سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

تروریست‌های حشیش زده! / حسن صباح چگونه پیروان خود را به شکار دشمنانش می‌فرستاد؟

صباح و پیروانش، مجموعه‌ای منسجم و به هم پیوسته را تشکیل می‌دادند که در اقصی نقاط ایران، درون مستحکم‌ترین دژ‌های موجود، روزگار می‌گذراندند و به هیچ کس، جواب پس نمی‌دادند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، نام حسن صباح و تروریست‌های خنجر به دست او، در میانه قرن پنجم هجری قمری، لرزه بر اندام صاحبان قدرت و مکنت می‌انداخت.

صباح و پیروانش، مجموعه‌ای منسجم و به هم پیوسته را تشکیل می‌دادند که در اقصی نقاط ایران، درون مستحکم‌ترین دژ‌های موجود، روزگار می‌گذراندند و به هیچ کس، جواب پس نمی‌دادند.

امپراتوری وسیع سلجوقیان که در عصر ملکشاه و دوران وزارت خواجه نظام‌الملک توسی، اوج اعتلای خود را تجربه می‌کرد و از کوه‌های بامیان در افغانستان، تا کرانه‌های دریای مدیترانه را زیر سلطه خود داشت، قادر نبود دژ‌های رفیع اسماعیلیان را تسخیر کند و به وحشت جانکاهی که خواب و خوراک را از حاکمان سلجوقی گرفته بود، خاتمه دهد.

هاله‌ای از ترس و وهم، اطراف قلعه‌های اسماعیلیان را فرا گرفته بود و همین موضوع، باعث می‌شد روایت‌های هولناکی درباره فعالیت و اقدامات آن ها، در میان مردم منتشر شود؛ روایت‌هایی که راست یا دروغ، آن‌ها را متهم به سخت‌کشی مخالفان می‌کرد. برخی مدعی بودند که تروریست‌های اسماعیلی، حتی جنازه مقتول را با خود می‌برند؛ آن‌ها جسد را در حوضی لبریز از تیزاب (اسید سولفوریک) می‌اندازند تا تمام اعضا و جوارح قربانی، در اسید حل شود و اثری از وی باقی نماند.


بیشتر بخوانید: از حشاشین تا داعش؛ تروریسم پدیده‎ای نو یا کهنه؟


تروریست‌های سمج!
صرف نظر از این‌که روایت‌های منسوب به حسن صباح و البته جانشینان وی، درباره نحوه ترور مخالفان، چقدر قرین صحت است، در یک موضوع نمی‌توان تردید کرد و آن، استقامت و سماجت تروریست‌هایی است که از سوی رهبر اسماعیلیان، برای ترور برگزیده و اعزام می‌شدند.

در واقع وقتی فرمانروای الموت، فرمان قتل فردی را صادر می‌کرد، تردیدی نداشت که تروریست‌های از جان گذشته‌اش، به زندگی وی پایان خواهند داد. سماجت تروریست‌ها برای انجام مأموریتشان، باعث شد که درباره نحوه آماده‌سازی روحی آن‌ها برای این اقدام نیز، در میان مردم، داستان‌هایی نیمه واقعی و گاه مطلقاً افسانه، رواج پیدا کند که یکی از مهم‌ترین آن ها، داستان «حشاشین» است.

معنای «حشاشین»
برخی «حشاشین» را به معنای داروفروشان گرفته و گفته‌اند که مقصود از کاربرد چنین اصطلاحی برای تروریست‌های اسماعیلی، این است که آن ها، به شغل داروفروشی اشتغال داشتند و از آن برای پوشش فعالیت‌های مخفیانه خود استفاده می‌کردند. این ادعا چندان صحیح به نظر نمی‌رسد.

گروهی دیگر، اصطلاح «حشاشین» را در معنای استفاده از «حشیش» به عنوان یک ماده مخدر گرفته‌اند؛ به اعتقاد این گروه، سران اسماعیلیان و به ویژه حسن صباح، از این ماده مخدر برای ایجاد اختلال در مشاعر پیروان متعصبشان و القای خواسته‌های فرقه به آن ها، بهره می‌بردند.

درِ باغ سبز با حشیش!
برخی از جهانگردان اروپایی، مانند مارکوپولو که در دوران اضمحلال قدرت اسماعیلیان، گذرشان به خاورمیانه افتاده است، چنین نقل کرده‌اند که در قلعه‌هایی مانند الموت یا در نزدیکی آن ها، باغ‌هایی مصفا ترتیب داده شده و انواع وسایل کام‌جویی در آن‌ها فراهم آمده بود. سران فرقه، پیروان متعصب خود را تحت تأثیر تخدیر حشیش قرار می‌دادند، سپس چشم‌های آن‌ها را با پارچه می‌بستند و با همان حالت، به باغ‌های مصفا منتقل می‌کردند و پارچه را از روی چشمان آن‌ها بر می‌داشتند و مهمانان را به لذت بردن از مواهب موجود در آن بوستان فرا می‌خواندند.

پس از چند صباحی، مجدداً این پیروان بخت برگشته، در دود حشیش، گرفتار خُماری می‌شدند و با چشمان بسته، نزد رئیس فرقه باز می‌گشتند و او، با زیرکی و استفاده از واژگانی تأثیرگذار، به آن‌ها چنین القا می‌کرد که اگر از دستور‌ها تبعیت کنند، فرجامی جز آن باغ‌های پر نعمت نخواهند داشت و این‌چنین، پیروان متعصب خود را با خنجر‌های تیز و باریکِ مخفی شده در آستین، به آدمکشی وادار می‌کرد. از قربانیان معروف این آدمکشی‌ها، می‌توان به خواجه نظام‌الملک توسی و المسترشد بالله، خلیفه عباسی، اشاره کرد.

هرچند که گروهی از مورخان، برخی اقدامات تروریستی اسماعیلیان را به سفارش رقبای سیاسی قربانیان می‌دانند. شهرت این موضوع چنان بود که بعدها، در ادبیات مغرب زمین، تروریست‌های حسن صباح و جانشینان او را با عنوان «حشاشین» یا «Assassin» می‌شناختند و به رازآلود بودن این فرقه باور داشتند و گاه، برای فعالیت‌های سری خود، به شیوه آن‌ها رو می‌آوردند.

نقد‌هایی به روایت
با این حال، کسانی که این ادعا را افسانه‌ای بیش نمی‌دانند، کم نیستند. پُل آمیر، نویسنده کتاب مشهور «خداوند الموت»، یکی از این افراد است که شکل گرفتن چنین شایعاتی را درباره اسماعیلیان، معلول اقدامات شاخه‌ای از این فرقه در سوریه می‌داند که دست برقضا، در تقابل با صلیبیون قرار داشت و بیشتر اطلاعات غربی‌ها درباره حسن صباح و پیروانش، از طریق همین شاخه کسب و به اروپا منتقل شد.

چنین دیدگاهی از سوی برخی تاریخ‌نگاران نیز مطرح شده است و آن ها، اقدام به استفاده از مواد مخدر برای تحریک و تطمیع تروریست‌های حسن صباح را، با خُلقیات وی مغایر می‌دانند و بیشتر، وابستگی عاطفی و اعتقادی اسماعیلیان را به زعیم این فرقه، به عنوان دلیلی برای چنین اقداماتی بر می‌شمرند. می‌دانیم که حسن صباح، در امور اعتقادی بسیار سختگیر بود و حتی گزارش‌هایی در دست است که وی، دو فرزند خود را به دلیل تخلف از قوانین فرقه، به قتل رساند و در نهایت، فردی غیر از خاندانش را به عنوان جانشین برگزید.

منبع: روزنامه خراسان

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۰
زر مفت نادانان
۰۲:۴۶ ۲۹ آذر ۱۴۰۱
حسن صباح منقم اهل بیت بود و له دنبال برپایی حکومت الهی شیعه در برابر طاغوت خلافت نمای سلجوقی بود توقع داشتید با سلام و صلوات در مقابل لشکر وحشی و مجهز سلجوقی قرار میگرفت؟
ناشناس
۱۷:۱۲ ۲۴ آذر ۱۴۰۰
حسن صباح با این که شیعه بود ولی منحرف و پایه گذار اعمال تروریستی بوده .خدا به عدالت باهاش برخورد کنه.
منتقد
۱۹:۲۴ ۱۰ تير ۱۳۹۹
حشیش درکار نبود .
محمد
۱۳:۴۷ ۱۶ اسفند ۱۳۹۹
حسن صباح و پیروانش انحراف بزرگی از شیعه بودند که کارهای وحشتناکی در تاریخ انجام دادند و با اعمال خودسرانه و افراطی باعث شدن خون خیلی از مردمان ایران بر گردنشون باشه. کارهای اونها نه جنبه دینی داشت و نه جنبه ملّی به فکر خودشون بودند
هومن
۱۱:۵۷ ۱۱ خرداد ۱۴۰۱
تو لازم نکرده درباره حسن صباح رحم الله چنین مزخرفاتی بگویی او انتقام اهل بیت رو از عباسیان سفاح می‌گرفت و نظرات امثال تو هیچ ارزش تاریخی ندارند