شاید بتوان با قطعیت ادعا کرد نیروهای مسلح اعم از ارتش، سپاه، بسیج، نیروی انتظامی و وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح بعنوان یکی از ارکان مستحکم جمهوری اسلامی ایران در طول چهل سال گذشته بیشترین سطح تماس و مقابله را با تهدیدات و توطئههای دشمنان داشته اند که از جمله آنها میتوان تحرکات تجزیه طلبانه، کودتای نظامی، جنگ تحمیلی هشت ساله، ترور و ناامنی، تهدیدات ناشی از جنگهای کشورهای همسایه و حضور بیگانگان در اطراف کشور، فتنههای پیچیده امنیتی داخلی، گسترش تروریسم تکفیری در منطقه غرب آسیا و ... را برشمرد.
بر اساس اصل ۱۱۰ قانون اساسی فرماندهی کل نیروهای مسلح، عزل و نصب رئیس ستادکل نیروهای مسلح، فرماندهان کل سپاه و ارتش و فرماندهان عالی نیروهای نظامی و انتظامی بر عهده مقام رهبری و بر اساس اصل ۱۷۶ قانون اساسی نیز مصوبات شورای عالی امنیت ملی بعنوان نهادی برای تعیین سیاستهای دفاعی-امنیتی کشور در محدوده سیاستهای کلی نظام، پس از تایید رهبری قابل اجرا خواهد بود.
به مناسبت سیامین سالگرد آغاز رهبری حضرت آیتالله خامنهای در سلسله گفتگوهایی با فرماندهان نیروهای مسلح به بررسی نقش و عملکرد حضرت آیتالله خامنهای در جایگاه فرماندهی کل قوا پرداختهایم.
سردار سرتیپ پاسدار احمد وحیدی از جمله فرماندهان ارشد نیروهای مسلح است که تاکنون در سمتهای حساس و کلیدی، چون فرماندهی قرارگاههای عملیاتی و اطلاعاتی سپاه، فرماندهی نیروی قدس سپاه، وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، ریاست کمیسیون سیاسی، دفاعی و امنیتی مجمع تشخیص مصلحت نظام را برعهده داشته و اکنون نیز ریاست دانشگاه عالی دفاع ملی را بعنوان عالیترین نهاد آموزشی نیروهای مسلح بر عهده دارد.
مصاحبه پیش رو حاصل گفتگوی تفصیلی با رئیس دانشگاه عالی دفاع ملی پیرامون فرماندهی حضرت آیتالله خامنهای بر نیروهای مسلح است که حاوی نکاتی از جمله پیگیری ویژه رهبری در خصوص پروژههای دفاعی، نقش رهبری در جلوگیری از ایجاد انحراف در آرمان قدس و آزادسازی فلسطین، علت قطعیت نظریههای مطرح شده از سوی حضرت آیتالله خامنهای و نقش ایشان در پیشرفتهای دفاعی و ... است.
** آیتالله خامنهای موضوع ادغام را از نیروهای مسلح دور کردند
سپاسگزارم از وقتی که در اختیار خبرگزاری فارس قرار دادید، نیروهای مسلح در آغاز دوره زعامت حضرت آیت الله خامنهای از شرایط ویژهای برخوردار بودند چراکه به تازگی از جنگی سنگین و هشت ساله رها شده بودند و در عین حال کماکان تهدیداتی علیه انقلاب اسلامی وجود داشت. بعنوان یکی از فرماندهان نیروهای مسلح وضعیت نیروهای مسلح از نظر سازماندهی، فرماندهی در آغاز دوران رهبری خامنهای را چگونه ارزیابی میکنید و حضرت آیت الله خامنهای چه تحولاتی را در نیروهای مسلح آغاز کردند؟
بسم الله الرحمن الرحیم- خوشحالم از اینکه به این موضوع مهم میپردازید. برای بررسی این موضوع ابتدا باید شرایطی که بعد از ارتحال حضرت امام رقم خورد را در نیروهای مسلح و جامعه تحلیل کنیم. بعد از جنگ یک تصور و تفکری به وجود آمد مبنی بر اینکه ما دیگر جنگی نخواهیم داشت و الان دیگر بحث نظامی برای ما موضوع درجه دومی است چراکه دیگر مشکل نظامی و تجاوز نظامی به کشور نخواهیم داشت.
این فضا که هم در سطح کشور طرح میشد و هم در محیطهای نزدیک به نیروهای مسلح، مفهومش این بود که باید نیروهای مسلح را جمع و جور کنیم و اولین فرم این موضوع هم که مطرح میشد، در حقیقت ادغام نیروهای مسلح بود. گامهای اولیه این موضوع هم قبل از رهبری حضرت آقا برداشته شد و بحثهایی هم مطرح بود که بخشهایی از سپاه مانند هوایی و دریایی کاملا برچیده شوند.
امروز بعد از سی سال میتوانیم تحلیل کنیم که این طرح حتی اگر با حسن نیت هم بود، چه خطراتی میتوانست متوجه کشور کند چراکه اگر این اتفاق رخ میداد بی تردید امروز نه ارتش درست و حسابی میداشتیم و نه سپاهی و توان دفاعیمان هم کاملا تضعیف شده و هرز رفته بود که حرف جدیدی هم امروز در این عرصه برای طرح کردن نداشتیم.
با آغاز رهبری حضرت آقا و فرماندهی کل قوا، اولین اقدام ایشان این بود که این ذهنیت ادغام را از نیروهای مسلح دور کردند. ایشان با دفاع علمی، منطقی و قوی که داشتند، این تفکر که نیروهای مسلح باید جمع و جور شوند و ادعا میشد که هزینه نیروهای مسلح زیاد است را دور کردند.
در مرحله بعد نیروهای مسلح با وضع روشن و شفافی میتوانستند کار را پیش ببرند چراکه قبل از آن فضای کاملا غیرشفافی حاکم بود و خیلی از نیروهای سپاه و ارتش از آینده کاری خود اطلاع نداشتند و گامهای بعدی در طول دورههای مختلف برداشته شد. اولین مسئله این بود که نیروهای مسلح باید خود را برای رویارویی با چه تهدیدی آماده کنند و درک این تهدید در نوع سازماندهی، فرماندهی، تسلیح و ... آنها تاثیر میگذاشت. این هم با فاصله خیلی کوتاهی تبیین و روشن شد و مشخص شد که ما تهدیدی در بین کشورهای همسایه نداریم و تهدید ما فرامنطقهای است.
** بازدارندگی؛ سیاست دفاعی اصلی کشور
در مرحله بعدی باید سیاست اصلی نسبت به دشمن یعنی سیاست اصلی دفاعی باید شکل میگرفت که این سیاست نیز بر مبنای «بازدارندگی» شکل گرفت که اینها همه توسط حضرت آقا مشخص شد. در دوران فرماندهی ایشان نیروهای مسلح مستقیما با فرماندهی معظم کل قوا ارتباط داشتند و این برای آنها ابهامات و سوالات را به سرعت رفع میکرد و مشخص میشد که در چه چارچوبی باید حرکت کنند.
در موضوع سازماندهی نیز گامهایی از جمله تثبیت نیروها برداشته شد. برای سپاه موضوع تثبیت نیروها بود؛ سه نیرویی که در زمان جنگ شکل گرفته بود یعنی نیروی زمینی، هوایی و دریایی اولا باید تثبیت میشدند چراکه بخشی از راه را در دوره جنگ رفته بودند، اما هنوز قوام لازم را نیافته بودند و باید ساختارشان منسجمتر میشد. در این بین حضرت آقا دو ابتکار جدید دیگر را نیز ارائه کردند که یکی تشکیل نیروی مقاومت بسیج برای عمق بخشی راهبردی داخلی و دیگری نیروی قدس سپاه برای عمق بخشی راهبردی خارجی بود و ساختار و سازمان سپاه در اینجا ابعاد خود را کاملا بازیابی کرد.
در خصوص ارتش هم به همین ترتیب تمام نیروهای آن تثبیت شد و قرارگاه پدافند هوایی نیز آغاز به کار کرد. پس از مرحله سازماندهی، گام بعدی تفکیک وظایف نیروهای مسلح بود.
** تقسیم وظایف ارتش و سپاه نقطه قوت نیروهای مسلح
سوال اصلی همین موضوع تفکیک وظایف نیروهای مسلح خصوصا ارتش و سپاه است، ما اکنون دو نیروی نظامی و رسمی داریم، در آن زمان آیا موضوع موازی کاری و روشهای جلوگیری از آن در عین حال عملکرد مکمل یکدیگر مطرح بود؟
در حوزه زمینی، دفاع اول با ارتش است و مادامی که ارتش دفاع خود را کامل انجام دهد نیازی به ورود سپاه نیست، اما اگر ارتش نیاز به کمک داشته باشد، سپاه به کمک آن میرود. در عین حال در موضوع دفاع از مرزها، این کار اولیه و وظیفه سپاه نیست، اما مثلا در موضوعات داخلی اگر تجزیه طلبی و یا فعالیت گروههای تروریستی وجود داشته باشد، این وظیفه سپاه است که با آن مقابله کند؛ و یا مثلا در بحث هوایی، نیروی هوافضای سپاه عمدتا متکی به فعالیتهای موشکی شکل گرفت و بعدا نیز قابلیتهای دیگری از جمله پدافند هوایی به آن اضافه شد، در حالی که قدرت اصلی هوایی از نظر هواپیماهای جنگنده در اختیار نیروی هوایی ارتش است. در خصوص نیروی دریایی نیز همین است و وظایف نیروی دریایی سپاه به گونهای انتخاب شد که نوع تجهیزات، تاکتیکها و دکترین آن با نیروی دریایی ارتش متفاوت است و علاوه بر آن منطقه عملیاتی آنها نیز از یکدیگر تفکیک شده است.
امروز این تقسیم وظایف برای ما یک امتیاز بزرگ و نقطه قوت محسوب میشود، ما الان دو نیروی دریایی داریم با دو دکترین و منطقه عمل مختلف که در برابر حجم وسیع تهدیدات علیه جمهوری اسلامی ایران کاملا پاسخگوست و اگر هر کدام از اینها نبود ما حتما ضعف داشتیم.
منطقه غرب آسیا را به دلیل ویژگیهای خاصش میتوان قلب تحولات و مرکز رخدادهای حساس در جهان برشمرد، در طول سی سال گذشته با وجود اینکه جنگهای زیادی پیرامون کشورمان رخ داده، اما جمهوری اسلامی ایران همواره از امنیت و ثبات داخلی برخوردار بوده است، نقش رهبری را در تعیین راهبردهای امنیتی و دفاعی و حفظ آرامش کشور در کوران این حوادث را چگونه ارزیابی میکنید؟
تا کسی در بطن شرایط آن زمان نبوده باشد و تا حرفهای رد و بدل شده را نشنیده باشد، نمیتواند به درستی درک کند که حضرت آقا درآن شرایط خطیر، چه تصمیماتی را اتخاذ کردند و چه راهبریهایی کردند که امروز کشور در ساحل امن ثبات و آرامش قرار دارد و از این جهت نقش ایشان در موضع فرماندهی معظم کل قوا استثنایی است.
در زمان جنگ آمریکا علیه عراق در سال ۱۹۹۱ حرفهای مختلفی وجود داشت و یکی از آنها این بود که آمریکا که الان به عراق حمله میکند، پس از آن به ما هم حمله خواهد کرد، پس ما برویم در کنار صدام و در عراق با آمریکا برخورد کنیم. عدهای دیگر میگفتند ما برویم در کنار آمریکا و بر علیه صدامی که با ما جنگیده با آمریکاییها همکاری کنیم. باید توجه کنیم که اینجا پیچیدگی خاصی از نظر سیاسی و حتی به لحاظ عقیدتی وجود داشت تا آنجا که برخی در مجلس شورای اسلامی گفتند صدام خالد ابن ولید است و ما باید در کنار او باشیم؛ و یا در جریان جنگ ۲۰۰۳ عراق که آمریکا، ایران را محور شرارت خوانده بود، برخی معتقد بودند که این لشکرکشیها به منطقه برای فریب است و آمریکا در نهایت به ایران حمله میکند. در چنین شرایطی که منطقه درگیر جنگ شده است، عراق و افغانستان اشغال و منطقه خلیج فارس نیز به دلیل حضور ناوگان آمریکایی صحنه نبرد شده، اینکه کشور ما از گزند جنگ حفظ شود و مهد آرامش و امنیت باشد، ممکن نبود مگر با رهبری منحصر به فرد حضرت آقا در این ماجرا. چنین سیاست قوی که نه درکنار عنصر خبیثی مانند صدام که برای منطقه خطرناک است و نه در کنار آمریکا برای حمله به یک کشور اسلامی قرار بگیریم، مرهون تدابیر رهبری است.
**تعریف انقلاب اسلامی بدون آزادسازی فلسطین غیرممکن است
یکی از نکات مهم در بررسی ابعاد عملکرد حضرت آیت الله خامنهای در جایگاه ولایت امر مسلمین و فرماندهی کل قوا، موضوع محور مقاومت و هدایتهای ایشان در خصوص این جریان است؛ حضرتعالی بعنوان کسی که سالها فرماندهی نیروی قدس سپاه را بر عهده داشته اید، نقش رهبری را در هدایت محور مقاومت چگونه ارزیابی میکنید؟
اولین موضوع در بحث محور مقاومت، فلسطین است. فلسطین و انقلاب اسلامی دو عنصر از هم جدانشدنی هستند و این غیرممکن است که کسی بخواهد انقلاب اسلامی را بدون آزادسازی فلسطین و قدس تعریف کند. جایگاه فلسطین و آرمان قدس و همزادی آن با انقلاب اسلامی از روز اول یک موضوع ریشهای و بنیادین است. پس از انقلاب اسلامی موضوع مقاومت وارد فاز تازهای شد؛ اشغال بیروت توسط رژیم صهیونیستی و حضور ایران برای مقابله با آنها و تشکیل حزب الله را میتوان گامهای عملی و اولیه در ایجاد محور مقاومت برشمرد و رژیم صهیونیستی هم در آن زمان انتظار این را نداشت که از درون این حرکت، چنین گوهر نابی به وجود آید.
تلاشهای زیادی از سوی رژیم صهیونیستی صورت گرفت تا با استفاده از ترفندهای مختلفی مانند ایجاد اختلافات داخلی و جنگ بین جریانات مقاومت، سد راه این جریان شوند؛ اما همه این توطئهها با تدبیر مقام معظم رهبری و همچنین عزیزان فعال در محور مقاومت خنثی شد و ما امروز شاهد درخت تناوری مانند حزب الله هستیم.
**ابهام برخی مسئولین در خصوص آرمان فلسطین
در مقطعی در حوزه نظر افت و خیزهایی وجود داشت و آن زمانی بود که یکی از روسای رژیم منحوس صهیونیستی بحث مذاکره را مطرح کرد و مذاکرات اسلو به وجود آمد. در این هنگام یک فروپاشی در جبهه عربی اتفاق افتاد و مسابقهای بین سران عرب برای تسلیم شدن به رژیم صهیونیستی شکل گرفت. کشوری مانند اردن و برخی از گروههای فلسطینی غیرانقلابی شرایطی را به وجود آوردند که برخی میگفتند وقتی خود فلسطینیها به سازش تن داده اند، ما هم بپذیریم. این فکر بسیار خطرناک بود و حتی در داخل کشور هم برخی آن را مطرح کردند.
در لبنان مطرح میشد که حزب الله فعالیتهای نظامی خود را کنار بگذارد و به شکل یک حزب سیاسی درآید که اگر این اتفاق میافتاد در واقع پایان حزب الله و پایان مقاومت رقم زده میشد.
در آن زمان حضرت آقا با نگاه جهادی، بینش عمیق و شناختی که از مسئله داشتند، این گرهها را با تدبیر خود برطرف کردند و مقاومت به نقاط خوبی رسید؛ البته ابهاماتی از طرف برخیها که در داخل کشور حتی مسئولیتهای بالایی هم داشتند در نحوه برخورد با صهیونیستها مطرح میشد.
** ممانعت رهبری از ایجاد انحراف در آرمان فلسطین
نسبت به آرمان فلسطین؟
به طور غیرمستقیم اینگونه مطرح میکردند" ما که نمیتوانیم از فلسطینیها تندتر باشیم" و فرض آنها این بود که فلسطینیها در اسلو با صهیونیستها به توافقاتی رسیده اند و این مسیر پیش خواهد رفت و همه کشورهای عربی به آن خواهد پیوست و ایران در یک طرف باقی خواهد ماند.
این مقطع از جمله بزنگاههای مهم و حساسی بود که ورود حضرت آقا مسئله را به مسیر درست خود هدایت کرد و اجازه ورود به مسیر انحرافی با تحلیلهایی از جنس توجیه را ندادند که اگر این هدایت نبود به طور قطع امروز از مقاومت هم خبری نبود. جمهوری اسلامی قصد دخالت فیزیکی در جایی را نداشت، چنانچه حزب الله هم متعلق به مردم حزب الله است، اما همان پیامهای معنوی و هدایتهای کلان، هستههای جریان مقاومت را همچنان زنده نگه داشت و بعد این در فلسطین نیز تکثیر شد.
** شکست اسرائیل در دوران آیتالله خامنهای رقم خورد
در داخل محور مقاومت هم این هدایتها اثرگذاری داشت؟
بله- در حقیقت گروههای سنتی جای خود را به گروههای مبارزی دادند که با چارچوبهای عقیدتی و فکری، به شکل جهادی به صحنه نگاه میکنند. حتی بسیاری از همان گروههای سنتی نیز تحت تاثیر هدایتهای حضرت آقا تغییر عقیده و تغییر مشی دادند. فرد شاخصی در صحنه فلسطین مانند احمد جبرئیل، تحت تاثیر افکار حضرت آقا مسیرش را از چپ گرایان جدا کرد.
این روند مثبتی که جریان مقاومت طی کرد باعث شد تا بعنوان یک نظریه اثبات شده در نقاطی دیگر مانند یمن، عراق، سوریه، لبنان و ... نقش خود را نشان میدهد. به طور کلی صد درصد آنچه را امروز در بحث مقاومت داریم مرهون تدابیر حضرت آقاست و شکست اسرائیل در جنگهای ۳۳ روزه، ۲۲ روزه، ۸ روزه و اخیرا ۲ روزه نیز در دوره زعامت ایشان اتفاق افتاد.
** بخش مهمی از توانمندی دشمن توهم و خیال است
در بررسی سخنان و مواضع حضرت آیتالله خامنهای در برابر دشمنان، شجاعت و جسارت خاصی در برابر قدرتهای به ظاهر بزرگ دنیا دیده میشود و حتی در موارد زیادی در برابر تهدیدات این قدرتها، ایشان تهدید متقابل را مطرح میکنند که از آن بعنوان استراتژی «تهدید در برابر تهدید» یاد میشود، مبنای این استراتژی که از سوی ایشان مطرح شده را چه چیزی میدانید؟
دشمن توانمندی خود را بر چند اصل پایه میگذارد که از جمله آنها میتوان به توانمندی فیزیکی، روانی، سیاسی و اقتصادی اشاره کرد. به جرأت میتوان گفت که بخش مهمی از توانمندیهای دشمن بر اساس توهمات، خیالات و تبلیغات است. بعنوان مثال زمانی گفته میشد که ارتش رژیم صهیونیستی، چهارمین ارتش دنیاست و در هیچ عملیاتی شکست نخورده است و همین رژیم بر اساس عملیات روانی پایه ریزی شده توانسته بود بر افکار دنیای عرب حاکم شود و کسی جرات نمیکرد سراغش برود در حالی که این تفکر با استراتژی تهدید در برابر تهدید شکسته شد و در نتیجه وقتی رژیم صهیونیستی پس از حملات حزب الله، جنوب لبنان را ترک کرد، آنچنان مفتضح شد که تا مدتها در مرز بین سرزمینهای اشغالی و لبنان نظامیان این رژیم جرأت حضور نداشتند و حتی، چون با عجله فرار کرده بودند، برخی از تجهیزات خود را به جا گذاشته بودند.
در حقیقت مبنای استراتژی «تهدید در برابر تهدید» ساختار ذهنی و فکری مبنی بر شکست پذیر بودن دشمن و وجود نقاط ضعف فراوان در دشمن است.
**آمریکا نمیتواند با ایران وارد جنگ شود/ علت قطعیت نظرات رهبری
در اینجا یک نکته قابل تامل هم وجود دارد، در چند وقت گذشته موضوع وقوع جنگ بین ایران و آمریکا بسیار داغ شده و تحلیلها و اظهارنظرهای فراوانی نیز بر روی این موضوع صورت گرفت؛ اما در عین حال و درحالیکه حتی برخی از خواص و مسئولین هم در این موضوع دچار اشتباه محاسباتی میشوند، رهبری با قطعیت میفرمایند «جنگ نمیشود و مذاکره هم نمیکنیم» و بلافاصله نیز دشمن که در حال اجرای مانورهای تبلیغاتی است، عقب نشینی میکند، این قطعیت نظر رهبری و تحقق آن از چه چیزی سرچشمه میگیرد؟
این یکی از موضوعات مهم روز است که باید روی آن کار زیادی شود. هم حضرت امام (ره) و هم مقام معظم رهبری تمام پیش بینی هایشان درست بوده و مسیرهای اصلی نیز که در آن جلو رفتهاند هم تماماَ به نتیجه رسیده است البته مگر اینکه ما گوش نکرده باشیم، مثلا در بحث اقتصادی فرمایشات رهبری را گوش ندادیم که اگر گوش داده بودیم با جدیت میگویم وضعیت مان امروز عالی بود.
این اظهار نظرهای قطعی، حاصل بینش عمیق، درک عمیق، تحلیل عمیق، شناخت تاریخی وقایع و تجربه عملی است. اینکه حضرت آقا میفرمایند جنگ نمیشود، بر اساس همین درک عمیق و شم ایشان در درک عمیق مفاهیم سیاسی، دفاعی و ... است. ایشان شخصیتی همه جانبه و ذوالابعاد دارند و صاحب نظر در همه زمینهها هستند. ایشان میدانند که آمریکا به دلایل مختلف نمیتواند وارد جنگ با ایران شود، چون کسی که میخواهد وارد جنگی شود باید برای خود فرض پیروزی قائل باشد، آمریکا چنین فرضی برای خود قائل نیست چراکه حتی نتوانسته بر مسئله سادهای مثل یمن فائق بیاید و یا در عراق، سوریه و افغانستان نیز شکست خورده است.
**پیشرفتهای دفاعی مرهون تدابیر رهبری است
از وقتی که در اختیار ما گذاشتهاید سپاسگزاریم، اگر نکتهای باقی مانده است بفرمایید.
موضوع مهمی که میخواهیم بر آن تاکید کنم این است که تمام پیشرفتهای ما از نظر فنی و تکنولوژیُ مرهون حمایتهای حضرت آقاست؛ اگر میبینید که امروز صنعت دفاعی در نقطه اوج قدرت ایستاده مرهون تدابیر رهبری است که بعضا به جزئیات فرموده اند چه کاری را انجام دهید.
در زمانی که در وزارت دفاع بودم ایشان شخصا در خصوص پروژههای هوایی، دریایی، زیردریایی و موشکی شخصا پیگیری و سوال میکردند و اگر امروز صنعت دفاعی کشورمان پیشرفته است، حاصل تدابیر، پیگیری، سوال و تعقیب موضوع توسط ایشان است.
** پیگیری مستمر رهبری از پروژههای دفاعی
مصداقی هم در این باره به خاطر دارید؟
بله- مثلا زمانی که ما میخواستیم اس-۳۰۰ را از روسیه بخریم، روسها در آن دوره این سامانه را به ما نمیدادند؛ در اینجا حضرت آقا در یک جمله برای ما نوشتند که «خودتان بسازید» و این شروع شد در وزارت دفاع و من امروز این را اعلام میکنم آن چیزی که امروز جمهوری اسلامی از نظر فنی قادر به ساختش است به مراتب توانمندی بیشتری از اس-۳۰۰ دارد؛ و یا در حوزه هوایی هم انشالله در آینده نزدیک هواپیمای جدید آموزشی جمهوری اسلامی ایران توسط وزارت دفاع به پرواز درخواهد آمد و این خواست مشخص حضرت آقا از ما بود که حتی ایشان پیگیری کردند این طرح به کجا رسید.
منبع:فارس
انتهای پیام/