بازویی به نام شبکه وکالت
مهمترین موضوعی که امام (ع) باید به آن اهتمامی ویژه میورزید، اوضاع شیعیان در اقصینقاط بلاد اسلامی بود. شهرهایی مانند قم و کاشان محل تمرکز جمعیت معتنابهی از شیعیان بود و آنها در امور فردی و اجتماعیشان، نیازمند هدایت و رهبری امامی بودند که در زندان خلفای جور، گرفتار شده بود. امام هادی (ع) برای اداره جامعه شیعه، از همان میراث ارزشمندی بهره برد که توسط اجداد طاهرینش تأسیس و تقویت شده بود؛ یعنی شبکه گسترده وکلای امام (ع). این وکلا که در نقاط مختلف جهان اسلام مستقر بودند، کار جمعآوری وجوه شرعی، هزینه کردن آن بر اساس دستور امام (ع)، دریافت نامههای شیعیان و رساندن آنها به امام هادی (ع) را عهدهدار بودند و برخی از آنها مانند علی بن مهزیار اهوازی، علی بن ریان بن صلت، احمد بن اسحاق قمی و عثمان بن سعید عمری، در منابع روایی شیعه، از شهرتی به سزا برخوردارند. به این ترتیب، امام (ع) میتوانست با وجود محدودیتهای موجود، جامعه شیعه را اداره کند و به نیازهای مادی و معنوی دوستداران اهل بیت (ع)، پاسخ مناسبی بدهد.
شاگردان توانمند
افزون بر اینها، جمعی از شیعیان این توفیق را پیدا کردند که به حضور امام (ع) شرفیاب شوند و از خرمن دانش آن حضرت، به طور مستقیم، خوشه برچینند. شیخ توسی در کتاب شریف «رجال»، از ۱۷۶ تن نام بردهاست که راوی حدیث از امام هادی (ع) هستند و در بین آن ها، نام یک خانم نیز، به چشم میخورد. این موضوع نشان میدهد که با وجود اختناقی که به آن اشاره کردیم، امام (ع) طی دوران امامت ۳۴ ساله خود، گاه مجال عرضه آموزههای اهلبیت (ع) را به تشنگان دانش پیدا میکرد و این فرصت را غنیمت میشمرد. در همان حال، تلاش امام هادی (ع) برای عرضه مفاهیم اختصاصی شیعه به دوستداران اهلبیت (ع)، در قالب زیارتنامههای مشهوری مانند زیارت جامعه کبیره که در واقع، بر بستر ثمره تلاشهای امامان پیشین (ع) به مرحله ارائه رسیده بود، سببساز انسجام بیشتر شیعیان و نهادینه شدن آموزههای ناب شیعی در اندیشه دوستداران اهلبیت (ع) شد.
تقابل با غالیان
غالیان، گروهی منحرف بودند که خود را به عنوان شیعه معرفی میکردند و در همان حال، با دادن برخی امور غیرواقعی به اهلبیت (ع)، باعث بدبینی پیروان سایر مذاهب اسلامی به شیعیان میشدند. آنها با نسبت دادن مقام الوهیت به امامان (ع)، خود را در مقام جانشینان آن بزرگواران جا میزدند و با چنین رویکردی، جمعی از افراد جاهل یا فریبخورده را به دور خود جمع میکردند و باعث بروز فتنه و سختتر شدن شرایط زندگی برای دوستداران اهلبیت (ع) میشدند. این گروه، کار را به جایی رساندند که دست به تفسیر خودساخته کلام وحی و روایات رسولخدا (ص) زدند و شیعیان را در مظان اتهامات مختلفی قرار دادند. امام هادی (ع) در برابر غالیان، به هیچ عنوان اهل مسامحه و مماشات نبود. جمعی از شیعیان، طی نامهای به آن حضرت، از سخنان منحرفانه علی بن حسکه و قاسم یقطینی درباره معارف اهل بیت (ع) سخن گفتند و تصریح کردند که این ادعاها، باعث انزجار مؤمنان میشود، اما، چون نامبردگان، این سخنان را به پدران امام هادی (ع) نسبت میدهند، قادر به تقابل با آن نیستند. امام (ع) صراحتاً در پاسخ به این نامه، نوشت: «لَیسَ هذا مِنْ دینِنا فَاعْتَزلْهُ؛ اینگونه تأویلات از دین ما نیست، از آنها بپرهیزید.» (رجال کشی؛ ص ۵۱۷) در کتابهای روایی شیعه، جوابیههای تند و طولانی امام به غالیانی مانند محمد بن حسکه به چشم میخورد. برخی از شیعیان، مانند فتح بن یزید جرجانی، تحت تأثیر اقدامات تبلیغی و منحرفانه غالیان، نزد امام هادی (ع) اعتراف میکردند که میپندارند امامان (ع) نیازی به خوردن و آشامیدن ندارند، زیرا طبق ادعای غالیان، این نیاز با مقام امامت سازگار نیست! امام هادی (ع) در پاسخ به چنین سخنان دور از واقعیتی، صراحتاً فرمود: «حتی پیامبران که اسوه ما هستند، میخوردند و میآشامیدند و در بازارها راه میرفتند و هر جسمی این چنین است؛ جز پروردگار که جسم را جسمیت میبخشد.» (کشف الغمه، ج ۲، ص ۳۳۸)
منبع:خراسان
انتهای پیام/