محمدمهدی زاهدی، رئیس کمیسیون آموزش مجلس میگوید: با ۶۰ هزار معلم بازنشسته شده حالا با کمبود صد هزار معلم مواجه هستیم. رضوان حکیمزاده، معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش هم میگوید، کمبود معلم ما در مقطع ابتدایی برای سال تحصیلی ۹۸ «شدید» است.
این گفته وقتی مهمتر جلوه میکند که بدانیم با کمبود معلم در مقطع ابتدایی، امکان بازماندگی از تحصیل دانشآموزان وجود دارد. جواد ساداتی دیگر عضو کمیسیون آموزش هم بازه زمانی مورد اشارهاش را گستردهتر دیده و گفته از امسال تا سال ۱۴۰۰ در مجموع ۲۵۵ هزار نفر از فرهنگیان بازنشسته میشوند و در همین بازه زمانی، بیش از ۱۷ درصد به دانشآموزان کشور اضافه خواهد شد.
شیوه استخدام معلم در وزارت آموزش و پرورش هم خودش غصه دیگری است، سال گذشته وقتی اسفندیار چهاربند، رئیس مرکز منابع انسانی وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد طرحی در نظر گرفته است که براساس آن دانشآموزان پس از اخذ دیپلم به فعالیت در آموزش و پرورش بپردازند، بسیاری آن را با عنوان «تراژدی» نقل کردند.
همان طرح هم انگار حالا محلی از اعراب ندارد که همین چند روز پیش جواد حسینی، سرپرست وزارت آموزش و پرورش تنها مسیر برای جبران کمبود نیروی انسانی در نظام تعلیم و تربیت را دانشگاه فرهنگیان دانسته است. بگذریم که خود ماجرای دانشگاه فرهنگیان قصه طول و درازی دارد و بحثش در همین گزارش جمع و جور نمیگنجد.
آنچه قطعی است این که در آستانه سال تحصیلی ۹۹ - ۹۸، بیش از ۶۰ هزار نفر از نیروهای آموزش و پرورش بازنشسته میشوند، این را باید اضافه کنیم به حدود ۴۰ هزار معلمی که بدون در نظر گرفتن افراد بازنشسته کمبود معلم داشتهایم. اینها آماری است که از زبان محمدمهدی زاهدیفر، رئیس کمیسیون آموزش مجلس عنوان شده است.
به نظر میرسد سهم استانهای خوزستان و تهران در کمبود معلم هم بیش از دیگر نقاط کشور است؛ چرا که آمار دیگری از زبان عبدالرضا فولادوند، مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران حاکی از این است که سهم تهران از این کمبودها ده هزار معلم است. یا آنطور که مهدی رفیعی دهکردی، سرپرست اداره کل آموزش و پرورش خوزستان میگوید، این استان با داشتن یکمیلیون و ۹۰۰ هزار دانشآموز حالا با کمبود حدود ۱۶ هزار نیروی انسانی روبهروست. دقیقتر که بشویم میشود رد ریسمان کمبود معلم را در استانهای دیگر هم پیدا کنیم، اما همه اینها در حالی است که بدانیم براساس استانداردهای جهانی نسبت دانشآموز به معلم ۱۶ به یک است در حالیکه در ایران این نسبت ۳۲ به یک است.
وقتی رغبتی برای معلم شدن نیست
ریشهیابی برای چرایی این اتفاق باید اولین بحث در آسیبشناسی این مشکل باشد. در این رابطه هم حرف و حدیث زیاد است، از بدهی آموزش و پرورش به دلیل پرداخت نشدن حقوق معلمان پیمانی در تهران بگیرید تا کاهش ظرفیت پذیرش دانشگاه فرهنگیان در سالهای گذشته. چالش کمبود معلم چالش تازهای نیست و در چند سال اخیر همواره آموزش و پرورش با آن روبهرو بوده است همین است که بسیاری از کارشناسان میگویند با این چالش مهم چرا در سالهای ۹۲ تا ۹۸ ظرفیت دانشگاه فرهنگیان را تا ۳۰۰۰ نفر کاهش دادند.
این در حالی است که رئیس دانشگاه فرهنگیان معتقد است «اگر سالانه ۱۵هزار دانشجو در این دانشگاه جذب شود، کمبود معلم ریشهکن میشود.»، اما به زعم مسؤولان با توجه به آمار فارغالتحصیل بیکار در رشتههای مختلف در کشور، نیازی به جذب و تربیت دانشجوی جدید در دانشگاه فرهنگیان نیست چراکه باید برای این افراد بودجه و هزینه لازم بهمنظور تامین غذا، خوابگاه و... در نظر گرفته شود.
محمد فاضل، مشاور وزیر و مدیرکل دفتر وزارتی آموزش و پرورش هم در این رابطه نکته مهمی را گوشزد میکند. او نیز همچون سرپرست وزارت آموزش و پرورش معتقد است تنها راه جذب نیرو باید از تربیت معلم و دانشگاه فرهنگیان باشد. او به جامجم میگوید: به واسطه مشکلات معیشتی معلمان که بهویژه در سالهای اخیر در جامعه فرهنگیان ایجاد شده است انگیزه جذب در دانشگاه فرهنگیان هم کاهش یافته است. شاید ایجاد انگیزه بهواسطه استخدام بتواند بخشی از این نبود رغبت را جبران کند، اما این انگیزه هم کافی نیست.
مشکلات اقتصادی فرهنگیان در سالهای اخیر را که مورد اشاره محمد فاضل بود، میتوان در آمارها هم به چشم دید. به طوری که طی یک بازه شش ساله از سال ۹۱ تا ۹۶ جذب دانشجو در دانشگاه فرهنگیان با کاهش شتابان و ریزش زیادی همراه بوده است و بین ظرفیت واقعی و جذب دانشجو در دانشگاه فرهنگیان تفاوت بسیاری وجود دارد؛ سال ۱۳۹۱ تعداد، ۲۱ هزار دانشجو در این دانشگاه پذیرش شده در حالی که درسالهای بعد به ۱۶ هزار نفر، ۱۱ هزار نفر و ۹۰۰۰ نفر و بعد ۳۰۰۰ نفر رسیده است!
پولی برای کمک نمانده
کاهش ظرفیت دانشگاه فرهنگیان و طولانی بودن زمان تحصیل در این دانشگاه تنها دلایل کمبود معلم نیست. محمد فاضل مدیرکل دفتر وزارتی آموزش و پرورش معتقد است دست دولتها هم در این زمینه بسته است. او میگوید: یکی از دلایل کمبود معلمها مربوط میشود به محدودیتهای کشور در زمینه استخدام مشاغل دولتی که آموزش و پرورش هم مشمول این مشکل است. در حالی این محدودیت دولت وجود دارد که با آهنگ وزارت آموزش و پرورش همخوانی ندارد. متاسفانه هیچ وقت هم دولتها نگاه خاصی به این وزارتخانه نداشتند.
ساده شده ماجرا همین است؛ وزارت آموزش و پرورش کمبود معلم دارد، دولتها پولی برای سهمیه استخدامی بیشتری به این وزارتخانه نمیدهند، ظرفیت دانشگاههای تربیت معلم و فرهنگیان کاسته میشود، خود افراد هم با توجه به وضعیت اقتصادی رغبتی برای ورود به دانشگاهها ندارند. هر سال تعدادی از معلمان باتجربه بازنشسته میشوند، دانش آموزان ورودی به مدارس بیشتر میشوند! پس باید چه کار کرد؟
راههای مقطعی کدام است؟
سوال خوبی است! حجتالاسلام علی ذوعلم، معاون پژوهشی وزارت آموزش و پرورش است. او در پاسخ به این سوال میگوید: «تدابیری اندیشیده شده تا با تراکم ۴۰ نفره و کمبود معلم و فضا، اول مهر کلاس بدون معلم نداشته باشیم.» تدابیر مورد اشاره او شاید قدمهای کوچکی برای حل این مشکل باشد، اما بدون شک این مشکل را ریشهای حل نمیکند.
محمد فاضل هم در این باره میگوید با توجه به محدودیت زمانی در حال حاضر چارهای نداریم جز اینکه از روشهای اورژانسی استفاده کنیم از جمله اینکه معلمان موجود را ترغیب کنند که حاضر شوند بیشتر از ساعتهای خود تدریس کنند که البته این قطعا از کیفیت آموزش میکاهد.
کلاسهای شلوغتر، ساعتهای اضافه برای معلمان استفاده از نیروهای بازنشسته و مشوقهایی مانند بستههای حمایتی راه حل فعلی مسؤولان برای خالی نماندن کلاسهای درسی در آستانه سال تحصیلی جدید است. راه حلهایی که ممکن است مهر امسال را جبران کند، اما این مشکل همچنان ادامه دارد.
منبع: جام جم
انتهای پیام/