سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

گفتگوی خواندنی با کارگردان سریال جذاب بوی باران

بوی باران، عنوان سریالی است که این روز‌ها از شبکه یک روی آنتن می‌رود،گفتگو با محمود معظمی کارگردان این سریال را می خوانید.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ، بوی باران هنوز به نیمه نرسیده، ولی گره‌های زیاد قصه نه‌تن‌ها مخاطبان را سرگرم کرده، بلکه تعلیق بسیاری را برای آن‌ها به همراه داشته است. این سریال تلویزیونی را محمود معظمی به تهیه‌کنندگی محمدرضا تخت‌کشیان کارگردانی کرده و قصه، روایتگر زندگی چند خانواده است که همه به نوعی با یکدیگر مربوط می‌شوند. در شروع داستان، عروس قصه به نام فرشته (ساناز سعیدی) در آتش می‌سوزد و همین اتفاق مخاطبان سریال را حسابی غافلگیر می‌کند که چرا باید عروس کشته شود؟! به همین دلیل حدس‌های زیادی درباره قاتل می‌زند. گرچه پیمان (مهدی سلوکی) به عنوان متهم و نامزد قبلی فرشته در زندان است، اما خواهرش ترانه (نرگس محمدی) به شکل ناشناس وارد خانه‌ای شده که عروس در آنجا به قتل رسیده است تا بی‌گناهی برادرش را اثبات کند.


بیشتربخوانید: معرفی سریال بوی باران + تصاویر و خلاصه داستان


البته با پیشرفت قصه، مخاطب در هر قسمت با یک گره جدید رو‌به‌رو می‌شود که به نوعی ارتباط با خانواده‌هایی دارد که قصه سریال بوی باران را شکل داده‌اند. کارگردان هم در مرحله اجرا سعی کرده میزانسن و دکوپاژ صحنه به گونه‌ای باشد که قصه برای مخاطب رمزآلود باشد و با اشتیاق بیشتر آن را دنبال کند. ضمن این‌که کارگردان به هیچ وجه به سمت اغراق کردن در صحنه‌ها نرفته یا این‌که بیش از اندازه از دوربین روی دست استفاده نکرده، بلکه هر صحنه را به گونه‌ای طراحی کرده که تصاویر بصری، هیجان قصه را به مخاطب انتقال بدهد. در واقع او سعی کرده که سبک رئالیسم اجتماعی را در یک اثر ملودرام خانوادگی که معمایی جنایی است، رعایت کند تا بتواند در لایه‌های درونی قصه مفاهیم را به مخاطب بگوید. البته هنوز تصویربرداری سریال بوی باران ادامه دارد و معظمی معتقد است که او و همه بازیگران و عوامل پشت صحنه و فنی این سریال در کنار تهیه‌کننده و نویسنده تلاش کرده‌اند تا یک اثر مخاطب‌پسند و باآبرو را روانه آنتن کنند. همین بهانه‌ای شد تا در یکی از روز‌های گرم تابستان میزبان کارگردان باشیم و با او درباره جزئیات سریال بوی باران به گفتگو بنشینیم.

شما از همان قسمت‌های ابتدایی سریال بوی باران یا همان عروس تاریکی توانستید مخاطبان را برای تماشای سریال همراه خودتان کنید، زیرا در شروع قصه، عروس داستان به قتل رسید و همین اتفاق با گره‌های زیادی همراه شد. وقتی فیلمنامه سریال به شما پیشنهاد شد، چه واکنشی داشتید و آیا پیشنهاد‌هایی در طول کار داشتید؟

قصه سریال بوی باران دو سال و نیم پیش توسط آقای محمدرضا تخت‌کشیان که جزو تهیه‌کنندگان بسیار خوب و حرفه‌ای در سینما و تلویزیون است و در همه این سال‌ها کار‌های با کیفیتی ساخته، به من پیشنهاد شد. وقتی متوجه شدم دوست عزیزم عباس نعمتی نویسنده سریال است که با او تجربه کار‌هایی همچون سریال تکیه بر باد را داشتم، خوشحال شدم؛ بنابراین حضور تهیه کننده و نویسنده من را برای کارگردانی سریال ترغیب کرد. از ابتدای پیش تولید پیشنهاد‌هایی که در ارتباط با قصه به ذهنم می‌رسید به نعمتی می‌دادم که در مسیر خط قصه بود. واقعا عباس نعمتی و گروهش عباس ریاحی و صنعم کاظمی زحمت زیادی برای فیلمنامه کشیدند و بار‌ها قصه بوی باران بازنویسی شد تا صیقل بهتری پیدا کند.

شما در این سریال دست روی معضلات اجتماعی بسیاری گذاشتید و سبک کاری تان هم رئالیسم اجتماعی است. چطور این سبک را انتخاب کردید؟
بله، با توجه به جنس قصه ما سبک رئالیسم اجتماعی را در گونه ملودرام یا معمایی‌- اجتماعی داشتیم، چون یکی از گونه‌های پربیننده سریال سازی در دنیا است. ضمن این که ما تلاش کردیم از حالت خطی خارجی شویم و روایت غیرخطی داشته باشیم تا بتوانیم تعلیق بیشتری در قصه ایجاد کنیم.

فضای قصه به گونه‌ای است که مخاطب را با گره‌های متفاوتی رو به رو می‌کند و در لایه‌های درونی قصه، رگه‌های ایدئولوژیک را به مخاطب تزریق می‌کند. در کارگردانی سعی کرده‌ام صحنه‌ها را به گونه‌ای طراحی کنم که گره‌های قصه هیجان بیشتری را به مخاطبان انتقال بدهد.

قبول دارم که قصه سریال شما پر گره است و در هر قسمت مخاطب با اتفاقات عجیب و غریبی رو به رو می‌شود، اما روایت قصه غیر خطی نیست و اتفاقا هم خطی است. فکر نمی‌کنید اگر روایت غیر خطی در چنین سریالی که پر گره است، داشتید، به جذابیت‌های بیشتر قصه می‌افزودید؟

در مجموعه‌های طولانی روایت‌های غیرخطی شاید برای مخاطب گیج‌کننده شود، به دلیل این که مخاطبان تلویزیون شاید به صورت مداوم قسمت‌ها را پیگیری نکند. روایت غیرخطی معمولا در فیلم‌های سینمایی یا سریال‌های با تعداد قسمت‌های پایین بیشتر جواب می‌دهد و خودم هم در برخی کار‌هایی که ساخته‌ام، روایت غیرخطی را انتخاب کردم.

اما ما می‌توانیم ذائقه مخاطبان را تغییر بدهیم و آن‌ها را برای تماشای کار‌های غیرخطی ترغیب کنیم.
موافق این حرف هستم، چون روایت غیرخطی منجر به ایجاد سؤال و تعلیق بیشتر برای مخاطب می‌شود.

در بخش کارگردانی به‌ویژه در صحنه‌هایی می‌بینیم که شما به لحاظ میزانسن سعی کرده‌اید در دل مخاطب وحشت ایجاد کنید. مثلا در صحنه‌ای که فرشته می‌خواهد خودش را از ماشین بیرون بیندازد یا وقتی وارد زیرزمین می‌شود، اما یکدفعه در زیرزمین بسته می‌شود و او در آتش می‌سوزد.

من در این گونه، چند کار ساخته بودم. در ضمن از کلمه تجربه کردن که برخی دوستان از آن استفاده می‌کنند، فراری هستم، چون معتقدم تلویزیون جای تجربه کردن فیلمساز نیست و از قبل شما به عنوان کارگردان باید تجربه‌هایتان را کرده باشید. به لحاظ میزانسن و ساختار سعی کردم بر اساس فضا و اتمسفر قصه ایجاد تعلیق و هیجان برای مخاطب کنم؛ بنابراین متناسب با میزان مجهولات قصه، ساختار را انتخاب کردم و از چند زاویه به هر صحنه نگاه کردم که تنوع بصری خوبی به تماشاگر بدهم. البته تدوینگر مجموعه نیما حسن‌دوست عزیز هم خیلی زحمت زیادی کشیده است. علاوه بر آن، چون گونه قصه ما معمایی جنایی است، دوست داشتم صحنه‌ها تحرک لازم را برای ایجاد هیجان بیشتر داشته باشند؛ ضمن این که این گونه قصه‌ها باید بر اساس اصول قواعد ژانر توسط کارگردان طراحی شود.

شنیده‌ایم قصه بوی باران ۷۸ قسمت است. چرا اینقدر طولانی؟
هنوز قسمت‌هایمان در نیامده، چون همچنان مشغول فیلمبرداری بخش‌های پایانی سریال هستیم.

به نظرتان قصه تا این میزان ظرفیت دارد که تا ۷۰ قسمت ادامه پیدا کند؟
بله، به این دلیل که مخاطب در هر قسمت شاهد گره‌های متفاوت و ورود شخصیت‌های جدید است که می‌توانند هر کدام ماجرا و اتفاق تازه و رمزآلودی به همراه داشته باشند.

شما در این سریال به زندگی حاشیه‌نشین‌ها و کارتن‌خواب‌ها هم پرداخت کرده‌اید. آیا راه‌حل هم ارائه می‌دهید؟
بله، راه برون‌رفت را نشان می‌دهیم، حتی به معضل اجتماعی طلاق هم می‌پردازیم و به بیننده آگاهی کامل می‌دهیم.

در این سریال در قالب شخصیت ناجیه (سپیده خداوردی) به مشکلات افغان‌ها و این‌که اکثر آن‌ها بدون مجوز کار می‌کنند هم پرداخت کردید. آیا با پیشرفت قصه بیشتر با زندگی ناجیه آشنا می‌شویم؟

بله، به مرور با جزئیات بیشتر زندگی او آشنا می‌شوید، حتی اتفاقاتی در قصه می‌افتد که مخاطب را به تفکر وامی‌دارد.

اخیرا مد شده قصه افغان‌ها به تصویر کشیده می‌شود. شما چطور به قصه مهاجرین افغانستانی در بخشی از سریال پرداخته‌اید؟
برای مخاطب جذابیت دارد. ضمن این‌که بخشی از مخاطبان هم افغان بوده و علاقه‌مند هستند که به مشکلات آن‌ها در قالب سریال‌ها پرداخت شود؛ بنابراین بینندگان افغان هم به جمع مخاطبان اضافه می‌شوند.

چرا در این سریال رابطه همه زن و شوهر‌های قصه با مشکلات است؟ پدر و مادر ترانه خیلی خوب با هم صحبت نمی‌کنند. شاهد کل‌کل‌های پدر و مادر نامزد ترانه هستیم. از طرف دیگر وکیل و بازپرس زندگی‌شان از هم پاشیده است. سیمین و سیاوش هم در زندگی‌شان مشکل دارند.

ما در این سریال روایتگر زندگی‌هایی هستیم که با بحران رو‌به‌رو شده‌اند؛ بنابراین طبیعی است که چالش‌های زندگی آن‌ها را به تصویر کشیدیم. اما ما فقط معضلات را مطرح نمی‌کنیم و همان طور که تاکید کرده‌ایم راه‌های برون‌رفت هم ارائه می‌دهیم. از سوی دیگر اگر خانواده‌ها بدون مشکل باشند که درام شکل نمی‌گیرد. یکی از اصول درام ایجاد کشمکش است.

ولی در کنار این همه خانواده مشکل‌دار بد نبود یک خانواده بدون مشکل که الگو باشد هم می‌گذاشتید.
خب، زوج وکیل و بازپرس ازخودگذشتگی کردند که جدا شدند، چون بچه‌دار نمی‌شدند. در غیر این صورت زندگی شیرینی داشتند و در برخی صحنه‌ها نشان می‌دهیم که هنوز هم همدیگر را دوست دارند، حتی بده و بستان‌های آن‌ها گویای این مساله است. به نظرم قضاوت کردن زود است. باید صبر کنید تا متوجه شوید ما چطور راه‌حل ارائه می‌کنیم.

در برخی قسمت‌ها از وسط پخش، عبارت منفی ۱۲ می‌آید. اگر این سریال مشکل دارد پس چرا از ابتدا منفی ۱۲ را نمی‌گذارید؟ وقتی وسط کار به شکل ناگهانی این موضوع درج می‌شود، چطور والدین بچه‌ها را دور کنند؟
(با خنده) راستش ما این کار را انجام نمی‌دهیم، بلکه شبکه انجام می‌دهد. اتفاقا خودم هم اولین بار است دیدم. البته من ترجیح می‌دهم از ابتدا منفی ۱۲ ذکر شود تا این‌که بخش‌هایی از کار ممیزی شود. البته دلیل این‌که پخش هم وسط پخش این کار را انجام داده به این خاطر است که صحنه کوتاهی بوده که از نظرشان بهتر بود الگوسازی نشود. به همین دلیل منفی ۱۲ حک شد.

چرا درگیر ممیزی شده‌اید؟ شما که با قواعد و اصول سریال‌سازی در تلویزیون آشنا هستید و بار‌ها در این رسانه کار‌های متفاوتی ساخته‌اید.
بله، ما هم براساس قواعد و اصول رسانه ملی کار می‌کنیم، اما برخی دیالوگ‌ها هستند که ممکن است در شرایط حال حاضر جامعه هماهنگ نباشد. چون فیلمنامه این کار دوسال‌و‌نیم پیش نوشته شده بود و دیالوگی در آن زمان مشکل نداشته، ولی الان نباید مطرح شود.

شما بعد از پخش یک یا دو قسمت از سریال نامش را تغییر دادید که تا به امروز چنین اتفاقی رخ نداده بود. گرچه در مصاحبه‌هایتان تاکید کرده‌اید بوی باران همخوانی بیشتری دارد، ولی برخی معتقدند نام عروس تاریکی بهتر بود و همخوانی بیشتری داشت.
از ابتدا هم سریال با نام بوی باران تصویب شده بود و بعد تغییر نام داد. اما بعد از پخش متوجه شدیم بوی باران همخوانی بیشتری دارد، به همین دلیل نام بوی باران جایگزین عروس تاریکی شد.

بازیگران این مجموعه از سه نسل هستند. ما بازیگران پیشکسوت مثل شمسی فضل‌اللهی را داریم. در کنار او بازیگران حرفه‌ای همچون رضا کیانیان و رویا نونهالی هستند و بعد هم بازیگران جوان‌تر که تجربه بازی نداشتند یا کمتر بوده است. درباره این چینش بگویید.
ما برای سریال بوی باران هفت تا هشت ماه پیش تولید داشتیم و من مثل دیگر کارهایم همیشه از ترکیب بازیگران حرفه‌ای و پیشکسوت و نسل جوان استفاده می‌کنم. البته ترکیب بازیگران به این شکل دشوار است، چون بازیگرانی همچون رضا کیانیان و رویا نونهالی که سال‌ها کار کرده‌اند و حرفه‌ای هستند در کنار کسانی که تازه‌وارد هستند و کم‌تجربه، کار را برای من کارگردان هم سخت می‌کند و انرژی مضاعف می‌گیرد تا کم‌تجربه بودن جوانان منجر به ضعیف شدن صحنه‌ها نشود. از سوی دیگر باید اضافه کنم این سریال با برآورد معمولی ساخته شد و من و تهیه‌کننده از خودمان گذشتیم تا بتوانیم یک سریال با آبرو بسازیم که مردم از تماشای آن هم لذت ببرند و هم این‌که بتوانند نسبت به معضلات مختلف با راه‌های برون‌رفت آشنا شوند.

نکته قابل تامل این است که شما برای نقش‌های حاشیه‌ای که کارگران بازیافت زباله هستند سراغ بازیگران چهره همچون مریم کاویانی، سپیده خداوردی و آزیتا ترکاشوند رفتید. آیا دلیل خاصی داشته؟
به خاطر این‌که با پیشرفت قصه، نقش شخصیت‌هایی که این بازیگران بازی کرده‌اند، بیشتر می‌شود و هر کدام قصه‌های خودشان را دارند. به همین دلیل باید سراغ بازیگران حرفه‌ای می‌رفتم. از سوی دیگر مردم در تلویزیون علاقه‌مند هستند بازیگرانی را که دوست دارند، در لباس شخصیت‌های متفاوت ببینند.

برخی اعتقاد دارند بازی محمدرضا هاشمی در نقش شهاب نچسب است و نمی‌توانند خیلی با او ارتباط برقرار کنند. خودتان چه نظری دارید؟
اتفاقا ماه‌ها با عباس نعمتی درباره این نقش بحث کردیم و با حدود ۲۰ تا ۳۰ بازیگر صحبت کردیم تا این‌که به انتخاب محمدرضا هاشمی رسیدیم. می‌خواستیم شخصیت شهاب در کنار جدید بودنش برای مخاطب، منفور و نچسب باشد، به خاطر کنش‌های متفاوتی که در قصه دارد. او به‌شدت عصیانگر و پرخاشگر است و هیچ چیز برایش مهم نیست و کار‌های خطرناک هم انجام می‌دهد. اگر این‌طور که شما می‌گویید این شخصیت نچسب است پس محمدرضا هاشمی کارش را درست انجام داده است. در مجموع من به عنوان کارگردان سعی کردم بازی‌ها یکدست و روان باشد، چون مهم‌ترین کار کارگردان، هدایت درست بازیگران است که بازیگران کنش و واکنش‌هایشان درست باشد.

اما لحن نرگس محمدی، ایفاگر شخصیت ترانه خیلی لوس است و با شخصیت یک خانم دکتر همخوانی ندارد. در این باره چه نظری دارید؟
باید قصه جلوتر برود و بعد شما قضاوت کنید. نرگس محمدی جزو بازیگرانی است که سال‌ها کار کرده و تماشاگر او را دوست دارد. به نظرم این بازیگر ظرفیت‌های زیادی دارد و بسیار هم باهوش است. ترانه قصه ما گرچه با نقشه وارد خانه سیمین می‌شود، اما کلاهبردار نیست و فقط می‌خواهد بیگناهی برادرش را ثابت کند. از سوی دیگر، او کارگر خانه است، پس نباید ادبیات شسته رفته یا با کلاس یک خانم دکتر را داشته باشد. همچنین ترانه برآمده از یک خانواده متوسط رو به پایین است که دکتر شده است.

ما می‌خواستیم او ترانه را به گونه‌ای بازی کند که نشان بدهد کلاهبردار نیست و یک فرد معمولی است. اجازه بدهید با شما مخالفت کنم، چون معتقدم نرگس محمدی خیلی هم خوب نقشش را بازی کرده است. با پیشرفت قصه توانمندی او را بیشتر شاهد خواهید بود. به نظرم او بازیگر خوب و حرفه‌ای است. ضمن این‌که همه مسائل به بازیگر برنمی گردد و کارگردان هم دخالت دارد. من هم سعی کردم بازی‌های بازیگران یکدست و درست و بجا باشد.

منبع: روزنامه جام جم

انتهای پیام/

برچسب ها: دانستنی ها ، خواندنی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۳۲
در انتظار بررسی: ۰
نازنین
۰۰:۰۱ ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۹
فیلمی با بهترین بازیگران و بدترین فیلمنامه
حمید
۲۲:۳۸ ۰۸ شهريور ۱۳۹۸
فوق العاده ضعیفه این سریال
خخخ
۰۲:۲۶ ۱۴ مرداد ۱۳۹۸
مزخرف ترین سریال در تلویزیون ایران از قبل انقلاب تا الان
لیلی
۰۱:۳۱ ۱۴ مرداد ۱۳۹۸
به خانواده ام قول دادم موقع پخش این سریال تلویزیون خاموش باشه انقدر که سریال چرت و حرص درآوریه .اعصاب و روان واسه ما نزاشتن.حیف عمر ما که با این سریالهای خام و بی محتوا گذشت.
ناشناس
۰۰:۴۶ ۱۴ مرداد ۱۳۹۸
همیشه فیلمای ایرانی جوری نوشته و تهیه میشه که ادم خدا و مهربونیاش رو فراموش میکنه و البته اگر دقتت بالا میبره که انسانها نمیتونن برنامه ریز زندگی ادما باشند فقط باید به دستورالعمل خدا عمل کرد. وقتی زندگی های بوی باران رو دنبال میکنی حتی توزندگی خانواده ترانه و سهیل که نرمال هست بازهم ناراحتی ورنج پیش میاد درحالی که خدا میگه اگر بیاد من باشید ودستورات من رو اطاعت کنید دنیا واخرتتون تضمینه. تو بقیه خانواده ها هم رنج بیداد میکنه من بعید میدونم خدا با بنده هاش اینجوری برخورد کنه که نویسنده داستان تو داستانش اورده چرا سمیه وبرهان که خدا وقیامت سرشون میشه دنبال مال حلاله باید زندگیش اینجوری نشون داده بشه
ناشناس
۲۳:۲۴ ۱۳ مرداد ۱۳۹۸
فرشته نبش قبر شده قاضی هنوز نمیدونه دکتر و کشتن آب و از آب تکون نخورد و همینطور قتل پشت قتل ترانه فهمید و پلیس هیچی نفهمید
عسل بهاری
۲۳:۲۰ ۱۳ مرداد ۱۳۹۸
سلام و عرض ادب خدمت هموطنان عزیز
آقای کارگردان مردم اینروزا به اندازه کافی کلافه و عصبی هستند بیش از این نمک به زخمشون نپاشید و دردشون را بیشتر نکنید فیلمی که ساختید بیشتر توهم بوده دائم کشت و کشتار
محمد فلاحتي
۲۳:۱۶ ۱۳ مرداد ۱۳۹۸
براي كش دادن چند تا قسمت ؛مردم رو بازي گرفتن!گذاشتن سر كار
انقدر مردم بدبختي و استرس دارن ؛كارگردان هم داره مردم رو استرس ميده!
حمید الوندی
۲۲:۵۵ ۱۳ مرداد ۱۳۹۸
این چه نقشی است که توی این فیلنامه برای خانم دکتر و بازپرس پلیس و آقای ستوده تعریف کردید؟
ناشناس
۱۴:۳۹ ۱۳ مرداد ۱۳۹۸
بدم اومد از اين سريال
حمید
۱۲:۳۷ ۱۳ مرداد ۱۳۹۸
جناب معظمی کارگردانی که بایستی برای ساخت چرندترین سریال تاریخ ازشون تقدیر بشود.
ناشناس
۱۲:۳۳ ۱۳ مرداد ۱۳۹۸
افتضاح ترین سریالی که تو عمرم دیدم و حیف شد وقتی که هدر دادم برای دیدن این سریال
الهه
۱۰:۰۹ ۱۳ مرداد ۱۳۹۸
واقعا متاسفم براي نويسنده و كارگردان اين مجموعه اخه نقش پليس در ابن سريال چيه بشينه هركي خودش بيوفته دنبال قاتل ؟؟بعدشم همينجوري بيخود و الكي مثبت ترين نقش سريال سهيل كشته بشه كه چي بشه ؟همون اول پيمان رو قصاص ميكردن خيلي بهتر بود تا ده نفر بخاطرش كشته بشه ،حالا ازادي پيمان ديگه چه ارزشي داره همون بهتر قصاص بشه،مزخرف ترين سريال الكي همش كشش ميدن من ديگه عمرا براي اين سريال مسخره وقت بذارم
ناشناس
۰۷:۴۲ ۱۳ مرداد ۱۳۹۸
مزخرف ترين فيلم دنيا رو ساختي. نقش پليس و پزشك شلغمه .
خانم سلطانی
۰۰:۴۲ ۱۳ مرداد ۱۳۹۸
این یکی دوساله بیشتر فیلمها خوب تموم نمیشه وحال تماشاچی رو خراب میکنه .فیلم بوی باران هم خیلی بد جلو میره. تو این قسمت که دیگه واویلا. حالم از هرچی سریاله دیگه بهم مبخوره .تواین اوضاع .مردم .کم مشکل دارن یه فیلم درست درمون هم پیدا نمیشه. که حالشون یه کم خوب کنه .
ناشناس
۰۰:۳۴ ۱۳ مرداد ۱۳۹۸
اخه اين چه فيلم مسخره بود ساخته شد
ناشناس
۰۰:۱۳ ۱۳ مرداد ۱۳۹۸
اخه چرا به شعور مردم توهین میکنی مگه نبش قبر نکردن فرشته نبود پس چرا قاضی پرونده خبر نداشت مردیم از هیجان به درد بچه دبستانی هم نمیخوره این سریال
ناشناس
۲۳:۵۹ ۱۲ مرداد ۱۳۹۸
سلام‌ بوی باران از واقعیت به دور است . پلیس ایران را بسیار ضعیف نشان داده است . اتفاق های داستان بدون پاسخ برای بیننده و بدون ارتباط با حوادث قبلی قطع می شود. مانند مشخص شدن این که فرشته در آتش نسوخته و دکتر پزشک قانونی به قتل می رسد اما هنوز پیمان به جرم قتل فرشته در زندان است!!! قتل های زنجیره ای که اتفاق می افتد اما همچنان پیمان قاتل است؟؟؟؟ شخصی که در آتش سوزی به جای فرشته بوده کیست؟؟؟؟و....
فرهاد
۲۳:۵۰ ۱۲ مرداد ۱۳۹۸
می خواستم بگم خدمت اقای معظمی که صحنه های اضافی خیلی خیلی زیاد بود تو سریال و متاسفانه خیلی از صحنه ها شعور بیننده را. به سخره گرفته بود که با مرگ سهیل تیر خلاص زده شد
ناشناس
۲۳:۲۵ ۱۲ مرداد ۱۳۹۸
سلام جناب آقای معظمی.از پسر ۱۳ ساله ام خجالت می کشم که این سال ها با او فیلم های خو ب دیده ام و برایش از فیلمنامه های خوب گفته ام و حالا به خاطر من مجبور به تماشای فیلمی شده که فیلمنامه اش در حد فیلم های کودکانه اش هم نبوده.......
ناشناس
۲۳:۲۱ ۱۲ مرداد ۱۳۹۸
نمیدونم چرا جدیدا نویسنده فیلمها اینقدر عصبی شدند و اینجور فیلمهای زمخت واعصابخردکن مینویسند و به تبع اون کارگردان ها هم می سازند قسمت 40 بدترین قسمت یک فیلم بود که تا حالادیده بودم. نقشی نثل سهیل با این همه کارهای خوب حقش شهادت بود نه قتل. همه فیلم هایی که تواین سالها داره ساخته میشه فقط روی اعصابه. فکر نمیکنم با این روحیه ی امید که دولت به مردم هدیه داده نیاز به این همه هیجان باشه توی فیلمها.
رویا
۲۳:۱۷ ۱۲ مرداد ۱۳۹۸
چرا واقعا سهیل مرد این دیگه خیلی مسخره بود
رحیم جباری دستجرد
۲۳:۱۵ ۱۲ مرداد ۱۳۹۸
بنده رحیم جباری دستجرد به عنوان تماشاگر این سریال بوی باران فیلم خوبی هست درسته تمام مشکلات گریبان گیر مردم هستن وبا ساختن فیلم هاییی چون بوی باران درد های مردم بیشتر بیشتر میشود وتسکینی برای درد مردم نیست دوم اینکه شما کارگردان حرفه ای هستید از شما بعید هست چنین تفکراتی در این فیلم داشته باشید خدا شاهده هنگام تماشای فیلم از حرصم سکته میزدم اخه نوکرت بشم تو فیلم ده نفر کشته میشن تا یک نفر زنده بمونه خانم نرگس محمدی وقتی وارد شد دید در شرکت بسته هست چرا با پلیس تماس نگرفت وقتی اومد شوهرش رو دید افتاده زمین چرا میلگرد رو برداشت اصلا چرا موقع درگیری اون شیاد با سپهر کسی نبود وقتی نرگس میله رو برداشت همه جمع شدن خلاصه این فیلم شما پراز حاشیه و ایراداتی میباشد که اگه درست فکر بکنین منظور بنده رو متوجه میشوید
محسن کنعانی
۲۳:۱۳ ۱۲ مرداد ۱۳۹۸
سلام . بچه های پلیس که اینقدر زحمت میکشن و توی نهایتا شش هفت روز ته توی قضیه رو درمیارن..چطور پیمان برای جنازه ای که نیست باید اعدام بشه..مگه نبش قبر نکردن فرشته نبود...بعد از اون با کشته شدن سهیل ، ازادی پیمان به چه قیمتی اخه... اون پولی که دکتر پزشک قانونیه گرفت... یعنی با این فیلم نشون میده که مملکت و قانون نشستن بیکار هرکسی خودش راه بیفته حقشو بگیره...
هستی
۲۳:۱۰ ۱۲ مرداد ۱۳۹۸
مردم به اندازه کافی خودشون غم و غصه دارن من نمیگم فیلم باید همش توش شادی باشه ولی یه شخصیت خوب مثل سهیل که تو فیلم باشه اونم میزنین میکشین والا مردم با دیدن فیلمتون فقط یاد بد بختی هاشون میوفتن
ناشناس
۲۳:۰۴ ۱۲ مرداد ۱۳۹۸
سریال فوقالعاده مزخرف بیخود
اعصاب ادم را داغون میکنه
زهرا
۲۲:۵۵ ۱۲ مرداد ۱۳۹۸
همش بکش بکشه
کرباسی
۲۲:۴۲ ۱۲ مرداد ۱۳۹۸
بدترین فیلم
غزل خياطي
۲۲:۴۱ ۱۲ مرداد ۱۳۹۸
واقعا اين فيلم توهين به مخاطب هستش مگه ميشه طرف بببينه شوهرشو كشتن ميله رو ورداره بدو تو خيابون واقعا با ديدن اين فيلم آدم واسه خودش متأسف ميشه كه چرا وقت گذاشته اين سريال و ديده
امیر
۲۲:۴۴ ۱۱ مرداد ۱۳۹۸
با احترامی که برات قائلم آقای معظمی.چنتا ایراد رو خدمتت عرض کنم.کدوم پرسنلی از بیمارستان وقتی میپرسی ازش فلانی کیه،میگه خانم دکتر ترانه ناصری.آخه فامیلشو بازور میگن.۲.هنوز طرف حرف نزده اون پسره برهان.مامانش همه چیزو میگه. غیر معقوله
ناشناس
۲۳:۱۰ ۰۸ مرداد ۱۳۹۸
درمشهد پولدارترین آدم ها افغانی ها هستند من درجمع افغانی بزرگ شدم که چطور جوان ها بدبخت کردن درمورد جوانهای ایرانی که توی خیابان ها افتادن چون باوجود خودم لمس کردم ضرباتی که ایرانی ها خوردن .باارزان کار کردن کار راگرفتند و ....
علی رضا
۲۲:۵۸ ۰۴ مرداد ۱۳۹۸
خواستم بگم اقای محمود معظمی اخه این سریال بوی باران هم فیلمه شما ساختی.همش گریه و همش بغض