به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، حقیقت این است که خوشبختی، نداشتن مشکل نیست، توانایی کنار آمدن با آنهاست. اگر ذهن شما مسئلهای برای متمرکز شدن روی آن نداشت، میدانید چقدر سرگردان میشد؟ همیشه نگاهتان به چیزهایی باشد که دارید نه چیزهایی که از دست داده اید. چون چیزهایی که زندگی از شما میگیرد مهم نیستند، آنچه اهمیت دارد این است که با چیزهایی که برایتان باقی مانده است چه میکنید.
بیشتربخوانید: چگونه آدم ساکت و بیدستوپایی نباشیم؟
از زندگیم خسته شدم، چیکار کنم؟ در زیر به ۸ چیزی اشاره میکنیم که به شما در زمان سختیها انگیزه میدهد:
۱. درد بخشی از رشد کردن است.
گاهی اوقات زندگی به این دلیل درها را به روی تان میبندد که وقت جلو رفتن است؛ و این چیز خوبی است، چون معمولاً ما هیچ وقت به خودمان تکان نمیدهیم مگر اینکه شرایط، ما را به آن مجبور کند. وقتی زندگی سخت میشود. به خودتان یادآور شوید که هیچ درد و غمی بی دلیل اتفاق نمیافتد. از چیزیهایی که اذیت تان کرده درس بگیرید، ولی هیچوقت این درسها را فراموش نکنید. فقط بخاطر اینکه با مشکلات دست و پنجه نرم میکنید به معنی این نیست که شکست خورده اید. افتادن اتفاقهای خوب زمان میبرد. صبور باشید و مثبت فکر کنید. همه چیز درست خواهد شد؛ البته شاید این اتفاق زود نیفتد، اما بالاخره میافتد.
یادتان باشد که دو نوع درد وجود دارد: دردی که آسیب میزند و دردی که تغییرتان میدهد. هر دو این دردها به رشد شما کمک میکنند.
۲. همه چیز در زندگی گذرا و موقتی است.
هر وقت باران میآید، بالاخره بند میآید. هر وقت ضربه میخورید، بالاخره خوب میشوید. بعد از تاریکی همیشه روشنایی است هر روز صبح طلوع خورشید همین را میخواهد به شما بگوید، اما معمولاً یادتان میرود و در عوض فکر میکنید که شب همیشه باقی میماند. اما اینطور نیست. هیچ چیز همیشگی نیست.
پس اگر اوضاع زندگی خوب است از آن لذت ببرید، چون همیشگی نیست. اگر اوضاع بد است، نگران نباشید، چون این شرایط هم همیشه نمیماند. فقط به این دلیل که در این لحظه زندگی تان سخت شده است به این معنی نیست که نمیتوانید بخندید. فقط به این دلیل که چیزی اذیت تان میکند به این معنی نیست که نمیتوانید لبخند بزنید. هر لحظه برای شما شروعی تازه و پایانی تازه است. هر لحظه فرصت جدیدی به شما داده میشود. فقط باید از این فرصت بهترین استفاده را بکنید.
۳. نگران بودن و شکایت کردن چیزی را عوض نمیکند.
آنهایی که بیشتر از بقیه شکایت میکنند، کمتر از بقیه کار انجام میدهند. همیشه بهتر است که سعی کنید کاری بزرگ انجام دهید و شکست بخورید تا اینکه هیچ کاری انجام ندهید و موفق شوید. اگر گم شوید، هیچ چیز تمام نمیشود؛ زمانی همه چیز تمام میشود که کاری انجام ندهید و فقط شکایت کنید. اگر به چیزی باور و اعتقاد دارید، تلاش کنید. اجازه ندهید سایههای گذشته، دریچه رو به آینده تان را تاریک کند. اینکه امروز را به شکایت کردن درمورد دیروز بگذرانید، آینده تان را روشنتر نمیکند. به جای آن دست به کار شوید. بگذارید درسهایی که گرفته اید زندگی تان را بهبود بخشند. تغییر ایجاد کنید و هیچوقت به عقب نگاه نکنید و صرف نظر از اتفاقهایی که در این راه طولانی میافتد، یادتان باشد که شادی و خوشبختی واقعی فقط زمانی میآید که دست از شکایت کردن بخاطر مشکلاتتان بردارید و شروع به شکرگزاری برای مشکلاتی که ندارید کنید.
۴. جای زخمهای شما نشانه قدرتتان هستند.
هیچوقت بخاطر جای زخمهایی که زندگی روی تان گذاشته است خجالت نکشید. این جای زخمها یعنی درد تمام شده و روی زخم تان بسته شده است. یعنی توانسته اید بر درد غلبه کنید، درسی بگیرید، قویتر شوید و به جلو پیش روید. جای زخم، خالکوبی پیروزی است که باید به آن افتخار کنید. اجازه ندهید این زخم باعث شوند زندگی تان را با ترس سپری کنید. هیچوقت نمیتوانید جای این زخمها را از بین ببرید، اما میتوانید نگاه خودتان به آنها را تغییر دهید. میتوانید به جای این زخمها بعنوان نشانه قدرتتان نگاه کنید نه درد.
۵. هر مشکل کوچک، قدمی رو به جلو است.
صبر کردن در زندگی به معنی منتظر ماندن نیست؛ صبر کردن توانایی داشتن نگرشی خوب در زمان تلاش برای رسیدن به رویاهایتان است. پس اگر میخواهید امتحان کنید، وقت گذاشته و تا آخر راه را بروید. در غیر اینصورت، هیچ دلیلی برای شروع کردن نیست. این میتواند به معنی از دست دادن راحتی و ثبات تان و بر هم خوردن عادتهای خواب و خوراکتان برای مدتی کوتاه باشد. میتواند به معنی قربانی کردن روابط و همه چیزهای آشنایی باشد که قبلاً در زندگی تان وجود داشت. میتواند به معنی قبول کردن تمسخرهای همسالان و دوستانتان باشد. میتواند به معنی ساعتهای متمادی تنهایی باشد که البته تنهایی نعمتی است که میتوان از آن برای خلق چیزهایی عالی استفاده کرد.
تنهایی فضایی که لازم دارید را به شما میدهد. بقیه چیزها آزمایش کردن قطعیت شماست، اینکه چقدر آن هدف را میخواهید و اگر آن را بخواهید، با وجود همه شکست ها، طردشدگیها و مسائل دیگر انجامش میدهید؛ و هر قدمی که رو به آن برمی دارید از هر چه که فکرش را هم بکنید حالتان را بهتر میکند. میفهمید که مشکلات اتفاقاتی نیست که سر راه برایتان میافتد، چالش اصلی خود آن راه است؛ و ارزشش را دارد. پس اگر میخواهید امتحانش کنید، راه را تا آخر بروید. هیچ حسی در دنیا بهتر از این نیست… هیچ حسی در دنیا بهتر از این نیست که بفهمید زنده بودن یعنی چه.
۶. منفی بودن دیگران مشکل شما نیست
وقتی چیزهای منفی دور و برتان را میگیرد، مثبت باشید. وقتی دیگران میخواهند باعث ناراحتی تان شوند، لبخند بزنید. این بهترین و سادهترین راه برای حفظ انگیزه و تمرکزتان است. وقتی دیگران با شما بدرفتاری میکنند، خودتان باشید. هیچوقت اجازه ندهید تلخی یک نفر شخصیت تان را تغییر دهد. هیچ چیز را به خودتان نگیرید، حتی اگر دقیقاً منظور خودتان باشد. خیلی کم پیش میآید که آدمها بخاطر شما کاری را انجام داده باشند. آنها کارهایشان را بخاطر خودشان انجام میدهند.
مهمتر از همه اینها، هیچوقت بخاطر اینکه کسی گفته به اندازه کافی خوب نیستید، خودتان را تغییر ندهید. زمانی تغییر کنید که میدانید آدم بهتری خواهید شد و آینده درخشان تری خوهید داشت. هر کاری که بکنید، چه درست و چه غلط، آدمها پشت سرتان حرف خواهند زد. پس قبل از اینکه نگران چیزی باشید که دیگران در موردتان میگویند، نگران کارهایی باشید که میکنید. اگر به چیزی واقعاً اعتقاد دارید، برای جنگیدن بخاطر آن نترسید. قدرت واقعی از غلبه بر چیزهایی به دست میآید که به نظر دیگران غیرممکن به نظر میرسد.
از همه اینها گذشته، شما فقط یکبار زندگی میکنید. پس سعی کنید همان طوری زندگی کنید که دوست دارید.
۷. اگر قرار باشد اتفاقی بیفتد، بالاخره خواهد افتاد.
قدرت واقعی زمانی میآید که چیزهایی زیادی برای گریه کردن بخاطرشان و شکایت کردن داشته باشید، اما ترجیح دهید که لبخند بزنید و به جای این کارها بخاطر زندگی تان شکر کنید. همیشه در همه سختیهایی که با آن روبه رو میشوید، نقاط مثبتی هم وجود دارد، اما باید بخواهید که دریچه قلب و ذهن تان را باز کرده و به استقبال آن بروید. نمیتوانید به زور بخواهید بعضی اتفاقها بیفتند. با تلاش در چنین جهتی فقط خودتان را خسته خواهید کرد. در بعضی نقاط فقط باید رها کنید و ببینید چه پیش میآید.
در آخر، دوست داشتن زندگی به اعتماد به حس تان، ریسک کردن، از دست دادن به دست آوردن خوشبختی و درس گرفتن از تجربههای تان بستگی دارد. این سفری دور و دراز است. باید دست از نگرانی، سرگردانی و تردید بردارید، به دست پاچگی هایتان بخندید، در لحظه زندگی کنید و از چیزهایی که روزگار پیش پایتان قرار میدهد لذت ببرید. شاید در آخر دقیقاً به آن مقصدی که میخواستید نرسید، اما مطمئن باشید همان جایی میرسید که باید میرسیدید.
۸. بهترین کاری که میتوانید بکنید این است که به راهتان ادامه دهید
از دوباره بلند شدن از زمین نترسید، از دوباره تلاش کردن، دوباره دوست داشتن، دوباره زندگی کردن و دوباره آرزو کردن. اجازه ندهید یک درس سخت از روزگار دلتان را سخت کند. بهترین درسهای زندگی را معمولاً در سختترین شرایط و از بدترین اشتباهاتتان یاد میگیرید. زمانهایی هست که به نظر میرسد همه چیز بد پیش میرود و احساس خواهید کرد که این شرایط سخت همیشه میماند. اما اینطور نخواهد بود. وقتی احساس کردید که کم کم ناامید و دلسرد میشوید، یادتان باشد که همیشه برای درست شدن مسایل، اول همه چیز باید خراب شود. گاهی برای اینکه به بهترین وضعیت خودتان برسید، باید بدترین وضعیت تان را پشت سر بگذارید.
بله، زندگی سخت است، اما شما از آن سخت ترید. قدرت هر روز خندیدن را در خودتان ایجاد کنید. جرات داشتن احساسی متفاوت، اما زیبا را در خودتان رشد دهید. سعی کنید لبخند را به لبان بقیه هم بیاورید. برای چیزهایی که قادر به تغییر آن نیستید، استرس نداشته باشید. ساده زندگی کنید. سخاوتمندانه دوست داشته باشید. صادقانه حرف بزنید. با دقت کار کنید و حتی اگر زمین خوردید، دوباره از جایتان بلند شوید. به رشد کردن ادامه دهید.
منبع: سایت یک دوست
انتهای پیام/
خدایا مبادا دستان سردم رو رها کنی
خدایا مبادا دستان سردم رو رها کنی
به حق حضرت فاطمه در این شب شهادتش هر کس که این متن رو میخونه به آرزوش برسون و دلش رو شاد کن
(الهی آمین )
«الهی آمین»
از فقر و نداری . . . اینقدر مشکل دارم فقط مرگ نجاتم میده
من واقعا از این دنیای فانی خسته شدم دلم میخاد یک روز بخوابمو دیگه بلند نشم ولی من خسته تر از اونم که بخوام بمیرم من نه حوصله زندگی رو دارم نه حوصله رفتن ولی دلم میگه کاری رو که دوست داری انجام بده . منم میخام بمیرم ????
من پر از مشکلم ، از مال بگیر تا شغلی و صدتا مشکل دیگه
اما هیچ کم نیاوردم و محکم ایستاده ام و بسیار امید دارم که حل میشه ، اگه حل هم نشه بالاخره همیشه که من تو دنیا نیستم
یاد خدا آرومم میکنه
ان شاالله مشکلات همه از جمله من حل بشه
بدنم دیگه تحمل نداره
خیلی بده بیشتر سنت بفهمی من ۱۲ سالمه ولی اندازه یه فرد ۳۰ ساله تنهام و خستم امید وارم کسی درک نکنه حرف های که زدم
ما از تنهایی نمیترسیم!!!! فقط میترسیم که تنها بمونیم!!!
وقتی کامنتارو خوندم به خودم گفتم عهعهعه من نصف اینارو تجربه کردما ولی مثل شما زیاد جدیش نگرفتم ?گاهی نباید قر زد گاهی نباید گریه کرد باید روبه رو مشکلات وایساد بعد اندی که وایسادی به خودت میای میبینی عه نه جواب کسیو میدم نه دیگ مثل قبل بهش توجه میکنم وقتی به هرچیزی به یه دید دیگ نگاه کردی اونجاعه که میفهمی عهعهعع چقدر مشکلات قبلیم مسخره بودن??
گاهی به خودت بیا گاهی به هیجات نگیر میبینی فشار روت زیاده شده ازدرون جر بخوری بغزت خفت کنه با یه نیشخند سریع جمعش کن ببین شذه که میگم....
هممون درگیر ادمای توی زندگیمون هستیم من به اون تو به من همه بهم وصلیم مایه چرخه ایم که کارامون فقط به دست هم حل میشه خدا اینجا نقش پدر یا همون قصه گو مافیارو داره مانمیتونیم تو بازی که با چشم بسته انجامش میدیم از پدر بازی کمک بگیریم چراکه باید خودمون درسش کنیم...... ♥
امیدوارم حسمو باهاتون دزمیون گذاشته باشم
نه امیدی دارم ادامه بدم نه جرات خودکشی دارم
وقتی زندگی اطرافیان خودم رو نگاه میکنم خیلی حسرت میخورم که چرا من باید از اونا این همه پایین تر باشم فقد بخاطر اینکه مادر و پدرم من رو اصلا از خودشون نمیدونن و براشون مهم نیستم. یه روز نشد بدون دعوا بگذره.
واقعا خسته و بلاتکلیفم دیگه هیچ دلخوشی ندارم.
حتی بعضی چیزای کوچیک ام برام حسرت شده ولی به خودشون همه جثره میرسن و فقد منو ادم حساب نمیکنن. نمیدونم چی کار کنم.
نه امیدی دارم ادامه بدم نه جرات خودکشی دارم
وقتی زندگی اطرافیان خودم رو نگاه میکنم خیلی حسرت میخورم که چرا من باید از اونا این همه پایین تر باشم فقد بخاطر اینکه مادر و پدرم من رو اصلا از خودشون نمیدونن و براشون مهم نیستم. یه روز نشد بدون دعوا بگذره.
واقعا خسته و بلاتکلیفم دیگه هیچ دلخوشی ندارم.
حتی بعضی چیزای کوچیک ام برام حسرت شده ولی به خودشون همه جثره میرسن و فقد منو ادم حساب نمیکنن. نمیدونم چی کار کنم.
همه زندگیم استرس دارم . از استرس کشیدن خسته شدم مگه به آدم چقد تو زندگیش میکشه . بسمه دیگه دلم میخواد بمیرم . خدایا چرا بهم گوش نمیدی حتی نمیتونم با هیچکی حرف بزنم …. دیگه کافیه
والان دلم میخواست بمیرم جوانیمو نابود کر د عمرمو به باد گرفت اما فکر میکنم وقتی خدا هست که بر همه امور قادر هست و جان بنده ها به دست اونه و مالشون چرا ما باید خودمونو درگیر آدم و پول کنیم باید به طناب خودش چنگ بزنیم که همه چیز از اوست و او مالک زمین و آسمان هست چه روزی چه عشق چه سلامتی همه چیز
خسته ام...
شاید بعد از مرگ دوباره یه جور دیگه متولد بشم به قول چینی ها
خسته ام...
شاید بعد از مرگ دوباره یه جور دیگه متولد بشم به قول چینی ها
ممنون واقعا
حرفها کاملا منطقی و قابل پذیرش بود تا شعار
ولی از این نقطه تونستن عبور کنند خیلیام خودکشی کردن و اون دنیاشونم خراب کردن خدارو شکر کنید و طلبکار نباشید به این فکر کنید خیلی خیلی خیلی بدتراز این میتونست باشه و خدا حواسش به شما بوده
نه میشه جلو بری نه به عقب فقط توکل کنید تا برس روزش
منم گذشته تلخ، حال ناراضی و آینده نگران دارم صبرم به خدا
خیلی ها زنده بودن رو نعمت میدونن، خیلی هام هر روز زندگی رو مثل یه عذاب میبینن. من خودم به شخصه توی دسته دوم هستم و با وجود اینکه باور دارم همیشه لحظات، خاطرات یا حتی رویا پردازی های شاد رو میشه تو سخت ترین زندگی ها پیدا کرد ولی در پایان زندگی برای من فقط تلاش کودکانه طبیعت هست برای جنگیدن با نیستی. اینکه من و شما الان داریم از خستگیمون حرف میرنیم فقط به خاطر اجبار مسولیت زندگی هست که بهمون سپرده شده، مسئولیتی که حتی در وهله اول ما در قبول کردن اون نقشی نداشتیم.
امنیت جانی (سرپناه، خوراک و آرامش دور بودن از خطر) و امنیت عاطفی ( حس تعلق، وفاداری و شنیده شدن) از اصلی ترین نیازهای انسان هست و متاسفانه منشا خیلی از گله های ما عدم وجود یا ثبات یکی از این موارد هست. امیدوارم همگی بتونیم به حداقل ثبات تو زندگی برسیم و از این گذر زمان کوتاهی که تو عمرمون داریم نهایت استفاده رو ببریم، قدر چیزهایی رو که داریم رو بدونیم و مثبت اندیشی، تلاش و امید رو جایگزین افسوس واسه از دست رفته ها و نداشته ها کنیم.
راستش من ی مرد متاهل سی ساله هستم ولی اصلا انگیزه زندگی ندارم احساس میکنم به هیچ دردی نمیخورم نه همسرم ازم راضیه نه پدر و مادرم نه خواهر و برادرم اصلا خیلی خسته شدم از زندگی کردن نمیدونم داستان این دنیا چیه من به تازگی یکی از باجناق هایم فوت کرده در سن ۴۰ سالگی همه ازش خوب میگن خانواده فامیلها دوستان آشنایان و واقعا مرد فوق العاده بود در کنار ثروت زیادی که داشت با خودم میگم این باجناق من که انقدر از زندگیش راضی بود و اطرافیانشم همینطور چرا باید فوت کنه و منی که از زندگیم راضی نیستم و اطافیانمم ازم راضی نیستن باید زندگی کنم این چه حکمتیه اونایی خوشبختن میرن از این دنیا اونایی که بدبختن میمونن؟؟؟
اینا همش درس عبرته وقتی برادرای حضرت یوسف ع توی چاه انداختنش وقتی حضرت مسیح که پیامبر بود رو به صلیب کشیدن وقتی هزاران هدایت گر که به سمت نور و خوبی راهنمایی میکردن نابود شدن ، به کسی اعتماد نکن جز خدا تا کسی رو زیاد نشناختی اعتماد نباید میکردی چوب خدا صدا نداره مطمئن باش یه روزی همه تاوان بلاهایی که سرت اورده رو با درد و بیماری پس میده عزیزم منم مورد سو استفاده قرار گرفتم چوب پاکی و سادگی خودمو خوردم خوش بینی بیش از حدم خوب نیست گاهی باید مشکوک بشی به ادم ها به کسی جز خودت اعتماد نکن
کاش خدا دسشو که گزاشته رو گلوم یا خفم کنه تموم شه یا دسشو برداره یه نفس راحت بکشم
دیگه بسه این زندگی
چرا باید حسرت یه زندگی عادیو بخورم چرا باید حسرت یه خانواده عادیو بخورم خدا تمومش کن طلبتو بگیر بزار بخابم راحت برا همیشه
من آروزی بهترین ها رو برا همتون دارم واقعن از ته دل که به درک اخر برسید ببینی بخدا دنیا خیلی بزرگ چطور ما داریم فکرمیکنیم فقط جای ما نیست توش که زندگی کنیم یا نکنیم مگه اونایی که زندگی میکنن چیشون از ما بالاتر خونشون رنگی تره یا خداشون فرق داره شاید یه پولشون ازپارو بالا میره که دارن زنگی قشنگی میکنن اونم از هرجایی که بگی به همشون رسیده خودشون تلاش نکردن که تو ایران کسی نداریم با تلاش کردن جایی برسه که حال کنه با زنده بودنش من نظرم این چرا مردن ما انتخاب کردیم واسع فرارکردن از خسته شدنمون و بر یدنمون چرا انقدرکه به مرگ فکرمیکنیم برا پول داری فکرنکنیم زندگی حتی اگرقشنگم نکردیم حدقل زندگیمون بکنیم بمیریم ببین بنظرمن آدم باید هر راهی واسه پول داری طی کنه که واقعن پول ۹۹درصد مشکل هممون این تومغزت ورود کن ازراه درست شدشدنشد اشکال نداره یه مدتی ادم بده باشی اصل میدونی دزدی ازخودکشی بیزارت میکنه به آرزو خواسته هات میرسونتت برو دزدی پولدارشدی یجوری جبران کن خودکشی کردن کارضعیف ترین آدم روی زمین به همه نشون بده بهترینی اگه بخدا الان بخندی فکرکن بعد این خنده زندگیت خیلی اوکی تپل میشه ها بخند خخخخ