هذیانهای افسردگی
افسردگی میتواند افکار شما را تحریف کند. وقتی افسردهاید حتی ذهن شما میتواند فریبتان دهد. فکرها و حتی خاطراتی که اصلا واقعیت ندارد و اتفاق نیفتاده است یا جابهجایی زمان و مکان فقط در ذهنتان آنقدر برایتان طبیعی به نظر میرسد که براساس آن تصمیمگیری میکنید. در اینمواقع اگر فکر خودکشی به سرتان زد، لطفا با کسی تماس بگیرید. اجازه ندهید یک تصور گذرا و احتمالی، جان شما یا شخص دیگری را به خطر بیندازد.
اسیر درد خویش
افسردگی جلوی بخشندگی را میگیرد. خیلی سخت است وقتی در بستری از خارهای اندوه آرمیدهاید به فکر دیگران باشید. در چنین وضعیتی تنها چیزی که فکرتان را مشغول میکند، دردهای خودتان است.
اگر کمی به خودتان زحمت دهید، تا درمان فقط چند قدم فاصله دارید. سعی کنید با خواندن یک کتاب در این مورد خودتان و نیازهایتان را بهتر بشناسید و بهترین درمان وروش مقابله را پیدا کنید.
۲ یار ناامیدکننده
تحقیقات نشان میدهد در ۶۵ درصد موارد، افسردگی و اضطراب با هم بروز میکنند. پس اول مطمئن شوید چه مشکلی دارید و با کمک یک متخصص به تشخیص دقیق برسید. در این صورت شما میتوانید موثرترین درمان را دریافت کنید. یک ضربالمثل در روان درمانی وجود دارد که میگوید بدون مهارت قرص بیفایده است. با داشتن یک روان درمانگر خوب، دارو هم به شما کمک زیادی میکند.
خشم درونی، هدف بیرونی
تحریکپذیری مداوم میتواند نشانهای از افسردگی باشد. اگر وضع روزگار، زندگیتان یا عزیزانتان به طور مداوم شما را عصبی و خشمگین میکنند، علت ممکن است درون خودتان باشد.
این خشم میتواند به آزار یا رنجاندن و راندن کسانی که دوستشان دارید، منجر شود. این موضوع ممکن است شما را از چیزهایی که به آن نیازدارید، دور کند.
دوقلوهای منفور
درد مزمن میتواند نشانه دیگری از افسردگی باشد. همچنان که ناراحتی مداوم جسمی میتواند خود سبب افسردگی شود. وقتی شما هم افسرده اید و هم درد دارید، بسختی میتوان گفت اول دچار کدام شدهاید.
دامهایی به نام درمان
گاهی چیزهایی که سراغشان میروید تا شما را تسکین دهند، دام هستند نه درمان. الکل یکی از این مواد است که خود سبب افسردگی میشود. سایر چیزهایی که برخی جوانان برای رسیدن به سرخوشی و بیخیالی مصرف میکنند مثل ماریجوانا و شیشه، تریاک یا هر چیز دیگری که از پارکها و ساغیهای خیابانی تهیه میکنند، همین اثر را دارند. خود درمانی نهتنها شما را بهبود نمیدهد، بلکه شما را به مرور زمان بدترخواهد کرد.
تصمیم بگیرید
هیچ کس افسرده بودن را انتخاب نمیکند، اما این که با افسردگی چه کنیم و چطور با آن مقابله کنیم، یک انتخاب است. شاید شما هیچ کاری نکردن را انتخاب کنید، ولی این انفعال هر روز حال شما را بدتر خواهد کرد.
فقط تصمیم بگیرید اولین قدم را بردارید، فقط یک قدم. حالا اگر حس خوبی پیدا کردید، دوباره یک قدم دیگر بردارید. بیشتر مردم موفق، همین طوری شروع میکنند.
افسردگی از کجا میآید؟
منشا افسردگی میتواند وابسته به موقعیت یا زیستی و شیمیایی باشد. اگر شما افسردگی خفیف تا متوسط موقعیتی (مثلا ناشی از دست دادن شغل) را تجربه میکنید مشاوره به شما کمک خواهد کرد. افسردگی زیستی و شیمیایی که درجه متوسط تا شدید دارد با ترکیبی از دارو و رواندرمانی درمان میشود.
حرکت، افسردگی را دور میکند
ورزش، سادهترین و کمهزینهترین درمان برای افسردگی است. فقط ۳۰ دقیقه راه رفتن در روز به شما کمک خواهد کرد و گاهی اوقات سبب میشود کاملا علائم افسردگی کاهش یابد. به همین دلیل، بسیاری از درمانگران به جای این که به مبل تکیه کنند و لم بدهند، با مشتریان خود پیادهروی میکنند. فراموش نکنید درمان افسردگی طول میکشد. در بسیاری موارد حتی ممکن است به آن پی نبرید و پنهان بماند، اما امروز ابزارهای تشخیصی و درمان بهتر از قبل در دسترس هستند. برای یک زندگی شادمانهتر درمانهای تخصصی را تجربه کنید و به سلامت روان خود اهمیت بدهید.
افسرده دل افسرده کند انجمنی را
افسردگی میتواند همان قدر که برای شما سخت است برای عزیزان شما نیز آزاردهنده باشد.
نزدیکان شما گاهی احساس میکنند دوستشان ندارید و به سمت همان دردی که شما دارید، سوق پیدا میکنند. به یاد داشته باشید دیگران روی شما حساب میکنند و به شما وابستهاند.
منبع: جام جم
انتهای پیام/