگر نیست. روز‌های بسیار خوبی به عنوان هم اتاقی با او داشتم، بابک معصومی یک انسان دوست داشتنی بود. با این وجود چند نفر را نمی‌توان از فوتسال حذف کرد و یکی از آن‌ها قطعا حسین شمس است. رابطه من و آقای شمس استاد و شاگردی بوده هست و خواهد بود، دعوا هم زیاد داشتیم، یک ماه با من خوب بود یا دو ماه قهر بودیم، اما چیز‌های زیادی از او یادگرفتم و همیشه بزرگ و استاد من است. او به گردن من حق دارد، خیلی جا‌ها ضربه هم خوردم و در اوج آمادگی مرا بیرون گذاشت، اما آنچه مهم است اینکه اولین کسی که به من میدان داد حسین شمس بود.

با ریخته گران تجارت نکردم

من با ریخته گران بیزنس نکردم. به عنوان بازیکن به فولاد ماهان اصفهان رفتم که یک تیم درجه یک بود و معتقدم رنسانسی در فوتسال ایران به وجود آورد. من ورزش کردم و بابتش پول گرفتم و خیلی هم به من محبت داشتند. ایشالله آن چیزی که خیر و صلاح است برایش اتفاق بیفتد. چیز عجیبی نبود هنوز هم می‌گویم ریخته گران برای فوتسال زحمت کشید پول خوب به فوتسال آورد. من نمی‌دانم ایشان در بیرون از فوتسال چه کار کرده است و کاری هم ندارم. به من گفتند باید پولی که گرفتید را پس بدهید. من مالیاتم را دادم و پاک پاک هستم. اگر وحید شمسایی نه اینجا در هرکجا از نامش استفاده کرده است بیایید من را دستبند بزنید ببرید. پرچم من پرچم آقا امام حسین (ع) است و از کسی جز خدا هم نمی‌ترسم. من می‌گویم در آن تیم آقای محمدرضا ساکت، سردار طلایی و اگر اشتباه نکنم فرماندار مبارکه و ... حضور داشتند. یک هیات مدیره بسیار قوی که ما را امیدوار کردند که نه فقط فولاد ماهان که فوتسالمان پیشرفت کند. اما این تیم متاسفانه منحل شد با این حال اگر قرار است کسی پول‌ها را پس بدهد اول آقایان هیات مدیره هستند.

دکل را به فوتسال ترجیح دادند

زمانی من به تیم تاسیسات دریایی رفتم و آن زمان این خبر پیچیده بود که این تیم متعلق به جایی است که ماجرای دکل‌های نفتی به آن مربوط است. ما به هرشهری می‌رفتیم به ما می‌گفتند "دکل دزد". تیم تاسیسات دریایی قهرمان آسیا و جزو ده تیم برتر فوتسال جهان شد، اما مدیر بعدی آمد دکل را به فوتسال ترجیح داد. زمانی هم که آقای ساکت آمد ما خیلی خوشحال شدیم، چون ایشان مدیر خیلی لایقی است و در سپاهان و هیات فوتبال اصفهان عملکرد خیلی خوبی داشت. من با آقای ساکت سلام و علیک دارم و استعفایم از کمیته فوتسال و فوتبال ساحلی به خاطر آقای انصاریفر بود. محمدحسن انصاریفر برای من یک شخصیت ویژه است و خواستم نشان بدهم هنوز در این مملکت مرام و معرفت وجود دارد. من عاشق فوتسال هستم، اما به خاطر انصاریفر استعفا دادم.

دایی سلطان فوتبال است

علی دایی سلطان فوتبال است. او اسطوره‌ای است که می‌توانید از او الگوبرداری کنید؛ روراستی، تحصیلات، بیزنش و ورزش، علی دایی یک پکیج کامل و یک نمونه عالی برای الگوبرداری است. من مطلبی خواندم از بازیکنان یوونتوس که گفته بودن نمی‌شود با رونالدو زندگی کرد، چون او همه ش تمرین می‌کند و یک زندگی کاملا حرفه‌ای دارد. این پشتکار است که او را تبدیل به بهترین بازیکن جهان کرده است.

علی کریمی جادوگر بوده و با دریبل‌ها و تکنیکش دلبری می‌کرد، اما علی دایی با قدرت جنگندگی، گل‌ها و تلاشش به موفقیت رسید. علی دایی با طحال پاره شده بازی کرد و خود من هم قلبم را در بازی از دست دادم و آنژیو کردم و دوباره برگشتم. علی کریمی یک نوع بزرگ و علی دایی یک مدل دیگر و شاید نمونه‌های فوتسالی اش من و محمدرضا حیدریان باشیم. محمدرضا حیدریان همیشه خوب است. من فکر می‌کنم خداوند بیش از هرچیزی به او استعداد داده است.

به خاطر استقلال داشتم محروم می‌شدم

من به خاطر بازی در تیم فوتبال استقلال در آستانه محرومیت قرار داشتم. آن سال قرار بود در بازی‌های اول و دوم استقلال در جام باشگاه‌های آسیا بازی کنم که البته داستان‌هایی به وجود آمد. من فوتبالم بهتر از فوتسال بود و به خاطر قدرت شوتزنی ام هافبک بازی می‌کردم. اما چیزی که برایم مهم است اینکه خواست خدا بود در مسیر فوتسال بیفتم. رولند کخ سرمربی آن زمان استقلال در ده روز من را پسندید و به تیم فوتبال آورد. او خیلی مصر بود که در هر سه بازی حضور داشته باشم. این هم شاید یک رکورد باشد که بازیکنی در باشگاه‌های آسیا هم فوتبال و هم فوتسال بازی کرده است.

کخ یک مربی خیلی حرفه‌ای بود و یکی از بهترین تیم‌های استقلال را از نظر بازیکن داشت. علیرضا منصوریان، مهدی هاشمی نسب، علی سامره، محمود فکری، محمدنوازی، علیرضا نیکبخت واحدی و خیلی‌های دیگر بودند، اما تیم به خاطر حاشیه‌های زیاد نتوانست به موفقیت برسد. من نان استقلال را خورده ام، اما هیچوقت طرفدار جدی استقلال و پرسپولیس نبوده ام.

من، چون گل زدن را دوست داشتم شیفته فرشاد پیوس بودم. امیرخان قلعه نویی را دوست داشتم. سیدمهدی ابطحی و سیروس قایقران را همینطور و به علی دایی و علی کریمی و علیرضا منصوریان هم. علاقه و ارادت خاصی به ناصرخان حجازی، علی آقای پروین و منصورخان پورحیدری دارم. اما می‌دانید چرا من همیشه از علی دایی اینقدر می‌گویم؟ زمانی که تازه به ایتالیا رفته بودم زبان نمی‌دانستم و به همراه یکی از دوستان به رستوران یکی از بازیکنان مطرح ایتالیا رفتیم که افراد سرشناسی هم آنجا بودند و متفق القول ایران را با فرش و علی دایی می‌شناختند.

یا وقتی با علی آقا به استرالیا رفتیم تا در مراسم AFC جایزه بگیرم وقتی احترام و برخورد رئیس و مسئولان کنفدراسیون فوتبال آسیا با دایی را دیدم واقعا لذت بردم. آدم به عنوان یک ایرانی واقعا حس بینظیری دارد وقتی می‌بیند هموطنش اینقدر بزرگ است و نگفتنش عین گناه است. در فوتسال ایران برخی چهره‌ها ماندگار هستند؛ یکی از آن‌ها صادق درودگر است که فوتسال ما را از لحاظ مالی و پخش مستقیم تکان داد.

محمدحسن انصاریفر و حسین شمس دو چهره موثر دیگر فوتسال ایران هستند. خیلی‌ها می‌آیند و می‌روند، اما این سه نفر اسمشان همیشه در فوتسال ایران وجود دارد. آقای ناظم الشریعه از نظر من افتخاری بی بدیل کسب کرده و تیم را به مقام سوم رسانده است، اما حسین شمس را همه می‌شناسند، علی دایی و علی کریمی بزرگ هستند هرچند الان هم بازیکنان و تیم فوتبال خیلی خوبی داریم.

چه کسی گفته پله هزارتا گل زده

اینکه می‌گویند رنکینگ بهترین گلزن در فیفا وجود ندارد جالب است. من می‌گویم فیفا اصلا فوتسال را قبول ندارد، اما چرا فالکائو تا از ۳۹۲ گل عبور کرد کشورش به او تبریک گفت. اصلا چه کسی گفته پله هزار گل زده است و چرا همه به او تبریک گفتند. به نظرم این مسایل خیلی بی مزه است و نمی‌توانم آن را درک کنم. زمانی به من گفتند یک تایلندی با ۷۱ گل بیشترین گل را در تاریخ‌ای اف سی زده، اما من هرچه با خودم فکر کردم دیدم فقط در سال‌های ۲۰۰۱، ۲۰۰۲، ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ دستکم ۳۰ گل بیشتر این تایلندی زده ام دیگر سال‌های بعدی تا ۲۰۱۲ را حساب نکردم.

نمی‌فهمم چرا این مسایل رو می‌شود و برایم مهم نیست. اصلا آن‌ها که دوست دارند فکر کنند من هیچ گلی نزده ام. من مال ایران هستم و اگر ایرانی بتواند پرچم کشور را بالا ببرد باید به او کمک کنم. چه اشکالی دارد یک چیزی به اسم ایران باشد. والیبال، کشتی، تکواندو یا هر تیمی که موفق شود باعث خوشحالی همه ما است. مهم این است که مردم ما را قبول داشته باشند. من واقعا دست مردم را می‌بوسم و حاضرم تمام گل‌ها و آقای گلی هایم را دور بریزم تا محبت مردم از من دور نشود. می‌گویند من بین مردم بیشتر محبوب هستم تا فوتسالی‌ها و از این نظر خداراشکر می‌کنم. من حاضرم همه چیز را بدهم تا محبت مردم کم نشود. بابت این لطف خدا نمی‌دانم چطوری تشکر کنم.

از خودم راضی نیستم

من از خودم به عنوان یک پدر و همسر راضی نیستم چرا که خیلی خودم را درگیر فوتسال و کار کرده ام. خداراشکر می‌کنم که خانواده و دوستان بسیار خوبی دارم. خدا سه دختر دسته گل به من داده است و روزی صدهزارمرتبه از این بابت خداراشکر می‌کنم.

خدا جنبه اش را من بده!

روزی که آقای گل و بهترین بازیکن شدم گفتم خدایا به من جنبه اش را هم بده. یادم هست در یک بازی در یکی از شهر‌ها میهمان بودیم، جمعیت زیادی آمده بود و خیلی هم فحاشی کردند. در پایان بازی از همان شلوغ کننده‌ها به سمت من آمدند عکس بگیرند، من داشتم از ناراحتی میمردم هم باخته بودیم و هم فحاشی شده بود، اما وقتی به سمتم آمدند ایستادم و با آن‌ها عکس گرفتم. می‌دانم اگر با مردم اخلاق و رفتار خوبی نداشته باشم به جایی نمی‌رسم و خدا آدم را می‌کوبد زمین.

موافق ورود خانم‌ها هستم

در فوتسال چند سال قبل در شیراز خانم‌ها هم به ورزشگاه می‌آمدند و همه چیز هم خوب بود، در والیبال و بسکتبال هم این اتفاق افتاد. خانم‌ها باید به ورزشگاه بیایند و لذت ببرند البته باید فضای و امکانات ورزشگاه استاندارد باشد. من اگر فضای فرهنگی مناسبی باشد چرا نباید با خانواده ام به ورزشگاه بروم. چه چیزی قشنگ‌تر از اینکه بروید ورزشگاه و ورزش مورد علاقه تان را ببینید.

پیشنهاد بازیگری را رد کردم

من دوستان هنرمند زیادی دارم و پیشنهاداتی هم برای بازی داشتم و دارم، اما کارم ورزش است. در یک دوره‌ای خیلی نزدیک شده بود، اما جلوی خودم را گرفتم. آقای محمدحسین لطیفی برای یک سریال خیلی جدی با من صحبت کرد و به من محبت داشتند، اما خب درنهایت قبول نکردم. بچه هایم دوست دارند کار کنم و خودم هم به درد فیلم می‌خورم (می خندد)، چون کار تبلیغی کردم و با دوربین راحت هستم. اما خداراشکر الان آنقدر بازیگر بزرگ و مطرح داریم مثل استاد پرویز پرستویی، شهاب خان حسینی، امیرجعفری، کامبیزدیرباز، پژمان بازغی و... که با اکثرشان هم دوست هستم. در بین هنرمندان حسین یاری، علی لهراسبی و همایون شجریان خوب فوتبال بازی می‌کنند، احسان علیخانی هم اگر حالش را داشته باشد خوب است بقیه هم فوتبال را دوست دارند.

از مربیانم معذرت می‌خواهم

برای اولین بار می‌خواهم بگویم اگر نسبت به مربیانم در مدت زمان بازی کوتاهی کرده ام از همه عذرخواهی می‌کنم. تمام دلخوری هایم از هرکسی که داشته ام را کنار می‌گذارم، اما از یک نفر هرگز نمی‌گذرم. خودش می‌داند و سرپل صراط یقه اش را خواهم گرفت. او در حق من خیلی بد کرد، خیلی اذیت و سنگ اندازی کرد و خیلی کار‌ها کرد که نباید می‌کرد. هرچند ممنون که کاری کرد که من محکم‌تر پیش بیایم.
در آخر هم می‌خواهم یک جمله بگویم: "دولتمردان به فکر مردم باشید. "

منبع: ورزش سه

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۲۳:۴۰ ۲۹ مرداد ۱۳۹۸
اینکه فالکائو با یک بازی دوستانه رسمی توانست آمار گل خود را بالا ببرد تا رکورد را از آن خود کند اشتباه فدراسیون جهانی بود در چنین شرایطی باید یک بازی دوستانه بین ایران و برزیل میگذاشتند تا این دو بازیکن در این رقابت آقای گل جهان را مشخص کنند.
مهدی
۱۸:۰۳ ۲۹ مرداد ۱۳۹۸
آقای شمسایی عزیز،بدونید همیشه در قلب و خاطر مردم خواهی ماند
ناشناس
۱۵:۲۸ ۲۹ مرداد ۱۳۹۸
مردان شریف و انسانهای درست وحید شمسایی و علی دایی
ناشناس
۱۴:۳۲ ۲۹ مرداد ۱۳۹۸
واقعا مسخره هست که دعوتش نمیکنن تا آقای گلی فوتسال هم به اسم ایران بشه
ناشناس
۱۰:۳۱ ۲۹ مرداد ۱۳۹۸
سلام تشکر از آقای شمسایی مخصوصا جمله آخری (دولتمردان به فکر مردم باشند)کاش گوش شنوا هم باشد