سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

نامه حجت الاسلام قرائتی به ائمه جمعه و جماعات

حجت الاسلام محسن قرائتی پیش از فرا رسیدن ماه مبارک رمضان، طی نامه‌ای به ائمه جمعه و جماعات نکاتی مهم مبنی بر اهمیت تدبر در قرآن کریم عنوان کرد.

به گزارش حوزه قرآن و عترت  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان،حجت الاسلام محسن قرائتی پیش از فرا رسیدن ماه مبارک رمضان، طی نامه‌ای به ائمه جمعه و جماعات نکاتی مهم مبنی بر اهمیت تدبر در قرآن کریم عنوان کرد.

به گزارش روابط عمومی ستاد اقامه نماز کشور؛ متن نامه به شرح زیر است؛

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین، اللهم صل علی محمد و ال محمد

نامه‌ای قبل از رمضان برای ائمه جمعه و جماعات

سلام علیکم

با حذف مقدمات چند نکته در مورد رمضان و قرآن:

۱- اهمیت رمضان بیش‌تر به خاطر نزول قرآن است (و در مرحله بعد به خاطر روزه گرفتن) «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن» و نفرمود: «شهر رمضان الذی کتب علیکم الصیام»

۲- ماشین‌های هواگرفته را در سراشیبی هل می‌دهند تا روشن شود. سراشیبی قرآن ماه رمضان است که باید چراغ تفسیر در همه جا روشن شود.

۳- به ما سفارش شده است که هرگاه فتنه‌ها چون شب تاریک شما را دربرگرفت، راه نجات قرآن است. «فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَیْکُمُ الْفِتَنُ کَقِطَعِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیْکُمْ بِالْقُرْآن‌» (کافی، ج ‏۲، ص ۵۹۹)

۴- در رمضان جلسات تلاوت قرآن در صدا و سیما فضای جامعه را برای تفسیر آماده می‌کند.

۵- برخلاف تصور برخی که تفسیر و تدبر را مستحب می‌دانند به نظر می‌رسد که تفسیر واجب است زیرا خداوند نسبت به کار مستحب توبیخ مکرر نمی‌کند، درباره قرآن یک‌جا می‌فرماید: «أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآن» و پشت سر آن می‌فرماید: «أَمْ عَلی‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها» (محمد، ۲۴)

۶- گاهی در برنامه‌های حوزه و دانشگاه دیده می‌شود که به آیه «خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّه» (مریم، ۱۲) عمل نشده است و دروس دیگر بسیار جدی‌تر از تدبر در قرآن است. تا آنجا که در شب قدر که شب نزول قرآن است در بسیاری از مساجد خود قرآن سهمی ندارد و سهم دعای جوشن کبیر، افتتاح، ابوحمزه، سخنرانی، مداحی، سینه‌زنی و مراسم قرآن به سرگرفتن بسیار بیش‌تر از خود قرآن است.

۷- قرآن می‌فرماید: سوالات شما را من پاسخ می‌دهم، «آیاتٌ لِلسَّائِلِین‏» (یوسف، ۷) بیماری‌های روحی شما را من شفا می‌دهم «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاء» (اسراء، ۸۲)

۸- با اینکه پیغمبر اسلام از مظلومیت اهل بیت و شهادت دخترش و امامان معصوم خبر داشت، ولی به گفته قرآن در قیامت نوک شکایت به سمت مهجوریت قرآن است، (نه مظلومیت اهل‌بیت) «وَ قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً» (فرقان، ۳۰)

با یک نگاه به همین آیه نکاتی استفاده می‌شود از جمله:

الف) با اینکه شکایت در آینده و قیامت است، ولی قرآن می‌فرماید: «وَ قالَ الرَّسُولُ» و این به خاطر آن است که آینده قطعی به منزله گذشته است.

ب) شاکی پیغمبری است که رحمه للعالمین است.

ج) محل تشکیل دادگاه، در قیامت و در حضور خداست.

د) کلمه اتخاذ در آیه نشان آن است که افراد با علم و عمد قرآن را رها کرده‌اند. (نه با غفلت و سهو)

ه) کلمه مهجور غیر از متروک است. زیرا به معنای تردکردن و ترک کردن با تحقیر است.

۹- تلاوت ارزش دارد ولی مهم‌تر از آن فهمیدن قرآن است. قرآن می‌فرماید: در حال مستی به سراغ نماز نروید تا بدانید که چه می‌گوئید «حَتَّی تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ»

۱۰- بعضی می‌گویند فهم قرآن فقط مخصوص اهل بیت است ولی قرآن این سخن را رد می‌کند و می‌فرماید: به کفار هم اگر مهلت تحقیق خواستند، مهلت دهید تا حرف خدا را بشنوند «حتی یسمع کلام الله» و ناگفته پیداست که شنیدن به معنای فهمیدن است. آری اهل بیت علیهم‌السلام مطالبی می‌فهمند که افراد عادی آن را نمی‌فهمند. مثل غواصی که از دریا جواهراتی خارج می‌کند که افراد عادی قدرت آن را ندارند ولی نباید گفت که استفاده از دریا مخصوص غواصان است. بلکه هر کس می‌تواند از دریا بهره‌ای ببرد، مثلاً با نگاه به دریا، شنا، ماهیگیری، حمل و نقل و امثال آن.

۱۱- قرآن می‌فرماید که پیامبر در سخنرانی‌ها باید آیات نازل‌شده را به مردم بگوید. «لتبین للناس ما نزل الیهم» ولی در بعضی از سخنرانی‌ها شعر و تاریخ و داستان و نقل رؤیا و خواب و تحلیل‌های حزبی و سیاسی و… به مراتب از بیان کلام خالق بیش‌تر است.

۱۲- ناگفته پیداست که در کنار قرآن، باید از روایات معتبر غافل نشویم.

۱۳- قرآن هم کتاب موعظه و تذکر است، «فذکر بالقرآن من یخاف وعید» هم داستان‌های واقعی و یافتنی دارد (نه داستان‌های خیالی و بافتنی) «احسن القصص» هم استدلال است، هم تاریخ است، هم رشد و هم نکته‌آموز است!

در سوره یوسف حدود ۱۴۰۰ نکته اخلاقی، اجتماعی، حکومتی، مدیریتی، خانوادگی و… مشاهده می‌شود. البته آنچه مهم است، چگونگی عرضه تفسیر به جامعه و مردم است.

گوشه‌ای از راه طی‌شده‌ای که نتیجه داده است را خدمت شما تقدیم می‌کنم:

الف) از قرآن آیاتی انتخاب شود که مخاطب آن حضور داشته باشد. مثلاً برای جمعی که هنوز ازدواج نکرده‌اند، تفسیر آیات طلاق جاذبه نخواهد داشت.

ب) برای زمانی که در منطقه جنگی نیست تفسیر آیات جهاد به خصوص برای نسل نو و خانم‌ها و سالمندان کم‌جاذبه خواهد بود.

ج) اگر زمان گفتن تفسیر کوتاه باشد، جاذبه بیش‌تری خواهد داشت.

د) اگر به جای شأن‌نزول‌های قرآن سعی شود از زمان خود، شأن نزولی بیان کنیم، جاذبه بیش‌تری خواهد داشت.

مثلاً از آیه «لایلاف قریش» که شأن نزولش درباره قریش و سفر زمستانی و تابستانی آنان بود، به سراغ زمان خود برویم که ما هم باید در هوای سرد و گرم به جای اینکه کار را تعطیل کنیم، مکان خود را تغییر دهیم. بسیارند کسانی که امکان هجرت و سفر از نقاط گرمسیر به سردسیر برایشان مشکل نیست. مثل اینکه از خوزستان داغ به همدان خنک سفر کنند ولی کار علمی خود را تعطیل نکنند.

ه) هم‌چنین اگر سعی کنیم از آیات قرآن قانون و اصول کلی استخراج کنیم، جاذبه بیش‌تری خواهد داشت.

به یک نمونه توجه شود:

حضرت ابراهیم به فامیل خود گفت: این بت‌ها چیست که می‌پرستید؟ «إِذْ قالَ لِأَبِیهِ وَ قَوْمِهِ ما هذِهِ التَّماثِیلُ»

با نگاه ابتدایی شخصی از بستگان خود سوال می‌کند که بت‌پرستی چیست؟ اما از این جمله ساده می‌توان اصولی را برای همیشه و همه‌جا کشف و استخراج کرد از جمله:

در اصلاح و ارشاد و امر به معروف سن شرط نیست. (ابراهیم علیه‌السلام با سن کم بزرگان فامیل را ارشاد کرد)

در اصلاح و ارشاد و امر به معروف آمار شرط نیست. (ابراهیم علیه‌السلام یک تنه دعوت خود را شروع کرد)

در اصلاح و ارشاد و امر به معروف اول از اطرافیان خود شروع کنیم. (ابراهیم علیه‌السلام اول از بستگان خود شروع کرد. همانگونه که قرآن می‌فرماید: «و انذر عشیرتک الاقربین»)

در اصلاح و ارشاد و امر به معروف اولویت را در نظر بگیریم. (ابراهیم علیه‌السلام از شرک شروع کرد که قرآن می‌فرماید: «ان الشرک لظلم عظیم» و باقی خلاف‌ها را به مراحل دیگر واگذار کرد)

آری این آیه در ظاهر مسأله‌ای شخصی، جزئی، فردی و خانوادگی است. اما با توجه به این اصول آیه برای همه‌ی زمان‌ها و مکان‌ها قابل طرح است.

نمونه‌ای دیگر!

همه می‌دانیم و قرآن گواهی می‌دهد که پیامبر اسلام ص پدر و مادر خودش را در کودکی از دست داده است. ولی قرآن خطاب به او می‌گوید: «إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا کَرِیماً» (اسراء، ۲۳) ای پیامبر! اگر یکی از آن دو (والدین) یا هر دو نزد تو به پیری رسیدند، به آنان «اف» مگو و آنان را از خود مران و با آنان سنجیده و بزرگوارانه سخن بگو.

در این آیه خداوند سخن از سالمندشدن والدینی دارد که پیامبر از داشتن آن‌ها محروم بود. از این آیه و امثال آن معلوم می‌شود ما باید غیر از ظاهر آیات، به مراد و منظور آیات نیز توجه کنیم. در ظاهر آیه با شخص پیامبر کار دارد، در حالی که شخص پیامبر پدر و مادر سالمند ندارد. بنابراین ما باید به قرینه تاریخ قطعی هدف آیه را مردم بدانیم گرچه در ظاهر خطاب به شخص پیغمبر است.

و) اگر آیه‌ای که در چند دقیقه تفسیر می‌شود با صوت خوب قرائت شود و یا با خط خوب روی تابلویی نوشته شود، به جاذبه آن افزوده خواهد شد.

ز) تفسیر باید کاربردی باشد، مشکل مردم را حل کند، سوال مردم را پاسخ بگوید و گره از شبهه‌ای باز کند و از نقل اقوال مختلف و احتمالات گوناگون دوری کنیم و مثل مادری باشیم که غذاهای مختلف می‌خورد، ولی آنچه به کودکش می‌دهد، شیر است. آری مانعی ندارد که مفسر اقوال و احتمالات را ببیند ولی آنچه برای مردم می‌گوید ساده باشد، نه سست! عملی باشد، نه فقط نظری! قابل نقل باشد، نه یک بار مصرف! یعنی آنگونه آیه را تفسیر کنیم که مخاطب ما بتواند برای دیگری بازگو کند. به گونه‌ای تفسیر بگوییم که عوام بفهمد و خواص بپسندد. تفسیری بگوییم که همچون مغز بادام پای درخت مصرف شود و هم بتوان آن را به دورترین نقاط صادر کرد. گاهی بعضی تفسیرها عوام می‌فهمد ولی خواص به آن اعتراض دارد و بعضی را خواص می‌پسندد ولی عوام نمی‌فهمد و گاهی در جلسه تفسیر را می‌فهمد ولی چنان گسترده و مفصل است که نمی‌توان آن را از مسجد به خانه و برای اهل خانه بازگو کرد.

به هر حال باید برای تفسیر قرآن نهضتی به راه بیفتد. همانگونه که بحمدالله برای تلاوت و مسابقات قرآنی حرکت‌های خوبی شده است. ریشه این نهضت خود قرآن است که درباره کتب آسمانی کلمه اقامه را به کار برده است. و کلمه اقامه در مورد دین، نماز و عدالت و کتب آسمانی به کار رفته است. (اقیموا الدین، اقیمو الوزن، اقیموا الصلاه، اقاموا التوراه و الانجیل و ما انزل)

نکته مهم آن است که اگر کسی بالاترین مدرک حوزه و دانشگاه را داشته باشد، ولی کتاب آسمانی را به پاندارد، از طرف خداوند لقب پوچی دریافت می‌کند. (یا اهل الکتاب لستم علی شیء حتی تقیموا التوراه و الانجیل و ما انزل)

راستی اگر بخواهیم به سفارشات پیامبر ص عمل کنیم که فرمود: قرآن و اهل بیت هرگز از هم جدا نمی‌شوند، باید به تعداد مجالس عزاداری امام حسین علیه‌السلام جلسات قرآن باشد. اما اگر در منطقه‌ای ده‌ها و صدها جلسه سوگواری یا مداحی و جشن و سرور برای اهل بیت بود (که باید باشد) ولی جلسات قرآن و تفسیر نبود، باید به خود بیاییم که این جدایی برای چیست؟ با اینکه پیامبر فرمود قرآن و اهل بیت با هم هستند.

اگر می‌خوانیم که سر بریده امام حسین علیه‌السلام روی نی قرآن خواند باید دریافت کنیم که امام پیام می‌دهد که سرم از تنم جدا شد ولی از قرآن جدا نشد.

اگر در روایات می‌خوانیم که زمانی که حضرت مهدی علیه‌السلام ظهور می‌کند دستور می‌دهد که در همه جا خیمه نماز برپا و قرآن تلاوت و تدبر و به آن عمل شود. (البته خیمه نماز نشانه سادگی جلسات قرآن است وگرنه می‌فرمود ساختمان‌هایی برای قرآن ساخته شود) امروز صدها ساختمان به نام قرآن مجلل ساخته شده ولی آموزش و تدبر و عمل بسیار کم است.

اگر هر امام جمعه‌ای از روحانیون فاضل و خوش‌بیان قبل از رمضان دعوتی به جا آورند، و آنان را توجیه و تشویق کنند، ان‌شاء‌الله در رمضانی که در پیش داریم خواهیم توانست گامی در مهجوریت‌زدایی از قرآن برداریم که امام رضا علیه‌السلام فرمود قرائت قرآن در نماز قرار داده شد تا قرآن از مهجوریت بیرون بیاید. «فَلِمَ أُمِرُوا بِالْقِرَاءَهِ فِی الصَّلَاهِ قِیلَ لِئَلَّا یَکُونَ الْقِرَاءَهُ مَهْجُورا» (عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج ‏۲، ص ۱۰۷)

خداوندا آنچه غفلت و تقصیر و قصور نسبت به دین، پیغمبر و اهل بیت و قرآن و امت از ما سرزده است، ببخش و توفیق جبران مرحمت بفرما و قرآن را نزد ما مهجور و پیامبر را شاکی ما در قیامت قرار نده.

پروردگارا اگر تاکنون استفاده ما از قرآن برای سرگرفتن در شب قدر، استخاره، سوگند به قرآن، چاپ‌های مجلل، و کاشی‌کاری لب بام، با خط‌های در هم‌پیچیده و ناخوانا و یا برای منزل نو، و بالای سر مسافرگرفتن و… که البته همه این‌ها نوعی تکریم و تمجید و تبرک و به جا است، گامی فراتر برداریم و مسأله قرآن را در همه شاخه‌ها به کار ببریم و برای هر رشته‌ی دانشگاهی تفسیری که مناسب آن رشته است، در اختیار بگذاریم. همانگونه که در برخی از رشته‌ها این کار آغاز شده و بیش از ۲۰۰۰ نکته حقوقی از قرآن و روایات استخراج و در اختیار قرار گرفت. برای بسیاری از رشته‌های که دانشجویان فراوانی دارند این آرزو با داشتن این همه عالم و امام جمعه و مدرس و اساتید فرهیخته دانشگاهی آرزوی دوری نیست. نیاز به علم و سلامتی و توفیق و امدادهای الهی و همکاری یکدیگر است.

«والسلام»

محسن قرائتی

انتهای پیام/

 

برچسب ها: قرآن ، احادیث
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.