جواهریان در اینستاگرام نوشت:
در یک دورهای فکر کردم که کارم را ول کنم.. یک سفرِ چندماههای به لندن رفته بودم و آنجا یک تئاتری دیدم که اجرایی از "هملت" بود با بازیِ Jude law که کارگردان، آن صحنه ی فوق العاده یِ [بودن یا نبودن..]را به این شکل اجرا کرده بود:
دیوارِ عقبِ صحنه که در ورودی کاخ بود باز شد، هملت روی صحنه آمد، برف باریدن شروع شد.. برف آمد و برف آمد و این برف نشست و همه جا سفید شد... [به کمک باندهایِ صوتی، آن سکوتی که موقع برف باریدن هست را ساخته بودند].. سکوت .. همه جا سفید بود.. و بعد هملت دیالوگ ش را گفت ..
من همانطور که در تاریکی نشسته بودم و اشکهایم میآمد به این فکر کردم که: خداروشکر من کارم این است و یک ربطی به چنین جادویی دارم.
انتهای پیام/
الان مثلا باید گریه کنم ؟
کلی خندیدم
منم متوجه این حرفش نشدم
منم اشکم زود در میاد ولی نمیدونم حالش از این توصیف چیه !؟
خب ایشون هم به خاطر استعداد و توانایی اش و شاید خیلی موارد دیگه تونسته درآمد خوبی داشته باشه و حالا هم مزد تلاشش رو می گیره