سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

همسر شهید خزایی:

نگاه شهید خزایی نسبت به حرفه خبر بسیار با قداست بود

محسن خزایی خبرنگار عرصه‌های سخت نبرد با داعش در سوریه، او که با بصیرت و شناخت دقیق اوضاع زمانه خود نامش در میان خبرنگاران رسانه ماندگار شد.

به گزارش خبرنگار  گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از مشهد ، خزایی در روز ۱۵ آذر ۱۳۵۱ در شهر خرم آباد دیده به جهان گشود و در سال ۱۳۷۴ به عنوان متصدی صدا فعالیت خود را در صدا و سیما آغاز کرد.

او در سال ۱۳۸۳ مدیر باشگاه خبرنگاران جوان زاهدان شد و پس از موفقیت در باشگاه خبرنگاران جوان زاهدان به عنوان مدیر خبر گیلان معرفی شد.

پس از فعالیت‌های تخصصی و حرفه‌ای خبر، عشق دفاع از حرم او را به سوریه کشاند، پس از ۳ سال تلاش برای پوشش اخبار جنگ در سوریه، سرانجام در روز ۲۲ آبان سال ۹۵ در شهر حلب به شهادت رسید.

در آستانه روز خبرنگار و به یاد رشادت‌های این خبرنگار شهید، گفت‌وگویی با مریم رخشانی، همسر شهید محسن خزایی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

از خانم رخشانی از نحوه آشنایی و ازدواجش با شهید خزایی می‌پرسم؛ می‌گوید: سال ۷۴ بود که من از طریق شوهر خاله‌ام با حاج محسن آشنا شدم، او فرمانده گردان ۱۰۲ عاشورا بود ، شهید خزایی هم جانشین و فرمانده اطلاعات عملیات گردان بود؛ وقتی از تصمیم به ازدواج و معیارهایش با شوهرخاله‌ام صحبت می‌کند او مقدمات آشنایی را فراهم کرد  و به‌صورت سنتی ازدواج کردیم.
 


او ادامه می‌دهد: معیار حاج محسن دختری معتقد از خانواده‌ای مومن و مذهبی بود ،در مورد مسائل اعتقادی معتقد بودند که کار نباید مانع رعایت اعتقادات شود. از آنجایی که ملاک‌های او ملاک‌های من هم بود و مسائل اعتقادی در اولویت بود، پدر و مادرم اجازه دادند که به خواستگاری بیاید  و ازدواج کردیم.

او در خصوص فرزاندانشان می‌گوید: سه فرزند دارم، فرزند ارشدم محمدهادی ۲۳ ساله، محمدمهدی ۱۵ ساله و فرزند کوچکم زینب ۵ ساله.
 

وقتی از بهترین خاطره‌اش از دوران زندگی با شهید خزایی سوال می‌کنم با حسرت خاصی می‌گوید: انتخاب یک خاطره خیلی سخت است، چون تمام زندگی ما خاطره است، اما یکی از زیباترین آن‌ها مربوط به وقتی است که او به سوریه رفت  و شروع به کار کرد. وسط سال تحصیلی بود، پس باید تا پایان سال تحصیلی منتظر می‌شدم و بعد به او ملحق می‌شدیم، روز‌های سختی بود و من بی‌صبرانه منتظر رفتن بودم، آن زمان در اصفهان ساکن بودیم.

همسر شهید خزایی می‌گوید: نمی‌توانستیم دوری او را تحمل کنیم و تصمیم گرفتم برای تعطیلات نوروز سال ۹۱ به‌همراه فرزندانم به سوریه برویم، سفر خوب و خاطره‌انگیزی بود، در حرم مطهر حضرت زینب (س) مراسم ویژه‌ای برای تحویل سال برگزار شد و پخش سخنان مقام معظم رهبری در یک نمایشگر بزرگ به‌طور زنده برای عموم مردم آنجا اعم از عرب و ایرانی، لحظات ناب و بی‌نظیری را برایمان رقم زد.

ورود به حرفه خبرنگاری

از او در خصوص ورود شهید خزایی به عرصه خبر و رسانه پرسیدم که او پاسخ داد: همسرم خبر را خیلی دوست داشت و در همه قسمت‌های صدا و سیما فعالیت کرد، زمانی‌که در رادیو بود کارگردانی و تهیه‌کنندگی برای برنامه‌های شهدا انجام می‌داد، چند برنامه رادیویی و تلویزیونی ساخت و همگی در جشنواره مقام اول را کسب کردند، کم‌کم ارتقا پیدا کرد، بعد مدتی فرمانده پایگاه بسیج صدا و سیمای مرکز زاهدان شد، دو سال آنجا فعالیت کرد؛ آن‌قدر که پرتلاش بود برترین فرمانده پایگاه‌های سطح کشور شد، همه برنامه‌هایش که برنامه‌سازی کرده بود، مقام آورده بود؛ چون برای جوان‌ها هم کار کرده بود، مدیریت باشگاه خبرنگاران جوان زاهدان را به او سپردند، چهار سال هم آنجا فعالیت کرد.
 

علت این علاقه را که سوال می‌کنم، می‌گوید: شهید خزایی معتقد بود مشکلاتی که در اجتماع وجود دارد باید نشان داده و پیگیری شود ، خدمت به مردم برای همسرم خیلی مهم بود و در این راه فعالیت زیادی می‌کرد، او کار خبر را عاشقانه و از دل و جان انجام می‌داد تا به مردم کمک کند؛ هر اتفاقی که می‌افتاد نخستین نفری که خبرش را تهیه می‌کرد ایشان بود، شهید خزایی توانسته بود بین همه گروه‌های خبری رقابت ایجاد کند.

او ادامه می‌دهد: در باشگاه خبرنگاران جوان که بود، همیشه می‌گفت یک خبرنگار باید عاشق کارش باشد و به کارش که عشق بورزد، با همکارانش ارتباط نزدیک داشته باشد تا کارش به نحو احسن انجام شود.

همسر شهید خزایی می‌گوید:نگاه شهید خزایی نسبت به حرفه خبر بسیار با قداست بود، او همیشه معتقد بود جایگاه خبرنگار بهشت است، چون در هر شرایطی قرار می‌گیرد تا واقعیت‌ها را منعکس کند، زمانی هم که مدیر باشگاه خبرنگاران جوان زاهدان بود همیشه به خبرنگار‌ها تاکید می‌کرد اگر می‌خواهید در این حرفه مؤثر باشید باید آن را عاشقانه انجام دهید.

وصیت شهید

همسر شهید خزایی برایم از توصیه‌های شهید اینطور می‌گوید: همسرم همیشه تاکید می‌کرد که صبور و مقاوم باشم، همان‌طور که همیشه کنارشان بودم، همیشه تاکید می‌کرد تو همیشه کنارم بودی و من این موقعیت و جایگاهی که دارم نتیجه صبر و همراهی شماست، صبرت را بیشتر کن تا من بتوانم  به هدفم برسم.


این اواخر هم همیشه تاکید می‌کرد که حضرت زینب (س) را الگوی خودت قرار بده و در این مسیر حرکت کن، گهگاهی که از روی دلتنگی و دوری گله می‌کردم و دلتنگی بچه‌ها را منتقل می‌کردم تاکید می‌کرد که حضرت زینب (س) را به‌خاطر داشته باش و ببینید که در واقعه عاشورا و کربلا چه کردند، چه حس و حالی داشتند، زمانی که حضرت رقیه (س) بی‌تابی می‌کرد و بهانه بابا را می‌گرفت، حضرت رباب و حضرت زینب (س) چه می‌کردند، حالا این سختی‌هایی که می‌کشی خودت را با آن‌ها قیاس کن، مثل همیشه صبور و مقاوم باش.
 
وصیت شهید به فرزندانمان هم نماز اول وقت و خدمت صادقانه به جامعه بود.
 

گفتگویم با همسر شهید به پایان می‌رسد و به این فکر میکنم که امروز فرقی نمی‌کند ما کجا هستیم. مشهد، قم، نجف، کربلا یا دمشق، مهم‌ این است که رسالت خود را بیاد داشته باشیم و بدانیم اگر تلاش و تعهد خبرنگاران نبود هیچ لحظه‌ای ماندگار نمی شد.
 
انتهای پیام//ف.ف
 
گزارشگر : فروغ فرخ پور 
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
امیر بوجاری
۰۸:۳۲ ۱۷ مرداد ۱۳۹۸
خداوند رحمت کند این شهید والا مقام عرصه خبر در مصاف با حرامیان داعش و تکفیریهای نامرد رو امنیت مون رو مدیون این عزیزان هستیم.