سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

ویزیت رایگان در کلینیک آنلاین باشگاه خبرنگاران/

سوالات خود را در زمینه «افسردگی» اینجا مطرح کنید

از امروز سوالات خود را در زمینه «افسردگی» از ما بپرسید تا پاسخ آن را از متخصصان جویا شویم.

به گزارش خبرنگار حوزه کلینیک گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران، از طریق کلینیک آنلاین می‌توانید سوالات پزشکی و سلامت خویش را با متخصصان در میان گذاشته و در کوتاه‌ترین زمان ممکن پاسخ آن را دریافت کنید.

کلینیک آنلاین جهت تحقـق آرمـان سـلامـت همگانی جامعه ایجاد شده اسـت که در آن کادر متخصصان علم پـزشکـی به سـوالات شما پاسخ می دهند.

جهت ارسال سوال به تیم پزشکی کلینیک آنلاین و دریافت پاسخ سوالات خود به صورت رایگان به ثبت نظرات مراجعه و سوال خود را به راحتی ثبت کنید تا تیم پزشکی ما پاسخ سوالات شما را ارسال کنند.

از هم اکنون می توانید همه سوالات خود در زمینه «افسردگی» را تا ساعت ۲۴ چهارشنبه ارسال و پاسخ سوالات خود را راس ساعت ۱۷ پنج شنبه از تیم پزشکی ما دریافت کنید.

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۵۷
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۱۸:۰۸ ۲۲ خرداد ۱۳۹۸
سلام من 36 ساله هستم ودخترهستم...ازدواج نکردم وموقعیت ازدواج روبخاطرمشکلات خانوادگی ندارم امکان مشاوره هم ندارم..اززندگیم ناراضی هستم وافسرده هستم وهیچ اینده ای متصورنیستم...بی روحیه هستم چکارکنم؟؟
ناشناس
۱۷:۲۲ ۲۲ خرداد ۱۳۹۸
تا نشوی مست خدا غم نشود از تو جدا
دوستان عزیزم افسردگی ریشه در القائات شیطانی داره و تنها راه خلاصی از وسوسه ها و تحریکات ابلیس و لشکریان شیاطینش نزدیک شدن به خداست
إِنَّمَا النَّجْوَىٰ مِنَ الشَّيْطَانِ لِيَحْزُنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَلَيْسَ بِضَارِّهِمْ شَيْئًا إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿مجادله آیه ١٠﴾
همیشه نجوا و راز گفتن از (نفوس شریره) شیطان است که می‌خواهد مؤمنان را دلتنگ و پریشان خاطر کند در صورتی که هیچ زیان به آنها نمی‌رساند جز آنکه امر خدا باشد، و مؤمنان باید همیشه بر خدا توکل کنند.
تمامی آیاتی رو که خداوند درباره شیطان و ماهیتش گفته مطالعه کنید و کمی تفکر کنید خداوند نیاز به نماز و روزه و پرهیزکاری ما نداره همه این توصیه ها برای دوری از دشمن بزرگی هست که انسان رو از ماوای اصلی خودش یعنی بهشت دور کرده و خداوند مهربان نفس به نفس با شماست تا شما رو از بلایا حفظ کنه و به سر منزل مقصود یعنی در جوار رحمت خودش که آرامش و نعمت و آسایش هست برسونه پس چرا ترس و چرا نگرانی ...چرا حرص چرا طمع...همه این احساسات پوچ و منفی از شیطان هسه و با یاد خدا از بین میره...
به امید سلامتی همه تون و نابودی این احساسات و احوالات بد شیطانی...
بلند بگو یا الله...
ناشناس
۱۵:۴۳ ۲۲ خرداد ۱۳۹۸
سلام 41 سال دارم 21 سال است داروهای افسردگی مصرف می کنم مجرد هستم بیرون از خونه نمیرم تو سرم صداهایی میاد مثل اینکه همه حرفهای مرا می شنوند دایم می شنوم که مرا دیوانه و روانی صدایم می کنند این صداها آزارم می دهند درمان من چیست
ناشناس
۱۳:۲۹ ۲۲ خرداد ۱۳۹۸
باسلام بنده یک دختر۱۰ساله دارم که مدتی است بسیارپرخاشگر شده است ومرتب باهمه درگیری لفظی داردوحتی روی دیگران دست بلندمیکندوبسیارهم استرس دارد بطوری که بااینکه شاگردممتازی است اماسرآزمونهایش استرس زیادی داشت بطوری ک معلمشان متوجه تغییررفتارورنگ صورتش میشد ونتیجه ی تمام آزمونهایش هم خیلی خوب بودومعلمشان هم دلسوزومهربان بود وهیچ ترسی هم ازاونداشت آیااین استرس وپرخاشگری شدیدمیتواندب علت افسردگی باشدوبایدچه اقدامی بکنم؟ درضمن اصلاخوابیدن شبانه روهم دوست ندارد.
ناشناس
۲۳:۴۷ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
من نه سرم سوزش داره و روحیه ندارم و افسرده شدم
سعید
۲۳:۲۷ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
آیا افسردگی یک انتخابه یا یک اختلال و بیماری ؟؟
ناشناس
۲۲:۴۰ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
در سال ۸۹ شیمی درمانی شدم چند سال هست دست و صورت و پاهام شدید ورم میکنند, اکو قلب, آزمایش کلیه و تیروئید رو انجام داده ام مشکلی نیست. نمک اضافی استفاده نمیکنم, ورمها در ناراحتی شدیدتر میشه, وقتی ناراحت میشم گرمم میشه تپش قلب میگیرم عرق گرم دارم و ورم میکنم. پزشکان میگن از استرس و اضطراب هست. فشار روحی زیادی دارم.
سید علی
۲۲:۳۵ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
سلام

حدود سه سال پیش بر اثر اتفاقی دچار استرس و اضطراب شدم که وقتی رفتم پیش روانپزشک تشخیص پنیک داد و همچنین (هیپوکندریا) داروی آسنترا که خوردم مثل آب رو آتیش میمونست و تمامی علایم استرسم رد شد یکسال هم مشاوره میرفتم که متوجه شدم دچار طرحواره یا تله زندگی هستم همچنین اعتماد به نفسم هم پایینه حوصله هیچ کاری هم ندارم بیشتر اوقات میخوابم قبلا اینطور نبودم خیلی فعال بودم اما از سه سال پیش تا حالا اینجوری شدم
مشاوره فقط یکسال رفتم اما دوست دارم کاملا خوب بشم هم استرسم کم شه و هم دوباره فعال و اکتیو شم
ابو
۲۲:۳۰ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
سلام برادری دارم اصلا حرف کسی را قبول نمیکند پیش روان شناس بردیم حتی بیست روزی بستری شده
وی جوابی نگرفتیم
فقط و فقط بهانه و پدر و مادرم را اذیت میکند جه کنیم دیه خسته شدیم پیش دکترا بردیمش قانعش نمی کنند باید جه کنیم
علی
۲۲:۲۴ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
ترس و اظطراب امانم را بریده ترس از اینکه بلایی سرم بیاد دیوانه ام کرده آنقدر اظطراب دارم که با داشتن شرایط مالی متوسط حتی نمی توانم به ازدواج فکر کنم من 41 ساله هستم و همیشه نگران آنقدر نگران که از 18 سالگی مو های سرم ریخت و الان سرم به کلی طاس شده فکر می کنم همه دشمن هستند و می خواهند بلایی سرم بیاورند از اینکه بمیرم خیلی می ترسم حتی از خوابیدن هم می ترسم فکر می کنم اگر بخوابم دیگه بیدار نمی شوم از روان پزشک ها خیلی می ترسم فکر می کنم اگر برم پیش شان حتما بلایی سرم میاورند لطفا راهنماییم کنید شاید فرجی شد
ناشناس
۲۰:۰۱ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
دست هایم می لرزد زیادعرق می کنم این عرق درزیر بغل زیاد است نوشتن برایم خیلی سخت است این مشکل چیست وچگونه آن رادرمان کنم
سعید
۲۳:۴۵ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
قرص مصرف می کنید!؟
مهسا
۲۰:۰۱ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
سلام من ۲۳سالمه....به دلایلی ۵سال پیش حال روحب مناسبی نداشتم...صدایی مدام توی سرم باهام حرف میزنه و اذیتم میکنه ۵سال پیش اتقدر اون صدا توی سرم شدید بود و اذیتم میکرد ک نمیتونستم باهاش کنار بیام و مجبور میشدم به حرفش گوش بدم اونم مجبورم میکرد با تیغ روب بدن خودم بکشم و خون ک میدیدم اروم میشد...و حتی چندبار مجبورم کرد به خودکشی...ی مدت خودم قرصای خواب اور میخوردم تا همش بخوابم و صداشو نشنوم....بعد ی مدت ک گذشت بهتر شدم و قرصا رو هم کنار گذاشتم البته کنار قرصا تفریح هم داشتم و سعی میکردم اروم تر باشمو به اتفاقای بد زندگیم فکرنکنم...ولی تازگیا چندروزی هست که بازم اون صدا رو توی سرم میشنوم سعی میکنم بهش توجه نکنم ولی خیلی اذیتم میکنه....نمیدونم این مریضی هست یا نه اگه امکانش هست راهنماییم کنین
ماجد
۱۸:۰۳ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
حدود پنجاه سالمه بامدرک لیسانس.اول چون نتونستم در رشته دلخاه درس بخونم تصمیم گرفتم تمام دانشگاه را به رگبار ببندم.در وزارت بهداشت مشغولم کسانی که با من راه میاند عاشقشون هستم وانها که مخالفت یا اذیت میکنند میخواهم انها رو بکشم یا خودم رو.خواهش میکنم کمکم کنید
سعید
۲۳:۴۶ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
وابسته
ناشناس
۱۷:۴۶ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
روز بخیر
من 43 سال سن دارم شاغل هستم مشکل مالی ندارم - خیلی گوشه گیر هستم و در جمع همکاران معمولا کم حرف هستم خنده نمی کنم ولی به واسطه ای داشتن دو فرزند بسیار پر انرژی هستم ممنون میشم بفرمائید چرا ؟
ناشناس
۱۵:۱۷ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
40 سال دارم اصلا بیرون نمیرم.دایم حرفهای مردم تو سرم است آنها حس میکنم تمام حرفهای مرا می شنوند و به من روانی ودیوانه می گویند چه راه حلی برای من دارید؟
ناشناس
۱۵:۱۱ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
سلام شوهرمن خیلی لجبازه توی همه کارهای زندگیش لج بازه...تو رانندگی توی خونه توی کارش دیگه واقعا خستم ازش 6ساله ب امیداینکه کمی لج بازیش کمتر بشه موندم... بچه هم ندارم وضع مالیش هم خوب نیس و چندبار شهر بشهر جا بجا شدیم الان اومدیم شهری ک من زندگی میکردم ساکن شدیم..اصلا راضی نیس و خیلی از لحاظ روحی درعذابم نمیشه کامل شرح بدم..باهاش احساس پوچی و ترس ازهمه چیز رو دارم چکارکنم
ناشناس
۲۰:۲۱ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
خیلی شبیه به من هستی
ناشناس
۱۵:۰۴ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
من ۴۰سالمه آیا افسردگی به بالا رفتن سن مرتبط است؟ من در ۵سال پیش هیچ مشکلی نداشتم ولی الان احساس میکنم زندگی پوچ و بی معناست من در قدیم خیلی خوش بودم ولی حالا نه
ناشناس
۱۴:۵۲ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
سلام .من میترسم وارد جامعه بشم وهمه کارهامو خانوادم انجام میدن با اینکه تحصیلات بالا دارم ولی وارد کار نشدم و دوستی ندارم اصلا سمت خرید کردن نمیرم و انگیزه ای برای خودم ندارم من 39 سالمه
ناشناس
۱۴:۵۱ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
مردم اکثرا از افسردگی رنج میبرند.
مصطفی آذر
۱۳:۵۷ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
26 سالمه.حدود 9 سال پیش عاشق شدم و کلا نتونستم به طرفه مقابلم بگم و دونفرمون میدونستیم همدیگه رو میخوایم ولی بروز نمیدادیم .الان که وارد عمل شدیم یکی دیگه از اوام وارد عمل شده که نسبتمون با دختره به یک اندازس .احساس میکنم که به همین خاطر الان جواب رد داده بهم چون به نفر دومم جواب رد داده که وضع مالی بهتری داشته .شدیدا دچار افسردگی شدم و دوست دارم هر چی زودتر بمیرم .ولی ته دلم روشنه که خدا اگر بخواد غیر ممکن ممکن میشه.
ناشناس
۱۳:۰۸ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
سلام.من 29سالمه ومتأهل ویک بچه دارم.در زندگی مجردی ومتأهلی به دلیل مشکلات مالی سختیهای زیادی کشیدم.الان وضع مالیم خیلی بهتر شده ولی دیگه نمی تونم شاد باشم.احساس می کنم زندگی بی معنیه وهمش فکر می کنم ما که قراره بالاخره بمیریم ،زندگی براچیمونه.اصلا نمی تونم خودمو قانع کنم که هدفی جز مرگ در زندگی وجود داره وروز به روز هم بدتر میشم.
ریحانه
۱۲:۵۱ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
سلام من همیشه به مرگ فکر میکنم اصلا نمیتونم کارامو بکنم قلبم تند میزنه بی حال و حوصله هستم علایم افسردگی هست به کجا باید مراجعه کنم ؟؟
ناشناس
۱۲:۵۰ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
دردها درمان ندارند بیخودی خودتون رو الاف نکنید
حامد
۱۲:۴۵ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
باسلام .من چند وقتیه دلم گرفته واز درون اصلا احساس خوبی ندارم .آدم مذهبی هستم .انگار دلم مرده...52سال دارم وشاغل هستم .وضع مالی بدی هم ندارم ...دجار احساس بی تفاوتی شدهام ..خلاصه حالم خوب نیست
تموز
۱۲:۴۱ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
با سلام،شرليط روحي من طوري است كه بايد حداقل چند ساعتي بيرون خانه در اجتماع فعاليت داشته باشم،اگه به خاطر هر علتي چند روز خونه نشين شم به سرعت افسردگي ميگيرم(عصبانيت،پرخاشگري،بي ميلي به غذا،...)،به خاطر اتفاقات گذشته زندگيم اين افسردگي شديد و با سرعت بالا به سراغم مي آيد،اطرافيان شاكي ميشن كه اين چه روحيه متفاوتيه!خواستم بدونم واقعا اين يه مشكله كه بايد حل بشه يا يك نوع روحيه متفاوتي است كه جاي نگراني نيست!ممنون ميشم راهنمايم كنيد.
حسین
۱۲:۱۹ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
سلام
خانمم بیشتر اوقات بی حاله و انگیزه انجام کاری را نداره
خیلی پرخاشگر شده
خودش هم از این وضعیت خسته شده
علاقه زیادی هم به هم داریم
تمام سعیمو برای خوشحالیش انجام میدم ولی وقتی خوشحال میشه فقط در همان لحظه شاده و بعدش شادیش از بین میره و کوچکترین مساله دوباره عصبی و پرخاشگر میشه
کمتر از یک سال از زندگیمون میگذره و تمام تلاشمو برای خوشحال کردنش انجام دادم ولی خیلی کم جواب گرفته
از اینکه میبینه تو همچین وضعیه خودش خیلی کلافه شده
نمیدونم چه کار کنم
محمد شرافت مهندس بهداشت
۱۲:۱۳ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
سلامت معنویت فراموس شود شروع بیماربهای روحی روانی از جمله افسرده گی واسیب های اجتماعی وفردی ....
مهدی
۱۲:۰۶ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
سلام 38 سال سن دارم و به لطف خدا زندگی راحت و بدون دغدغه ای را سپری می کنم. مدت یک سال می شود که هیچ انگیزه ای در زندگی ندارم و هیچ موضوعی چه موفقیت مالی و چه سایر خوبی هایی که دیگران آرزوی آنرا می کشند در من واکنشی ایجاد نمی کند. بعد از این موضوع که خود به آن واقف بودم دچار فوبی فضای بسته و ترس از ارتفاع شدید شدم بطوریکه محل شرکتم که در بالای برجی بود را مجبور شدم تعویض کنم یا اینکه وقتی سوار آسانسور می شوم ضربان شدید قلبی پیدا می کنم. چندباری هم دچار شوک های عصبی درون بدن خود شدم که کاملا بی معنا بود. هم اکنون هم نمی توانم سفرهای کاری ام را با هواپیما انجام دهم و اینکه از حضور تنها برای انجام کارهای روزمره و سفرهای خارجی عاجز هستم و ترجیح می دهم فردی همراهم بیاید. لطفا مرا راهنمایی کنید آیا راهکار حل مشکلات فکری است و با تغییر سبک زندگی می توانم به آنها فائق آیم یا تنها راهکار دارو می باشد؟
ناشناس
۱۲:۰۱ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
با سلام
اینجانب کارمند دولت بوده و تحصیلاتم فوق لیسانسه. به لحاظ سطح علمی و توانمندی شغلی به گفته همه همکاران در سطح بالایی هستم. مشکل من اینه که در جمع و جلسات علیرغم داشتن اطلاعات قادر به صحبت کردن و بیان نظرات خود نیستم. لطفا راهنمایی بفرمایید.
ناشناس
۱۲:۰۰ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
سلام دخترم نشانه های افسردگی دارد بعضی اوقات گریه و خنده میکند احساس گناه میکند که نتواسته فرد موفقی باشد چه کنم؟
ناشناس
۱۲:۰۰ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
آیا استفاده طولانی مدت از فلوکستین عوارض دارد یا نه ؟
کارمانیا
۱۱:۵۹ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
سلام نزدیک یک ماه است دلشوره عجیبی دارم اشتها اصلا ندارم وزنم کم شده آزمایش تیرویید هم دادم مشکلی نداشتم فقط کمی کبدم جرب است کلا دوتا پام در روز یکی دوساعت بی رمق میشن وجودم بیحال قرص وکسام می خوردم دکتر دیگری بهم سینالوپرام داد اما اثر وکسام بهتره. هر لحظه یک جای بدنم چند ثانیه درد میگیره دکتر ميگه افسردگی مزمن است. خودم فکر می
اکو کنم ناراحتی قلبی شاید باشه تست ورزش و ونوار قلب سالمه. به نظر شما افسردگی دارم یا بیماری دیگری چون دلم که یه حالتی میشه اشتها میره پاها بی رمق میش. لطفا راهنمایی کنید ممنون
علی
۱۱:۵۴ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
مدتی است ازکار مورد علاقه ام وفاصله گرفته ام.مجبور بودم.
چه کنم که به کارجدیدم‌علاقمندشوم
حامد
۱۱:۵۰ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
من نزدیک دو سال دچار بیماری اضطراب (پانیک ابتدای اضطراب ) هستم و دکتر برام پاکسیل و دونورین تجویز کرد بعد یک سال دونورین گذاشتم کنار و در حال حاضر فقط پاکسیل مصرف میکنم حالم تقریبا خوب بود تا یک ماه پیش که دوباره هر از گاهی یه اضطراب کوچک اما تحت کنترل اومد سراغم و دوباره حالمو بد کرده میخوام بدونم آیا راهی برای خلاصی از این اضطراب هست؟؟مثلا میخوام برم سر جلسه امتحان اضطراب دارم یا دندون پزشکی یا اصلا میخوام برم دکتر برای آزمایش و...
ضمنا ۳۲ سالمه مجرد و فوق لیسانس حسابداری دارم میخونم با تشکر از پاسخ گویی شما
ناشناس
۱۱:۴۷ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
آیا کمبود ویتامین ها وموادمعدنی مثل منیزیم مس کلسیم و...در افسردگی تاثیر دارد ؟
اگرنقش دارد چگونه می توانیم متوجه کمبود این مواد در بدن خویش شویم؟
ابراهیم
۱۱:۴۴ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
با سلام واحترام راههای پیشگیری از ابتلا به بیماری افسردگی رو لطفا بیان کنید. با تشکر فراوان
علیرضا
۱۱:۳۳ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
با سلام من 42 ساله هستم 9 سال پیش همسرم مهریه اش را اجرا گذاشت من دانشجو بودم در شیراز غریب بودم تا به امروز هم درگیر دادگاه و وکیل و ... قبلا خیلی مطالعه داشتم فیلم موسیقی سنتی ولی الان به هیچ چیز رغبت ندارم سپاسگزار میشم راهنمایی بفرمایید. یا حق
افسرده شدم رفت
۱۱:۲۴ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
سلام، ممنون از اینکه این فرصت رو به ما دادید تا بتونیم مشکلاتمون رو با متخصصین در میون بزاریم:
دختر هستم و 29 سالمه
من چندین سال میشه بخاطر فوت پدربزرگم و بعدش عموم که 3 ماهی از درگذشتشون میگذره کلا دچار استرس و افسردگی شدم و الان شبا خواب راحتی ندارم، مدام احساس می کنم دور از جون عزیزان دیگمو از دست بدم، به راحتی نمی تونم نفس بکشم و سرم بضی وقتا داغ میشه، فکر میکنم نکنه توی سرم چیزی باشه که اینطوریم، و هی تا صبح درگیرم و کلا شب تا صبح کابوس میبینم، مدام تو فکرم موضوعاتی میاد که میگم وای اگر من این موضوع رو توی خواب ببینم چه تعبیر بدی داره و هی اون موضوع میاد تو ذهنم و اتفاقا یه شب همون خواب رو دیدم و صبحش که بیاد خوابم افتادم داشتم دیوانه میشدم، بدنم وقتی درد میکنه احساس میکنم دچار بیماری دور از جون سرطان و ام اس شدم، اصن نمیتونم روی انجام کاری تمرکز کنم، فقط دلم میخواد بخوابم، ممنون میشم راهنماییم کنید
سعید
۲۳:۵۶ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
نباید بیش از حد به خانواده وابسته باشی
2با اجازه ترسو هم هستی.
اعتقادات مذهبی را تقویت کن
احسان
۱۱:۰۸ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
سلام 21 سالمه و بیماری فلج مغزی دارم چند ساله گوشه گیر شدم و خیلی کم از خونه بیرون میرم(از زمانی که فهمیدم بیماریم)اعتماد به نفسم پایینه و فکر میکنم افسرده هستم خسته شدم از این وضعیت لطفا کمکم کنید تا به حالت عادی بگردم ممنون
سعید
۲۳:۵۷ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
همیشه خودت را با آدم های سالم مقایسه نکن
آدم هایی که وضعیتی بدتر از تو دارن هم فکر کن. تا بدونی که وضعیت شما خیلی عالی تر از آنها هست
صالح رضاپور
۱۰:۴۸ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
با سلام32 ساله و متا هل هستم من قبلابا تجويز پزشگ از داروهاي اسنترا و لاموتريژن و كلونازپام استفاده كردم كه بيشتراز فوايد ان ضرر داشت -ضمنا علايم بيماري من بي ميلي به همه چيز واشخاص. كار. تفريح .ناميدي از همه چيز.عدم برقراري ارتباط حتي بانزديكان حتي پدر مادر. سستي بدن احساس حقارت نسبت به اطرافيان ولازم به ذكر است كه هيچگونه مشكل مالي ندارم وبعد ا ز8 سال جرات بچه دار شدن ندارم سوال اين است كه ايا اي حالت روحي وجسمي را چگونه بدون داروي شيميايي مي توان درمان كرد
ناشناس
۱۰:۳۶ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
چه کاری انجام دهیم تا درشرایط فقر به افسردگی مبتلا نشویم
محمد خواجه
۱۰:۲۷ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
سلام و خسته نباشید خدمت شما.من الان حدود یکساله که اصلا از زندگی لذت نمیبرم و زندگی هیچ خوشی برام نداره. سال 96خدمت سربازیم تموم شد و تا عید 98بیکار بودم یعنی دوسال تو خونه بودم وتو این دوسالی که خونه بودم واقعا روز به روز حال روحیم بدتر میشد اصلا هیچ جوری نمیتونستم خودمو شاد نگه دارم چون هیچ سرگرمی نداشتم تو این 2سال به فکر خودکشی هم افتادم اما جرات این کارو نداشتم چون به آخر خط رسیدم اما الان یه دو ماهی هست که رفتم سرِ کار آزاد با اینکه حال روحیم بهتر شده اما بعضی وقتها بازم اون حال بد میاد سراغم و تا وارد خونه میشم انگار خونه طلسم شده واسه من که افسرده بشم.من تا سر کارم تا حدودی حالم خوبه اما وقتی میرم خونه حال روحیم بد میشه نمیدونم چکار کنم بخدا.اصلا زنذگی هیچ معنایی برام نداره .خواهش میکنم یه راهی به من پیشنهاد کنید که حالم بهتر بشه بخدا دیگه خسته شدم .
ناشناس
۱۲:۴۰ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
دقیقا منم مثل شمام
خیلی بده، خیلی خیلی بده
آدم داغون میشه
مظلوم
۱۰:۲۶ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
همه چی خب بود تا اینکه با اولین شکست عشقیم رو به رو شدم و بعدشم با فوت پدرم که بر اثر سرطان از دنیا رفت دیگه دنیا برام ارزشی نداره همه چی بام بی معنی شده ازدواج. سرکار رفتن و ...خلاصه کم اوردم بد جور نمی دونم برای چی دارم از شما کمک میگبرم اما احساس مسکنم جای امیدی هس
محمدروان غازیانی
۱۰:۲۱ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
با سلام..همسر بنده سالهاست بیماری افسردگی دارند که هنوزبعدازگذشت12سال داروهای مصرفی افاقه ای نکرده.ناامیدی--بی حسی نسبت به آینده واینکه چگونه بچه هیایم را بزرگ کنم ازسوالات هرروز ایشان است .یکی از بدترین حالات ایشان زمانیست که دستگاه گوارش ایشان شروع به فعالیت ودفع میکند که بعداز اون دچار بی حالی بی حسی ضربان شدید قلب وناراحتیهای شدید روحی میشوند.داروهای متفاوتی مانندآسنترا--لاموتریژین-پرفنازین- کلوبازام-زاناکس وخیلی دیگر که حضور ذهن ندارم..ممنونم میشم کمکم کنید
ناشناس
۲۰:۲۸ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
حالا لازم بود اسم و فامیلتو کامل بگی تا مشکلات شخصی خانمتو همه بفهمن؟؟؟
ناشناس
۱۰:۱۴ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
سلام من وقتی وارد یه جای شلوغ میشم سرم به شدت سنگین میشه وشروع می کنه به ضربان زدن آیا می تونه افسردگی باشه با تشکر.
سعید
۰۰:۰۱ ۲۲ خرداد ۱۳۹۸
میگرن ملتهب
ناشناس
۱۰:۱۱ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
سلام
آیا افسردگی درمان قطعی دارد ؟ داروهای موجود باعث بنگی و غیر عادی شدن چهره بیمار میشود ، راه دیگری هست ؟
سعید
۰۰:۰۳ ۲۲ خرداد ۱۳۹۸
بله درمان دارد
هرکی خربزه می خوره پای لرزش هم باید بشینه
اکثر افسردگی ها به خاطر دارو یا قرص وموارد مشابه آن هست که می خواهیم لحظه ای خوش باشیم.!!!
بهزاد تیموری
۱۰:۱۰ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
سلام پسر من در حال حاضر 35 سال دارد و مجرد فوق لیسانس در رشته صنایع و پس از انجام سربازی در شرکتی استخدام شد و دوسال کار کرد و بعلت مسائل عشقی مشکل پیدا نمود و پنچ سال قبل بمدت شش ماه تحت نظر پزشک متخصص قرص زولفت مصرف نمود و در حال حاضر سه ماه است قرص فلوکسامین و بوپروپیون و هالوپریول تحت نظر پزشک متخصص مصرف مینماید و احتمالا حداقل باید یک سال تحت درمان باشد تا چه سنی ممکن است افسردگی و یا مشکلات شیمییایی مغز ادامه یابد
ناشناس
۰۹:۵۵ ۲۱ خرداد ۱۳۹۸
ایامیشودبرای همه افراد درمورد نشانه های افسردگی نیخه ای واحد پیچید؟اگرمیشود لطفا نشانه های افسردگی رابیان فرمایید.