سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

حرف‌های شوکه‌کننده زنی که در کودکی قربانی مردان هوسران شد/ ما فقیر بودیم و با یک اسباب‌بازی مرا به سکوت وادار می‌کردند

زن قربانی: آن قدر از دوران کودکی مورد سوء استفاده قرار گرفتم که آرزو می‌کردم نه شاهزاده‌ای با اسب سفید بلکه جوانی مستمند یا مردی متاهل به سراغم بیاید.


به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، آن قدر از دوران کودکی مورد سوء استفاده اطرافیانم قرار گرفتم که همواره آرزو می‌کردم نه شاهزاده‌ای با اسب سفید، بلکه جوانی مستمند یا حتی مردی متاهل به سراغم بیاید تا من هم مانند خیلی از دختران دیگر ازدواج کنم و از این وضعیت رها شوم چرا که دیگر سن و سالم گذشته بود.

زن ۳۱ ساله‌ای که برای جلوگیری از متلاشی شدن زندگی اش دست به دامان قانون شده بود درحالی که آثار ناشی از کتک کاری‌های همسرش را دلیلی بر ادعای خودش می‌دانست در تشریح سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سیدی مشهد گفت: پدرم شغل ثابتی نداشت و از نظر مالی در سطح بسیار ضعیفی بودیم به همین دلیل روزگار سختی را می‌گذراندیم. من آخرین فرزند خانواده بودم و یک خواهر و دو برادر بزرگ‌تر از خودم داشتم. خلاصه به دلیل وضعیت مالی پدرم هیچ گاه آرزو‌های کودکانه ام برآورده نمی‌شدو گاهی حتی داشتن کفش‌های زیبا یا کیف‌های مدرسه قشنگ برایم به یک رویا تبدیل می‌شد.


داغ ترین حوادث امروز:

فوتبالیست همدانی وسط زمین به کما رفت / آمبولانس نبود!

اظهارات تکان‌دهنده دختران خردسال که قتل مادر باردارشان را دیدند/ عمو کَرم با چاقو به جان مامان افتاد!

پدر خانواده زن و دخترش را خفه کرد! + جزئیات

پیرمرد ۷۸ ساله با ضربه‌های مرگبار چاقو از زحمات همسرش قدردانی کرد/ مدام نگران سلامتی‌ام بود من هم کشتمش!

افشای راز قتل زن جوان بعد از ۵ سال توسط دختر خردسالش/ پدرم بعد کشتن مادر او را در باغچه دفن کرد!

راز هولناک خودکشی ساختگی قاتل در بازداشتگاه فاش شد

ادعای عجیب چوپان قاتل پس از کشتن زن جوان!

قتل برای نگاه چپ به مشتری رستوران

اخاذی با عکس‌های خصوصی دختر جوان


از سوی دیگر نیز همواره مورد سوء استفاده اطرافیانم قرار می‌گرفتم چرا که آن‌ها با خرید خوراکی‌هایی که دوست داشتم یاحتی یک اسباب بازی کودکانه ارزان قیمت مرا طعمه هوسرانی‌های خودشان می‌کردند اگرچه مادرم نیز آرام آرام ماجرا را فهمیده بود، ولی برای حفظ آبرو هیچ حمایتی از من نمی‌کرد.

خلاصه در این شرایط خانوادگی رشد می‌کردم و آرزو داشتم روزی از این وضعیت نجات پیدا کنم. بالاخره در دوران راهنمایی ترک تحصیل کردم و در کنار خواهر و برادران بزرگ ترم ماندم. از طرف دیگر خواهر بزرگم خواستگاری نداشت و من هم به خاطر او نمی‌توانستم ازدواج کنم. البته به دلیل وضعیت اجتماعی و اقتصادی ضعیف خانواده ام کمتر خواستگارانی به سراغم می‌آمدند در حالی که آرام آرام سن ازدواجمان به تاخیر می‌افتاد آرزو می‌کردم فقط مردی حاضر به ازدواج با من باشد دیگر هیچ چیزی برایم مهم نبود تنها می‌خواستم از این شرایط زندگی رها شوم.

روز‌ها به همین ترتیب سپری می‌شد تا این که دو سال قبل زمانی که برای بازگشت به منزل منتظر اتوبوس شهری بودم ناگهان راننده یک دستگاه پراید در ایستگاه اتوبوس توقف کرد من هم ناخواسته مسیر منزلمان را اعلام کردم و سوار خودرو شدم. راننده مسافر دیگری نداشت و این گونه سر صحبت بین من و راننده باز شد. از هر دری سخن گفتیم تا این که به درد دل با او پرداختم و گوشه‌ای از مشکلات زندگی ام را برایش بازگو کردم وقتی به مقصد رسیدیم شماره تلفن هایمان را رد و بدل کردیم و این گونه رابطه تلفنی بین من و «شهباز» آغاز شد. او مردی متاهل بود و سه فرزند داشت. با وجود این به یکدیگر علاقه‌مند شدیم و روابط تلفنی ما کم کم به دیدار‌های پنهانی کشید. در این میان زمانی که همسر و فرزندان شهباز در منزل نبودند یا برای دیدار بستگانشان به شهرستان می‌رفتند من هم با تماس تلفنی شهباز به منزلش می‌رفتم و ...

این روابط همچنان ادامه داشت و من با هر بهانه‌ای به دور از چشم اعضای خانواده ام به دیدار شهباز می‌رفتم تا این که سه ماه بعد از این روابط مخفیانه متوجه شدم باردار هستم. نگرانی عجیبی سراسر وجودم را فرا گرفته بود و از یک رسوایی بزرگ خانوادگی وحشت داشتم. وقتی ماجرا را برای شهباز بازگو کردم همه چیز به هم ریخت. او که با خشم توام با فحاشی با من سخن می‌گفت همه آن حرف‌های عاشقانه اش را فراموش کرد و از من خواست به هر طریق ممکن جنینم را سقط کنم، ولی من حاضر به این کار نشدم و اصرار کردم که باید مرا به عقد دایم خودش درآورد او هم که بر سر یک دو راهی قرار گرفته بود حاضر شد به صورت پنهانی مرا به عقد موقت طولانی مدت خود دربیاورد تا همسرش از ازدواج مجدد او مطلع نشود.

با این توافق، شهباز برایم خانه‌ای در حاشیه شهر اجاره کرد من هم با اندک لوازمی که تهیه کرده بودم پا به زندگی مشترک با او گذاشتم. ولی هنگام اسباب کشی به منزل جدید، ناگهان به طور ناخواسته جنینم سقط شد. شهباز وقتی این موضوع را فهمید نفس راحتی کشید و سعی کرد کمتر به منزلم بیاید.

این درحالی بود که همسر اول او نیز پی به ماجرای ازدواجش برده بود و اختلاف شدیدی داشتند به همین دلیل دیگر شهباز سراغ من نمی‌آمد و به طور مخفیانه مبالغی را برای اجاره منزل و تامین مخارج زندگی پرداخت می‌کرد، اما اصرار به طلاق داشت چرا که نمی‌خواست زندگی اش از هم بپاشد در این میان من هم دوست نداشتم به زنی مطلقه و بی پناه تبدیل شوم در عین حال شهباز هر از گاهی به سراغم می‌آید و مرا به باد کتک و ناسزا می‌گیرد تا مجبور شوم از او طلاق بگیرم و ...

شایان ذکر است، به دستور سرگرد قاسم احمدی (رئیس کلانتری سیدی مشهد) پرونده این زن در دایره مددکاری اجتماعی مورد بررسی و رسیدگی قرار گرفت.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

منبع: روزنامه خراسان

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۴۵
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۰۷:۵۷ ۲۷ مرداد ۱۳۹۸
خدا فقط ریشه ظلم را خشک کند
مهدی
۰۳:۵۴ ۲۷ مرداد ۱۳۹۸
حکایت ما ایرانی ها شده حکایت
اون کسی که عزیزش رو کشته بعد نشسته سر جنازه اش گریه میکنه.
الان همه ما توی این فضای مجازی طز روشن فکری گرفتیم و داریم دنبال مقصر ماجرا میگردیم.همه ما شدیم دایه ی مهربونتر و دلسوزتر از مادر.شدیم دکتر روانشناس.جامعه شناس.مددکار اجتماعی.
تا حالا از خودمون نپرسیدیم اگه خودمون بجای اون دختر نگون بخت بودیم چکار میکردیم.آیا راهی برای فرار از فقر مادی فقر فرهنگی داشتیم؟؟؟
آیا راهی جز تن دادن به این کار داشتیم؟؟؟
یا اگر بجای اون راننده تاکسی بودیم.
آیا اونقدر مردانگی توی وجودمون بود که حس شهوت و هوسرانی خودمون رو زیر پا له کنیم و مثل یه مرد دست این دختر رو بگیریم؟؟؟
این دخترک تشنه ی محبت بود.
دنبال محبت میگشت اما نه توی آغوش پدر و مادرش بلکه توی آغوش غریبه ها. و اون مرد پلید دنبال ارضای هوای نفسش بود اما نه توی آغوش همسرش.توی آغوش غریبه ها.
اینجا توی این فضای مجازی فقط حرفامون کامنتامون قشنگن.
تنها چیزی که اینجا درست کار میکنه حرکت انگشت شصتمون روی صفحه گوشیه. که مبادا اشتباه تایپ کنیم.
دوست خوبم
هموطن بیا از خودمون شروع کنیم.
بذار دختر ایرانی ناموسمون باشه.
پسر ایرانی برادرت باشه.
ناشناس
۰۳:۲۳ ۲۷ مرداد ۱۳۹۸
این همه سختی قطعا اجر دارد انشالله
درهر شرایطی باید تسلیم خدابود
بینام
۰۳:۱۵ ۲۷ مرداد ۱۳۹۸
خدایا کی سایه فقرونداری ازاین کشور بیرون بره .یاصاحب زمان ...
ناشناس
۰۱:۳۰ ۲۷ مرداد ۱۳۹۸
ﻓﻘﺮ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ. ﺑﺪﺗﺮ اﺯ ﻓﻘﺮﻣﺎﻟﻲ ........
ناشناس
۰۰:۴۶ ۲۷ مرداد ۱۳۹۸
لعنت بر بورلی هیلزها...
محمد
۰۰:۳۹ ۲۷ مرداد ۱۳۹۸
متاسفانه در دادگاهها ، از مظلوم ان طور که باید مقتدرانه پشتیبانی به عمل نمی اید و فقط حکم قاضی بسیار سطحی است و مسئولیتهای بعدی سازمانهای حمایتی و مددکاری و دولتی را اغلب شامل نمیشود
سمیه
۲۳:۵۸ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
اینکه مورد سو استفاده قرار می گرفتی مادر تقصیر داشت اما اینکه اینجوری ازدواج کنی ميمردي بهتر بود . درستو ميخوندي یه کسی بشی نه تن به چنین ازدواج وحشتناکی بزني . متأسفم.
ناشناس
۲۳:۰۱ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
زندگی مثل کتاب پر از مندرجات .یک سر فصل ها .یک سر فصل را خوندی .داستان این سرفصل بسته میشه .به سرفصل بعدی میری
اصلا مسیله ای نیست .از نو با کمک روان شناسان و دولت زندگی نو با یاد گرفتن حرفه مورد علاقه شروع کن .زندگی ازمایش الهی است .افتادی .بلند شو و از نو شروع کن .وقت برای ایستادن و درجا زدن نیست
حیدر
۲۲:۵۹ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
فقر خیلی خطرناک باید ریشه کن بشه خیلی مهم. ازهمه بدتر اینه که ممکن در بعضی شرایط انسان ها را مجبور به کارهای بکنه که اصلا دوست ندارند انجام بدن. مثل دزدی یا خیلی شیک تر مدرنیزه ترش کلاهبرداری در کسب و کار فقر ریشه اکثر بدبختی هاست. ماخیلی کارداریم خیلی ما اونجور که باید نبودیم خداکمکمون کنه شرمنده نشیم. اینهمه شهید دادیم از اول اسلام تا الان.
ناشناس
۲۲:۴۷ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
اموزش شناخت زن و شوهر قبل از ازدواج
اموزش خانواده قبل از بچه دار شدن
کمک مالی مستقیم دولت برای رفع فقر که مادر همه مشکلات است
ناشناس
۲۲:۴۶ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
اول باید خطوط تلفنی روان شناسان خانم برای خانم و بلعکس که با تلفن مشکل را مطرح و نقطه نظر روان شناسی بدهند و پیگیر مشکل شوند تا برطرف بشه و مکانی برای نگه داری خانمها و اقایان .اگر احساس ناامنی کنند .حالا به هر دلیل
در این سازمانها آموزش حرفه و وام برای شروع کار .وقتی بسود رسید .وام را پس بدهند
ناشناس
۲۲:۳۹ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
باید روان شناسان با خانواده ها در تماس دایم باشند و بهشون مشورت دهند .
ناشناس
۲۲:۳۸ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
سعی کنید .اگر راه حلی بفکرتان میرسد .بدهید .یک روش خوبی که من در خارج ایران یاد گرفتم .اینه که یک مشکل را مطرح میکنند و نطرات همه را میپرسند و مینویسند .تا شاید مشکل گشا شود .فقط بنویسید .حتی اگر بنظرتون جالب نباشد
ناشناس
۲۲:۳۴ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
چرا سعی نکردی .حرفه ای پیشه کنی و خودکفا باشی .ساده ترین راه را انتخاب کردی .از چاله به چاه .چه فکری باعث شد که تن به ازدواج مرد زن دار دهی .چرا زندگی ات را روی خرابه های زندگی زن دیگری که اون هم ممکنه زندگی اش دست کمی از زندگی شما نداشته باشه .شروع کردی .هنوز دیر نشده .اشتباهت باعث کسب تجربه شده .در زندگی برای کسب تجربه یا باید از اشتباهات دیگران درس عبرت بگیری یا خودتت تحربه کنی .بخاطر عدم مطالعه .نتوانستی از تحربه دیگران که در کتابهای داستان هست .استفاده کنی .بخاطر داشتن اطلاعات و کتاب خوانی
علی
۱۹:۳۴ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
دردناک ودلخراش است وقتی فقر چه مالی فکری وایمانی دختری که عزیز پدری هست اینگونه مورد ظلم قرار گیرد.
ناشناس
۱۸:۱۶ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
چقدر دردناک
صابر
۲۱:۰۶ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
لعنت بر فقر و نداری. مرگ بر مردان شیطان صفت
آلینا
۱۶:۰۵ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
واقعا که هم زندگی خودشو خراب کرده هم زندگی اون زنه رو اخه بنده خدا چرا رفتی با ی آدم متاهل ازدواج کردی
رجب
۱۵:۴۰ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
با سلام
اینها همش عذر بدتر از گناه است فقر موجب خود سازی است سالها با نداری و سرما وگرما وگرسنگی زندگی کردم و هرگز دست از دین خود بر نداشتم
باران
۱۶:۲۴ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
همه مثل هم نیستند اخوی
ناشناس
۱۴:۳۵ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
این نتیجه ی فقر ، حالا چه فقر مال ی باشه چه فقر دانش و اگاهی و ....
ناشناس
۱۷:۲۷ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
این نتیجه ازدواج دیر هنگامه....ازدواجها و زندگی ها رو سخت کردن
علی محرابی
۱۳:۴۸ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
ان شاء الله که با ریاست جدید قوه قضائیه گام‌های محکمی در ارتقاء سطح معیشتی ملت برداشته خواهد شد و به تبع آن موجبات تحکیم نهاد خانواده و ارتقاء سطح فرهنگ اسلامی و رسیدن به تمدن نوین اسلامی فراهم خواهد شد
موسی
۱۲:۴۲ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
آموزش خوبه در دوران دبیرستان نه در ابتدایی یا مهد کودک که به این بهانه ها بی بند وباری را آموزش دهند مگر هرکس از لحاظ مالی دستش تنگه خانواده را رها می کند ضمنا چهار نفر بودند می توانستند آبرو مندانه نه ثروتمندانه زندگی را اداره کنند ضمنا صله رحم نداشتن تا اقوام مشکل آنها را حل کنند .
محمد
۱۵:۲۶ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
در دوران دبیرستان همه از همه چی خبر دارند آموزش نیازی نیست. آموزش حتما باید از ابنتدا باشد تا نوش دارو بعد از مرگ سهراب نباشد
ناشناس
۱۲:۲۹ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
عجیبه .
ناشناس
۱۱:۴۲ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
خداوند به همه درماندگان کمک کند.
ناشناس
۱۴:۵۳ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
آمين يا رب العالمين
ناشناس
۱۱:۲۶ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
چي بگويم اجب رسمي...........
ناشناس
۱۳:۰۳ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
عجب .... نه اجب.. :-)
ناشناس
۲۳:۵۵ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
اعجب درسته بابا
ناشناس
۱۱:۱۷ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
اي داد بيداد
الف ر
۲۱:۴۵ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
به نظر من که مدت زیادی رو بیکاربودم خیلی سخته که. هم جیبت خالی باشه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وهم‌ شرمنده زن و بچه بودن امیدوارم آقای رییسی حق همه کسانی که مورد ظلم واقع شده اند روبگیره
ناشناس
۱۱:۱۱ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
دخترانی پاک و نجیب که بخاطر حفظ آبرو چ آزارها که ندیدن بخاطر نبود آموزش و عقاید غلط
ناشناس
۱۱:۰۹ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
وقتی که ازدواج رهایی محسوب میشه
ناشناس
۱۱:۰۵ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
مقصر مادرشه
ناشناس
۱۱:۰۳ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
این ها همه حاصل فاصله طبقاتی است
ناشناس
۱۱:۰۰ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
بنده خدا
ناشناس
۱۰:۵۷ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
باسلام امان از فقر به امام علی (ع)هرگاه فقر وارد خانه ای شود ایمان از در دیگری خارج میشود:لطفا لطفا کمیته امداد وبهزیستی بیشتر حقوق به افراد تحت پوشش بدهد بخصوص خانواده هاییکه دختر دارند ومادر جوان که سر پرست خانواده هستند تا گول مردان هوس باز وافراد مثل خیر و دست دلباز نخورند به نظر مردم باحقوق 160تومن به سرپرست خانواده میشود زندگی کرد؟باتشکر از بهزیستی وکمیته امداد
ناشناس
۱۵:۴۳ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
بايد خانواده ها هم بيشت مراقب فرزندان باشن
ناشناس
۰۹:۵۶ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
چقدر دخترا در این سرزمین بدبختن و مورد تجاوز قرار میگیرن ولی هیچکس حاضر نیست آموزش بده چه به خانواده ها چه به دخترا که چطور از خودتون مراقبت کنید.
ناشناس
۱۳:۵۵ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
آموزش؟؟؟؟؟؟؟
ناشناس
۲۳:۵۹ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
همچین میگه چقدر دختران سرزمین بدبختن، انگار همشون مورد تجاوز قرار گرفتن. نه بابا. اینا موارد معدودی هستن که باید مایه‌ی عبرت دیگران باشند. البته به یمن وجود تلگرام و اینستاگرام و فضای مجازی، و دانشگاه رفتن و کار کردن دخترا و بالا رفتن سطح توقعات و بی حجابی، جامعه داره به نابود ميشه مخصوصا دختران.
ناشناس
۰۰:۰۲ ۲۷ مرداد ۱۳۹۸
وقتی یه دختر حجابش رو رعایت نمیکنه و بی حجابه، و اینکه دیدن اندام و موها و زینت و زیبایی خودش توسط مردان و پسران اهمیتی نداره، طبیعتاً باید منتظر دست درازی اونها باشه. چون با این رفتارش نشون میده که دست درازی هم برایش اهمیتی نداره و دارای ولنگاری شده..