سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

قاتل با اسلحه وینچستر «سکانس مرگ» را بازسازی کرد/یک کلام و ختم کلام مقتول کار دستش داد

متهم به جنایت مسلحانه در خیابان طبرسی مشهد توسط کارآگاهان به محل وقوع جنایت هدایت شد تا مقابل دوربین قوه قضاییه «سکانس مرگ» را بازسازی کند.

به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان ، به هیچ وجه قصد کشتن آن مرد را نداشتم! اصلا فکر نمی‌کردم سلاح شکاری تا این اندازه وحشتناک است! فقط دچار عصبانیت آنی شدم و کنترل خودم را از دست دادم، حالا هم فقط از خانواده مقتول می‌خواهم زودتر مرا قصاص کنند. این‌ها بخشی از اظهارات جوان ۲۹ ساله‌ای است که در یک جنایت مسلحانه مرد دو زنه‌ای را با شلیک گلوله و به طرز بی رحمانه‌ای به قتل رساند. آن چه می‌خوانید ماجرای بازسازی صحنه جنایت، در حضور قاضی ویژه قتل عمد مشهد است.


به خاطر چاقوی یادگاری دست به قتل زدم/ دختری که روزگارم را سیاه کرد!

فقط در چند دقیقه خبر انتقال عامل جنایت مسلحانه بین اهالی خیابان طبرسی ۵۱ مشهد پیچید و تعداد زیادی از ساکنان محله برای دیدن جانی در محل تجمع کردند که همسایه ۴۸ ساله آن‌ها را به قتل رسانده و ۱۰ فرزند وی را بی سرپرست کرده بود.

قاضی ویژه قتل عمد که براساس تجربیات پرونده‌های جنایی، احتمال چنین تجمعی را می‌داد بلافاصله دستورات خاصی را برای جلوگیری از وقوع هرگونه حادثه احتمالی و تامین امنیت محل بازسازی صحنه قتل صادر کرد. این گونه بود که با هماهنگی سرهنگ علی بهرام زاده (رئیس دایره قتل عمد پلیس آگاهی خراسان رضوی) و سروان محمد ولیان (رئیس کلانتری پنجتن مشهد) گروهی از نیرو‌های گشت انتظامی در خیابان طبرسی ۵۱ مستقر شدند. بلافاصله نوار «ورود به صحنه جرم ممنوع!» نیز در محل بازسازی صحنه قتل کشیده شد و همه موارد امنیتی مورد توجه جدی کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. به گزارش خراسان، دقایقی بعد، «امید-الف» (متهم به جنایت مسلحانه) در حالی که حلقه‌های آهنین قانون بر دستانش خودنمایی می‌کرد، توسط کارآگاهان به محل وقوع جنایت هدایت شد و مقابل دوربین قوه قضاییه ایستاد تا «سکانس مرگ» را بازسازی کند. در آغاز بازسازی صحنه قتل، ابتدا سرهنگ نجفی (افسر پرونده) خلاصه‌ای از محتویات این پرونده جنایی هولناک را شرح داد و از تسلیم شدن قاتل بعد از گذشت چند ساعت از وقوع جنایت سخن گفت.

سپس قاضی کاظم میرزایی با تفهیم مواد قانونی از متهم خواست حقیقت ماجرا را بازگو کند چرا که اظهارات وی در بازسازی صحنه قتل و مقابل دوربین قوه قضاییه در مراحل دیگر دادرسی مورد استناد‌های قضایی قرار می‌گیرد؛ بنابراین گزارش، جوان ۲۹ ساله که گویی به تازگی از خواب غفلت بیدار شده بود و خود را به همین راحتی پای چوبه دار می‌دید با بغضی در گلو به تشریح ماجرای جنایت مسلحانه پرداخت و گفت: آن روز (سوم تیر) برادر کوچکم که در کلاس ششم ابتدایی تحصیل می‌کند، داخل کوچه با کودک دیگری دعوا کرده بود! وقتی با سر و وضع خاک آلود به خانه آمد و گفت که پسر همسایه او را کتک زده است، من خیلی عصبانی شدم و در حالی که چاقوی یادگاری را روی کله چراغ موتورسیکلتم گذاشته بودم به داخل کوچه آمدم و دیدم چند نفر جمع شده اند. وقتی کار به فحاشی و توهین کشید ناگهان چاقو را از روی موتورم برداشتم که جوانی از اهالی محل مشتی به صورتم کوبید و چاقو از دستم افتاد. آن جوان ضارب وقتی مرا شناخت که دیگر مشت را به چهره ام کوبیده بود. او گفت:، چون ریش گذاشته بودی، تو را نشناختم و این گونه از من عذرخواهی کرد، اما در همین حال یحیی (مقتول) چاقویم را از روی زمین برداشت. هر چه از او خواستم چاقوی یادگاری را به من بازگرداند فقط یک کلام می‌گفت: «من چاقو را به پلیس ۱۱۰ می‌دهم!»

وقتی نتوانستم چاقویم را از او پس بگیرم به خانه بازگشتم، خیلی عصبانی بودم. مادرم برای پس گرفتن چاقو نزد مرد ۴۸ ساله رفت، ولی باز هم آن را پس نداد! من که دیگر از شدت خشم نمی‌توانستم خودم را کنترل کنم اسلحه وینچستر را از زیر پله‌ها بیرون کشیدم. مادرم و شوهر خواهرم خیلی تلاش کردند اسلحه را از من بگیرند، ولی من چنان عصبانی بودم که نمی‌فهمیدم چه می‌کنم! ناگهان سوار بر خودروی ۲۰۶ دوباره به طبرسی ۵۱ رفتم. وقتی با اسلحه از خودرو بیرون پریدم، آن مرد (مقتول) کنار در حیاط ایستاده بود. با سرعت به سمت او رفتم، اما قصد کشتن یحیی را نداشتم، یعنی فکر نمی‌کردم کسی با اسلحه شکاری کشته شود! این موضوع را هم نمی‌دانستم که اگر اسلحه حتی ۳ سانتی متر تکان بخورد حدود نیم متر بالاتر شلیک می‌کند! خلاصه در یک لحظه انگشتم را روی ماشه فشردم و در حالی که آن مرد خون آلود داخل حیاط افتاده بود سوار بر خودروی ۲۰۶ از محل گریختم. در این لحظه قاضی پرسید: چیزی مصرف کرده بودی؟ که متهم پاسخ داد: نه! ولی به قرص متادون اعتیاد دارم. گزارش خراسان حاکی است، متهم این پرونده جنایی همچنین در پاسخ به سوال قاضی که چاقوی یادگاری مال چه کسی بود؟ نیز گفت: آن چاقو ضامن دار نبود! چند روز قبل یکی از دوستانم مورد ظن نیرو‌های بسیجی قرار گرفته بود و هنگام فرار از چنگ قانون، با شلیک گلوله جان خود را از دست داد. این چاقو یادگار همان دوستم بود و من نمی‌خواستم آن را از دست بدهم! بنابراین گزارش، متهم در ادامه بازسازی صحنه جنایت اضافه کرد: فقط به خاطر یک لحظه خشم آنی، کنترلم را از دست دادم وگرنه نمی‌خواستم خودم را این گونه در مخمصه قرار بدهم و خانواده‌ای را با ۱۰ فرزند بدبخت کنم، الان هم خیلی پشیمانم! و از خانواده مقتول می‌خواهم مرا قصاص کنند چرا که خودم بیشتر از هر فرد دیگری دچار عذاب وجدان هستم!

در پایان بازسازی صحنه قتل، دستور بازداشت موقت متهم از سوی قاضی کاظم میرزایی صادر شد و پرونده عامل این جنایت مسلحانه برای طی دیگر مراحل قانونی در دست بررسی و تحقیقات بیشتر قرار گرفت. شایان ذکر است: یکی از اهالی محل هنگام وقوع این جنایت هولناک، از صحنه حادثه فیلم‌برداری کرده بود.

ظهر سوم تیر گذشته، جوان ۲۹ ساله‌ای که به حمایت از برادر ۱۱ ساله اش دست به سلاح برده بود، ناگهان با شلیک گلوله در خیابان طبرسی ۵۱، مرد ۴۸ ساله‌ای به نام «یحیی الف» را به شدت مجروح کرد، اما تلاش پزشکان بیمارستان شهید هاشمی نژاد مشهد برای نجات جان وی به نتیجه نرسید و این مرد ۴۸ ساله بر اثر عوارض ناشی از اصابت گلوله جان سپرد. در پی اعلام این خبر از سوی نیرو‌های کلانتری پنج تن مشهد به قاضی ویژه قتل عمد، تحقیقات گسترده‌ای از سوی قاضی میرزایی آغاز شد و در نهایت عامل جنایت مسلحانه که خود را در تنگنای اطلاعاتی کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی می‌دید، با مراجعه به کلانتری خود را تسلیم قانون کرد و پرده از راز جنایت مسلحانه برداشت.

منبع: خراسان

انتهای پیام/ب

 

برچسب ها: قتل ، اخبار جنایی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
جواد
۱۵:۵۹ ۱۳ تير ۱۳۹۸
قاتل حقش بوده چاقو میدادی وسلام به مادرش می دادی؟....غرور تا کی
ناشناس
۱۷:۴۱ ۱۳ تير ۱۳۹۸
قاتل بیجا کرده که حق داشته!
مگه جون ادمیزاد بازیچس
محمدامین
۱۳:۱۳ ۱۳ تير ۱۳۹۸
چرادروغ میگی توزمانی که شلیک کردی دوباره برگشتی تیردوم بزنی ولی دیدی بنده خداروزمین افتاده فرارکردی،پس بدون اعدام حقته