این نشریه در مطلبی با عنوان «به افول نفوذ آمریکا در جنوب آسیا توجه داشته باشید» نوشت: جنوب آسیا در بیشتر مدت ریاست جمهوری دونالد ترامپ تا اوایل امسال زمانی که دو رقیب اصلی منطقه یعنی هند و پاکستان تقریبا به رویارویی هستهای نزدیک شدند، آرام بوده است. حملهای انتحاری به یک کاروان شبه نظامی در کشمیر تحت کنترل هند به کشمکشی هوایی منجر شد که با اسیر کردن خلبان هندی که بعدا پاکستان او را آزاد کرد، به اوج خود رسید. این رخداد تغییری بارز را در نحوه پاسخگویی هند به حملات تروریستی فرامرزی نشان داد: مثلا این اولین بار پس از جنگ هند-پاکستان در ۱۹۷۱ بود که هواپیماهای جنگی هند از مرز گذشتند و خاک پاکستان را بمباران کردند. به شکل طبیعی انتظار میرفت آمریکا در این تنشها مداخله کند. اما برای اولین بار از دهه ۱۹۹۰, آمریکا هیچ نقش عمدهای در این بحران انجام نداد.
پیش از این، در ۱۹۹۰ زمانی که ناآرامی در کشمیر تازه شروع شده بود و بحران شکل گرفت، جرج دبلیو بوش، رئیس جمهور وقت آمریکا، رئیس سازمان اطلاعات مرکزی خود (سیا) را به جنوب آسیا فرستاد تا بر اوضاع نظارت کند. پس از آن بیل کلینتون، رئیس جمهور بعدی آمریکا در پایان دادن به جنگ "کرگل" (Kargil War) در ۱۹۹۹ و یکسال پس از آنکه هند و پاکستان سلاح هستهای آزمایش کردند، بیشترین نفوذ را اعمال کرد. به همین نحو در بن بست میان هند و پاکستان در فاصله ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۲, زمانی که هر دو کشور به دنبال حمله به پارلمان هند، ارتشهای خود را به حرکت درآوردند، جرج بوش مداخله کرد تا به بنبستی ده ماهه پایان دهد.
با این حال، بحران اخیر نشان داد که آمریکا به میزان قابل توجهی نفوذ خود را در جنوب آسیا از دست داده است. برخلاف گذشته، هیچ مقام ارشد آمریکایی برای کنترل بحرانی که در حال افزایش بود، اعزام نشد. در جدیترین اقدام، جان بولتون، مشاور امنیت ملی آمریکا ظاهرا دو بار با همتای هندی خود صحبت و از "حق" هند "در دفاع از خود در برابر تروریسم فرامرزی" حمایت کرد. گرچه آمریکا با این اقدام به طور ضمنی اقدام نظامی هند را تایید کرد، در عمل، اهرم کافی برای منصرف کردن هند از حمله به پاکستان در اختیار نداشت. این واکنش آمریکا را در بهترین حالت میتوان تلاش این کشور برای دور نگه داشتن خود از این بحران تلقی کرد.
ظاهرا آمریکا فقط زمانی مداخله کرد که پاکستان تصمیم گرفت به این حمله پاسخ دهد. تا آن زمان، آمریکا صرفا سیاست "بنشین و ببین" را دنبال میکرد. بسیاری در آمریکا با دستکم گرفتن مخاطرات، در کمال تعجب به نظر میرسد با دور شدن آمریکا از نقش سنتیاش به عنوان یک میانجی فعال، مشکلی ندارند.
حامیان این سیاست جدید آمریکا، استدلال خود را بر چهار پایه مطرح میکنند. تازهترین استدلال این است که آمریکا نقش خود را بیش از حد گسترش داده است. این درست است که ترامپ معتقد است آمریکا بیش از حد در سراسر جهان درگیر شده است و باید از میزان تعهدات خارجیاش بکاهد. اما این موضع عمدتا از این احساس نشأت میگیرد که منابع انسانی و مالی در این فرایندها از دست میرود. با این حال جنوب آسیا بیشتر نمونهای از رخوت سیاسی است تا مشکلات ناشی از تعهد سیاسی. آمریکا هیچ حضور عملی نه در هند و نه در پاکستان نداشته است و کمکهای مالی آن به پاکستان نیز از سال گذشته با اقدام دولت ترامپ کاهش یافته است. مشکل بیشتر این است که این منطقه در فهرست اولویتهای ترامپ، جایگاه پایینی دارد. همانطور که بحران اخیر نشان داد، آمریکا هیچ نماینده دائمی در پاکستان ندارد که بتواند در طول بحران با مقامات پاکستانی تعامل داشته باشد. این رویه همچنین به شکل فزایندهای با رویکرد دوستانه این کشور به هند ناهماهنگ است. ماه گذشته دولت ترامپ اعلام کرد آمریکا دیگر به کشورهای وارد کننده نفت از ایران –از جمله هند- معافیت از تحریم نمیدهد.
استدلال دوم که پذیرفتنیتر است، این است که آمریکا برای مهار چین به هند نیاز دارد. در این راه، این کشور باید در نارضایی هند از پاکستان، جانب هند را نگه دارد. اما برای مهار چین، آمریکا به همان اندازه که به هند نیاز دارد، به پاکستان نیز نیازمند است. برای اینکه هند بتواند به شرق خود متمرکز شود، به مرزهای با ثبات جنوبی نیاز دارد. به همین نحو، اعمال فشار بیش از حد بر پاکستان، ممکن است عملا با واکنش منفی و سوق یافتن این کشور به دامن چین –سناریویی که نه برای آمریکا، نه هند، مطلوب نیست- بیانجامد.
سوم، آمریکا هر گونه اقدام برای تنش زدایی را نادیده گرفتن رفتار بد پاکستان تلقی میکند. اما اینکار موجب مشروعیت دادن بینالمللی به نگرانیهای هند از پاکستان خواهد شد و در نهایت، به نظر میرسد موضع مطلوب آمریکا این است که تصمیمگیری درباره پاکستان را به هند واگذار کند. اما این احتمال وجود دارد که بی تفاوتی آمریکا موجب ورود دیگر کشورها برای پر کردن خلاء ناشی از عقبنشینی آن از این عرصه شود. این امر در نقشی که روسیه و چین در بحران اخیر ایفا کردند، مشهود بود. یک مقام ارشد پاکستانی در مصاحبهای گفت: "اگر بگویم روسیه مهمترین نقش را در بین دیگر نقش آفرینان ایفا کرد، اغراق نکردهام."
در پایان این گزارش آمده است: آمریکا میتواند پاکستان را تهدید کند که در صورت ادامه دادن به حمایت از تروریسم، نام آن را در فهرست سیاه خود درج میکند. به همین نحو، آمریکا باید رفتار آمرانه هند را در کشمیر، که به مهمترین عامل تحریک گروههای شبه نظامی به حمله به هند تبدیل شده است، زیر نظر داشته باشد. سال گذشته سازمان ملل اولین گزارش خود را درباره موارد نقض حقوق بشر در کشمیر منتشر کرد و خواستار بررسیهای بین المللی در این خصوص شد. اما هند همواره در برابر توصیههای خارجی درباره کشمیر مقاومت کرده است. آمریکا باید هند را به رسیدگی مقتضی به مشکل کشمیر تشویق کند.
انتهای پیام/