پنهان کاری و اعتماد بی جایش به مرد غریبه کار دستش داد و او را از اعتبار خانواده و چشم همسر انداخت و حالا درخواست بخشش از سوی همسرش دارد. زن نادم با چشمانی پف کرده این گونه ماجرا را شرح میدهد: آرایشگاه زنانه داشتم و با افراد زیادی که اغلب پز با کلاسی میدادند در ارتباط بودم.
بیشتر بخوانید:مشاهدات تکاندهنده مردی که زنش را به جرم خیانت کشت/ قصد قتل مرد غریبه را هم داشتم که نیمه شب از خانهام فرار کرد
با حرفهای پوچ یکی از مشتریانی که میگفت آدم باید در زندگی مشترک حریم جداگانهای از همسرش داشته باشد وارد بازی خطرناک و در عین حال خفت باری شدم. با راهنمایی غلط مشتری ام یک سیم کارت و گوشی جداگانه خریدم و فقط داخل آرایشگاه از آن استفاده میکردم و کسی از خانواده و حتی همسرم از این قضیه باخبر نبود.
در خلوت و نبود مشتری گشتی در فضای مجازی میزدم تا این که در یکی از گروهها با گذاشتن یک استیکر اشتباه وارد ماجراجویی خطرناکی شدم.همین اتفاق موجب آشنایی ما و رد و بدل شدن پیامکها در تلگرام شد و هر روز هم پررنگتر میشد. از یک طرف دل بسته فرد غریبه در فضای مجازی شده بودم و از طرفی دیگر با مشغله کاری زیاد همسرم هر روز از او دورتر میشدم تا این که احساس خلأ عاطفی کردم. فکر میکردم ادامه پیامک بازی و درددل کردن با فردی که اصلاً او را ندیده بودم و نمیشناختم فرصتی است تا هم اوقات فراغتم پر شود و هم از افکار و مشکلات روزمره زندگی کمی دور شوم. غافل از این بودم که با دست خودم داشتم تیشه به ریشه زندگی مشترک و آبرویم میزدم. در ماههای ابتدایی فقط ارتباط ما مجازی بود تا این که روزی مرد غریبه ساکن شمال کشور پیشنهاد ملاقات حضوری داد.
بیشتر بخوانید:تیغزدن مردان هوسران در خانههای اجارهای ۱ روزه/ دسیسههای اینستاگرامی ۲ دختر ورزشکار در خلوتگاه شیطانی لو رفت! + عکس
ابتدا از ترس لو رفتن نپذیرفتم، اما مرد غریبه اصرار میکرد که میتوانم به بهانه کاری یک روز مرخصی بگیرم و هم تفریحی کرده باشم و هم از نزدیک بیشتر با هم آشنا شویم.
چند روزی افکارم درگیر این پیشنهاد وسوسه کننده بود تا این که با یکی از دوستانم موضوع را در میان گذاشتم. او به جای راهنمایی و مانع شدن، مرا وسط آتش هل داد. البته خودم هم بدم نمیآمد حداقل فرد غریبه را از نزدیک ببینم، برای همین یک روز با یکی از دوستانم راهی آن شهر و سر قرار حاضر شدیم، اما با سرافکندگی از آن جا خارج شدم.
بیشتر بخوانید:زن سیاه بخت:لحظه گرفتن مچ شوهرم و رکسانا در خانه، دنیا دور سرم چرخید
بعد از ملاقات با میزبان ناگهان متوجه اشتباهم شدم، چون با آن چه در تصوراتم بود و در تلگرام دیده بودم از زمین تا آسمان فرق داشت، انگار با موجودی دیگر رو به رو شده بودم. بعد از گشت و گذار در ساحل، مرد حیله گر ما را به یک ویلا که ادعا میکرد مال خودش است دعوت کرد. هر چقدر فضای ویلا دلچسب بود، اما برعکس جو حاکم بر آن سنگین و نفس گیر بود، بدجور دلشوره بر من حاکم شده بود.
بیشتر بخوانید:شوکهشدن صاحبخانه از صحنهای که در منزل مستاجر تریاکی قاتل دید + عکس
بالاخره بعد از چندین ساعت خوش و بش کردن، موقع خداحافظی فرا رسید، اما تازه اول ماجرا بود. زمانی که با دوستم خواستیم از مرد غریبه یا به اصطلاح دوست اجتماعی ام خداحافظی کنیم ورق برگشت و مرد غریبه رفت سر اصل مطلب و بی پرده پیشنهاد شیطانی اش را بیان کرد، اما با واکنش تند من مواجه شد. او با کمک دوستش دوستم را در کنجی زندانی کردند و مرا مورد آزار قرار دادند.
بیشتر بخوانید:اعترافات زن خانهداری که سرکرده باند مخوف آدمربایان از آب درآمد/ فرید با تقلید صدای دختران طعمهها را سر قرار میکشاند
بعد از این ماجرا که وحشت تمام وجودم را فرا گرفته بود و گیج و منگ شده بودم فقط میخواستم خودم را از آن خانه جهنمی نجات دهم. بعد از بازگشت به خانه اوضاع روحی ام خیلی به هم ریخت و هرچه سعی کردم بر خودم مسلط شوم تا شوهرم پی به ماجرا نبرد نشد، چون غیر از همسرم عذاب وجدان مرا رها نمیکرد.
بعد از چند روز کلنجار رفتن با خودم با ترس و وحشت ماجرا را برای شوهرم تعریف کردم که او با شنیدن جملاتم نگذاشت حرفهای خفت بارم تمام شود و مثل ببر خشمگین به جانم افتاد و حسابی از خجالتم درآمد. او مرا از خانه بیرون کرد و دست از پا درازتر راهی خانه پدرم شدم که در آن جا هم بعد از روشن شدن ماجرا یک دست کتک و ناسزا مهمانم کردند.
بیشتر بخوانید:زن موتور دزد نوزادش را حین فرار جا گذاشت!
بالاخره با تصمیم خانواده ام شوهرم را راضی کردیم که از مرد شیطان صفت شکایت کنیم و همین طور هم شد، اما دستگیری مرد حیله گر باعث نشد که آبروی رفته من نزد خانواده و همسرم برگردد. مدتی است در راهروی دادگاه خانواده در پی آن هستم که ببینم کشتی زندگی توفان زده ام در کدام ساحل لنگر خواهد انداخت؛ طلاق یا بازگشت به آغوش گرم خانواده؟
بیشتر بخوانید:ماجرای هک اطلاعات از طریق اپلیکیشن خرید شارژ و خالیشدن حسابها/ راز گردش مالی نجومی زن قمارباز با ۵۰ کارت بانکی فاش شد
منبع:رکنا
انتهای پیام/
خدا لعنت کنه تورو که هوس و با کلمه دوستی اجتماعی به زبان میاری
حالا به شما میگم به سمت خدا برگرد و توبه کن...حتی اگه همه آدمهای کره زمین تردت کردند به سوی خدا برو و توبه واقعی کن از اشتباهاتت...خدا هرگز هیچ بنده ای رو از درگاهش ترد نمیکنه...تنها راه تو برگشت به سمت خداست...بقیه کارارو اون درست میکنه...فقط توبه واقعی کن و از اشتباهاتت درس بگیر
برای این گرفتاری ها و مشقتهاست که گریبانگیر میشود
تو مدرسه به دخترها از کوچیکی باید آموزش بدن تا گول نخورن
مهدور الدم هستند.
چرا راحت همدیگر را قضاوت می کنیم.
مگر خودمان مصون از گناه و لغزش هستیم.
نمی خواهم اشتباه آن زن یا هوسرانی آن مرد را توجیه کنم! نه!
حالا که کاری انجام شده و آبرویی ریخته.
اگر اطرافیان دست او را بگیرند شاید پشیمانی او عاقبت بهتری برایش رقم بزند. اما اگر همه او را طرد کنند چه انتظاری از او خواهند داشت؟
آیا راه او را برای اشتباهات بعدی بازتر نمی کنند؟
شیطان ها از سادگی بعضی زنها حسابی استفاده می کنند.