انقلاب به معنی تحول و تبدیل است. در اصطلاح رایج جهان (تلاش عدهای برای واژگون کردن حکومت و ایجاد حکومتی نو) به منظور تغییرات اساسی و بنیادین در تمام نهادها، مناسبات ساختار سیاسی و اجتماعی و جایگزینی سازمان نوین و مطلوب در چهارچوب اهداف و آرمانهای خاص. علل و ریشههای هر انقلابی تعیین کننده اهداف آن است. متفکران بسیاری درباره علل و ریشههای انقلاب به مطالعه و پژوهش پرداخته و کتابهای زیادی در این مورد نوشته شده است. اما به نظر میرسد از آنجایی که انقلاب یک نوع واکنش به پیرامون و نوعی رفتار اجتماعی است ریشه در نیازهای بشری دارد، زیرا نیاز عامل خیزش و حرکت انسان است.
نیاز به معنی فاصله بین موجود و مطلوب است. اگر نگاهی به نظریه هرم نیازهای مازلو بیندازیم میتوانیم ریشه و آرمانهای انقلاب را طبقه بندی کنیم. بدین صورت که اگر جامعه در نیازهای طبقه اول که نیازهای اولیه است قیام کند انقلابی با آرمانها و ریشههای اقتصادی خلق خواهد کرد اگر در طبقه دوم باشد به دنبال امنیت و عدالت است و اگر در طبقات سوم و چهارم و پنجم باشد انقلابهایی با ریشههای آزادی، استقلال و تعالی شکل خواهد داد.
یکی از مهمترین ویژگیهای تمامی انقلابها خاصیت صدور آرمانهاست به این صورت که بعد از شکل گیری انقلابی در کشوری، شاهد بروز تحرکاتی در سایر کشورها میشویم. رابطه بین نیاز، آرمانها و صدور انقلاب با یک سوال روشن میشود. آیا انقلابی که برخواسته از نیاز اقتصادی یا نیاز امنیتی شکل بگیرد میتواند در کشوری که پایههای اقتصادی و قضایی قوی دارد و مردم نظام موجود را پاسخگو به این نیازها میپندارند باعث ایجاد انقلاب گردد. پاسخ قطعا منفی است.
صدور انقلاب رابطه مستقیمی با حس نیاز در جوامع دارد. نیاز یا درک میشود یا ساخته میشود. بسیاری از نیازهای بشری در طول قرنها ساخته شده اند تنها نیازهای فیزیولوژیکی هست که توسط افراد درک میشود. ساختن نیاز به معنی ترسیم جامعه مطلوب در ذهن مخاطب است که با ابزارهای مختلفی صورت میپذیرد. از رسانههای جمعی تا آثار هنری، کتب و حتی مشاهده مستقیم. پس صدور فیزیکی انقلاب جایگاهی در این تلقی ندارد. انقلاب به خواست عموم مردم اتفاق میافتد نه با تحمیل و اجبار.
معنای آگاهی بخشی، رهایی بخشی و استمرار انقلاب که تلقی امام از صدور انقلاب بود به یک معنا نیاز سازی است؛ لذا با توجه به این مفهوم رسالت جمهوری اسلامی ایران به عنوان نظام سیاسی برآمده از انقلاب اسلامی، آماده کردن و بیدار ساختن توده های مسلمان و مستضعف جهان از وضعیت ناعادلانه استضعاف ناخواسته و ناخودآگاه است.
آنچه که مهم است اینکه بیشتر انقلابها در سالهای اولیه خود خاصیت اشاعه و صدور بیشتری دارند و تداوم این امر بستگی به عملکرد و خروجی حکومت برخواسته از آن دارد. زیرا قاعدتا مشخص کننده وضعیت مطلوبی است که افراد برای بدست آوردن آن انقلاب کردند. پس برداشت و ذهنیت افراد از وضعیت مطلوب ایجاد شده در پی انقلاب و احساس نیاز به آن مطلوب، دو شاخصه مهم تداوم صدور انقلاب است؛ و در این میان نقش رسانهها در ترسیم چهره جامعه بسیار حائز اهمیت است.
اهداف انقلاب اسلامی ایران ریشه در آرمانهای عظیم اسلامی دارد و در پاسخ به نیازهای تعالی بشری شکل گرفت و هیچ شکی نیست که این نیازها در همه انسانها وجود دارد و افراد در پی رسیدن به کمال مطلوب انسانی در حرکت هستند، اما باید گفت نظام برخواسته از این انقلاب فقط زمینه رسیدن به این نیازها را ایجاد کرد؛ لذا با گذشت چهل سال از وقوع آن، معیار سنجش مطلوبیت آن در اذهان مردم جهان، ابزارهای به کار گرفته شده در درون جامعه در پاسخ به تمامی نیازها به خصوص نیازهای تعالی بخشی بشری است.
سخن آخر اینکه نظام جمهوری اسلامی در راستای صدور انقلاب خود در دو جبهه باید قویا فعال باشد ابتدا در درون خود برای ساختن جامعهای که افراد نه تنها بتوانند به خوبی به نیازهای اقتصادی، سیاسی، امنیتی و ... خود پاسخ دهند و در راستای رسیدن به هدف اصلی خود که تعالی بشری و رشد اخلاق انسانی است اهتمام خاصی داشته و تلاش کند و دوم در جبهه جنگ رسانهای که معاندان آن با هدف سیاه نمایی چهره جمهوری اسلامی ایران به جنگ نرم میپردازند هوشیارانه به مقابله برخیزد. تنها در این صورت است که انقلاب به صورت پویا به مسیر خود ادامه میدهد و جامعه مطلوبی برای کسانی خواهد شد که در پی پاسخگویی به نیازهای متعالی خود هستند.
انتهای پیام/