پس از این تماس، تیمی از ماموران کلانتری ۱۴۴ جوادیه تهرانپارس و امدادگران اورژانس به محل درگیری خونین رفتند و خیلی زود مرد ۳۷ ساله را که از ناحیه قلب هدف ضربه چاقو قرار گرفته بود، به بیمارستان منتقل کردند.
ماموران در صحنه درگیری تحقیقات ابتدایی را آغاز کردند و در همان ابتدا مشخص شد برادر کوچکتر در درگیری با برادرش دست به چاقو شده و او را هدف ضربه چاقو قرار داده است.
تجسسهای پلیسی ادامه داشت تا این که مسئولان بیمارستان خبر دادند پسر جوان به دلیل شدت ضربه چاقو به سینهاش و خون ریزی روی تخت بیمارستان به کام مرگ فرو رفته است.
بدین ترتیب تیمی از ماموران اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران و تشخیص هویت به دستور بازپرس ویژه قتل برای تحقیقات پلیسی وارد عمل شدند و در همان ابتدا با توجه به این که در تجسسهای ابتدایی مشخص شده بود این قتل از سوی برادر مقتول صورت گرفته، خیلی زود پسر ۲۵ ساله دستگیر شد.
پسر جوان وقتی شنید برادرش به کام مرگ فرو رفته، شوکه شد و به درگیری مرگبار با برادرش به خاطر یک اختلاف خانوادگی کوچک اعتراف کرد.
گفتگو با جوان برادرکش
امیر ۲۵ ساله در حالی که اشک میریخت و هنوز باور نداشت که برادرش را به قتل رسانده است گفت: من قصد نداشتم برادرم را بکشم و صحنه قتل یک اتفاق بود.
این جوان تحصیلکرده و ورزشکار صبح روز گذشته برای تحقیقات به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد و به قتل ناخواسته برادرش اعتراف کرد.
سابقه داری؟
نه.
اعتیاد داری؟
سالها قبل به مواد مخدر اعتیاد داشتم که ترک کردم و دو سال است که دارو مصرف میکنم تا متادون را هم ترک کنم.
شنیدم ورزشکاری؟
بله، فوتبالیست بودم و در پست مهاجم بازی میکردم.
شغل؟
لیسانس عمران دارم، اما در کار تعمیرات موبایل مشغول هستم.
با برادرت اختلاف داشتی؟
من اختلافی نداشتم، فقط یک بار پیش مادرم به حمایتی که پدرم از او کرده بود اعتراض کردم و نمیدانم چطور به گوش برادرم رسید که با هم درگیر شدیم.
چه اختلافی؟
برادرم عقد کرده بود و پدرم طبقه اول ساختمان را در اختیار او قرار داد و ۱۵۰ میلیون تومان نیز به برادرم پرداخت کرد. چند روز قبل از درگیری من به مادرم گفتم چرا پدر به او پول داده است و این صحبت را فقط مادرم شنید، اما روز درگیری متوجه شدم برادرم از حرفهایی که به مادرم زده ام ناراحت شده است.
چه زمانی فهمیدی برادرت متوجه حرفهای بین تو و مادرت شده است؟
همان روز درگیری و قتل.
روز قتل چه اتفاقی افتاد؟
من از بیرون به خانه بازگشتم و دیدم مربی رزمی برادرم جلوی در خانه ایستاده که وارد خانه شدم و برادرم را صدا کردم، به او گفتم که زشت است دوستش بیرون خانه ایستاده و در این لحظه برادرم با صدای بلند گفت: به توچه ربطی دارد! اصلا به تو چه که بابا به من پول داده است. سپس بین ما درگیری رخ داد و برادرم که کیک بوکسینگ کار بود مرا کتک زد و سرم به زمین خورد که بیهوش شدم.
بیهوش شدی؟
نیمه بیهوش بودم که برادرم به کمک مربی رزمیاش مرا به طبقه دوم ساختمان بردند و روی تختم قرار دادند و سپس از خانه خارج شدند.
چه مدت گذشت تا به هوش آمدی؟
نمیدانم، ولی وقتی به هوش آمدم سراغ مادرم رفتم و از او پرسیدم که چرا ماجرای اعتراض مرا به برادرم گفته است؟ مادرم ادعا کرد شاید زمانی که با پدرم در حال صحبت بوده، برادرم متوجه حرفهای آنها شده است.
زمان قتل پدرت کجا بود؟
بعد از این که با مادرم صحبت کردم، پدرم به حمام رفت و مادرم نیز به کلاس قرآن رفت.
قتل چه زمانی رخ داد؟
مربی برادرم به سراغم آمد و خواست با هم به طبقه پایین برویم تا با وساطت او اختلاف من و برادرم رفع شود و آشتی کنیم. من حس خوبی به این ماجرا نداشتم و از ترس یک چاقوی میوه خوری برداشتم و همراه خودم به طبقه پایین خانه بردم. وقتی در خانه طبقه اول باز شد برادرم با یک چوب دستی به سمتم حمله کرد و من خواستم او را به عقب هل بدهم که چاقو وارد سینهاش شد و او روی زمین افتاد.
چه حسی داری؟
هنوز باور ندارم که برادرم را کشتم و ناراحتم و عذاب وجدان دارم.
حرف آخر؟
باور کنید من نمیخواستم برادرم را بکشم و این قتل یک اتفاق بود.
بنا بر این گزارش، پسر جوان برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران قرار دارد.
تحلیل کارشناس قتلهای خانوادگی
دکتر قربانعلی ابراهیمی جامعه شناس و استاد دانشگاه| متاسفانه در سالهای اخیر با پدیده ناهنجار و خطرناکی با عنوان «قتلهای خانوادگی» روبه رو شده ایم که از نگاه جامعه شناختی نیازمند تحلیل عمیق و گستردهای است. در عصر کنونی در برخی خانوادهها معنویات کم رنگ شده و مادیات جایگزین آن و مسائل ارزشی شده است. کارکرد خانواده ضعیف شده و والدین کمتر به شیوههای تربیتی درست توجه میکنند.
تک محوری، خودمحوری و خودخواهی جای خود را به روابط صمیمی و عاطفی بین اعضای خانواده داده است. روابط اعضای خانواده به شکل موزاییکی شده به این صورت که مانند موزاییک در کنار هم هستند، اما حس عاطفی به یکدیگر ندارند و احساسات هم را درک نمیکنند. از این رو وقتی اعضای یک خانواده از حال و روز یکدیگر بی خبر باشند مثل غریبهها با هم رفتار میکنند و همین موضوع موجب میشود سردی در روابط شکل گیرد و به خاطر یک نزاع و جدل خانوادگی - حتی جزئی - مرتکب قتل و خشونتهای مرگبار شوند. برخی اهداف تربیتی که باید در مدارس و سیستم آموزش دنبال شود، در نظام تربیتی از بین رفته و حرمت بزرگان و والدین مخدوش شده است.
از این رو در جامعهای که قدر و منزلت بزرگ سالان از بین برود شاهد بروز خشونتهای خانوادگی عمیق هستیم. البته این اتفاقات بیشتر در خانوادههای از هم گسیخته و آشفته رخ میدهد. تضعیف روابط عاطفی میان اعضای یک خانواده، سرگرم کردن خود با ابزارهای روز و نبود گوش شنوا برای درددلها و عواطف و مشکلات به دلیل مشغله کاری سبب شده است اعضای خانواده در روابط عاطفی از هم دور شوند و، چون مهارت حل مسئله و مهارت گفتگو را آموزش ندیده اند و منفعت طلبی را بر معنویات ترجیح میدهند بر سر اختلافات جزئی به جان هم میافتند و مرتکب قتل و جنایت هولناک خانوادگی میشوند. معضلات و مشکلات اجتماعی، اقتصادی، خانوادگی و فرهنگی روی هم انباشته شده و افراد را به صورت خودمداری پیش میبرد در نتیجه مجموعه اینها خشونت را به درون خانواده میکشاند و شاهد قتلهای خانوادگی و خودکشیها هستیم.
منبع:خراسان
انتهای پیام/