بدین ترتیب احمد بازداشت شد، مرد ۴۰ ساله در تحقیقات اولیه مدعی شد که صبح روز ناپدید شدن پیرمرد او را دیده و بعد از آن دیگر خبری ندارد. اما اظهارات ضد و نقیض مرد جوان باعث شد که پلیس بیشتر به او شک کند و تحقیقات از او ادامه یافت.درنهایت متهم جوان به قتل و سوزاندن جسد پیرمرد اعتراف کرد. مأموران راهی باغ مورد نظر شده و جسد مرد ثروتمند پیدا شد.
با بازسازی صحنه قتل از سوی مرد جوان و تکمیل تحقیقات پرونده این جنایت به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد.
با درخواست اولیای دم برای قصاص، متهم جوان پای میز محاکمه رفت و با درخواست بخشش از سوی اولیای دم گفت: سالها بود که در کار ساخت و ساز فعالیت داشتم و با یک گروه که ملکهای گرانقیمت را در قبال اجناس نفیس مانند فرش معاوضه میکردند آشنا شده بودم. من ملک پیرمرد را وکالتی از او خریدم و در عوض یک چک ضمانت ۵ میلیاردی به او دادم.
قرار شد بعد از معاوضه ملک، فرشهای نفیس را بفروشم و پول ملک را به پیرمرد بپردازم، اما وقتی یک کارشناس را برای ساخت و ساز به آنجا بردم گفت این ملک روی تپه قرار گرفته و موقعیت ساخت و ساز ندارد.از شنیدن این موضوع شوکه شده بودم به همین خاطر با پیرمرد تماس گرفتم و موضوع را به او گفتم.وقتی شنید از معامله منصرف شدهام عصبانی شد و به دیدنم آمد و از شدت عصبانیت به صورتم مشت زد.
من هم با دستم گردن او را گرفتم. همان موقع کنترل ماشین از دستم رها شد و با جدول کنار خیابان برخورد کرد. پیرمرد شربتی را که همراه داشت نوشید و حالش بد شد. دیگر نفس نمیکشید از ترسم جنازهاش را به باغی در کرج که پاتوق معتادان بود بردم.
درخواست اولیای دم برای قصاص و اعترافات متهم جوان به قتل و مدارک موجود در پرونده باعث شد تا دادگاه حکم قصاص را برای مرد جوان صادر کند. با صدور این حکم، پرونده به دیوانعالی کشور ارجاع شد و این رأی به تأیید قضات دیوانعالی کشور درآمد.با تأیید حکم، پرونده به دادسرای جنایی تهران ارجاع شد و مرد جوان در چند قدمی چوبه دار قرار گرفته بود که واحد صلح و سازش دادسرای جنایی تهران وارد عمل شد. درنهایت مرد جوان موفق شد با پرداخت دیه، از اولیای دم رضایت بگیرد و از چند قدمی مرگ به زندگی بازگردد.
منبع:ایران
انتهای پیام/