بیشتر بخوانید:حیرت آقای مجری از اتفاقی عجیب حین اجرا +فیلم
اینم پاسخ با نمک بازیام.... من وقتایی که میترسم و عصبانی ام میخندم... برعکسه... من میرفتم جنگ دشمنو بی آبرو میکردم با کولی بازیام.... خدا نصیب نکنه.... خوبه داشتم خدارو شکر میکردم، هرچی میخواستم بگم پرید... کلا فارسیم تموم شد... آقای رونقی همکار عزیزم هم همراهی کردن که آروم شم هم کلی بهم همگی با هم خندیدن... برنامه یه روز تازه شنبه تا چهارشنبه صبح زود ساعت ششو نیم تا هشتونیم.»
انتهای پیام/
اقا منم یبار کنار اتوبوس ایستاره بودم ک بیان درو باز کنم بریم داخل.
یباره .بکسو باد کرد.
منو میگی از ترس داشتم غش میکردم ک چیشده .
چنتا هم اون طرف بهم میخندیدن .