سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

در حاشیه مراسم تجلیل و تقدیر از ایثارگران در روز جانباز مطرح شد؛

داستان زندگی دوباره جانباز دفاع مقدس پس از ۵۲ ساعت ماندن در سردخانه

مراسم تجلیل و تقدیر از ایثارگران در روز جانباز امروز حواشی داشت که می‌توانید در این گزارش بخوانید.

به گزارش خبرنگار حوزه رفاه و تعاون گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، مراسم تجلیل و تقدیر از ایثارگران در روز جانباز قرار بود رأس ساعت ۱۵ در ساختمان مرکزی شهرداری تهران برگزار شود، اما به دلیل دیر رسیدن شهردار تهران این جلسه با تأخیری طولانی با تلاوت آیاتی چند از کلام الله مجید آغاز شد.

در این مراسم ۹۶ نفر از جانبازان شهرداری تهران و گردان فاطمیون شرکت دارند که ۸ نفر از حضار در این مراسم بالای ۷۰ درصد جانباز هستند.

در ادامه برگزاری این مراسم رضا کمالی مدیر کل ایثارگران شهرداری تهران ضمن تبریک این روز گفت: فرصت مناسبی است که طی ۳۰ سال گذشته از جانبازان، ایثارگران در کنار مدافعان حرم حمایت و تجلیل کنیم که آرش وار از مرز‌های کشور دفاع کردند و آرامش را به کشور هدیه کردند.

وی ادامه داد: از شهردار محترم خواهش می‌کنم که آیین نامه‌هایی که هنوز اجرایی نشده‌اند را مانند بکارگیری فرزند جانباز و ایثارگر را اجرایی کنند و از آن‌ها حمایت شود.

در ادامه جانبازان شروع به صحبت و تعریف خاطره‌های خود کردند، یکی از جانبازان از علاقه خود نسبت به حضور در جنوب و سختی این انتقال گفت: در عملیات شرکت می‌کردیم و بعد از چند روز گفتند عملیات خیبر در حال آغاز است که من به اندیمشک رفتم.

وی ادامه داد: ما به لشکر امام حسین (ع) الحاق شدیم و گفتیم صبح ما را بیدار کنید. وقتی بیدار شدم دیدم همه رفتند و من تنها ماندم که پرسیدم همه گفتند بچه‌ها عملیات رفتند و من تنها برای شرکت در عملیات شروع به حرکت کردم که سردار عرب را پیدا کردم و به من گفت اگر شهید شوی به این شکل که پلاک نداری، هیچ اطلاعاتی از تو به خانواده‌ات نخواهد رسید.

وی ادامه داد: من ترسیدم و برگشتم به آمبولانس که به وسیله آن به عقب برگردم، اما هنگامی که رفتم داخل آمبولانس یک خمپاره بر روی آمبولانس فرود آمد که آمبولانس منفجر شد که من تنها توانستم در تاریکی شب تنها در خاک خود را خاموش کنم.

وی ادامه داد: به علت اینکه ۵۲ ساعت در سردخانه بودم جراحت زیاد من موجب شده بود از هوش بروم. من را به عنوان شهید در سردخانه قرار بدهند.

وی ادامه داد: لحظات آخر دوستان و مادرم آمده بودند که جنازه من را تحویل بگیرند. دیدند پلاستیک کشیده شده بر روی من بخار کرده و آنجا فهمیدند که من زنده هستم. من در طول مدت ۵۲ ساعت که در سردخانه بودم این رویا را می‌دیدم که در یک تونل هستم که در این تونل جریان هوایی قرارداشت که می‌خواست من را با خود بکشد، اما من مقاومت می‌کردم. بعد از زنده شدن رویای خود را برای یک محقق دین تعریف کردم که او گفت آن هاله نور شهید‌هایی بودند که در آن حادثه جان باخته بودند و می‌خواستند تو را ببرند.

در حاشیه صحبت‌ها یکی از جانبازان عزیز گفت: تمام ما اینجا جمع شدیم که شهردار از ما تقدیر کند، اما من اینجا می‌گویم که می‌خواهم از شهردار تقدیر کنم.

وی ادامه داد: ما با تهیه یک لوح تقدیر از تمام زحمات شهردار محترم به عنوان یک نهاد برتر تقدیر و تشکر می‌کنیم.

پس از قرائت متن، لوح تقدیر به شهردار محترم تهران تقدیر شد.

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.