سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

همه چیز درباره انواع ظلم و مصادیقی از ظلم به خویشتن

بررسی دیدگاه قرآن درباره بازگشت آثار اعمال به انسان و مصادیق ظلم به خویشتن را می خوانید.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، هر کاری که انسان در دنیا انجام می‌دهد، آثار و تبعاتی دارد که در وهله نخست، خود عامل از آن سود می‌برد و یا چوبش را می‌خورد. البته آثار خوب و بد عمل در دنیا کمتر به چشم می‌آید؛ زیرا به دلایلی از جمله تاثیر تدریجی اعمال و ویژگی سنت اسباب و مانند آنها، آثار و تبعات عمل در دنیا چنان به چشم نمی‌آید که انسان به سرعت تحت تاثیر قرار گیرد و از آن درس و عبرت بگیرد و به بازسازی اعمال بد یا اصلاح آن بپردازد یا به اعمال نیک اهتمام بیشتری داشته باشد؛ اما در آخرت چنین نیست؛ زیرا ویژگی آخرت این است که هر چه انسان در دنیا انجام داده به‌عنوان بخشی از هویت و شخصیت او در می‌آید و با تجسم اعمال تاثیر هر عملی را در وجود خویش با علم حضوری و علم وجدانی حاضر می‌یابد؛ چنانکه خدا می‌فرماید: و کارنامه عمل شما در میان نهاده مى‌‏شود، آنگاه بزهکاران را از آنچه در آن است بیمناک مى‌‏بینى و مى‏‌گویند: اى واى بر ما این چه نامه‏‌اى است که هیچ کار کوچک و بزرگى را فرو نگذاشته جز اینکه همه را به حساب آورده است؛ و آنچه را انجام داده‏‌اند حاضر می‌یابند؛ و پروردگار تو به هیچ کس ستم روا نمى‌دارد. (کهف، آیه ۴۹)

خدا در جایی دیگر می‌فرماید: روزی که هر کس آنچه را از کار خیر و کار بد در دنیا انجام داده حاضر شده می‌یابد و عین آن اعمال را به‌صورت قیامتی مجسّم می‌بیند، آرزو می‌کند که کاش میان او و عمل‌های بدش مدت زمان درازی بود و قیامت به تأخیر می‌افتاد؛ و خدا شما را از خود بر حذر می‌دارد و خدا دلسوز بندگان است. (آل‌عمران، آیه ۳۰)

از این آیات و آیات دیگر قرآن به دست می‌آید که سازه اخروی انسان چیزی جز اعمال او در دنیا نیست؛ به این معنا که شکل و شخصیت هر انسانی در آخرت، بازتابی از اعمال دنیوی اوست و بهشت و دوزخ نیز چیزی جز همین اعمال دنیوی نیست که در آخرت تجسم یافته است.

انسان در دنیا همانند کسی است که صفحه سفیدی جلویش است و او با هر کاری نقطه سپید یا سیاهی بر آن صفحه می‌گذارد؛ مجموعه این نقطه‌ها شکلی را ترسیم می‌کند که حقیقت خود شخص خواهد بود. بنابراین، باید توجه داشته باشد که چگونه عمل می‌کند؛ زیرا این اراده و اختیار آزادانه برای انتخاب خوب و بد است که حقیقت شخصیتی و بهشت و دوزخ انسان را می‌سازد. پس نمی‌تواند کس دیگری را سرزنش کند که او را در این شرایط بد قرار داده و هویت و شخصیت دوزخی را برای خود آفریده است؛ حتی ابلیس، این شیطان لعین با همه وسوسه‌گری می‌گوید که انسان بدکار باید خودش را سرزنش کند؛ زیرا من هیچ‌گونه سلطه‌ای بر انسان نداشتم و خود شخص است که با انتخاب آزادانه دنبال شیطنت رفته (ابراهیم، آیه ۲۲) و خودش را چارپا یا زغال سنگ یا هیزم دوزخ ساخته است. (اعراف، آیه ۱۷۹؛ جن، آیه ۱۵؛ انبیاء، آیه ۹۸)

انواع ظلم

از نظر آموزه‌های قرآنی، ظلم ضد عدل به معنای خروج از جایگاه حقی است که خدا برای هر کسی یا هر چیزی قرار داده است؛ زیرا نظام هستی بر مدار و محور حق و عدل بنا گذاشته شده و هر چیزی دارای جایگاه خاص خودش است که خدا مقدر و معین کرده است. (طه، آیه ۵۰)

این خروج از دایره حق و عدل، دارای اقسامی است که شامل دو دسته اصلی: ظلم به خود و ظلم به دیگران است. ظلم به دیگران شامل ظلم به خدا و ظلم به مخلوقات دیگر است، البته ظلم به دیگران از خدا و خلق، چیزی جز ظلم به خویشتن خویش نیست؛ زیرا کسی که به دیگری ظلم می‌کند، پیش از آنکه به دیگران صدمه‌ای بزند به خود زیان و صدمه وارد کرده است و در آیات قرآن تضییع حقوق دیگران یا نادیده گرفتن تکالیف و وظایف الهی یا کفران نعمت و عدم استفاده درست از نعمت به معنای ظلم به خود معرفی شده است. (نحل، آیات ۳۳ و ۱۱۴؛ اعراف، آیه ۱۶۰)

مصادیقی از ظلم به خویشتن

چنان‌که گفته شد ظلم به دیگران به‌ویژه خدا از طریق مخالفت با آموزه‌های وحیانی کتب آسمانی و کفران نعمت به‌جای شکر نعمت، چیزی جز ظلم به خویشتن نیست؛ همچنین ظلم و ستمی‌که نسبت به حقوق دیگران از انسان و جانور و گیاه انجام می‌شود؛ چیزی جز ظلم به خویشتن نیست؛ زیرا آثار و تبعات این‌گونه ظلم‌ها پیش از آن‌که دیگران را تحت تاثیر قرار دهد، خود انسان را گرفتار می‌کند.

در آیات قرآن برخی از موارد و مصادیق ظلم به‌عنوان ظلم به خویشتن به‌صراحت مطرح شده است که گواه بر این معنا است که ظلم به دیگران همان ظلم به خویشتن است. از جمله مصادیقی که در قرآن بیان شده است می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱- اذیت همسر خویش: کسانی که همسر خویش را طلاق داده و سپس به نیت و قصد اذیت و آزارش به او رجوع می‌کنند تا همچنان همسرش باشد، از مصادیق ظلم به خویشتن است. (بقره، آیه ۲۳۱) به‌نظر می‌رسد که علت آن را می‌بایست در هدف از ازدواج جست‌وجو کرد؛ زیرا هدف از ازدواج سکونت و آرامش خاصی است که در محیط خانواده و زناشویی به‌دست می‌آید (روم، آیه ۲۱)؛ پس کسی که همسرش را طلاق داده و سپس به قصد اذیت و آزار به او رجوع می‌کند، همیشه در فکر اذیت و آزار اوست و همین درگیری فکری، موجب سلب آرامش و سکونت از او خواهد شد؛ پس پیش از آنکه به زنش آسیب برساند و ظلمش در دیگری تاثیر بگذارد، در خودش تاثیر می‌گذارد و آسایش و آرامش را از وی و زندگی‌اش سلب می‌کند. در حقیقت فکر ضرررسانی و تعدی و تجاوز نسبت به همسر، بزرگ‌ترین آسیب را به خودش می‌رساند. از همین رو در قرآن این نوع ظلم به دیگران، ظلم به خویشتن معرفی شده است.

۲- تمسخر عذاب الهی: عذاب الهی در دنیا به اشکال گوناگون صورت می‌گیرد. باید توجه داشت که مصیبت‌هایی که انسان در زندگی با آن‌ها مواجه می‌شود شامل دو دسته مصیبت‌های ابتلایی و آزمایشی و نیز مصیبت‌های کیفری و مجازاتی است. دسته دوم از عذاب‌ها به‌اشکال گوناگونی، چون بیماری، از دست رفتن نعمت، سیل، زلزله و مانند آن‌ها است که گاهی انسان گمان می‌کند که امر و رخدادی طبیعی است؛ در حالی که هیچ چیز در عالم، خارج از ربوبیت وپروردگاری عالم نیست و هر قطره یا سنگی یا چیزی مامور و سربازی از لشکر خدا است؛ پس اگر سیلی و زلزله‌ای موجب خرابی برای کسی شد، این مصیبت‌ها در چارچوب ابتلاء یا کیفر خواهد بود. خدا می‌فرماید: وَلِلَّهِ جُنودُ السَّماواتِ وَالأَرضِ وَکانَ اللَّهُ عَلیمًا حَکیمًا؛ همه آسمان‌ها و زمین لشکر خدا هستند و خدا با علم به جزئیات و کلیات و اهداف حکیمانه آن‌ها را به کار می‌گیرد. (فتح، آیه ۴) خدا در قرآن بیان می‌کند که هر قطره باران به هدفی شکل گرفته و خدا است که او را سوار بر ابر‌ها به‌جایی‌که می‌خواهد می‌رساند. (روم، آیات ۲۶ و ۲۷) بنابراین، کسانی که عذاب‌های الهی را در هر شکلی به تمسخر می‌گیرند، باید بدانند که این رویه آنان ظلمی‌است که به خودشان بر می‌گردد.

شاید علت این‌که این نوع رفتار به‌عنوان ظلم به خویشتن تلقی می‌شود، نادیده گرفتن سنت‌های الهی در کیفر و مجازات بدکاران در دنیا و آخرت است، زیرا کسی که به این مسئله توجه ندارد، گمان می‌کند که مشکلات و مصیبت‌های دنیوی بی‌حساب و کتاب و امری اتفاقی و تصادفی است و مثلا زلزله براساس انباشت زیاد انرژی در زیرزمین یا سیل بر اثر عدم مدیریت باران و بحران و مانند آن‌ها است؛ بنابراین وقتی می‌شنود که این امور طبیعی می‌تواند از مصادیق عذاب الهی یا ابتلائات الهی باشد، آن را به تمسخر می‌گیرد و با نادیده گرفتن حقیقت، از این حوادث و رخداد‌ها عبرت نمی‌گیرد و به همان رویه باطل قبلی عمل و رفتار می‌کند تا جایی‌که فرصت عمر از دست می‌رود یا نعمت را از کف می‌دهد و گرفتار نقمت می‌شود به طوری که دیگر زمانی برای جبران نباشد. این بزرگ‌ترین ظلمی‌است که انسان به خودش می‌کند که از حوادث و رخداد‌ها درس وعبرت نمی‌گیرد و به‌جای تدبر و تامل و توبه و استغفار به تمسخر می‌پردازد و شرایط را برای خود در دنیا و آخرت سخت و دشوار می‌کند و دوزخ را برای خود می‌سازد.


یشتربخوانید: ۷ گناهی که زندگی شما را به آتش می‌کشد


۳- استکبار: روحیه خودبرتربینی و تکبر موجب می‌شود تا رویه شخص، استکباری شود و با دیگران به شکل مستکبرانه رفتار کند. مستکبران در برابر براهین روشن حاضر نیستند تا آن را بپذیرند و به مجادله با آن می‌پردازند. از نظر قرآن، این رفتار استکباری که ظلم به دیگران در ذات آن نهفته است، پیش از آنکه ظلم به دیگران باشد، ظلم به خویشتن است؛ زیرا روحیه تکبر و رویه استکباری اجازه نمی‌دهد تا شخص در برابر حق تسلیم شود و این‌گونه دنیا و آخرت خویش را تباه می‌کند. (نحل، آیات ۲۹؛ عنکبوت، آیات ۳۹ و ۴۰)

۴- انکار پیامبران: انکار پیامبران به معنای دوری از صراط مستقیم الهی و هدایت‌هایی است که خدا برای دستیابی انسان به کمال بایسته و شایسته ارائه کرده است. پس کسی که به انکار پیامبران می‌پردازد، خود را از هدایت‌های الهی محروم کرده و امکان دستیابی به کمالات را بر روی خویش بسته است. بی‌گمان چنین شخصی به خویشتن ظلم می‌کند، هر چند که به ظاهر به دیگران ظلم روا داشته است. ظالمان به خویشتن در شرایطی قرار می‌گیرند که نمی‌توانند به خواسته‌های خویش دست یابند و گرفتار خسران دنیا و آخرت می‌شوند. (توبه، آیه ۷۰؛ یونس، آیات ۴۱ و ۴۴؛ ابراهیم، آیه ۴۵؛ هود، آیات ۱۰۰ و ۱۰۱؛ روم، آیه ۹)

۵- تجاوز به حدود الهی: قوانین شرعی به‌عنوان حدود الهی مطرح است. این قوانین به سبب آنکه مبتنی بر مصالح و مفاسد در متعلق و موضوعات احکام است، به‌طور طبیعی در راستای حکمت‌های آفرینش از جمله آفرینش انسان است تا این‌گونه انسان به‌عنوان خلیفهًْ‌الله به مقام خلافت دست یافته و بتواند به‌عنوان مظهر در ربوبیت در جهان تصرف کند. از نظر آموزه‌های قرآن، طیبات در برابر خبیثات به هر چیزی گفته می‌شود که تامین‌کننده این هدف و نیاز باشد. بنابراین، احکام در حوزه شهوات غذایی و جنسی مثلا در راستای تامین طیبات برای انسان است. (بقره، آیه ۱۷۲؛ نور، آیه ۲۶) با چنین نگرش و رویکردی در حوزه احکام و حدود الهی می‌بایست گفت هر کسی به این حدود تجاوز کند در حقیقت به خود ظلم روا داشته است؛ زیرا امکان بهره‌مندی از طیبات را از خود سلب کرده و دیگر امکان رشد و نمو و دستیابی به خلافت الهی را ندارد. (بقره، آیات ۲۳۰ و ۲۳۱؛ طلاق، آیه ۱) از نظر قرآن، کسانی که احکام الهی را مراعات نمی‌کنند و آن را نقض می‌کنند در حقیقت به خویشتن ظلم روا داشته‌اند. (طلاق، آیه ۱) در همین رابطه شکستن حرمت ماه‌های حرام و پرداختن به جنگ در این ماه از مصادیق ظلم به خویشتن دانسته شده است. (توبه، آیه ۳۶)

۶- ترک اطاعت از خدا و پیامبر: براساس تعالیم قرآن اطاعت از خدا لازم است؛ زیرا اوست که بر همه هستی ولایت دارد (شوری، آیه ۹)؛ اطاعت از پیامبر (ص) نیز به سبب آنکه مظهر ولایت الهی است، واجب و لازم است. (بقره، آیه ۲۵۷؛ اعراف، آیه ۱۹۶؛ نساء، آیه ۵۹) هدف از ولایت الهی و پیامبر (ص) و امامان معصوم (نساء، آیه ۵۹؛ مائده، آیه ۵۵) ایجاد بستری برای دستیابی انسان به کمالات الهی است. بنابراین، کسی که از ولایت الهی خارج و از اطاعت امر اولیای خدا سرباز می‌زند، در حقیقت به خویشتن ظلم روا می‌دارید. (نساء، آیه ۶۴) براساس این آیه و آیات دیگر قرآن، پیامبران، برای اطاعت فرستاده شده‌اند تا با اطاعت آنان انسان در مسیر صراط مستقیم اسلام و شرایع آن به کمال دست یابد و تقوای جامع را در خویش تحقق بخشد و به‌عنوان عبادالله و عبادالرحمن در جایگاه برتر قرار گیرد. پس کسی که اطاعت از ایشان را نمی‌پذیرد دقیقا در مسیری ضد آن گام برداشته و در ساختار ولایت طاغوتی از نور به ظلمت وارد شده و از کمال به نقص می‌رود و این‌گونه به خویشتن ستم روا می‌دارد. از نظر قرآن، کسانی که بر خلاف احکام خدا و دستور‌های عام و خاص او عمل می‌کنند، به خودشان ظلم روا می‌دارند؛ چنانکه حضرت آدم (ع) با خوردن میوه درخت ممنوع به خود ظلم کرد (اعراف، آیات ۲۲ و ۲۳) یا حضرت یونس (ع) که بر خلاف ماموریت، بی‌اذن خدا از منطقه ماموریتی خود خارج شده بود، به خود ظلم کرده است. (انبیاء، آیه ۸۷)

۷- جرم و گناه: برخی از گناهان دارای بار حقوقی و کیفری است که شخص می‌بایست در همین دنیا در قالب حدود و تعزیرات و مانند آن‌ها پاسخگو باشد. به این نوع از گناهان در اصطلاح جرم گفته می‌شود. کسی که مجرم است و جرم کردن به‌عنوان شاکله شخصیتی‌اش در آمده، انسانی است که پیش از دیگران به خود ظلم می‌کند. این سقوط در کردار‌ها و رفتار‌های ضد قانونی و ضد اجتماعی موجب می‌شود که شخص مجرم به کیفر و مجازات‌های دنیوی و اخروی گرفتار شود. (توبه، آیات ۶۶ تا ۷۰؛ زخرف، آیات ۷۴ تا ۷۶) باید توجه داشت که از نظر قرآن هرگونه گناه یعنی عمل خلاف احکام الهی و شرایع اسلامی‌به معنای ظلم به خویشتن است؛ زیرا شخص با چنین رفتاری از دایره حق خارج و گرفتار باطل می‌شود و این‌گونه از کمالات دور شده و به نقص و شقاوت آن مبتلا می‌شود. (آل‌عمران، آیه ۳۵؛ نساء، آیات ۶۴ و ۱۱۰ و ۱۱۱ و ۱۱۲)

۸- پذیرش مستکبران: افراد مستضعف به دو دسته تقسیم می‌شوند: کسانی که می‌توانند از استضعاف خارج شوند، ولی هیچ اقدامی‌نمی‌کنند؛ و کسانی که توانایی خروج از این حالت را نداشته و مستکبران بر ایشان حکومت می‌کنند. دسته اول به سبب آنکه پذیرای ظلم و استکبار ظالمان و مستکبران هستند، هیچ عذر و بهانه‌ای ندارند که بر خلاف اسلام و آموزه‌های شرایع عمل کرده و در حکومت طاغوتی مستکبران زیستند؛ زیرا می‌توانستند دست‌کم از محیط مستکبران خارج شوند اگرچه توانایی مبارزه با آنان را نداشتند. از نظر قرآن، چنین افرادی که در جهالت علمی‌و علمی‌و فکری و فرهنگی زیست می‌کنند، از جمله کسانی هستند که به خودشان ظلم می‌کنند. (نساء، آیات ۹۷ و ۹۸) از نظر قرآن کسانی که از محیط‌های آلوده، چون شرک هجرت نمی‌کنند، در حقیقت خودشان به خودشان ظلم روا می‌دارند. (همان)

۹- شرک: شرک در همه اقسام و انواع آن از اسباب پرستی تا گوساله پرستی، خورشید پرستی تا فرشته پرستی و جن پرستی از مصادیق ظلم به خویشتن است. (بقره، آیات ۵۱ و ۵۴؛ نمل، آیات ۲۴ و ۳۳ و ۴۴؛ نحل، آیات ۲۷ و ۲۸؛ یونس، آیه ۱۰۶؛ انبیاء، آیات ۶۴ و ۶۶ و ۹۷ تا ۹۹)

۱۰- خوشگذرانی: اتراف و خوشگذرانی از مصادیق ظلم به خویشتن است (انبیاء، آیات ۱۳ و ۱۴)؛ زیرا مترفان بر خلاف اهداف آفرینش انسان و نیز عدم توجه به شکر نعمت، نسبت به نعمت‌های الهی کفران می‌کنند و با خوشگذرانی، نعمت عمر و نعمت‌های دیگر را تباه می‌سازند. از نظر قرآن، هرگونه کفران نعمت یعنی عدم استفاده درست از نعمت در راستای اهداف آفرینش چیزی جز ظلم به خویشتن نیست. (سباء، آیات ۱۷ تا ۱۹؛ اعراف، آیه ۱۶۰؛ بقره، آیه ۵۷)

۱۱- طرد مومنان: مومنان می‌بایست در کنار هم همچون برادر زندگی کرده و ارتباط منسجم اجتماعی داشته و در قالب تعاون در نیکی و تقوا یار و یاور یکدیگر باشند. هر کسی که مومنان را تنها به سبب ایمانشان طرد کند، در حقیقت به خودش ظلم روا داشته است. (هود، آیات ۳۰ و ۳۱)

۱۲- عجب و خودپسندی: کسانی که به اخلاق پست و رذایل دچار هستند از مسیر حق و حقیقت دور می‌شوند و به خود ظلم و ستم روا می‌دارند. از نظر قرآن خودپسندی و خودبرتربینی از مصادیق ظلم و ستم به خویشتن است (کهف، آیات ۳۴ و ۳۵)؛ چرا که این افراد پیش از آنکه به دیگری ظلم روا دارند، به خویشتن خویش ظلم و ستم می‌کنند. براساس همین آیات، چنین افرادی به سبب برخی از دارایی‌های دنیوی، چون مال و ثروت گرفتار فریفتگی دنیا می‌شوند و خود را گم می‌کنند.

۱۳- پذیرش حکومت طاغوت: جز خدا کسی بر کسی ولایت ندارد؛ بنابراین، ولایت کسانی مجاز است که خدا آنان را به حکم تکوینی مانند ولایت پدر یا به حکم تشریعی همانند پیامبران و اولیای الهی، ولایت بخشیده است. از نظر آموزه‌های قرآن، هر کسی که ولایت غیراینان را پذیرا باشد، گرفتار ولایت طاغوت است. ولایت طاغوت در هر شکلی باطل و پذیرش آن گناه است. کسی که به‌جای اولیای الهی تحت حکومت و حاکمیت طاغوت می‌رود به خود ظلم روا داشته است. (نساء، آیات ۶۰ و ۶۴) بر همین اساس مراجعه به دادگاه‌های ناصالح برای داوری حتی به عناوین زیبا مانند دادگاه بین‌المللی لاهه مراجعه به ظالم و پذیرش ولایت طاغوت است. (همان)
از نظر قرآن هر کسی که ظلم به خویشتن روا می‌دارد می‌بایست به آثار زیانبار آن نیز توجه کند که شامل خواری در دنیا و آخرت (نحل، آیات ۲۷ و ۲۸؛ اعراف، آیات ۱۶۰ تا ۱۶۲)، عذاب دوزخ (نساء، آیه ۹۷)، فروپاشی اجتماع انسانی (سباء، آیه ۱۹؛ توبه، آیه ۷۰)، خودکشی (بقره، آیات ۵۱ و ۵۴) و مانند آن‌ها می‌شود.

منبع: روزنامه کیهان

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.