سلام من به نساجی، سلام به شهر امید که دیگر خسته نیست.
سپاس از تمام آنها که به هر طریقی برای تیم نساجی مازندران قدم برداشتند و درود به تمام آنها که به عشق نساجی مازندران صبوری کردند.
حالا که با آخرین امضا، با بغض و اشک نساجی را به دست گروهی دیگر سپردم، باید که چند کلامی با صاحبان واقعی و دائمی نساجی درد دل کنم.
هرچند جایی برای گلایه نیست و از تمام آنها که چوب لای چرخ گذاشتند و نمک روی زخم بودند گذشتم، اما از عشق عمیق و ارتباط عاطفی خودم طرفداران نساجی نمیتوانم بگذرم.
شنیده بودم بعضی ساعتها کنار برخی آدمها یا در بعضی فضاها و مکان ها، زمان هر چقدر هم که بگذرد جزو عمر آدمی حساب نمیشود، این اتفاق را نه چند ساعت و چند روز که چند سال و چند ماه کنار مردم خوب قائمشهر و طرفداران خونگرم نساجی تجربه کردم.
معتقدم تمام ماههایی که همراه نساجی مازندران بودم عمرم حساب نمیشود، در قائمشهر با مفهوم واقعی هواداری آشنا شدم و تفاوت تماشاگر و طرفدار را به چشم دیدم.
هر چه برخی مسئولان استانی در قبال نساجی فقط تماشاچی بودند، در عوض تماشاگران طرفدار نساجی حمایت از تیم محبوب مازندران را با جان و دل وظیفه خود دانستند و خدا شاهد است که من هم با تمام وجود با نساجی بودم.
در این فوتبال ورشکسته که فقط هزینه است و درآمدی ندارد و متاسفانه بعضیها نمیگذراند مثل تمام دنیا صنعت پولسازی باشد،
اگرچه از لحاظ مالی مبلغ قابل توجهی برای اداره نساجی به صورت شخصی هزینه کردم، اما در عوض دوستان خوبی در مازندران به دست آوردم که وجود شان قوت قلب من است.
عزیزانم پیامهای پر مهرتان به من میرسد و من فقط شرمنده این روح بزرگ شما هستم.
طرفداران نساجی از کوچک تا بزرگ، از پیر تا جوان، از قائمشهریهای عزیز تا تمام مردم نازنین و با غیرت شهرهای مازندران تا همیشه در قلب من جا دارند.
اگرچه پس از دو سال و نیم همراهی و همکاری با نساجی و تحویل این تیم در نیمه پایین جدول لیگ آزادگان و تبدیل آن به یک تیم قدرتمند در لیگ برتر، امروز این باشگاه را به گروه جدید واگذار میکنم، اما هرگز خودم را از نساجی و طرفدارانش جدا نمیدانم و باز هم قطعا برای حمایت از نساجی به ورزشگاه میآیم و مثل یک هوادار کنار مردم فهیم قائمشهر مینشینم.
سکوهای وطنی همیشه یک جای خالی برای من خواهد داشت چراکه ما با هم شهر خسته را به شهر شادی و امید تبدیل کردیم و فرهنگ غنی مردم این خطه را به ایران نشان دادیم.
فریادهای عاشقانه لیدرهای با احساس و با غیرت برای همیشه در جان و قلب من طنین انداز خواهد بود.
از این پس هر جا که نام قائمشهر را بشنوم به افتخارش تمام قد میایستم و از شما هم فقط یک خواهش دارم: مثل کوه پشت نساجی باشید و هر وقت خدای ناکرده دلسرد شدید، یادتان باشد برای صعود نساجی ۲۴ سال انتظار کشیدید و صلاح نیست اجازه دهید روزهای ناکامی تکرار شود.
مالکیت نساجی را به گروه جدید و تازه نفس واگذار کردم، ولی از شما خداحافظی نمیکنم چرا که رفاقتم با شما را پایانی نیست.
به امید روزی که نساجی در آسیا باشد و به امید روزگاری که حمایت از بخش خصوصی در فوتبال فقط شعار نباشد.
برادر کوچک مردم بزرگ مازندران به ویژه قائمشهر
فرهاد صنیعی فر
دوم تیرماه هزار و سیصد و نود و هشت
انتهای پیام/