او به دوستانش که علت ماجرا را جویا شدند گفته: «این روزها اغلب مردم با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند و از ما هم به هر حال توقع دارند. مردم انتظار دارند ما هم مثل بقیه باشیم و...» شاید از مزدا سواری و نقل مکان کریمی به شکل مستقیم چیزی عاید مردم نشود، اما همین قدر که یک ستاره به این نتیجه رسیده در حد خودش باید کاری را انجام دهد که از دستش ساخته است قابل تحسین و مرهم کمی است بر زخمهای معیشتی مردم. علی کریمی با بازی در لیگهای حاشیه خلیج فارس و بعد هم آلمان و ریختن سرمایه اقتصادیاش در ساخت و ساز ثروت زیادی به هم زد، اما در جوانی هم اهل تفاخر و ژست گرفتن کنار خودروهای لوکس نبود.
شاید این ویژگی نسلی باشد که روزهای شهرتشان عرق ریختن و مردم داری، اولویت داشت به پیج پرمخاطب داشتن و حاشیههای زرد. کریمی یک ویژگی خوبش این است که عملگراست. برخلاف خیلی از سلبریتیها به ویژه بازیگران، که از هر چیزی که کلاس دارد میگویند چه مردم و مشکلات شان باشد چه محیط زیست و گرمایش زمین و یخهای قطبی. ما امروز به چهرههایی نیاز داریم که عمل کنند تا مردم آنها را کنار خودشان حس کنند.
ماجرای رسول خطیبی وفروش بنزش را هم شاید بتوان در همین قالب دید خطیبی که چند سال قبل در ترافیک میشنود پسر بچهای به پدرش گلایه میکند «ببین بابا! این آقا چه بنز خوشگلی داره، اما تو حتی یک پیکان هم نداری.» تصمیم میگیرد از آن تاریخ به بعد، هرگز سوار بنز نشود و یک پرشیا میخرد تا دل کسی را نشکند. رسول خطیبی اهل شوآف نبود همان طور که علی کریمی نیست نفر بعدی این فهرست چه کسی خواهد بود فهرستی که این روزها بد جور به طولانی شدن آن نیازمندیم.
منبع: خراسان
انتهای پیام/