سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

گپ و گفتی جذاب با جلال مقامی/ از اجرای دیدنی‌ها تا گویندگی در کبری ۱۱

جلال مقامی که متولد سال ۱۳۲۰ است این روز‌ها بعد از بیش از نیم‌قرن فعالیت هنری تولد ۷۸ سالگی خود را کنار دوستداران و طرفدارانش جشن می‌گیرد.

به گزارشگروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،  اجرای برنامه «دیدنی‌ها» فعالیت هنری او را دیدنی‌تر از همیشه کرد؛ برنامه‌ای محبوب و دیدنی که در سال‌های نه چندان دور با بیش از ۱۵ سال اجرا توسط او از تلویزیون ایران پخش می‌شد. البته حرفه اصلی‌اش دوبله و گویندگی بود و صدای او را می‌توان با تداعی بازی‌های جوانان دهه‌های ۶۰ و ۷۰ سینمای ایران در ذهن تداعی کرد.

در کارنامه کاری او علاوه بر مجری‌گری و دوبله، می‌توان به بازیگری و مدیریت دوبلاژ هم اشاره کرد. جلال مقامی که متولد سال ۱۳۲۰ است این روز‌ها بعد از بیش از نیم‌قرن فعالیت هنری تولد ۷۸ سالگی خود را کنار دوستداران و طرفدارانش جشن می‌گیرد.

البته شیرینی تولد امسال او بیش از سال‌های گذشته است، زیرا او بعد از عارضه سکته مغزی برای مدتی قدرت تکلم خود را از دست داده بود که خوشبختانه به مرور زمان حال صدایش هم مثل حال جسمی‌اش رو به بهبودی رفت و حالا با سلامت کامل مهمان گفت‌وگوی گرم و صمیمی ما شده است. بخش‌هایی از مصاحبه ما با این دوبلور پیشکسوت را به مناسبت تولد ۷۸ سالگی‌اش می‌خوانید.

چند سالی است که به‌دلیل بیماری از دنیای دوبله دور شده بودید. خوشبختانه حال جسمی و روحی‌تان بهتر شده است. آیا تصمیم به ادامه فعالیت در این حوزه دارید؟

پشنهاد کار زیاد دارم. از واحد دوبلاژ صداوسیما و رادیو البرز و چند مرکز دیگر بار‌ها به من پیشنهاد کار شده و اصرار دارند که کارم را حتی پاره وقت ادامه دهم. حتی همین هفته پیش هم برای یک فعالیت دعوت به کار شدم که قبول نکردم و اصرار زیادی شد، ولی گفتم خواهشا مرا وسوسه نکنید. واقعیت این است که حس می‌کنم دیگر کافی است و کارهایم را کرده‌ام.

پس عملا از دنیای دوبله خداحافظی کرده‌اید؟

همانطور که می‌دانید من دچار سکته مغزی شدم و این بیماری خیلی سریع عصب‌های نقاط مختلف بدنم را از کار انداخت. اما خیلی کند عوارض این بیماری از بدنم خارج شد. خداوند چنین خواست که من مدتی بعد از این بیماری قدرت تکلم را از دست بدهم و البته خدا را شکر هم‌اکنون مشکل تکلم‌ام برطرف شده است. علت کم‌کاری و قبول‌نکردن پیشنهاد کاری این است که ما در مهرشهر کرج ساکن هستیم و برای من رفت و آمد به ساختمان جام‌جم در خیابان ولیعصر و استودیو‌های دیگر با وجود ترافیک بسیار شهر، سخت است.

ترجیح می‌دهم که بیشتر در خانه باشم. حتی خودرو‌ام را فروختم تا وسوسه نشوم و این بزرگراه پرترافیک کرج- تهران را رانندگی نکنم. از طرف دیگر فضای دوبله و کیفیت فیلم‌ها هم دیگر باب میل من نیست. همچنین دوست ندارم که با ارائه کاری ضعیف، اعتبار و سابقه خودم را خدشه‌دار کنم. من ۱۷ سالم بود که وارد کار دوبله شدم و الان دوم مرداد وارد ۷۸ سالگی شده‌ام؛ یعنی چیزی حدود ۶۰ سال کار دوبله کرده‌ام. دیگر کافی است و الان باید جوان‌ها کار کنند.

شما سال‌ها شبانه‌روز فعالیت هنری داشتید. این خانه‌نشینی شما را آزار نمی‌دهد؟ اوقات فراغت‌تان را چگونه سپری می‌کنید؟

بیشتر فیلم تماشا می‌کنم و موسیقی گوش می‌دهم. سینما می‌روم و کتاب می‌خوانم. اینطور نیست که تنها باشم و حوصله‌ام سر برود. قبل از اینکه مشکل پیدا کنم در کرج در رادیو البرز فعالیت داشتم. حالا هم با همان دوستان و همکاران رادیو البرز گاهی به پیک‌نیک و گردش یک روزه می‌روم. اما تماشای فیلم‌های جدید چندان هم برای من خوشایند نیست. ما عمری با فیلم‌های خوب زندگی کردیم و سراسر لحظه‌هایمان با دوبله سکانس‌های فیلم‌های خوب پر شده است. ما ۶۰ سال است که کارمان دیدن فیلم بوده و به سختی کار خوب ما را راضی می‌کند. شاید به همین‌خاطر است که تماشای فیلم‌های امروزی با کیفیت تولید پایین آزارم می‌دهد.

بیشتر چه فیلم‌هایی تماشا می‌کنید؟

بیشتر سریال‌های شبکه نمایش خانگی را دنبال می‌کنم. اما از همه آن‌ها راضی نیستم. برخی از سریال شبکه‌های نمایشی ضعیف هستند. البته برخی هم خیلی خوبند. مثلا من سریال شهرزاد را دنبال می‌کردم و خیلی دوست داشتم.

جوان‌های زیادی علاقه به‌کار دوبله و گویندگی دارند؛ چه صحبتی با آن‌ها دارید؟

جوانانی که به‌تازگی وارد دوبله شده‌اند بعضی‌ها صدای خوبی دارند، اما متأسفانه محیط دوبله هم‌اکنون چندان مساعد نیست. ما هم این دوره را گذراندیم، اما زمان قدیم شرایط دوبله بهتر از الان بود. به‌طور مثال من در آن دوران آثار سینمایی را دوبله می‌کردم و هم‌زمان موقع اکران آن‌ها هم به سینما می‌رفتم و فیلم را با مردم تماشا می‌کردم. آن زمان‌ها هم سینما‌ها بسیار شلوغ‌تر از امروز بود. زمانی که فیلم آغاز می‌شد و مردم بازیگری که من صدایش را دوبله کردم، تشویق می‌کردند، انرژی زیادی می‌گرفتم.

مردم آن بازیگر را تشویق می‌کردند، اما من خودم را در آن فیلم سهیم می‌دانستم و به همین دلیل بود که از این کار انرژی می‌گرفتم. اما این شرایط برای جوانانی که امروز دوبله کار می‌کنند وجود ندارد.

از ورودتان به دنیای دوبله بگویید. معرفتان به این وادی هنری چه‌کسی بود؟

من بازیگر تئاتر نبودم، ولی در دبیرستان کار‌های نمایشی مدرسه را من و یک دوست دیگرم که الان در آمریکاست انجام می‌دادیم. یک‌بار با مرحوم حیدر صارمی که هم هنرپیشه‌بودند و هم کار‌های دوبله و گویندگی رادیو انجام می‌دادند، بعد از پایان یکی از نمایش‌هایم صحبت کردم و از او خواستم مرا در زمینه تئاتر راهنمایی کند. او به من گفت سن شما برای تئاتر کم است و نوجوان هستی. بهتر است کار دوبله را ادامه دهی. از همین جا بود که مرا به دوبله معرفی کرد و من از همان دوران دبیرستان و بعد از مدرسه کار دوبله را شروع کردم.

کسی هم نبود یادمان بدهد و خودمان با نگاه‌کردن یاد گرفتیم. حمل بر خودستایی نباشد من خیلی زود راه‌افتادم و به یک سال نکشید که من به نقش اول گفتن رسیدم. این شروع کار من بود. آقای حیدر صارمی را خدا بیامرزد. جالب است بدانید سال‌ها بعد با آقای صارمی در فیلمی هم‌بازی شدم و او هنرپیشه مقابل من بود. من حدود ۱۰ فیلم بازی کردم و مجری دیدنی‌ها شدم و چندین برنامه در رادیو داشتم، اما اصل کارم دوبله بود.

فیلم «محمد رسول‌الله (ص)» بود که شما در آن به جای شخصیت جعفربن ابوطالب گویندگی کردید. به‌نظرم دوبله این فیلم، حقیقتا از زبان اصلی‌اش بهتر است. شما خاطره خاصی از دوبله محمد رسول‌الله (ص) دارید؟

طبیعی است. در ایران به تازگی حکومت اسلامی سر کار آمده بود و همه‌جا صحبت از اسلام بود. در آن شرایط، چنین فیلمی آمد. محیط به‌طور کلی با پیش از انقلاب فرق می‌کرد. فیلم هم واقعا فیلم بود و به‌صورت ۳۵ میلی‌متری آمد؛ نوار ویدئویی نبود. با آپارات پخش می‌شد و در استودیوی فیلم کار، روی یک پرده عظیم آن را دوبله کردیم. به‌نظرم این فیلم با امکانات آن زمان، نسبت به فیلم آقای مجید مجیدی اثر ماندگارتری است، چون مصطفی عقاد بیشتر روی شخصیت پیامبر (ص) تمرکز کرده بود، ولی فیلم مجیدی با امکانات و جلوه‌های بصری‌اش، مخاطب را از آن فضا دور می‌کند.

از همسرتان خانم رفعت هاشم‌پور که سال‌ها در کار دوبله همکار شما بودند برایمان بگویید؟

خیلی فیلم‌ها بوده که با هم در آن‌ها حرف زده‌ایم. اما وجه اشتراک‌مان این بوده که صبح با هم می‌آمدیم و بعد از کار با هم برمی‌گشتیم. در محمد رسول‌الله (ص) همسرم به جای شخصیت هند با بازی «ایرنه پاپاس» صحبت می‌کرد. ما با هم سر کار می‌آمدیم. او کار خودش را می‌کرد و من هم کار خودم را. فقط با هم سر این کار می‌رفتیم و برمی‌گشتیم. او را هم هوشنگ لطیف‌پور معرفی کرد. همسرم لیسانس تئاتر دارد و هم‌دوره بازیگرانی، چون جعفر والی‌زاده، فهیمه راستکار بوده است. آقای لطیف‌پور هم با او در تئاتر آشنا شد که به فضای دوبله دعوتش کرد.

چند سالی است که همسرتان کم‌کار شده. بسیاری گفتند که او خواسته در اوج از فعالیت هنری‌اش خداحافظی کند. از این کناره‌گیری‌اش از کار دوبله برایمان بگویید.

او قبل از من و حتی پیش از سکته مغزی‌ام از فعالیت هنری کناره‌گیری کرد. گفت: خسته شده‌ام و دیگر نمی‌خواهم کار کنم. اتفاقا خیلی هم به او اصرار کردند و برای کار‌های مختلف دعوتش کردند، ولی نرفت. مرحوم فرج‌الله سلحشور برای سریالی از او دعوت کرد، ولی قبول نکرد. مشکلی هم نداشت و گفت به احترام شما به سخنان‌تان گوش می‌دهم، ولی پاسخ نهایی‌ام نه است.

به جای هنرپیشه‌های خارجی و ایرانی زیادی گویندگی کردید، اما بیشتر صدای شما را با هنرپیشه‌هایی، چون فرامرز قریبیان و مجید مظفری به یاد داریم. چرا بیشتر از همه به جای این‌ها صحبت می‌کردید؟ دلیل خاصی داشت؟

حق با شماست به جای فرامرز زیاد حرف زده‌ام. علت این بود که در آن سال‌ها، فرامرز جوان بود. خیلی از فیلم‌هایی را که جوان بود، به جایش صحبت کردم. مجید مظفری هم همینطور بود. به جای پرویز پرستویی و سعید راد هم صحبت کردم. به جای عبدالرضا اکبری هم در سریال پلیسی «مزد ترس» حرف زدم. الان حضورذهن ندارم، اما نقش‌های بسیاری را گویندگی کردم. در طول آن سال‌ها هر هفته حداقل در ۲ فیلم گویندگی می‌کردم.

خاطره‌ای از سال‌های گویندگی دارید؟

میان خاطرات بسیارم از دوبله، یک خاطره همیشه در ذهن من مانده است. در فیلم «تشریفات» به جای آقای فخیم‌زاده در ۲ نقش متفاوت باید صحبت می‌کردم برایم خاطره‌انگیز بود. ۲ نقش روحانی و یک جوان شرور را باید با ۲ گویش متفاوت دوبله می‌کردم. آن زمان فیلم‌های فارسی مثل حالا سرصحنه نبود و باید در استودیو صداگذاری می‌شد. گاهی گویش و لهجه برخی هنرپیشه‌ها را در صداگذاری باید به خوبی پیاده می‌کردیم تا فیلم به خوبی اجرا شود.

من سعی می‌کردم برای اجرای بهتر، این لهجه را به خوبی از کسانی که به این زبان صحبت می‌کردند بیاموزم؛ مثلا در فیلم غزل آقای مسعود کیمیایی به جای فرامرز با لهجه کردی صحبت کردم. مسعود کیمیایی دوستی داشت که کرد بود. با آن فرد، چند روز تمرین کردم تا توانستم با لهجه کردی صحبت کنم. خاطره‌ای هم برای گویندگی صدای آقای راد در فیلم «مرز» دارم. اوایل انقلاب بود که به دفتر ما آمد و خیلی از من تشکر کرد، چون باید با لهجه کردی به جایش صحبت می‌کردم. به یاد دارم که گل و شیرینی خرید و به استودیو آمد. صداگذاری فیلم «جاده‌های سرد» و نقش آقای جبلی با زبان لری هم برایم خاطره‌انگیز است. من معتقدم دوبله راهکار‌های مختلفی دارد و اگر یک مقدار حوصله کنیم و علاقه نشان دهیم می‌توانیم کار‌های خاصی اجرا کنیم؛ یعنی می‌توان فیلم‌های فارسی را با گویش‌های مختلف و فیلم‌های خارجی را باکلاس و کاراکتر‌های خاص اجرا کرد. متأسفانه برخی حوصله ندارند.

شما تجربه بازیگری سینما و تلویزیون و تئاتر هم داشته‌اید؟

قبلا هم عرض کردم تئاتری نبودم و در حد نمایش‌های دبیرستان فعالیت داشتم. اما بازیگری را در ۱۰ فیلم تجربه کردم. از این میان می‌توانم به مجموعه‌های «راز گل شب بو»، «زنگ اول» و «شب‌های آندلس» اشاره کنم.

اعضای دیگر خانواده هم به گویندگی علاقه دارند؟

تک دخترم مرجان کار ترجمه را پیش گرفت. او مقیم انگلیس است و ضمن یادگیری کامل زبان انگلیسی، در این کشور ۲ زبان ایتالیایی و فرانسوی را تدریس می‌کند. تعریف نباشد تخصص بالایی در این زمینه دارد.

علاقه دخترتان به سمت ترجمه به فعالیت‌های هنری شما ارتباطی داشته است؟

برای من ترجمه می‌کرد و گاهی در چند فیلم هم کار دوبله انجام می‌داد، اما علاقه نداشت. از آنجا که خانواده مادرش مقیم انگلیس بودند به آنجا سفر کردیم و دخترم خودش انتخاب کرد که در این کشور ادامه تحصیل دهد. اما من و همسرم به ایران برگشتیم و فعالیت‌هایمان را داخل کشور ادامه دادیم. در این سال‌ها هم بار‌ها از من و همسرم دعوت کرده‌اند که به آنجا برویم. راستش را بخواهید نمی‌خواهم شعاری صحبت کنم، اما من وطنم را با هیچ کجای دنیا عوض نمی‌کنم. یک هفته که از ایران دور می‌مانم دلتنگ اینجا می‌شوم و ایران را  دوست دارم.

اهل سفر هستید؟

بله بسیار. با همکاری و مساعدت مؤسسه هنرمندان پیشکسوت به اقصی نقاط کشور همراه با دوستان و همکاران قدیمی‌ام سفر کرده‌ایم و بسیار هم به ما خوش گذشته است. جا دارد از همین‌جا از مدیرعامل این مؤسسه که آقای سیدعباس عظیمی است تشکر کنم که ما را فراموش نکرده و اسباب خوشحالی ما در این روز‌های بازنشستگی و تنهایی شده است.

موسیقی چطور؟ اهل شنیدن موسیقی هستید؟

بله. البته من موسیقی بدون کلام و کلاسیک را می‌پسندم.

در سریال «هشدار برای کبرا ۱۱» شما به‌عنوان سمیر صحبت می‌کردید و حین فیلم شوخی و حرف‌های جالبی می‌زدید که بی‌تردید در اصطلاحات زبان آلمانی نمی‌گنجید. در بداهه‌پردازی‌ها چقدر دست شما باز بود و اساسا چه نیازی به این بداهه‌گویی‌ها بود؟

در برخی از فیلم‌های خارجی اصطلاحاتی وجود دارد که ممکن است ترجمه تحت‌الفظی آن در زبان فارسی معنا نداشته باشد، اما در فیلم از اطرافیان واکنش گرفته است؛ مثلا بازیگر حرفی زده و اطرافیانش به صحبت او خندیده‌اند. اگر بخواهیم همان متن ترجمه شده را پیاده کنیم مسلما جواب نخواهیم گرفت، به همین‌خاطر با توجه به اساس و ریتم فیلم، کلمات بداهه گفته می‌شود که از قضا بسیار مورد توجه مخاطبان هم قرار می‌گیرد. البته باید تأکید کرد که این دیالوگ‌های بداهه که توسط دوبلور بیان می‌شود به اساس فیلم لطمه وارد نمی‌کند.

فیلم بد، دوبله را هم خراب می‌کند

در سال‌های اخیر هنر دوبله افت کرده است، اما دلیلش گوینده‌های جدید نیست. جلال مقامی -گوینده پیشکسوت- با بیان این جمله می‌گوید: «باید فیلم خوب و باکیفیت باشد تا هنر دوبله‌ها را نشان دهد. با وجود فیلم‌های بی‌کیفیت، جوانان نمی‌توانند در دوبله خودشان را نشان بدهند، چون بازیگر‌های خوب دیگر نیستند یا به چشم نمی‌آیند. ما قدیمی‌های دوبله هم که تافته جدابافته نبودیم. در هر فیلمی که دوبله می‌کردیم، کمی به اندوخته‌مان اضافه شد و فرصت پیدا کردیم».

او در ادامه از سختی‌های کار گویندگی در سال‌های گذشته می‌گوید: «در گذشته، دوبله هر فیلم بیشتر طول می‌کشید، اما امروز با این دستگاه‌های دیجیتال، دوبله یک فیلم از صبح تا عصر تمام می‌شود. خاطرم هست مدیر دوبلاژ فیلمی از آقای مجید مجیدی بودم که در شهر زاهدان با خود بازیگران فیلم، فیلم را دوبله کردیم. بازیگران فیلم آدم‌های معمولی بودند و آقای مجیدی به آن‌ها نقش داده بود که نه‌تن‌ها بازیگری بلکه دوبله هم بلد نبودند. کار پرزحمتی در گرمای زاهدان اجرا کردیم که مثل کار صداگذاری در صحنه شد.

یا در فیلم «روز امتحان»، آقای مجیدی از بازیگر استفاده نکرده و رفته بود در یکی از روستا‌های شمال فیلم ساخته بود؛ مثل فیلم‌های مرحوم کیارستمی. این فیلم بازیگر کودک و نوجوان روستایی زیادی داشت و من برای گرفتن صداگذاری این فیلم به آن روستا رفتم و از تک‌تک بازیگران صدا گرفتم و روی فیلم گذاشتم تا واقعی‌تر به‌نظر برسد. منظورم این است که من قبل از اجرا به‌نحوه اجرای آن هم فکر می‌کنم. این کار‌ها سخت بود، اما نتیجه کار مقبول و محبوب می‌شد».

نگاهی کوتاه به کارنامه کاری جلال مقامی

جلال مقامی مدیر دوبلاژ، دوبلور و بازیگر ایرانی، متولد دوم مرداد سال ۱۳۲۰ در شهر کاشان است. او فارغ‌التحصیل دیپلم از دبیرستان حافظ واقع در بازار تهران است. در دوران دبیرستان به دعوت حیدر صارمی از بازیگران تئاتر و سینما وارد دنیای دوبله شد و فعالیت خود را با دوبله شروع کرد و در تلویزیون با اجرای برنامه دیدنی‌ها به شهرت رسید. هوشنگ لطیف‌پور از پیشکسوتان دوبله، سهم زیادی در شکل‌گیری مهارت و آموزه‌های او داشت که بعد از یک سال مقامی از دوبله نقش‌های فرعی به نقش‌های اصلی رسید. مقامی در سال ۱۳۴۴ در ۲۴ سالگی با فیلم «من مادرم» نخستین تجربه بازیگری خود را به‌دست آورد و تا شروع انقلاب اسلامی در ۴ کار سینمایی ایفای نقش کرد. بعد از انقلاب نیز در ۳ فیلم بازی کرد.

از سال ۱۳۶۲ در ۴۲ سالگی با اجرای برنامه تلویزیونی دیدنی‌ها به تلویزیون آمد و به‌مدت ۱۲ سال در روز‌های جنگ و پس از آن در قاب تلویزیون‌های آن دوره چهره متفاوتی به نمایش گذاشت. جلال مقامی در سال ۱۳۴۳ در ۲۳ سالگی با همکارش رفعت هاشم‌پور که او نیز در کار دوبلاژ بود ازدواج کرد که ثمره آن تنها یک دختر و ۲ نوه است. دوبله منحصربه‌فرد او در سریال «لبه تاریکی» یکی از شاهکار‌های این استاد دوبله ایران است. از مشهورترین آثار مقامی می‌توان به گویندگی‌اش در آثاری، چون «لورنس عربستان» به جای عمر شریف، «شکوه علفزار»، «ارتش سری»، «پوآرو»، «شرلوک هلمز»، «هشدار برای کبرا ۱۱» به جای سمیر اشاره کرد.

من دچار سکته مغزی شدم و این بیماری خیلی سریع عصب‌های نقاط مختلف بدنم را از کار انداخت. اما خیلی کند عوارض این بیماری از بدنم خارج شد. خداوند چنین خواست که من مدتی بعد از این بیماری قدرت تکلم را از دست بدهم و البته خدا را شکر هم‌اکنون مشکل تکلم‌ام برطرف شده است.

منبع: روزنامه همشهری

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.