سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

چرا فضای مجازی به حیات خلوت اوباش و خشونت‌طلبان تبدیل شده است؟

چند وقت پیش، صفحه‌هایی در شبکه اجتماعی اینستاگرام شکل گرفت که افرادی قوی‌هیکل در آن با در دست داشتن سلاح‌های گرم و سرد سعی در تهدید افراد جامعه داشتند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، خبر به همین کوتاهی بود. «یک روحانی در همدان به ضرب گلوله کشته شد.» به همین سادگی و بدون این‌که منصب خاصی داشته باشد! خبری که روز گذشته، تمام رسانه‌ها را پر کرد. بعد از آن خبر رسید که یک نفر به ظن دست داشتن در قتل طلبه‌ای در همدان شناسایی شده است.

رسانه‌ها نوشتند که این فرد در حساب اینستاگرام خود شرح داده که طلبه‌ای را به قتل رسانده و به‌سادگی در این شبکه اجتماعی عکس با سلاح گرم می‌گذارد و کارش تهدید است! ماجرا به همین وحشتناکی است که می‌خوانید، بدون این‌که شخصی پاسخگو باشد یا در منصب خود سعی در کم کردن این تنش‌ها داشته باشد. نکته عجیب، اما این‌که اینستاگرام هم صفحه او را ریپورت نمی‌کند!

داستان یک قتل
چند وقت پیش، صفحه‌هایی در شبکه اجتماعی اینستاگرام شکل گرفت که افرادی قوی‌هیکل در آن با در دست داشتن سلاح‌های گرم و سرد سعی در تهدید افراد جامعه داشتند. آن‌ها به‌سادگی در این رسانه از خود فیلم منتشر می‌کردند و در آن فیلم با اسلحه خود، برای دیگران کری می‌خواندند و فضایی پر از ترس و التهاب را به مردم می‌دادند؛ اتفاقی که بسیار جنجال برانگیز شد و چه در خبرگزاری‌ها و چه در رسانه‌های مکتوب بار‌ها درباره آن نوشتند.

پلیس فتا وارد عمل شد و باندی عظیم و گسترده را منهدم کرد. اما چندی بعد تب آن فروکش کرد و آن‌طور که مشخص است و با سرچی کوتاهی در فضای مجازی و به‌خصوص اینستاگرام، هنوز این افراد وجود دارند. بهروز حاجیلو قاتل سید مصطفی قاسمی ساکن همدان و به گفته برخی از افراد وحید مرادی است که سال گذشته کشته شد؛ این فرد پیش از این عکس‌ها و فیلم‌هایی با انواع سلاح‌های گرم در صفحه اینستاگرامش منتشر کرده بود.

مصطفی قاسمی هم امام جماعت مسجد بود و گاهی به عنوان مسؤول کتابخانه فعالیت می‌کرد. ضارب و مضروب هر دو ساکن یک منطقه از همدان بودند و هنگامی که آقای قاسمی از حوزه علمیه خارج می‌شود، از پشت به ضرب دو گلوله توسط ضارب به قتل می‌رسد و قاتل در اینستاگرام خود به سادگی به قتل اعتراف می‌کند.

ما مردم ترسناک!
بهروز حاجیلو صفحه‌ای در اینستاگرام دارد و عکس‌ها و فیلم‌های خودش را در آن با مردم به اشتراک می‌گذارد. تا اینجای کار هیچ چیز غیرطبیعی نیست، اما وقتی وارد فضای مجازی این فرد می‌شوید، با صحنه‌هایی روبه‌رو می‌شوید که شاید در کشوری مانند ایران طبیعی نباشد و بیشتر شما را یاد تگزاس بیندازد! فرد به‌سادگی با انواع سلاح گرم و سرد عکس منتشر می‌کند، فیلم شلیک‌های خود را به انتشار می‌گذارد، دیگران را تهدید می‌کند و حتی تهدیدهایش را عملی...

این را شاید بتوان از استوری‌هایی که ذخیر کرده، بیشتر متوجه شد. «سکوت کن، اما به وقتش رحم نکن!»، اما ترسناک‌تر از این، نحوه مواجهه ما با افرادی مانند اوست. شاید جالب باشد اگر بدانید پس از این‌که آدرس صفحه او به صورت علنی پخش و اعلام شد، دنبال‌کننده‌های او حدود چهار برابر شدند و این به‌جز داستانی ترسناک، هیچ چیزی نمی‌تواند باشد...

چرا آن‌ها را دنبال می‌کنید؟
به گفته روان‌شناسان، هر انسانی نیاز به ابراز وجود، دیده و تایید شدن توسط دیگران دارد. وقتی جامعه تمایل دارد افراد را فقط به سمت دلخواهش سوق بدهد و غیر آن را محدود می‌کند احساس نادیده گرفته شدن و مهم نبودن را به افراد منتقل می‌کند. در چنین شرایطی بی‌اعتمادی نسبت به قوانین شکل می‌گیرد و افرادی که قانونمند نیستند و ضد‌ارزش‌ها عمل می‌کنند هم به قهرمان تبدیل می‌شوند. ماجرای امثال وحید مرادی و بهروز حاجیلو هم دقیقا همین است.

گنده لات‌های ایران که در حال نمایش ادبیات لاتی و رجزخوانی برای رقبا بودند و به دنبال دیده شدن، ابراز‌ وجود و تشویق مخاطبان و متاسفانه برای مردم افرادی با اعتماد به نفس کاذب و نمایش قدرت که از دید آن‌ها تفریح بدون خطر محسوب می‌شود، جذاب است. فضای مجازی بزرگ‌ترین تفریح مردم ایران است و مردم هم مخاطب هر محتوایی که موجب شادی و هیجان در فضای مجازی است خواهند شد. داستان به همین سادگی، کوتاهی و رقت‌انگیزی است!

پلیس فتا کجاست؟
پلیس فتا، اما کجای داستان بهروز حاجیلو ایستاده است؟ چرا چنین فردی که یک صفحه عمومی در اینستاگرام دارد، تا امروز شناسایی نشده که حالا چنین فاجعه‌ای رخ دهد و یک انسان بی‌گناه کشته شود؟ او که در ویدئوی آخر خود با انواع سلاح گرم قدرتنمایی می‌کند؟ بماند که این همه سلاح گرم و سرد از کجا آمده و چرا این مجرم نباید تحت نظر باشد! اما با تاثیری که او و امثال او بر جامعه می‌گذارند باید چه کرد؟ در این‌باره، اما روز گذشته، سرهنگ فیروز سرخوش نهاد، رئیس پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات فرماندهی انتظامی استان همدان، توضیحاتی ارائه داد و گفت: «طبق بررسی‌های کارشناسان پلیس فتای همدان، قاتل طلبه همدان، سال ۹۶ اقدام به ایجاد یک صفحه در شبکه اجتماعی اینستاگرام کرده بود. این فرد تا هنگام وقوع قتل هیچ‌گونه تصویری مبنی بر برنامه‌ریزی و قصد قتل بر روی صفحه اینستاگرام خود بارگذاری نکرده بود که مورد پیگیری قرار بگیرد، اما متاسفانه برخی رسانه‌ها و جراید با تمرکز بر روی این تصاویر ناآگاهانه آن‌ها را تحلیل کردند.

شک نکنید که کارشناسان این مجموعه فضای مجازی را به صورت دقیق رصد و با عوامل این قبیل اقدام‌های مجرمانه و خرابکارانه با جدیت برخورد می‌کنند.»

پرده آخر
با کمی جدیت و پیگیری صفحه بهروز حاجیلو و دوستان او که حالا به‌سادگی فیلم‌هایی در هواداری از او منتشر می‌کنند، می‌توان رد آن‌ها را زد. پلیس فتا حواسش به همه چیز هست حتی اگر فیلم‌ها و برخی استوری‌های او بعد از قتل به اشتراک گذاشته شده باشد! این سناریوی تکراری فالو کردن این افراد را، اما باید چطور توضیح داد؟ این‌که یک نفر از شکار‌های خود فیلم بگذارد و چند هزار لایک از طرف مردمی نامشخص بگیرد! افرادی که در فضای مجازی، کم هم نیستند و اگر جلویشان گرفته نشود، باز هم شاهد چنین اتفاقات وحشتناکی هستیم.

اتفاقی که در آن یک بی‌گناه کشته و سه فرزند او یتیم می‌شوند، به دلیلی که برای هیچ‌کس روشن نیست، اما حتی پس از این اتفاق هم هواداران قاتل برای او دست و هورا می‌زنند و کل می‌کشند و ما در این جامعه زندگی می‌کنیم ... معمای داستان، اما هنوز حل نشده است. چرا با وجود این‌که افراد بسیاری صفحه مجازی این فرد را ریپورت کردند، صفحه او بسته نشد؟ و حتی بدانید که یک صفحه فیک با نام آن طلبه جوان هم در توییتر تشکیل و راه‌اندازی شد! صفحه‌ای که ماجرا‌ها داشت و دارد.

منبع: روزنامه جام جم

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.