سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

ناگفته‌های تکان‌دهنده یک آزاده از شکنجه‌های ماه رمضان در عراق/ از چشم دوختن به آفتاب سوزان با زبان روزه تا فلک شدن زیر کابل ضخیم

در این مطلب خاطره یکی از آزادگان عملیات رمضان را در مورد شکنجه شدن با زبان روزه بخوانید.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، احمد حقیقت از آزادگان عملیات رمضان است که خاطره خود را در مورد شکنجه شدن با زبان روزه این چنین روایت می‌کند؛ روزی در حالی که روزه هم بودم یک ساعت مانده به مغرب ۵۰ تا ۶۰ نفر از افراد آسایشگاه را بیرون آوردند که من هم جزو آن‌ها بودم. وقتی به محوطه اردوگاه آمدیم فی البداهه و به صورت خبردار ما را حدود نیم ساعت روبروی آفتاب نگه داشتند و می‌گفتند که مستقیم به آفتاب نگاه کنید یا مثلاً می‌گفتند انگشت سبابه را روی زمین بگذار و دور خودت دور بخور و در همان حال هم ما را با کابل می‌زدند یا اینکه می‌گفتند روی محوطه سیمانی به صورت سینه خیز بخوابید و دست را از پشت به صورت حلقه در آورید و با بازو سینه خیز بروید که بعد از حدود ۱۰ متر سینه خیز متوجه شدیم خون از بازوان ما جریان پیدا کرده است.

بعد از یک ساعت آزار و اذیت ما را بردند در یک زندانی که فقط یک روزنه برای دید داشت. البته قبل از آن برای شستن دست و صورت رفته بودیم که همانجا هم با نوشیدن مقداری آب افطار کردم. در هر حال داخل زندان دو اتاق ۹ متری بود یک محوطه هم بود یک دستشویی هم داشت که سرریز شده بود. بوی کثافت و لجن آزارمان می‌داد. ما را در دو اتاق ۹ متری جا دادند یعنی بیش از ۲۰ نفر در هر اتاق و هوا هم فقط از زیر در جریان داشت.


بیشتر بخوانید: آزاده‌ای که افسر شکنجه‌گر عراقی را متحول کرد + فیلم


این وضعیت در حدود سه ساعت ادامه داشت تا اینکه در حدود ساعت ۱۰ شب در بازشد. درجه دار‌های عراقی با چوب آمدند. طناب هم آورده بودند. تَشت هم داشتند. درب اتاق باز شد. به دو نفر از بچه‌ها گفتند دو طرف چوب را بگیرید. دو طناب به دو طرف چوب بستند. گفتند پا را در طناب بگذارید برای فلک کردن! یکی یکی بچه‌ها برای فلک می‌آمدند. کابل مورد استفاده هم خیلی درد داشت. هر کدام از بچه‌ها ۴۰ یا ۵۰ ضربه در کف پایشان می‌خورد.

عراقی‌ها به این که دلیل کف پا بر اثر ضربه‌ها ورم می‌کرد یک درجه دار را مأمور کردند که دست بچه‌ها را بگیرد و آن‌ها را به حالت دو راه ببرد، اما در حین دویدن با دمپایی به صورت بچه‌ها سیلی می‌زد. بعد از اینکه طول سالن را طی می‌کردیم پای ما را در تشت آب می‌گذاشتند که بدجور پایمان می‌سوخت. این زندان معمولاً یکی دو روز طول می‌کشید و غذا هم نمی‌دادند. بچه‌ها در آن مدت حسابی ضعیف می‌شدند. آب را هم خیلی ناچیز به ما می‌دادند بنابراین من شانس آوردم که آن شب در حالی که روزه بودم هنگام شستن دست و صورت مقداری آب نوشیدم هرچند گرم. در هر حال غیر از آن مقدار آب تا صبح روز بعد هم چیزی برای خوردن نداشتم. این جور مواقع گاهی بچه‌ها از بیرون مقداری نان از لای در می‌انداختند داخل که خود غنیمتی بود.

منبع: ایسنا

انتهای پیام/

روایتی از ایستادگی آزادگان در ماه رمضان

برچسب ها: عراق ، جالبترین ها
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱۰
در انتظار بررسی: ۰
شهلا
۰۸:۲۴ ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۸
لعنت بر قبر صدام و پدر پدر جدش
ناشناس
۰۸:۱۸ ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۸
انشالله دشمنان ما مسلمان اسلام نابود بشه
ناشناس
۱۲:۰۹ ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۸
آن زمان و با آن شرایط مردم روزه می گرفتن و الان هم یکسری ها در ناز و نعمت اینجوری.
ک
۰۶:۵۵ ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۸
امنیت وآسایشی که همه ماامروزداریم،مفت و ارزان به دست نیامده که بعضی ازماهاقدرشونمی دونیم واقعا
ناشناس
۱۲:۰۲ ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۸
لطفا در مورد خرید املاک شمال کشور توسط خارجی ها مخصوصا عراقی ها به دلیل ارزش پایین ریال پیگیری و گزارش تهیه شود.
ناشناس
۱۲:۰۰ ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۸
صدام یک دیکتاتور بود که به دیگر کشورها ظلم کرد خدایا نابودی دشمنان اسلام
ایران
۱۱:۵۷ ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۸
درود بر رزمندگان و آزادگان سر افراز
ناشناس
۱۱:۵۴ ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۸
آنقدر شکنجه های بد روحی و جسمی و... می کرده اند که این بنده خداها بعد از ۳۰ سال هنوز هم نمی توانند لب به گفتنش بگشایند. خدا صدام و اربابش جرج بوش و صهیونیست ها را لعنت کند
ناشناس
۱۱:۵۲ ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۸
اشک ادم در مياد از اين همه مظلوميت
ناشناس
۱۱:۴۸ ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۸
خدا لعنت کنه شکنجه گر رو