به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، همزمان با فرارسیدن شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان و شهادت حضرت امیرالمومنین (ع)، هر کدام از شاعران کشورمان ابیاتی را در وصف این حضرت سرودند که در زیر به زیباترین آن اشعار اشاره شده است.
آخر سر تو هم زمین خوردی
تو که نامت توان زانوهاست
در نگاه ترت نشسته غروب
فصل کوچیدن پرستوهاست
سر شب یاد مادرم بودم
یاد آنروز ها و ماتم ها
تو دوباره بلند خواهی شد
کوری چشمابنملجم ها
کار داری صدا بزنمن را
نتوانستی ام بخوانی نه؟؟
سعی کردی ز جا بلند شوی..
ای بمیرم نمی توانی نه؟
من به قربان چهره ی زردت
کمکت می کنم که بنشینی
آری آری پدر منم زینب
صورتم را مگر نمی بینی؟؟
فکر بی مادری ما هم باش
بخت این داغ را سیاهش کن
ای به قربان غصه ات خواهر
پدر عباس را نگاهش کن
مثل تو می شود بزرگ شود
کرده ای یک قبیله را مستش
دیشب از بین حجره می دیدم
که سپردی حسین را دستش
لابه لای کلامتان دیشب
صحبتی از بریدن سر بود؟
به گمانم دلیل گریه ی تان
کلماتی شبیه معجر بود
خوب نشنیدمت چرا گفتی؟
آتش و خیمه گاه و دامن را
چشم عباس می کند تمرین
از سر شب خجالت از من را
منتظر مانده ام که خوب شوی
کمی آرامتر شود دردم
کوفه را می گذارمو دیگر
سوی این شهر بر نمیگردم
حسین واعظی
او بر امور عالم ناسوت ناظم است
هرکس که غرق یاد علی نیست نادم است
ما سجده سمت ساقی میخانه می کنیم
زیرا شراب آتش عشقش مداوم است
روح الامین به شوق نجف گریه می کند
جبریل در حوالی آن بقعه خادم است
در ماورای عرش علی سیر می کند
بر راه های عالَم ما نیز عالِم است
وقتی که خال او حجرالاسود دل است
هر مَحرمی که شهر نجف رفته مُحرم است
فرمود ضربه ای زده و ضربه ای زنید
در حیرت از عدالت او ابن ملجم است
جایی که ذوالفقار علی در غلاف نیست
عریان شدن مقابل این تیغ لازم است
تنها به تیغ ابروی او جان نداده ایم
در این قتال وعده ی دیدار مجرم است
زینت گرفت مجلس ما با علی علی
نامش همیشه مایه ی فخر مراسم است
علی اصغر یزدی
غیر حیدر چه کسی شافع محشر بشود
جز علی کیست که بر فاطمه همسر بشود
عشق مولا نشود قسمت هر بی سر و پا
تا ملک سجده کنان سائل این در بشود
تا سحر شیعه فقط ذکر علی میگیرد
تا که مشمول دعای شب مادر بشود
در زمین گشتم و در اوج فلک هم حتی
هیچکس نیست که هم پایه ی حیدر بشود
تیغ ابروش کند معرکه در میدانها
لشکری در پی یک حادثه بی سر بشود
جز علی هیچکسی لایق این منسب نیست
تا که بر خلق جهان سید و رهبر بشود
حق علی، قبله علی ، اصل عبادات علی
منکرش گفته نبی بزدل و کافر بشود
ما به محشر همگی رقص کنان می آییم
ساقی ار روز جزا ساقی کوثر بشود
حسین کریمی نیا
باز این چه جذبه است که در دل مقدر است
گویی به چشم دل همه عالم مصور است
کون و مکان و ارض و سما در برابرم
همچون غبار سمّ سمند سکندر است
عالم کنون به گرد سرم چرخ میزند
اینها گمان کنم اثر شرب بی مر است
شرب شراب و شاهد و شمع و شب وصال
حالا که هست جمله محیا چه محشر است
خواهم یمی ز باده و کشتی پی سبو
حالی کنون که دلبر دردانه در بر است
در دل مرا ز مفتی و زاهد چو بیم نیست
گویم خدای من ز ازل کیست؟ حیدر است
بر جن و انس و حور و ملک مالک الرقاب
بر هر پیمبری بخدا او پیمبر است
قدش قیامت است و سر زلف او صراط
چشمش سبو و لعل لبش جام کوثر است
مقصود انما بخدا ذات مرتضی است
آن شاه بی قرین که ولی امر و سرور است
صاحب به تاج من عرف و امر لافتی
مالک به هل اتی و به لولاک جوهر است
هو هو زنیم و باده خوریم و عیان کنیم
حالا که باده باده ز مینای حیدر است
والله او خدای جهان بعد حق بود
بر حرف حرف واژه ی الله مستر است
اینها که خوانده ام به تو وصف علی نبود
بل وصفی از جمال دل انگیز قنبر است
مدح علی کار چو من نیست بی گمان
وقتی که مادحش ز شرف ذات داور است
مقداد مست باده ی حیدر شد از ازل
قالو بلای او به خدا ذکر حیدر است
مقداد اصفهانی
توان واژه کجا و بیان حالاتش
دل از تمام جهان برده با مناجاتش
به غیر عشق ندیدند در عباراتش
خدا به دیدن خود رفته در ملاقاتش
کشیده ناز به وقت سجود، نازش را
خدا نشسته تماشا کند نمازش را
به آسمان برسد ، مهر سایه گستر او
که فیض داده به خورشید ، نور محضر او
هدایت است فقط در کلام انور او
نشسته حضرت جبریل پای منبر او
به قبله گاه پیمبر صفای دیگر داد
خدا تمام کمالات را به حیدر داد
چه محکم است قدم های استوار علی
گره نخورده به میدان رزم ، کار علی
غمی ندارد از این جنگها، وقار علی
همیشه بوده سر افراز، ذوالفقار علی
رسید عبدود اما از او خبر برگشت
کسی که رفت به جنگش بدون سر برگشت
شجاعت است که جوشیده از خصال علی
ندیده دیده ی تاریخ هم مثال علی
به وجد آمد اجل نیز از قتال علی
نیامدست کسی زنده از جدال علی
قلم به برگه ی تقدیر می کشد حیدر
میان معرکه تکبیر می کشد حیدر
قیامتی ست به میدان ، قیامت مولا
که لافتی ست بیان شجاعت مولا
شکسته پشت عدو از مهابت مولا
که مست کرده شکوه از صلابت مولا
کسی شبیه علی در مقام والا نیست
عبادت سحرم غیر مدح مولا نیست
شبیه دامن مهرش، غلام پرور نیست
کسی برای عطا از کریم بهتر نیست
کسی به جز علی آیینه ی پیمبر نیست
نیامده ست، نگردید ، مثل حیدر نیست
فدا او که جلا می دهد به دل یادش
دلم خوش است به خیر علی و اولادش
کسی به غیر محبت از این کریم ندید
به سائلان کرم خانه جز کرم نرسید
هزار مرتبه آمد ولی ( برو ) نشنید
گرفت و رفت، گدایش معطلی نکشید
کجاست قبله حاجات از نجف بهتر
کجا برای مناجات از نجف بهتر
چه نعمتی ست همین که علی ست دلدارم
همیشه چشم امیدی به مرتضی دارم
گره به دست کریم است ، من گرفتارم
که از گدایی خود، دست بر نمی دارم
سر نماز انگشتر به سائلش داده
غذای آخر خود را به قاتلش داده
دوباره حرف غذا آمد و دلی لرزید
کسی که لحظه ی افطار نان و خرما دید
دوباره اشک رسید و به گونه اش غلطید
فدای دخترکی که گرسنه می خوابید
دوباره بوی غریبی ز شام می آید ….
ز خانه ها همه بوی طعام می آید …
ناصر دودانگه
اشکِ من خیراتیِ روزِ مبادا میشود
کاسههای شیر، روزی نان و خرما میشود
بینِ این شهری که امروز از غمت ماتمسراست
در عزایم؛ روزگاری جشن، برپا میشود
آن یتیمی که ندیده سایهام را هم هنوز
روبرویم میرسد غرقِ تماشا میشود
بین این کاسه به دستانی که با هم دوستند
بر سرِ خلخالِ ما یک روز، دعوا میشود
دختری که گم شده امروز، دور از چشمِ تو
در صفِ رقاصهها یک روز، پیدا میشود
حُرمتی دارم کنارت؛ آه، اما بعدِ تو
روی این نامردها بر روی من وا میشود
دورِ ناموسِ تو امروز از بنیهاشم پُر است
روزگاری میرسد بدجور، تنها میشود
رضا قاسمی
تشنه منم حضرت دریا علی
پست منم عالی و اعلا علی
مست منم ساقی دلها علی
ذکر هر آنکس که بود با علی
لعن علی عدوک یا علی
سینه ما وسعت دریا شده
عشق تو در گوشه دل جا شد
هرنفسم ذکر تو مولا شده
دم علی و بازدمم با علی
لعن علی عدوک یا علی
هر که نشد باعلی آدم نشد
حاتم بی لطف تو حاتم نشد
جز تو کسی وصی خاتم نشد
سرمگو از لب طاها علی
لعن علی عدوک یا علی
بردل ما عشق تو پر شور باد
چشم بد از مجلس تو دور باد
دیده ی منکران تو کور باد
کار غلامی تو با ما علی
لعن علی عدوک یا علی
لعن به دشمنان اوواجب است
آنچه به دشمنان او غالب اسنت
عشق علی بن ابیطالب است
دربه در عشقم و لیلا علی
لعن علی عدوک یا علی
هرکه محبت تو درسینه کاشت
بر سخن م نقطه صحت گذاشت
نطفه دشمنانت ایراد داشت
دشمن انم که نشد با علی
لعن علی عدوک یا علی
صحن تو در دیده ماجنت است
سایه تو بر سر ما رحمت است
لعنت بر دشمن تو نعمت است
ذکر لبم همیشه هرجا علی
لعن علی عدوک یا علی
موسی علیمرادی
انتهای پیام/