سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

کارگردانان در حق هنرمندان تجسمی اجحاف می‌کنند/ چهره منفور هنر در تولیدات نمایشی

در چند وقت اخیر، تولیدات نمایشی چهره مثبتی را از هنر‌های تجسمی به مخاطبان نشان نداده اند که این موضوع باعث مخدوش شدن این هنر در ذهن مردم می شود.

به گزارش خبرنگار حوزه تجسمی گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، هنر‌های تجسمی که مجموعه‌ای از هنر‌های اصیل و قدیمی ایران از جمله خوشنویسی، نگارگری و نقاشی ایرانی است، از دیرباز تاکنون به دلیل نداشتن فضای نمایشی و رسانه‌ای مناسب، آنطور که باید بین مردم به شهرت نرسیده است.

البته باید گفت بیشتر مردم ایران به دلیل استفاده از خطوط خوشنویسی در نگارش قرآن کریم، دیوان شاعران، دیوار نویسی مکان‌های مختلف و همچنین آموزش این رشته در کتب هنری مدارس، چشمانشان بیش از سایر شاخه‌های تجسمی با خوشنویسی آشناست.

از طرفی قهوه خانه‌ها نقش مهمی در فرهنگ و سبک زندگی ایرانی داشته اند و در سال‌های گذشته بر دیوار این مکان‌ها نقاشی‌های روایی را می‌کشیدند که نقاشی قهوه خانه‌ای نام دارد و موجب آشنایی مردم با نقاشی و نگارگری ایرانی شده است. در واقع مردمانی که به قهوه خانه‌ها می‌رفتند نقاشی‌هایی را می‌دیدند که عمده آن‌ها برگرفته از شاهنامه و تعدادی هم روایت گر زندگی امامان معصوم علیه السلام بوده و یک نقال هم با لحنی شیرین و دلنشین ماوقع تاریخ که درون مایه این آثار را تشکیل می‌داد برای مردم بازگو می‌کردند.

در این میان پیوند هنر ایرانی با اعتقادات اسلامی موجب خلق آثاری شده که با باور و عقاید ایرانیان ارتباط برقرار می‌کند و به چشم هر بیننده‌ای آشناست، اثری مانند تابلو مشهور عاشورا از استاد فرشچیان که حتی افراد عام و بیگانه با هنر هم این شاهکار هنری را به خوبی می‌شناسند.

رشته‌های دیگر تجسمی که مدرن‌تر و جدیدتر هستند شانس این ارتباط مستقیم و رخنه در باور مردم را از دست داده و هم اکنون هم از شهرت لازم برخوردار نیستند.

علاوه بر برنامه ریزی و مدیریت صحیح مسئولان برای معرفی آثار هنری در سطح شهر، ایجاد بازار تجسمی برای امرار معاش هنرمندان این عرصه و همچنین عرضه درخور آثار فاخر ایرانی در جامعه جهانی هنر و صنعتی مانند سینما که صاحب تریبون و رسانه است می‌تواند به معرفی این هنر‌های تجسمی کمک شایانی کند.

البته پیش‌تر در آثار خسرو سینایی، کمال الملک علی حاتمی و چند مستند دیگر، زندگی بزرگان و فعالیت‌های هنری در رشته‌های مختلف تجسمی به خوبی به تصویر کشیده شده است، حتی یک قسمت از سریال «پاورچین» هم توانست تصویر درست و جذابی از خرید و فروش آثار هنری را به زبان طنز بیان کند.

اما در حال حاضر تولیدات نمایشی اخیر، نگاه درستی به تجسمی نداشته و این فضا را فضایی متشنج نشان داده اند. افرادی که در یک فیلم نقش مدیر هنری و یا گالری دار را ایفا می‌کنند همزمان در یک پرونده جنایی و کلاهبرداری هم شریک جرم هستند؛ دیدن این صحنه‌ها در یک فیلم باعث می‌شود فضای سیاه و آلوده‌ای از هنر‌های تجسمی و گالری‌ها در ذهن مردم نقش ببندد. در همه جای دنیا مردم ارتباط قوی و تنگاتنگی با فیلم دارند حتی بازیگران سطح پایین سینما را هم می‌شناسند، اما هنرمندان درجه ۱ تجسمی را کمتر کسی می‌شناسد؛ بنابراین نباید در تولیدات نمایشی، فضایی آلوده دامن گیر تجسمی شود.

سینماگران می‌توانند برای دکور، طراحی پوستر و لوگو، ترکیب رنگ صحنه ها، طراحی تیتراژ و... از آثار و تفکر هنرمندان کاربلد تجسمی استفاده کنند و قدمی هم برای معرفی این هنر به مردم داشته باشند. در تعدادی از فیلم‌ها این خوش سلیقه گی عوامل به خوبی قابل ملاحظه است، اما تعدادی از این آثار نمایشی هم به فضای ناشناخته تجسمی به صورت منفی دامن زده و بدبینی‌هایی را به وجود می‌آورند که لازم است تامل بیشتری در فیلمنامه و کارگردانی حاصل شود.

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.