در ابتدای جلسه قاضی محمدی کشکولی با اشاره به علنی بودن دادگاه گفت: مجوز علنی بودن دادگاه توسط رئیس قوه قضاییه صادر شده و مطابق مندرجات آیین دادرسی علنی انتشار مشروح جلسات با رعایت مندرجات آن آزاد است.
قاضی محمدی کشکولی در ابتدا از حاجیلویی وکیل خانواده میترا استاد درخواست کرد برای ارائه دفاعیات خود در جایگاه حاضر شود.
حاجیلویی وکیل خانواده میترا استاد با بیان اینکه بعد از جلسه اول دادگاه، عنوان مهدور الدم مقتوله تیتر روزنامهها شد، گفت: این اتفاق به آبرو و حیثیت اولیای دم خدشه وارد کرد.
وکیل خانواده استاد تصریح کرد: من به همراهی همکارانم بعد از مطالعه پرونده، دفاعیات ناجوانمردانه متهم را مطالعه کردیم که با توجه به این موارد مطالبی را از طرف اولیای دم ذکر میکنم.
وی با بیان اینکه این دفاعیات بسیار متعارض بود و تیتر اول روزنامهها شد، افزود: متهم در اظهارات خود گفته است که مرحومه وارد زندگی من شد و من با او ازدواج کردم و این کار اشتباه اول من بود که انجام دادم.
حاجیلویی ادامه داد: نجفی برای اینکه ازدواج خود با میترا استاد را به ثبت برساند، هزینهای انجام میدهد و بعد میگوید میخواستم او را طلاق بدهم که قبول نکرد، اما باید به این نکته توجه کرد که حق طلاق با مرد است و او هر زمان که اراده میکرد، میتوانست با پرداخت حق و حقوق همسرش، او را طلاق دهد.
وکیل خانواده استاد در ادامه متهم را مورد خطاب قرار داد و گفت: آقای نجفی شما وزیر آموزش و پرورش بودید و مرتکب قتل عمد شدید. شما نوک مداد را نشکستهاید که میگویی اشتباه کردهام. شما یک زن مسلمان را به قتل رساندهاید. یک بار میگویید او پرستو بوده و با نهادهای امنیتی کار میکرد.
در این هنگام قاضی دادگاه سخنان حاجیلویی را قطع کرد و گفت: شما نباید بر خلاف قانون سخن بگویید و استفاده از لفظ ناجوانمردانه در سخنان شما در شأن دادگاه نیست.
حاجیلویی پس از تذکر قاضی اظهار کرد: آقای نجفی یکبار میگوید که مقتوله پرستو بود و با نهادهای امنیتی کار میکرد و بار دیگر میگوید که او میخواست اطلاعات شخصی من را به خبرنگاران بدهد.
وکیل خانواده استاد تصریح کرد: آقای نجفی شما در سیاست بودهاید و میدانید که کار نهادهای امنیتی طبقهبندی اطلاعات و کار خبرنگار انتشار اطلاعات است و ما میدانیم که او چه مسائلی را میخواسته بگوید، البته این سخنان را وکیل آقای نجفی به او یاد داده است.
حاجیلویی با بیان اینکه نجفی یکبار گفته که مقتوله مهدورالدم بوده و برای همین او را به قتل رسانده است، تصریح کرد: این در حالی است که در جای دیگر حرفش را پس میگیرد و میگوید که من قصد قتل نداشتم و این سخنان قابل دفاع نیست که یک بار بگوید مهدورالدم است و بار دیگر بگوید قصد قتل نداشتم.
در ادامه قاضی محمدی کشکولی تصریح کرد: روز گذشته در آخر وقت آقای نجفی، آقای علیزاده طباطبایی را از رسالت خود عزل کرد و اکنون با دو وکیل، کار خودش را ادامه میدهد.
وی افزود: در حال حاضر آقای جهانشاه صفری همسر اول مقتوله و مهیار صفری فرزند او در دادگاه حضور دارند و با توجه به تقاضای جهانشاه صفری که خواسته از او عکسی گرفته نشود، به حاضران در دادگاه تذکر میدهم که عکس گرفتن از او خلاف قانون و اخلاق است.
همچنین در ادامه جلسه دادگاه مهیار صفری فرزند میترا استاد در جایگاه قرار گرفت و در پاسخ به سؤال قاضی مبنی بر اینکه در رابطه با قتل مادرتان شکایتی دارید؟گفت: بله، تقاضای قصاص قاتل مادرم را دارم.
قاضی محمدی کشکولی خطاب به او گفت: مشاهدات خود را درباره قتل مادرتان بیان کنید.
مهیار صفری فرزند میترا استاد به قاضی پاسخ داد: ساعت ۹ صبح از خانه بیرون رفتم و در ساعت ۱۲:۱۰ وارد منزلمان شدم، در ابتدا متوجه حضور دو فرد غریبه در خانه شدم، ابتدا فکر کردم که اشتباه آمدم، اما بعد متوجه شدم که وارد منزل خودمان شدم. آقای آقازاده را که در داخل خانه ما بود دیدم به همراه او به دنبال مادرم گشتیم که در نهایت جسد او را در وان حمام دیدم.
قاضی محمدی کشکولی خطاب به فرزند میترا استاد گفت: آقای نجفی با مادرت بر سر چه موضوعاتی اختلاف داشتند؟
مهیار صفری پاسخ داد: آقای نجفی مدام مادرم را با اسلحه تهدید میکرد و گفته بود که یک روز با همین اسلحه مادرت را میکشم.
قاضی محمدی کشکولی گفت: آقای نجفی چه زمانی این اظهارات را به شما گفته بود؟
مهیار صفری پاسخ داد: دو روز قبل از این حادثه.
قاضی محمدی کشکولی از فرزند میترا استاد سوال کرد: چگونه از وجود اسلحه در منزلتان مطلع شدید؟
مهیار صفری فرزند میترا استاد پاسخ داد: نجفی گفته بود اسلحه را در منزل همسر اولش نگه میدارد.
قاضی محمدی کشکولی سوال کرد: چه ضرورتی داشت که نجفی این صحبتها را برای شما بازگو کند؟
مهیار صفری در برابر این سوال قاضی سکوت کرد.
قاضی محمدی کشکولی گفت: روز قتل امتحان داشتی؟
فرزند میترا استاد پاسخ داد: بله ساعت ۸:۳۰ صبح از خواب بیدار شدم و ساعت ۹:۰۵ به قصد مدرسه از خانه خارج شدم. صبح زود آقای نجفی من را از خواب بیدار و با تندی با من رفتار کرد. در ابتدا فکر کردم که باز با مادرم دعوا کرده است؛ او به من گفت: پاشو به مدرسهات برو که دیر شده است.
بیشتر بخوانید: ناگفتههای پسر میترا استاد در حضور قاضی/ ماجرای عزل وکیل نجفی چه بود؟+ فیلم و تصاویر
وی افزود: ساعت۲۱:۳۰ شب قبل از حادثه درگیری نجفی و مادرم آغاز شد و تا ساعت ۲ و نیم بامداد به طول انجامید. آن شب داییام به دعوت مادرم برای شام به منزل ما آمد تا دور هم باشیم.
قاضی محمدی کشکولی گفت: در اظهارات نجفی آمده که مادرتان در گذشته رفتار تندی با شما داشته و شما را از خانه بیرون کرده است. آیا این اظهارات واقعیت دارد؟
مهیار صفری فرزند میترا استاد گفت: خیر، آقای قاضی مادر من هرگز مرا بیرون نکرده است و با من دعوا نداشت.
قاضی محمدی کشکولی در ادامه گفت: بین آقای نجفی و مادرت در چند نوبت درگیری به وجود آمد؟ آیا اینکه گفته میشود او در این درگیریها به دلیل برخورد فیزیکی زخمی شده است، صحت دارد؟
مهیار صفری پاسخ داد: بله آقای قاضی. حدود ۳ ماه پیش این اتفاق رخ داد.
در ادامه قاضی کشکولی ریاست دادگاه از جهانشاه صفری، ولی قهری مهیار صفری دعوت کرد تا برای ادای توضیحات در جایگاه حاضر شود.
قاضی محمدی کشکولی خطاب به جهانشاه صفری گفت: آیا در خصوص پرونده درخواستی دارید یا خیر؟
جهانشاه صفری ولی قهری مهیار صفری پاسخ داد: من در راستای قانون میخواهم عدالت برقرار شود و با توجه به اینکه پسرم تقاضای قصاص کرده است، من نیز تقاضای قصاص دارم.
قاضی محمدی کشکولی در ادامه جلسه دادگاه محمدعلی نجفی را به جایگاه فراخواند تا اظهارات خود را بیان کند.
وی خطاب به نجفی گفت: اتهامات نسبت داده شده به شما عبارت از مباشرت در قتل عمدی میترا استاد فرزند کاکابرار ۳۶ ساله به واسطه سلاح شکاری نیمه خودسر، حمل و نگهداری از سلاح پس از انقضای مهلت استفاده از سلاح و ایراد جراحت عمدی منتهی به فوت است، آیا این اتهامات را قبول دارید؟
محمدنجفی پاسخ داد: اتهام قتل عمد را قبول ندارم.
وی در ادامه گفت: از این حادثه دردناک متأثر هستم و به خانواده محترم استاد تسلیت عرض میکنم و امیدوارم خداوند به آنها صبر عنایت بفرماید.
نجفی افزود: امیدوارم آنچه که در این دادگاه بیان میکنم موجب روشن شدن موضوع شود و دادگاه نیز حکم منصفانهای را در خصوص این پرونده صادر کند.
شهردار اسبق تهران گفت: در خصوص این پرونده تا حدودی خود را مقصر میدانم، اما به هیچ عنوان قصد برائت خود را ندارم.
وی افزود: آنچه که در کیفرخواست بیان شد، بخشی از آن نادرست بود و بخشی نیز غیر دقیق بیان شد.
نجفی با اشاره به صحبتهای وکیل اولیای دم گفت: از ریاست دادگاه تشکر میکنم که بر اساس قانون به وکیل اولیای دم تذکر دادید، چراکه آنها حق ندارند به من توهین کنند و موضوع را به زمانی که بنده در وزارت متصدی بودم، ربط دهند.
وی افزود: مهیار به دلیل اینکه مادرش را از دست داده، تحت فشار روانی و ناراحتی این مطالب را عنوان کرده است.
محمدعلی نجفی گفت: در تاریخ ۸ اردیبهشت ماه سال ۹۷ با میترا استاد عقد دائم کردیم و حدود ۷ ماه قبل از آن نیز به صورت عقد موقت با یکدیگر ارتباط داشتیم.
شهردار اسبق تهران ادامه داد: به خاطر مشغلههای قبل از عقد، فرصتی برای آشنایی بیشتر با یکدیگر نداشتیم، لذا با عجله موضوع عقد دائم مطرح و انجام شد.
او ادامه داد: قبل از اینکه عقد دائم انجام شود و فرصت بیشتری برای شناخت از یکدیگر داشته باشیم، به خانم استاد پیشنهاد دادم تا موضوع عقد دائم را به تأخیر بیندازد، چراکه باید یک عمل جراحی سخت را انجام میدادم و بنا به گفته پزشک معالجم باید از انجام هرگونه فعالیت تا یک ماه پس از عمل خودداری میکردم که خانم استاد این مطالب را نپذیرفت و عقد دائم کردیم.
نجفی گفت: پس از عقد دائم، اختلافات ما بروز پیدا کرد و متوجه این اختلافات شدیم که پس از کنارهگیری از شغل اجرایی که داشتم و سپری کردن دوران نقاهت، سعی کردیم به این اختلافات بپردازیم.
وی افزود: ۶ ماه قبل از وقوع این حادثه به نتیجه رسیدم که زندگی مشترک ما توأم با اختلافات شدیدی است و بنده به میترا استاد پیشنهاد دادم که به صورت توافقی از یکدیگر جدا شویم و ۲ یا ۳ ماه به من فرصت دهد تا مهریهاش را که مبلغ سنگینی است، بپردازیم، اما او این پیشنهاد را نپذیرفت و ادامه زندگی را ترجیح داد.
نجفی با اشاره به صحبتهای وکیل اولیای دم که گفته بود آیا نمیدانید که حق طلاق بر عهده مرد است یا خیر؟ گفت: من میدانم که حق طلاق با مرد است، اما در آن زمان نمیخواستم که زیر قول و تعهداتی که با یکدیگر گذاشته بودیم، بزنم. روز عقد میترا استاد از من خواست که اختیار طلاق بر عهده من باشد که من با انجام این کار مخالفت کردم و به او گفتم که هر زمان به نتیجه رسیدی که باید از هم جدا شویم، من موافقت میکنم و اگر من به نتیجه رسیدم که از یکدیگر جدا شویم، تو باید موافق باشی که از یکدیگر جدا شویم.
شهردار اسبق تهران ادامه داد: از یک ماه قبل از وقوع حادثه، میترا گفت حق نداری درباره طلاق با من و اعضای خانوادهام حرف بزنی. از آنجایی که با مسعود (برادر میترا) ارتباط داشتم، فکر مطرح کردن طلاق از طریق او را در ذهن داشتم.
او ادامه داد: در آن زمان در منزلی که رهن کرده بودم زندگی میکردیم. با میترا تصمیم گرفتم که به یک منزل بزرگتر برویم، لذا به منزل یکی از دوستانم که گفته بود دیگر به آن احتیاج ندارم، نقل مکان کردیم.
نجفی گفت: در زمان حضور در منزل جدیدمان، برادر و خواهر میترا نیز حضور داشتند. در آن زمان آنها متوجه رابطه سرد ما شدند. شب قبل از حادثه برادر میترا به دعوت او برای دورهمی و شام به خانه ما آمد. بعد از آن که برادر میترا از خانه ما رفت، او با تندی به سمت من آمد و شروع به ناسزاگویی کرد. من نمیخواستم که وارد بحث شوم، به همین دلیل جوابش را ندادم.
شهردار اسبق تهران در پاسخ به سوالی در خصوص برخورد فیزیکیاش با میترا استاد گفت: بله در ۴ یا ۵ مورد با میترا برخورد فیزیکی داشتم. من در طول عمر خود با هیچ زنی برخورد فیزیکی نداشتم از خواهر، مادر و همسر اولم گرفته تا دختر خودم، اما شرایط به گونهای پیش رفت که نسبت به صحبتهای میترا واکنش نشان دهم. در شب حادثه میترا به داخل اتاقم آمد و تا ساعت ۳ بامداد نگذاشت که من استراحت کنم. با ورود او به داخل اتاق صحبتهایی رد و بدل شد و میترا گفت زمانی که من خشمگین میشوم، نمیتوانم خشم خود را کنترل کنم.
وی ادامه داد: پس از این ماجرا من خوابیدم و ساعت ۸ صبح روز بعد بیدار شدم. ساعت ۸ و نیم بود که مهیار را بیدار و با مهربانی با او رفتار کردم، چراکه سعی داشتم در این مدت وظایف پدری را به نحو احسن برای او انجام دهم، حتی بارها شده بود که مقتوله به خانواده خود گفته بود کارهایی که نجفی برای مهیار انجام میدهد، بهتر و بیشتر از کارهایی انجام شده توسط پدر واقعی اوست.
نجفی گفت: زمانی که مهیار به بیرون رفت، میترا دوباره به سمت من آمد و مطالبی را گفت که من سعی کردم جوابش را ندهم.
وی افزود: ساعت ۹ و نیم میترا به حمام رفت و گفت که می خواهد بعد از آن به بیرون برود که در جواب گفتم کجا میخواهی بروی؟ او نیز جواب داد: به خودم ربط دارد که من از این جواب میترا عصبی شدم.
نجفی با بیان اینکه حادثه قتل در ۳ دقیقه انجام شد، گفت: این اتفاق از روی خشم انجام شد و متوجه اعمال خودم نشدم.
او درخصوص مجاز و غیرمجاز بودن اسلحهاش گفت: اسلحهای که از آن استفاده کردم، غیرمجاز نبود، اما در رابطه با بحث تمدید آن من کوتاهی کردم.
نجفی درباره زمان وقوع قتل تصریح کرد: یک دقیقه بعد از آن که او به حمام رفت، پشت سرش رفتم، از در حمام تا وان فاصله یک متر است. خواستم با او درباره موضوع صحبت کنم تا مسئله را تمام کنیم. در کمد اتاق خواب نیمه باز بود، اسلحه آنجا قرار داشت آن را با عصبانیت برداشتم و پشت سر او وارد شدم. اسلحه را برداشته بودم تا به او بگویم اگر ادامه بدهد، شاید کار ما به خون و خونریزی برسد.
او ادامه داد: اسلحه را با بالش به حمام بردم، نمیدانم چرا هنوز وارد وان نشده بود وقتی وارد حمام شدم تقریبا سینه به سینه شدیم بالش را کنار زدم که بگویم کار ما به جاهای باریک میکشد اگر به صورت مسالمت آمیز به پایان نرسانیم. با دیدن اسلحه هول شد و دو دستش را روی شانههای من گذاشت، به عقب رفتم دستم روی ماشه بود یک گلوله شلیک شد بالش به زمین افتاد بعد از آن ابتکار عمل از دستم خارج شد. نوک اسلحه را بالا بردم تا به سمت او نباشد و به او آسیب نرسد.
نجفی گفت: پس از خارج شدن گلوله از اسلحه، دستم را به سمت بالا گرفتم تا گلولهای به بدن میترا نخورد. در همین زمان چند بار گفتم ول کن، اما به دلیل اینکه میترا دست من را گرفته بود، ۴ تیر از اسلحه خارج شد. در این زمان مدام تکرار میکردم ول کن، تا اینکه یک تیر غیرمستقیم به سینه میترا اصابت کرد. در این زمان میترا دستم را ول کرد و به صورت عقب رو از پشت سر به داخل وان افتاد؛ در این زمان اسلحه را جلوی آینه حمام گذاشتم و دست به صورت میترا کشیدم که فهمیدم تیر به بالای سینه او برخورد و سوراخ کرده است. در این زمان ۴ تا ۵ دقیقه بدون حرکت بودم و حالت غیر قابل تصوری داشتم. چند بار قصد داشتم که با همان اسلحه خودم را تنبیه کنم و بکشم. به خاطر اینکه به داخل وان رفتم، بخشی از پای من به دلیل خون خارج شده از دهان میترا، خونی شده بود.
نجفی ادامه داد: وقتی که از حمام بیرون آمدم، در اتاق قدم زدم، به سمت بالکن رفتم و گفتم خودم را به پایین پرتاب کنم که از انجام این کار منصرف شدم، در همین حال با رانندهام تماس گرفتم که به آنجا بیاید، دو کیف داشتم که داخل آن موبایل، مدارک پزشکی و حتی سند ازدواجمان وجود داشت، این دو کیف را به راننده دادم تا به دست دخترم برساند.
شهردار اسبق تهران درباره مهدورالدم بودن میترا استاد گفت: عنوان مهدورالدم را به هیچ عنوان در دفاعیات خود مطرح نکردم، حتی بارها بازپرس پرونده از من پرسید که آیا به دلیل مهدورالدم بودن مقتوله، او را به قتل رساندید؟ که من در جواب بازپرس گفتم: اصلاً چنین موضوعی مطرح نبود. زمانی که راننده از پیش من رفت، تنها راهی که به نظرم رسید، رفتن به قم بود تا مزار پدر و پدربزرگم را زیارت کنم و آنجا بود که تصمیم گرفتم به قم بروم.
وی ادامه داد: در زمان رفتن به قم اسلحه را نیز با خودم بردم، چراکه اول با خود گفتم که شاید در زمان رفتن من به آگاهی بهتر باشد این اسلحه همراه من حمل شود و دوم اینکه شاید بر سر مزار پدرم اقدام به خودکشی کنم؛ در زمان جمع کردن وسایل خود برای رفتن به قم به سراغ کمد وسایلم رفتم تا کارت حمل سلاح را بردارم، این کارت زیر جعبه داروهایم بود و زمانی که آن را برداشتم، متوجه شدم که زمان انقضایش تمام شده است، با این حال آن را با خود برداشتم و به سمت ترمینال بیهقی آمدم و با یک اتوبوس به شهر قم رفتم.
وی افزود: پس از اینکه بر سر مزار پدر و پدربزرگم حاضر شدم، تصمیم گرفتم که خودم را به آگاهی معرفی کنم، به همین دلیل به تهران برگشتم و عصر روز حادثه خودم را به پلیس آگاهی تهران معرفی کردم. در زمان حرکت به سمت آگاهی، تلفن راننده تاکسی را گرفتم تا به خانوادهام زنگ بزنم و خبر سالم بودن خود را به آنها اطلاع دهم، زمانی که تماس گرفتم دخترم تلفن را جواب داد. به او گفتم که نگران نباشید، حال من خوب است و الان به سمت آگاهی در حرکت هستم.
نجفی گفت: در زمان حضورم در آگاهی، رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ به داخل دفتری آمد که در آنجا بودم. با او سلام و احوالپرسی کردم و پس از انجام صحبتها، درست بعد از افطار لباس بازداشتگاه آگاهی را بر تن کردم و پس از آن نیز بازجوییهای ابتدایی آغاز شد و آن شب به پزشکی قانونی رفتم.
وی با بیان اینکه قصد قتل نداشتم، گفت: قبول دارم که اشتباه کردم، اما نمیخواستم که مقتوله را بکشم. در رسانهها عنوان شد که من با ۵ گلوله همسرم را کشتم، اما اگر به این نکته پی ببرید متوجه میشوید که برای انجام قتل یک گلوله نیز کافیست و این خود نشان دهنده آن است که من با انگیزه قبلی اقدام به قتل میترا استاد نکردم.
نجفی در رابطه با علت به همراه داشتن اسلحه گفت: قبل از انقلاب با شهید چمران ارتباط داشتم و در زمانی که در آمریکا تحصیل میکردم، کار با اسلحه را یاد گرفتم و از آن زمان استفاده از اسلحه را بلد بودم.
وی افزود: همان طور که میدانید در سال ۱۳۶۰ ترورهای خیابانی در کشور مطرح بود، در اواخر تیر ماه یا اوایل مرداد ماه همان سال که شهید رجایی و شهید باهنر به سمت ریاست جمهوری و نخست وزیری منصوب شدند، بنده به عنوان وزیر فرهنگ و آموزش و پرورش که امروز به عنوان وزارت علوم از آن یاد میشود، منصوب شدم. در آن زمان چندین مسئول وقت برای محافظت از خود اسلحه گرفتند که یکی از آن افراد بنده بودم، برای آن که در صورت حمله برای دفاع از خود، از اسلحه استفاده کنم. پس از آرام شدن فضای کشور در آن سالها دیگر به سراغ اسلحه نرفتم و آن را حمل نکردم.
نجفی افزود: ۹ سال وزیر آموزش و پرورش بودم، در این مدت هیچ وقت اسلحهای را به همراه نداشتم.
وی در رابطه با تمدید کارت اسلحه خود گفت: تصور من این بود که مدت زمان تمدید سلاح ۱۰ سال است و در همین رابطه این کارت ۲ مرتبه تمدید شد، از آنجا که سلاحی را با خود حمل نمیکردم، کارت آن را نیز به همراه خود حمل نمیکردم.
نجفی گفت: در سال ۱۳۷۰ وزارت دفاع اسلحه جدیدی را تولید کرد که یک سری از سلاحها را به وزرا و مسئولان وقت هدیه داده بود. من نیز یکی از دریافت کنندگان این اسلحهها بودم و پس از مدتی برای آن که حاشیهای برای من ایجاد نشود، یک سری از سلاحها را تحویل دادم، اما این کلت را در نزد خود نگه داشتم.
وی افزود: حمل سلاح توسط من غیرمجاز نبود، بلکه به دلیل اینکه کارت حمل سلاح منقضی شده بود مرا دچار مشکل کرده است، چراکه فکر میکردم مهلت تمدید این کارتها ۱۰ ساله است و برای همین به دنبال تمدید مجدد آن نرفتم. زمانی که به منزل جدید نقل مکان کردیم، بخشی از وسایل شخصی خود و اسلحهای که پارچهای به دور آن پیچیده شده بود را در داخل چمدانم گذاشته بودم، در زمان نقل مکان به منزل جدید چمدان را باز نکردم و آن را بالای کمد خود گذاشته و کیفهایی را بر روی آن قرار دادم.
نجفی افزود: میترا چند باری به من گفت که آیا اسلحه را با خود آوردهای که کار با آن را به من یاد دهی؟ که من چند باری این موضوع را به تعویق انداختم، حتی یک بار هم میترا به شوخی به سمت من آمد و گفت: بیا دوتایی همدیگر را بکشیم که من گفتم: «باشد اشکالی ندارد، اول تو من را بکش، اگر دلت آمد پس از آن خودت را هم بکش» که همه اینها به شوخی عنوان شد؛ در زمانی که میخواستم چمدانم را خالی کنم، میترا در کنار من بود و وسایل داخل چمدان را به من میداد تا من داخل قفسه کمدم قرار دهم. زمانی که وسایل به نوبت در حال چینش بود، میترا با پارچهای مواجه شد و آن را برداشت و از من پرسید که این چیست؟ و من هم به او گفتم که این اسلحه است و در آن زمان آن را به من داد و من نیز آن را داخل قفسه در کنار قرصها و داروهایم قرار دادم تا در زمان مناسب خشاب آن را خالی کنم تا مبادا کسی به آن دست بزند و اتفاق ناگواری رخ دهد. بعد از این قضیه میترا به من گفت که برویم شام بخوریم و پس از این اتفاق، من یادم رفت که سلاح را بردارم و خشاب آن را خالی کنم.
نجفی در ادامه با این بیت شعر که ((برگشتن روزگار سهل است/ یا رب نظر تو برنگردد)) گفت: سخن خود را با این آیه از قرآن به پایان میرسانم که میگوید:«و بشر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبه قالو انا لله و انا الیه راجعون».
در ادامه جلسه دادگاه، قاضی محمدی کشکولی خطاب به اولیای دم گفت: وظیفه دادگاه این است که از اولیای دم تقاضای گذشت و سازش کند، چراکه قصاص یک فرد نمیتواند جایگزین مقتول شود و گذشت سبب آثار مثبت میشود.
محمدی کشکولی در ادامه خطاب به نجفی گفت: شما در نزد پلیس و بازپرس اظهارات فراوانی را درباره نحوه قتل و نگهداری سلاح و دست نوشته خود گفتهاید و در دفاعیات خود نیز تاکید کردهاید که بخشی از آنها را قبول ندارید. من از شما میپرسم که آیا این اظهارات را قبول دارید یا خیر؟
نجفی در پاسخ به درخواست قاضی جلسه تصریح کرد: همان شبی که خودم را معرفی کردم، از من خواستند که با صدا و سیما مصاحبه کنم و من ابتدا مخالفت کردم، اما بعد که گفتند شایعه شده شما به خارج فرار کردید، با مصاحبه موافقت کردم.
وی با اشاره به اظهارات وکیل میترا استاد مبنی بر اینکه نجفی در جایی گفته که مقتوله پرستو بود، گفت: من هیچ جا چنین لفظی را به کار نبردهام و تنها عدهای در فضای مجازی این سخنان را گفتهاند.
نجفی گفت: وکیل مدافع گفته که من ماشینم را فروختم و پولش را به خارج بردم تا پولی به اولیای دم نرسد، در حالی که اصلا این طور نبوده است.
وی افزود: بعد از آن که دوره شوک من تمام شد، بسیار فکر کردم و از روز اول که خانواده را دیدم، گفتم: دوست دارم قصاص شوم تا احساس گناه من در نزد خدا بخشیده شود.
نجفی با بیان اینکه من بدون قصد قبلی مرتکب قتل شدم، گفت: با وجود شلیک ۵ گلوله، ۴ گلوله به دیوار و سقف برخورد کرده بود که در این وضعیت قصد قبلی برای انجام قتل بی معنی است.
قاضی محمدی کشکولی با اشاره به بخشهایی از بازجوییهای انجام شده از نجفی گفت: شما گفتهاید که خشاب از قبل در سلاح بوده، اما مسلح نبود و روی ضامن بود و هنگامی که به طرف حمام رفتید آن را مسلح کردید و گفتهاید که اشتباه کردم.
نجفی در پاسخ به این سخنان قاضی گفت: من این اظهارات را قبول ندارم.
وی افزود: هرچه فکر کردم که در فاصله بین اتاق تا حمام اقدام دیگری را انجام دادم یا خیر، دریافتم که سلاح از قبل مسلح بوده است.
قاضی محمدی کشکولی در واکنش به اظهارات نجفی گفت: با توجه به اینکه شما تنها فردی بودید که به سلاح دسترسی داشتید و به گفته خود هم با آن آشنایی دارید، بگویید که چطور مسلح شده بود؟
نجفی در پاسخ به قاضی گفت: سلاح در منزل قبلی مسلح شده بود و اگر میخواستم سلاح را چک کنم، باید خشاب را در میآوردم و چون عجله داشتم این کار را انجام ندادم.
قاضی کشکولی در ادامه از نجفی خواست تا توضیح دهد که فرزند میترا استاد دقیقا در چه ساعتی از منزل خارج شد.
نجفی پاسخ داد: ساعت ۹ بود که آژانس به دنبال مهیار آمد و او خارج شد و حادثه در حدود ۹ و ۳۰ دقیقه صبح اتفاق افتاد.
قاضی سپس از نجفی پرسید که نامه شما شامل ۶ صفحه بود، در آن شرایط روحی چگونه آن همه مطلب را نوشتید و آنها را دسته بندی کردید؟
نجفی گفت: تا یک ربع بعد از حادثه نمیدانستم که باید چکار کنم. بعد از آن هم که به نظرم آمد باید خودکشی کنم، این نامه را با آن قصد نوشتم و خط نامه نشان میدهد که با سرعت نوشته شده است.
وی افزود: زمانی که راننده رسید نامه تمام نشده بود و من به او گفتم که صبر کند تا به او اطلاع دهم که بیاید.
قاضی محمدی کشکولی با بیان اینکه چه زمانی شروع به نگارش نامه کردید؟ گفت: آیا قبل از تماس با راننده این کار را انجام دادید یا بعد از تماس با راننده؟
نجفی گفت: ابتدا به راننده زنگ زدم که او به من گفت در بنیاد هستم. من از او خواستم که به منزل ما بیاید، اما وقتی رسید، نامه تمام نشده بود و گفتم که برود تا دوباره صدایش کنم و حدود ساعت ۱۰ بود که به او زنگ زدم.
قاضی کشکولی خطاب به نجفی گفت: از زمان تماس راننده با شما تا لحظه دریافت نامه، ۳۸ دقیقه طول کشیده است. آیا نگارش این نامه نیز ۳۸ دقیقه طول کشید و نامهای که از داخل کیف دختر شما کشف شده، همان نامه است؟
نجفی در واکنش به این سوال قاضی، از او خواست که نامه کشف شده از داخل کیف دخترش را ببیند.
او پس از مشاهده نامه گفت: این همان نامه نیست و همان طور که تاریخ بالای نامه نشان میدهد، متعلق به تاریخ ۲۰ اسفند است و این نامه جزء یادداشتهای خاص من بود که مربوط به گذشته است.
نجفی تصریح کرد: نگارش نامه اصلی دو ساعت و نیم زمان برد که متعلق به روز قبل از حادثه است.
در ادامه برگزاری جلسه دادگاه فیلم ورود نجفی به آسانسور پخش شد که در این فیلم نجفی در حال ورود به آسانسور بود و یک بسته حجیم که به دور آن پارچه پیچیده شده بود، در دستش داشت و پس از دقایقی از آسانسور خارج شد.
پس از پخش فیلم در جلسه دادگاه، قاضی محمدی کشکولی از نجفی پرسید: آیا این فیلم متعلق به شخص شماست؟
نجفی پاسخ داد: بله، این فیلم متعلق به من است.
قاضی محمدی کشکولی از نجفی خواست که درباره اتفاقات رخ داده به هنگام سفر او به قم توضیحاتی دهد.
نجفی در پاسخ به این خواسته قاضی گفت: هنگامی که وارد صحن شدم، آقایی به سمت من آمد و تسلیت گفت. من فهمیدم که خبر این حادثه پخش شده است. بعد از آن آقای دیگری از من تقاضا کرد که با هم عکس بگیریم که من درخواست او را رد کردم و وقتی وارد حرم شدم، آنجا از پشت سر من عکس گرفتند و من حدس میزنم که همان شخص مصاحبه کرده است. پس از آن که سوار ماشین شدم تا به تهران بیایم، با خانواده خود تماس گرفتم و به دخترم گفتم که حال من خوب است و میخواهم به اداره آگاهی مراجعه کنم. وقتی به اداره آگاهی رسیدم یک افسر آنجا بود که من را شناخت و از من پرسید که آیا میخواهی به داخل بروی که من هم پاسخ مثبت دادم و با موتور او به داخل اداره آگاهی رفتیم.
در ادامه قاضی محمدی کشکولی دادگاه از کارشناس اسلحه خواست که پشت تریبون قرار گیرد و توضیحاتی را در خصوص پرونده ارائه دهد.
پس از آن که کارشناس اسلحه، سلاح را نشان داد، قاضی از نجفی پرسید که آیا این همان اسلحه است؟
نجفی پاسخ داد: بله این همان اسلحه سازمان است که من در سال ۶۰ از کمیته انقلاب و سپاه پاسداران دریافت کرده بودم.
در ادامه قاضی محمدی کشکولی گفت: مجوز اسلحه نشان میدهد که این سلاح از طرف سازمان حفاظت اطلاعات ارتش در اختیار شما قرار گرفته بود، اما با توجه به اینکه ایراداتی به نوع سلاح و نوع کالیبر گرفته شده بود، دادگاه استعلام کرد و مشخص شد که سلاح در سال ۷۷ به شما تحویل داده شده است و مربوط به زمانی است که شما در سازمان برنامه و بودجه بودید و مهلت مجوز آن هم تا آخر سال ۹۶ بود که تمدید نشده است.
در ادامه نجفی در دفاع از خود گفت: مجوز حمل اسلحه مربوط به همین سلاح است، اما اینکه اسناد نشان میدهد که اسلحه را در سال ۷۷ به من تحویل دادهاند، به خاطر این است که سلاح قبلی کلت برتا بود و هنگامی که من آن را برای تمدید دادم، سلاح را تغییر دادند و این سلاح را به جای آن دادند.
قاضی دادگاه در ادامه از سرگرد عزتی کارشناس اسلحه آگاهی درخواست کرد که در رابطه با تیرهای شلیک شده و نحوه قتل توضیحاتی دهد که کارشناس اسلحه گفت: سلاحی که برای ما آوردند، کلت برتا بود و ۸ تیر در محل حادثه کشف شد و یک تیر هم از بدن مرحومه خارج شد.
وی افزود: پس از آزمایش سلاح مشخص شد که آزمایش زمان تیراندازی درست است و از محل حادثه هم ۵ پوکه کشف شد که دو پوکه روی دمپایی، یک پوکه روی روشویی و یک پوکه هم روی وان حمام بود و یک روکش گلوله را هم از کنار وان پیدا کردیم.
نجفی گفت: از آنجایی که ۵ پوکه پیدا کردیم، قاعدتا باید ۵ گلوله پیدا میشد که حدس ما این است که یک گلوله به بدن مقتوله اصابت کرده است.
قاضی جلسه در ادامه از نجفی پرسید با توجه به اظهارات کارشناس توضیح دهید که چگونه تیر اول و دوم به مقتوله اصابت کرده است.
نجفی در پاسخ به اظهارات قاضی گفت: در مورد ۴ گلولهای که ابتدا شلیک شد، هیچ نشانهگیری وجود نداشت و تنها گلوله آخر به دست و سینه او برخورد کرده که در آن هنگام دست میترا روی دست من بود.
پس از اظهارات نجفی کارشناس اسلحه با تکمیل توضیحات خود گفت: گلولههایی که به دیوار اصابت کرده به هم نزدیک بود و دست آقای نجفی به قدری تعادل نداشته که گلوله را به یک جا بزند و استنباط ما این است که دست او هنگام تیراندازی تعادل نداشته و هنگامی که وارد میشود همان لحظه تیراندازی میکند.
وی افزود: یک روکش روی بالشت بود که اگر آثار باروت در جایی باقی مانده باشد، روی همان روکش است و اینکه چرا روی دست وجود ندارد، به به این دلیل است که اسلحه با دست فاصله داشت.
نجفی با بیان اینکه فرضیه اول ما این است که یک گلوله به سمت مقتوله شلیک شده و فرضیه دوم این است که دو گلوله شلیک شده است و حالا علت اینکه چرا گلوله پس از اصابت از بدن خارج نشده، از نظر من به این خاطر است که مقتوله بدن قوی داشته است.
وی افزود: نظر دیگر این است که گلوله ابتدا به کف دست برخورد کرده و بعد از عبور از کف دست با سینه برخورد میکند و تنها یک گلوله به مقتوله اصابت کرده است.
در ادامه قاضی از نجفی میپرسد که با چه انگیزهای از بالشت استفاده کردهاید؟
نجفی در پاسخ به این سوال گفت: فکر قبلی نکرده بودم و پس از آن که بالشت را برداشتم، آن را مقابل اسلحه گرفتم تا هنگام ورود من اسلحه را نبیند.
قاضی کشکولی با اشاره به اظهارات دختر نجفی مبنی بر اینکه بر روی جسد یک حوله قرار داشت، از او توضیحاتی خواست که نجفی میگوید بعد از اینکه دست به پیشانی زدم و یک پای مقتوله بیرون وان بود، من خودم بر روی بدن او حوله انداختم.
نجفی در پاسخ به این سوال قاضی که با چه هدفی داخل حمام رفتید؟ گفت: حرفهایی که شب قبل و هنگام صبح زده شد، خارج از خط قرمزهای ما بود و من با این هدف رفتم که به او بگویم حاضر شود که برای طلاق ترتیبی اتخاذ کنیم تا کار به خونریزی نکشد.
قاضی محمدی کشکولی در واکنش به اظهارات نجفی گفت: در عرف برای نصیحت، کسی اسلحه به همراه نمیبرد و شما چرا این کار را کردید که نجفی در پاسخ گفت: بله این کار را نمیکنند و من مرتکب این اشتباه شدم.
وی خطاب به نجفی گفت: نیازی به استفاده از بالشت نبود و شما با چه قصدی بالشت بردید که نجفی در پاسخ به او گفت: خواستم در هنگام ورود من، اسلحه را نبیند.
قاضی سپس از نجفی پرسید هنگام ورود به حمام چه مطالبی بین شما گفتگو شد که نجفی در پاسخ اظهار کرد: گفتگوی ما خیلی کوتاه بود و هنگامی که به او گفتم کار ما به جاهای باریک کشیده شده و چه وقت میخواهی این راز را تمام کنی؟ او اسلحه را دید و در این هنگام مضطرب شد و دستش را روی دست من گذاشت و گفت علی غلط کردم، قسم میخورم که موضوع را حل کنیم.
قاضی محمدی کشکولی در پاسخ به اظهارات نجفی گفت: محل طلاق دفترخانه است، نه وان حمام. عوامل بررسی صحنه جرم تا لحظه جابجایی جسد خون ندیده بودند، اما بعد از آن دیده شد و شما پاسخ دهید که خون متعلق به چه کسی است.
نجفی گفت: خونهای ریخته شده در محل متعلق به مقتوله است، چون من هیچ تیری نخورده بودم.
قاضی در ادامه از نجفی پرسید که چه زمانی فهمیدید همسرتان فوت کرده است؟
نجفی در پاسخ گفت: وقتی که او کنار وان افتاده بود، دستم را به روی صورتش کشیدم و متوجه شدم که فوت کرده است.
کارشناس اسلحه در ادامه با اشاره به نمونهبرداری انجام شده از گاز موجود بر روی دست مقتوله تصریح کرد: نتیجه آزمایش نشان داد که دست مقتوله آلوده به گاز باروت است و نشان میدهد که متوفی به او نزدیک بوده است.
قاضی کشکولی سپس از نجفی درخواست کرد که چون شما یک بار سابقه خودکشی داشتهاید، در این مورد توضیح دهید.
نجفی در پاسخ گفت: علت این کار اختلافات خانوادگی بود که من به یکی از هتلهای تهران رفتم و تعدادی قرص خوردم و هدفم این بود که بعد از خوردن قرصها رگ دستم را هم بزنم، اما بعد از دو روز در هتل نگران شدند و در را باز کردند و من را به بیمارستان بردند.
قاضی در ادامه در خصوص بریدگیهای موجود بر روی دست مقتوله سوال کرد که نجفی گفت: او قبلا سه بار خودکشی کرده بود.
سپس قاضی کشکولی از گودرزی وکیل مدافع نجفی درخواست کرد تا در جایگاه قرار گیرد و توضیحات خود را ارائه دهد.
گودرزی با بیان اینکه آقای نجفی در سالیان مختلف وزیر علوم، وزیر آموزش و پرورش، رئیس سازمان گردشگری، رئیس سازمان برنامه و بودجه و شهردار تهران بوده است، گفت: اکنون او با کیسهای پارچهای که درون آن اسلحه بوده خود را به اداره آگاهی تسلیم میکند و همه این شهر قصه او را میدانند و از صحت آن سوال میکنند.
وی با بیان اینکه اولین بار بود که دیدم ساعتی بعد از قتل خبرنگار گلوله را میشمارد، افزود: بعد از آن که پرونده را مطالعه کردم، در ۱۱ خرداد بررسیها درخصوص اسلحه انجام شد.
گودرزی با بیان اینکه همه چیز از ملاقات او با نجفی در شهرداری آغاز شد که میخواست کاندیدای شورای شهر شود، گفت: پس از مدتی مردی که همسری جا افتاده دارد با آن زن پیمان عقد موقت و سپس عقد دائم میبندد، در حالی که اخلاق خانم زندگی نجفی را در تنگاه قرار میدهد.
وی تصریح کرد: مگر میشود ۵ گلوله شلیک شود، اما در محل حادثه ۹ محل اصابت وجود داشته باشد؟ مگر میشود یک مرد ناشناس وارد صحنه شود، او را دستبند بزنند و آزاد کنند و کسی هم نپرسد که او چه کسی است؟
وکیل نجفی با بیان اینکه خانم استاد گرفتار ذهنی آلوده به سوء ظن بود، گفت: هر فردی که با آقای نجفی تماس میگرفت، خانم جواب میداد و به همین جهت موکلم تحت فشار روحی قرار میگیرد و اقدام به خودکشی میکند و بعد هم سبب میشود تا اسلحه را بردارد و به طرف حمام برود و این مسائل نشان میدهد که ماهها پیش مسلح شده بود و نجفی خبر نداشت.
وی با تاکید بر اینکه پرونده از نقایص عدیدهای رنج میبرد، گفت: از دادگاه میخواهم فرصتی دهد تا نقایص برطرف و سوالات ما پاسخ داده شوند و مشخص شود که آقای نجفی یک قاتل حرفهای است یا مسئله یک رخداد عادی بوده است.
وکیل نجفی تصریح کرد: شماره سلاح با شمارهای که در کیفرخواست و تشخیص هویت اعلام شده، متفاوت است و باید این مسئله روشن شود.
گودرزی با بیان اینکه ما با ۵ پوکه مواجه هستیم، اما گزارش حاکی از ۹ محل اصابت است، گفت: احتمال دارد که ۴ شلیک مربوط به اسلحهای دیگر باشد.
وی با بیان اینکه با احتساب اصابت گلوله به دست و سینه ۹ محل برخورد گلوله داریم، گفت: سوال این است که چه کسی گلولهها را شلیک کرده است.
وکیل نجفی با بیان اینکه تیم بررسی صحنه اعلام کرده که ورودی گلوله به سینه دارای شکلی مدون است، تصریح کرد: پزشکی قانونی اعلام کرده ورودی گلوله شکلی بیضوی دارد.
گودرزی با بیان اینکه دو گلوله از ۹ محل اصابت کشف کردیم، گفت: تضادهایی در حادثه رخ داده وجود دارد که محصول عجله است، زیرا آن حمام کوچک اقیانوس بزرگی برای تیم بررسی کننده است که تحقیقات میکروسکوپی را میطلبد.
وکیل نجفی با بیان اینکه تعدادی دکمه کنده شده متعلق به پیراهن مردانه از محل حادثه کشف شد، گفت: وقتی در این باره از موکلم سوال کردم، او گفت که در آن روز تیشرت پوشیده بودم، لذا مسئله دکمههای پیراهن باید بررسی شود.
گودرزی با اشاره به اصابت گلوله به دست میترا استاد افزود: بازسازی صحنه، فاقد اصابت گلوله به دست مرحومه است، این موضوع صورت جلسه را باطل میکند، زیرا موضوع اصابت گلوله به دست مقتوله بسیار مهم است.
وی افزود: هنگامی که اعلام کردم وضعیت گلوله اصابت کرده به جسد را نیاز دارم، تیم بررسی گفتند که گلوله دفورمه شده است، اما وقتی که از آقای عموئی کارشناس دادگستری سوال کردم که اگر گلوله به دست و قفسه سینه بخورد دفورمه میشود یا خیر؟ که او در پاسخ گفت: اندام مورد اصابت از اندام نرم است و این سبب دفورمگی نمیشود.
در پایان جلسه قاضی محمدی کشکولی گفت: ایرادات شما نیاز به بررسی و تشکیل جلسه دیگر دارد.
قاضی محمدی کشکولی گفت: سومین جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده قتل میترا استاد (همسر دوم محمدعلی نجفی شهردار اسبق تهران) ساعت ۹ صبح روز دوشنبه ۳۱ تیتر برگزار میشود.
انتهای پیام/
معلوم نیس کی به کیه، یا آقای نجفی آلزایمر گرفته یا یه کاسه ای زیر نیم کاسه هست!
با نبودن مقتوله در ميان ما تمام گفته هاي متهم به قتل، حدسيّات و مقوله هايي بيش نيست و تنها به قاضي رفتن است. بايد بدانيم كه عاقبت عشقهايي اين چنيني (عشق پيري گر بجنبد سر به رسوائئ زند) از همين نوع است كه آخر و عاقبتش به اين ورطه هاي هولناك ختم مي گردد.
هرچه دادگاه حکم کند انشاءالله با دقت و سرعت
می کنی؟؟ بعضی ها چقدر عقده ای هستند.
بنده هيچ وقت كار ايشان رو تاييد نميكنم اما بايد موضوع كاملا بررسي بشه ايشان آدم بزرگي در ايران هستن و هيچ وقت نميخواستن با چنين كاري جايگاه خودشون رو از دست بدن
هر روز ادعاي روشنفكري ميكنيم و به اين جور مسائل كه ميرسه همگي افكار داعشانه داريم و از مرگ و اعدام حرف ميزنيم يعني مجازات ديگر نداريم؟
اگر شما هم اولیاء دم بودید قطعا طوری دیگر از رحمت الهی صحبت می کردید
یکی از دوستان از خنده های آقای نجفی انتقاد کرده بود، به گفته ی روانشناسان، خنده همیشه نشانه ی شادی و بی خیالی
نیست، گاهی ابزاری برای پنهان کردن غم درون است.
توراخدا ول کنید این چیزارو .جوونامون دارن دق می کنن به دادشون برسید . #من ۲۷سال سن ، من فوق لیسانس ، من بیکار، من مجرد و...
کیفر بدی، مجازاتی است همانند آن؛ و هر کس عفو و اصلاح کند، پاداش او با خداست؛ خداوند ظالمان را دوست ندارد.
"دوستان شما ولی دم نیستید که درخواست قصاص و غیره میکنید. خواهشا مواظب ایمان خودتون باشید"
نوشته همسر سابق به عنوان ولی فهری پسر میبترا استاد در جلسه حاضر شده و چون به سن قانونی نرسیده باید ولی در جلسه حضور داشته باشه
نجفی میگه من دست گذاشتم رو صورتش مرده بود، وکیلش میگه قضیه دکمه ها مرد چی میگه؟
احتمالا قشنگ با هم هماهنگ نکرده بودن که ضد و نقیض حرف نزنن
چرا قضاوت های امثال شما فقط طرفی رو که به نفعش هست میبینه؟
می دانه که به متهم اجازه می دهد انگیزه اش را از قتل بیان
کند.
تو چه قرنی زندگی میکنی تو؟ چرا بعد اون همه سال زن اولشو نکشته؟ زنه کارش همین بوده شوهر اولش هم اینو به عنوان زن دوم میگرفته؟ یه سال نشده میگه پول و ارث بچتو میخوام مگر نه اسید می پاشم روشون تو بودی قبول میکردی؟ ها؟
مسعود استاد میخواست افشا گری کنه چی شد؟
چرا پدر مهیار نمیخواد تصویرش منتشر شود؟
چرا مهیار دروغ گفت نجفی گفته مادرت رو با اسلحه میکشم؟
چرا ادمی که ته خط باید بیاد یک سری حرف بزنه بعد بزنه زیر حرفش؟
توی این پرونده پراز دروغگویی،ریا وتزویر چه خانواده مقتول که مثلا بهشون ظلم شده چه نجفی از پسر شانزده سال تا مرد هفتاد ساله مارو گذاشتن سرکار
ولی در اسلام توصیه به گذشت شده البته فقط توصیه یعنی قصاص برای اولیا دم محفوظه ولی اگر گذشت کنند اجر آخرتی داره
مگه اون خانم به زور رفته تو خانه نجفی؟ چرا نجفی طلاقش نداد؟
عجب گویا همین جور پیش بره می گید نجفی کشته شده و باید دیه اش رو هم بدید!
روانی کسی است که از یک قتل دفاع کند
آقای نجفی در هرصورت اگر انسانها با همسرشون مشکل شدید دارند طلاق قانونی یا طلاق عاطفی بهترین گزینه منطقیه نیاز به تهدید هم نبوده اما آیا خیانت به همسر در مردان وجود نداره ؟ هر زنی شوهرش بهش خیانت میکنه باید شوهرش به قتل برسونه!؟ پس طلاق رو برای کجای دنیا قابل استفادس؟ خدایا همه ما رو عاقبت بخیر کن
شما چه کاره هستی که به حکم خدا نه بگی؟
با حبس ابد هر کسی میتونه انگیزه قتل پیدا کنه و بقیه عمرش بره زندان
سریعا حکم ندهید نه شما قاضی و نه وکیل پرونده اید خب
اصلا این اقا قتل نکرده مرحومه میترا اساد خودش خودشو به قتل رسانده !!!!!!!!
ماشه بره، قتل حالت شبه عمد پیدا می کنه.
اشتباها بکشد ، این یارو با بالشت رفته تو حموم ۵ تا تیر خالی کرده کدوم اشتباه
البته شاید چندتا تیر اشتباهی خورده در و دیوار رو میگی خخخخ
بله اینکه شما می گید کاملا ناعادلانه و احساسی است
حال شما بفرمائید انشاالله اولیایی دم رضایت بدند و اعدام نشند این حرف درسته
چون می گند لذتی در عفو وجود دارد که در قصاص نیست و در دین نیز توصیه به گذشت شده
جای تعجب داره این اقا با کمال بی شرمی ووقاحت با تفنگ کلت مرتکب قتل شده و با صراحت تمام میگه که قتل عمد انجام نداده .ببخشید میشه قاضی بهش بگه که با تفنگ جنگی داشتن تفنگ بازی میکردن یه هو در رفته زده خانم استاد رو کشته.واقعا حرفاش بی شرمی و خنده داره
با تشکر
وای وای وای
لطفا او را سریع اعدام کنید
نجفی بعد از ۶۷ سال عمر قاتل شدی