سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

سرانجام احتمالی شخصیت‌های سریال دل‌دار/ از حکم قانون برای «شادی» بعد لو دادن رقم مزایده تا عاقبت آرش با سقوط پژمان

یک حقوق‌دان تحلیل خود از عاقبت احتمالی شخصیت‌های سریال دلدار را بیان کرد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، اگر شما هم کارمند و استخدام جایی باشید لابد با قضیه سفته گرفتن کارفرما هنگام عقد قرارداد آشنایی دارید. کارفرما معمولا برای این‌که از آینده کاری خود با مستخدمش و حسن انجام وظیفه او مطمئن شود و بداند که هر وقت دلش خواست دستش را در پوست گردو نمی‌گذارد و کارش را بدون اطلاع قبلی ترک نمی‌کند از وی ضمانت می‌گیرد.

این ضمانت معمولا به اشکالی، چون دریافت سفته، ضمانت‌نامه بانکی یا ضمانت ضامن معتبر است. کارکرد این موارد ضمانت حسن انجام کار است و در صورتی که کارگر یا کارمند خلاف قول و قرارش با کارفرما تخلفی انجام دهد و این تخلف در دادگاه اثبات شود، کارفرما می‌تواند سفته‌های او را برای جبران خسارت، اجرا بگذارد. یکی از این تخلفات افشای مسائل مربوط به کار است. مسائلی که با لو دادن آن‌ها به‌صورت عمدی یا سهوی کارفرما متضرر می‌شود. در سریال دل‌دار، شادی رقم پیشنهادی پژمان برای شرکت در مزایده را پیش از برگزاری مزایده به سامان لو می‌دهد. هر چند شادی از سوءنیت سامان نسبت به صاحب ماهی‌سرا بی‌خبر بود و قصد افشای اطلاعات خصوصی کار را نداشت، اما به هر روی این اتفاق را رقم زد. حال باید دید آیا شادی در چنین شرایطی که کارفرما متضرر شده، مجرم شناخته می‌شود یا خیر؟

قانون چه می‌گوید؟

شاهرخ صالحی‌کرهرودی، حقوقدان در این‌باره می‌گوید: «هر کارگر و کارمندی که بنا به مسؤولیت شغلی خود موظف به حفظ اسرار کارفرماست و چنانچه از اطلاعات به دست آمده در نتیجه شغل خود سوءاستفاده کند یا این اطلاعات را منتشر کند، می‌تواند به عنوان جرم افشای اسرار موضوع ماده ۶۴۸ بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵ تحت تعقیب و مجازات قرار گیرد.»
این حقوقدان اضافه می‌کند: «علاوه بر مجازات کیفری، کارگر یا کارمندی که به واسطه اهمال در نگهداری اطلاعات یا افشای اطلاعات موجب ورود ضرر به کارفرمای خود می‌شود مطابق ماده یک قانون مسؤولیت مدنی مصوب ۱۳۳۹، مسؤول جبران خسارت وارده به کارفرماست و در صورتی که کارفرما بتواند زیان وارده را در دادگاه اثبات کند، دادگاه فرد خاطی را به جبرات خسارت محکوم می‌کند.» پس پای شادی اینجا حسابی گیر است!

همه چیز به نفع پژمان است

تا آنجا که می‌دانیم در قانون از مشاغلی مانند پزشکی که با اطلاعات شخصی افراد سر و کار دارند نام برده و گفته شده است که اطلاعاتی که این افراد به واسطه شغلشان به آن دسترسی دارند نباید برای دیگران افشا شود. این مورد به دیگر مشاغل نیز قابل تسری است و در اینجا هم شادی به دلیل این‌که با افشای اطلاعات محرمانه و مهمی که به‌واسطه کارش در ماهی‌سرا از آن‌ها آگاه بود به کارفرمایش خسارت زده، مشمول این قانون می‌شود.

در مورد مزایده‌ها نیز گفته می‌شود هرگونه تبانی می‌تواند نتیجه مزایده را ابطال کند و در اینجا هم اگر پژمان بتواند این تبانی و عمل غیرقانونی را در دادگاه اثبات کند، ممکن است نتیجه به نفع او ابطال یا مثلا مزایده از نو برگزار شود. البته اگر زنده بماند!

نقش سفته‌ها در فیلمنامه

در قسمت دهم سریال دیدیم که پژمان شادی را به تبانی با بهرامی و سامان متهم کرد و او را به خاطر از دست دادن ماهی‌سرا مقصر می‌دانست. یکی از ابزار‌های تهدید پژمان سفته‌های شادی بود؛ سفته‌هایی که مثل بسیاری از کارفرمایان موقع استخدام از او گرفته است. علاوه بر تهمت همدستی با سامان، آنچه شادی را حسابی ترساند، اجرا گذاشتن همین سفته‌ها بود. وقتی برادرش موضوع درگیری او با شریفی و سفته‌ها را فهمید با عصبانیت به ماهی‌سرا رفت و اتفاقی که نباید می‌افتاد، افتاد.

این‌که اصلا در عالم واقعیت کارفرما می‌تواند به دلیل خطای سهوی کارمندش، سفته‌های او را به اجرا بگذارد یا نه را از صالحی پرسیدیم. او توضیح می‌دهد: کارفرما بابت حسن انجام کار می‌تواند از کارگر یا کارمند خود تضامینی اعم از ضمانت فرد دیگر، سفته، چک یا ضمانت نامه بانکی دریافت کند تا در صورت ورود خسارت از ناحیه کارگر یا کارمند به این تضامین رجوع کرده و از محل آن‌ها خسارت را جبران کند. البته رجوع به این تضامین، منوط به اثبات تخلف کارگر و ورود خسارت به کارفرما در دادگاه صالح است و بدون اثبات در دادگاه نمی‌توان چنین خسارتی را دریافت کرد. صالحی در ادامه درباره میزان سفته‌هایی که معمولا کارفرما می‌گیرد، می‌گوید: میزان سفته یا تضمینی که کارفرما بابت حسن انجام کار می‌تواند از کارگر دریافت کند، نباید بیشتر از مسؤولیت یا مجموع اجرتی باشد که قرار است به کارگر یا کارمند بدهد؛ به‌عنوان مثال اگر یک دستگاه صنعتی به کارگری سپرده شده یا اموال شرکت به کارمندی سپرده شده، حداکثر به میزان همان اموال می‌توان از وی مطالبه سفته یا هر تضمین دیگری را داشت نه بیشتر!

 «دل‌دار» اوج می‌گیرد

اوج قسمت پنجشنبه شب «دل‌دار» افتادن پژمان از پنجره به دست آرش بود. اتفاقی ناخواسته در میان دعوا که به ضربه خوردن سر شریفی منجر شد. این اتفاق تا اینجای کار هیجان‌انگیزترین رخدادی است که در قصه آرام و عاشقانه دل‌دار پیش آمده و به کلی روند و حال و هوای ساخته برادران محمودی را تغییر داده است. البته این دگرگونی هر چند همان ماجرای تکراری هل دادن و قتل ناخواسته است و با مقدمه‌چینی‌هایی، چون تهدید زبانی سامان به قتل پژمان در حضور شاهدان، عدم اطلاع خانواده آرش از مراجعه او به ماهی‌سرا، موبایل جا گذاشتن پژمان و... در همان قسمت قابل حدس بود، اما به هر حال شور تازه‌ای در سریال ایجاد کرد. شور و تغییری که پیشتر نوید آن از سوی عوامل کار داده شده بود.

آرش، قاتل یا...؟

آرش و پژمان دو شخصیت آرام، مثبت و منطقی قصه به خاطر یک سوءتفاهم با هم دست به یقه شدند و نتیحه‌اش شد، آسیب دیدن پژمان که تا زمان تنظیم این گزارش هنوز مشخص نیست به مرگ او منجر می‌شود یا خیر. این اتفاق ناگوار که حاصل جوش آوردن‌های لحظه‌ای است در عالم واقعیت زیاد رخ می‌دهد و بار‌ها در دیگر آثار نمایشی نمونه‌اش را دیده یا در صفحه حوادث روزنامه‌ها مشابهش را خوانده‌ایم. اتفاقی که در یک آن از یک آدم عادی و بدون سابقه کیفری، قاتل می‌سازد. پرسش این است که در این سریال شخصیت آرش با توجه به آسیب ناخواسته‌ای که به پژمان زده، در صورت فوت او، جرمش چیست؟ قتل عمد یا غیرعمد؟

صالحی در این مورد بیان می‌کند: «درخصوص قتل عمد، طبق ماده ۲۸۹ و ۲۹۰ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲، اگر رفتاری که عامل جنایت نسبت به قربانی انجام می‌دهد نوعا کشنده باشد، مانند پرت کردن از ارتفاع یا هل دادن به نحوی که موجب عدم تعادل و ضربه به سر قربانی شود، ولو این‌که قصد کشتن طرف را نداشته باشد، باعث عمدی بودن قتل محسوب شده و بعد از بررسی در دادگاه، فرد با تقاضای اولیای دم به قصاص محکوم می‌شود. این مساله درخصوص ضرب و جرح عمدی که منجر به قتل هم نشود ثابت است و چنانچه به مرگ قربانی هم منجر نشود، در نهایت باید حکم به دیه خسارت وارده به قربانی داده شود؛ ضمن این‌که مجازات حبس برای عامل جنایت را هم در پی دارد.»

صالحی همچنین می‌گوید این‌که در این قصه آرش پس از آسیب زدن به پژمان و با علم به زنده بودنش، او را با حال بد رها کرده است، در صورت مرگ پژمان کارش می‌تواند قتل عمد محسوب شود.

سرنوشت پژمان، سامان و دیگران

حال باید دید در ادامه پژمان به چه سرنوشتی دچار می‌شود. با مرگ او سامان، آرش و شادی دچار دردسر بزرگی می‌شوند. اگر دادگاهی برای شخصیت‌های این قصه و به ویژه آرش متصور شویم او احتمالا به قتل عمد محکوم شده و اثبات غیرعمد بودن آن دشوار به نظر می‌رسد. در صورت اثبات قتل عمد و درخواست قصاص از سوی، ولی دم، خانواده آرش باید دنبال جلب رضایت پدر پژمان باشند و اگر، ولی دم درخواست دیه کند آرش ملزم به پرداخت آن است که با توجه به شرایط اقتصادی او و خانواده‌اش، خانه‌ای که در گرو بانک است و سرمایه‌گذاری در پروژه تازه دشوار و حتی غیرممکن است. با این اتفاق رونا و رامین نیز به دلیل شراکت با آرش دچار مشکل می‌شوند.

سامان نیز اگر به اشتباه دستگیر شود، اتهام او قتل عمد به نظر می‌رسد، چون پیشتر پژمان را در مقابل چشم کارکنان ماهی‌سرا تهدید به قتل کرده بود. البته در صورتی که پژمان زنده بماند ماجرا وارد مسیر دیگری می‌شود. با توجه به میزان آسیبی که او می‌بیند و در صورت اثبات این‌که چه کسی این بلا را سرش آورده، ضارب احتمالا به جرم ضرب و جرح عمد به پرداخت دیه و حبس محکوم می‌شود.

منبع:جام جم

انتهای پیام/

نگاهی به سکانس های پرهیجان سریال دلدار 

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.