اخیرا در آستانه سالگرد شهادت این روحانی مبارز، بخشی از صحبتهای او با قاضی دادگاه توسط کاربران عربزبان منتشر شده که خواندن آن خالی از لطف نیست.
در متنی که در فضای مجازی در این باره منتشر شده آمده است: سید قاسم شبر در سال ۱۹۷۹ میلادی برای محاکمه به دادگاه منتقل شد. مسلم الجبوری رئیس دادگاه نام او را سوال کرد. وی در پاسخ گفت: من سید قاسم شبر هستم. قاضی به او گفت: تو ایرانی و غریبه وطن هستی، وی پاسخ داد: آیا مسلمان را وطنی خاص است؟ من میدانم که فرزند رسول خدا (ص) هستم و غریبه وطن، «عفلق بن شمیل» (بنیانگذار حزب بعث عراق) و پیروان او هستند.
الجبوری خطاب به سید قاسم گفت: تو مجرمی. وی پاسخ داد: مجرم کسی است که شهروندان و کشور خود را هتک حرمت کرده و آنها را تحویل انگلیسیها و صلیبیها داده است.
قاضی با عتاب به وی گفت: شرم نداری که در نود سالگی با حکومت پیشرفته بعث محاربه میکنی؟ سید قاسم پاسخ داد: این عین عاقبت به خیری است که با امثال شما (کفار) مبارزه کنم.
الجبوری با عصبانیت از مکان خود برخاست و محکم روی میز کوبید و فریاد زد: دادگاه حکم به تیرباران تو داده است. سید شبر لبخندی زد و گفت: چه شب زیبایی! تمام عمر منتظر این بودم که به دست بدترین خلق خدا در راه خدا کشته شوم.
و سپس با خوشحالی شروع به تکرار این جملات کرد: چه شب زیبایی! به خدا شهید میشوم، به خدا این آرزوی من بود که به مانند جدم حسین (ع) باشم.
سید قاسم شبر سپس رو به الجبوری کرد و گفت: شما جزو کسانی هستید که با خدا و رسولش میجنگند، اولیای خدا را میکشند و در زمین فساد میکنند و به یقین، خداوند در کمین شماست.
سید قاسم شبر در شب پانزدهم شعبان ۱۳۹۹ هجری قمری (۱۹۷۹ میلادی) در ۹۱ سالگی تیرباران شد و پیکر او را به خانوادهاش تحویل ندادند و پس از آنکه پنج سال از سن او کم کردند [تا به اعدام یک پیرمرد ضعیف متهم نشوند]تنها به صدور گواهی فوت اکتفا کردند و کسی نمیداند که او کجا مدفون است.
آیة الله شهید سیّد قاسم شبر در سال ۱۳۰۸ هـ. ق. در شهر مقدس نجف دیده به جهان گشود و نه ساله بود که از نعمت پدر محروم شد. در همان سال به خیل حوزویان پیوست و به تحصیل علوم دینى پرداخت.
به خاطر همت بلند، استعداد قوى و تلاش بسیار، خیلى سریع در ردیف بهترین شاگردان آیة الله سیّد ابوالحسن اصفهانى و میرزاى نائینى قرار گرفت و تا چهل سالگى از محضر آن دو بزرگ بهره وافى برد.
آرزو و آرمان او عزت و استقلال مسلمانان، آزادى بیتالمقدس، نابودى اسرائیل غاصب و عینیت یافتن احکام و معارف زندگىساز اسلام بود.
او حرکت اصلاحگرایانه و ایجاد جامعه دینى را از وظایف عالمان راستین مىدانست و حمایت از مصلحان را از مهمترین فرایض دین.
سید قاسم شبر همچنین انقلاب اسلامى ایران را طلیعه قیام مهدى (عج ) مىدانست و حمایت از آن و پیروى از رهبرى آن را به همگان توصیه مى کرد. خود نیز چنین بود: حامى انقلاب اسلامى و پیرو راستین رهبرى آن. پیامهاى تبریک به امام خمینی (ره) و سخنرانیهاى پرشور و روشنگر او برگهاى است از پرونده حمایتهای او.
او ایادى حکومت فاشیست عراق را که از وى مىخواستند از انقلاب اسلامى ایران به این دلیل که غیر عرب رهبرى آن را به عهده دارد روى برتابد به سخره مىگرفت و از مردم مىخواست که در این راه استقامت کنند تا اینکه بالاخره جان عزیزش را در راه حمایت از امام خمینى (ره) و انقلاب اسلامى ایران عاشقانه فدا کرد و شربت شهادت را از دستان پلید شقىترین دشمنان خدا و دین خدا نوشید.
سید قاسم شبر زمانی در پاسخ به یکی از مسؤولان امنیتی که از او پرسید "چرا با دولت بعث مخالفت میکنی، در حالی که این همه مسجد ساخته است، گفت: معاویه هم بسیار مسجد میساخت، در حالی که از منحرفترین حکام تاریخ اسلام بود.
انتهای پیام/