آقای جاویدی؛ به نظر شما علت موفقیت «سرخ پوست» در گیشه چیست؟
جواب این سوال را باید منتقدان بدهند، اما شاید از آنجا که مخاطب سینمای ما از دیدن فیلمهای نسبتاً ارزان خسته شده است؛ در واقع حالا با اثری مواجه میشود که پروداکشن بزرگی دارد و این برای مخاطبی که فیلمها و سریالهای با کیفیت خارجی را میبیند و قطعا دست به مقایسه میزند، جذاب و دیدنی خواهد بود. خوشبختانه بجز فیلم ما چند فیلم دیگر چنین شرایطی را دارند که میتواند برای سینما خبر خوبی باشد.
ریسک ساخت «سرخ پوست» در سینمایی که بیشتر درگیر فیلمهای کمدی است، از کجا آمد؟
داستان فیلم آنقدر برای من جذاب بود که فکر کردم باید پای آن بایستم و این کار را کردم. قطعا تهیه کننده و بازیگران نیز ریسک را پذیرفتند و خوشبختانه جواب داد و نتایج خوبی به دست آمد.
آیا با ساخت «سرخ پوست» قصد گفتن حرف خاصی را داشتید؟
اصولاً اینطور نیست که بگویم میخواهم فلان حرف را بزنم و شروع به نوشتن کنم. همه چیز با داستانی که سراغم میآید، شروع میشود. مفاهیم و حرفها خود به خود اضافه میشوند و هدفم تعریف داستانی جذاب و سر راست بود. هر مخاطبی برداشت خاص خودش را میکند و توضیح دادن من درباره این بخش خیلی جالب نیست.
شما عشقی را در فیلمتان تعریف کردید که تقریبا به دست فراموشی سپرده شده و جایی در زندگی کنونی ما ندارد، این از کجا نشأت گرفت؟
دقیقا جنس عشقی که در «سرخ پوست» تعریف میشود، متفاوت و از جنس عشق نسل پدران و مادران ماست ؛ عشقی که متانت داشت و وزین بود. البته مهم این بود که به ورطه تکرار و کلیشه نیفتد و اصل باشد. فکر میکنم این با پایین آوردن زمان پیرنگ عشقی و مینی مالیستی بودن جنس رابطه رقم خورد.
لوکیشنهای فیلم با وجود اینکه فضایی غم آلود دارند، اما انرژی مثبت و امیدواری هم به مخاطب القا میکنند، چرا؟
همیشه تعریف قصه در تک لوکیشن سخت است؛ چون امکان ایجاد تنوع بصری و اتمسفرهای گوناگون برای مخاطب کم میشود و معمولا فیلم به ورطه تکرار میافتد و خسته کننده خواهد شد. اما من در «سرخ پوست» سعی کردم با پیرنگ و شخصیتها به جذابیت کار اضافه کنم.
صحبت پایانی؟
با اطمینان میگویم که تفاوت دیدن " سرخپوست " روی پرده سینما با تلویزیون زیاد است. پس به مخاطبانی که امکان رفتن به سینما را دارند، پیشنهاد میکنم سرخ پوست را روی پرده سینما ببینند.
انتهای پیام/