دو سال بعد جمال خاشقچی، روزنامهنگار منتقد آل سعود در کنسولگری ریاض در استانبول به دام افتاد. شواهد صوتی از شکنجه شدید این روزنامهنگار و قطع انگشتان او پیش از قطع سر و مثله کردن او خبر میدهند.
قتل رگنی و خاشقچی بسیار وحشیانه و بسیار شبیه بود و اصلا هم اتفاقی نبوده است. آن دو بابت اینکه کارشان را انجام میدادند، کشته شدند. وحشیگری و سادیسم این قتلها نه تنها به عدم تحمل مخالفان اشاره دارد، بلکه به این معناست که قاتلان آنها میدانند که پاسخگو نخواهند بود.
از زمان کودتای نظامی ۲۰۱۳ صدها تن به اجبار در مصر ناپدید شدند، هدف شکنجه قرار گرفتند و جنازه آنها پیدا شد. با این حال نه سیسی و نه محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، هیچکدام مسوولیتی نپذیرفتند. تهدید دونالد ترامپ پس از قتل خاشقچی به "مجازات سخت" عربستان هم با واکنش تند او به گزارش اطلاعاتی سیا جایگزین شد و در نهایت رئیسجمهوری آمریکا از عربستان به عنوان "متحد بزرگ" یاد کرده و بابت کاهش بهای نفت قدردانی کرد.
سیسی و بن سلمان دقیقا میدانند که به لحاظ سیاسی و اقتصادی چه چیزی به دولتهای غربی که همچنان از آنها حمایت میکنند، عرضه کنند. سیسی میداند که از نظر دولت ایتالیا، مصر نیروی برقراری امنیت و "مبارزه با تروریسم" در این منطقه است؛ همچنین مانعی بر سر ورود ناخواسته مهاجران به سوی اروپا. در حقیقت مصر تهدید کرده است تا ایتالیا را با مهاجران "لبریز" کند و در نهایت هیچ دولتی در ایتالیا این خطر را نمیپذیرد. پس فریاد والدین رگنی هم گوش شنوایی در ایتالیا ندارد.
به همین سبک، بن سلمان هم ارزش عربستان به عنوان یک شریک تجاری برای آمریکا را درک میکند و روی بهرهکشی از نادیدهانگاری و سادهلوحی نگرانکننده ترامپ حساب کرده است. ترامپ در پاسخ به اینکه آیا فروش تسلیحاتی به ریاض را متوقف میکند، گفت: نمیخواهم به مشاغل آسیب بزنم. ترجیح میدهم میلیونها شغل را حفظ کنم و راهحل دیگری پیدا کنم.
سیسی و بن سلمان همچنین توانستند ترامپ را متقاعد کنند تا درباره لیبی تغییر موضع بدهد و از خلیفه حفتر حمایت کند. مصر و عربستان ثابت کردهاند که کوچکترین توجهی به دموکراسی ندارند و آشکارا آزادی بیان را خاموش میکنند. رگنی و خاشقچی تنها به دلیل ارتباطشان با غرب به تیتر اول تبدیل شدند، اما چنین حوادثی در این دو کشور شایع است. قدرتهای غربی که این روش رفتاری را تحمل میکنند یا نادیده میگیرند، معتقدند که این افراد نقشی در ثبات و امنیت رو به رشد منطقهای ایفا میکنند. جرایمی که آنها هر روز مرتکب میشوند، بدون رسیدگی باقی میماند و این منطقه هر روز بیشتر در هرج و مرج فرو میرود.
حال به نظر میرسد که جهان دوباره روی خاورمیانه متمرکز شده است. آن کسانی که قبلا اهمیت این منطقه را درک نمیکردند، اکنون تغییر رویه دادهاند و آن کسانی که زمانی باور داشتند نظم لیبرال جهانی دست نخورده باقی خواهد ماند و بر حفظ وجهه اخلاقی خود حین حمایت از ستمگران تاکید داشتند، به ریاکاری خودشان پی میبرند.
اگر به این مساله توجه نکرده باشیم، خشونت دولتی در خاورمیانه بر ضد کسانی که کار خود را انجام میدهند، همچون روزنامهنگاران و یا محققان با افزایش اشتیاق ادامه خواهد یافت. حاکمان خودکامه در سراسر جهان عرب اشاعه خواهند یافت. اگر قدرتهای غربی نتوانند از دموکراسی دفاع کرده، ظلم را محکوم کنند و چشم به روی کشورهایی که شهروندان یا منتقدان خود را میکشند، نبندند و نتوانند راهحل ارائه کنند، بهزودی ناقوس مرگ نظام لیبرال خود را به صدا در میآورند.»
منبع:ایسنا
انتهای پیام/