انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
بخوبی بیاد دارم .درروستامون که درشرقیترین قسمت استان همدان وغربیترین نقطه استان مرکزی در 30 کیلومتری خنداب.رودخانهای نام قره چای داشتیم. که اطرافش خیلی سرسیزو پراب ونیمه جنگلی خودرو درختی بنام القین میگفتند.همه نوع حیوانات وحشی از گراز تا اهو وگوزن. تقریبا شاید 2.3 سالم بود که یه جوانی ازروستا یه توله ای ازاطراف رودخانه گرفته بود وبدن اورده بود. اما کسی ازجوونا وبچه ها این توله نمیشناختن .تا اینکه پیرمردی پرسید چه کسی این توله رو اورده. گفتند منصور پسر رضا.گفت این توله شیره .فورا ببرید ودر نزدیک رودخانه ولش کنید .حالا که درتلویزیون توله شیر می بینم .دقیقا اون یه توله شیر بود.یادمه کسی از ده ما چوپانی بود که راسو را باچند سگ شکار میکرد.اما دراثر خشک سالیهای پی درپی الان حتی خرگوشم یزور پیدا میشه.این داستانیکه گفتم دراوا ئل دهه 40 شمسی اتفاق افتاده