ابراهیمی افزود: وقتی به دوران رضا شاه میرسیم اولین اقدام را دولت رضا شاه در موضوع نفت انجام داد که بدلیل نقض قرارداد رسمی، از سوی طرف بریتانیایی مغایر با برخی قوانین حقوق بین المللی شناخته شد؛ شکایتی به جامعه ملل فرستادند که به پیشنهاد مخبر تحقیق منتخب شورای جامعه ملل، به حل و فصل مسالمت آمیز و مذاکرۀ مستقیم طرفین برای انعقاد قرارداد جدیدی منجر شد.
این استاد دانشگاه گفت: رضا شاه برای تأمین بودجه کشور نیازمند افزایش پرداختی دولت انگلیس بابت نفت بود و به همین خاطر قرارداد دارسی را لغو کرد؛ مجموع اتفاقاتی رخ داد که موجب شد در زمان دولت پهلوی اول قرارداد ۱۹۳۳ بسته شود.
وی با اشاره به ملی شدن صنعت نفت گفت: ساختار اصلی جریان ملی شدن صنعت نفت بر بنیان مشروطیت استوار بود؛ با این حال اختلاف نیروهای سیاسی زیاد بود. حزب توده در آن زمان از موازنه مثبت حرف میزد در حالی که موازنه منفی از سوی مصدق مطرح شد. قبل از مشروطه برای مثال امتیاز تأسیس بانک شاهنشاهی را به انگلیسیها دادیم و در مقابل مجبور بودیم امتیاز بانک استقراضی به روسیه بدهیم مصدق هم در ادامه همان مشروطه صحبت از موازنه منفی میکند. مصدق معتقد بود که ما نه تنها نباید امتیاز نفت شمال را به شورویها بدهیم بلکه صنایع نفتمان در جنوب کشور هم باید ملی شود.
استاد دانشگاه تهران با اشاره به اینکه در دهۀ بیست اهمیت نفت برای همه مشخص شده بود، افزود: ایرانیها در زمان مصدق دیگر به قرارداد ۱۹۳۳ راضی نبودند؛ لذا موضوع ملی شدن صنعت نفت مطرح میشود؛ ملت ایران میدانستند که نفت بدلایل شرایط جهانی اهمیت زیادی پیدا کرده است، اما نخست وزیری مانند رزمآرا معتقد بود برای ایرانیها زود است که اداره صنایع نفت کشورشان را خودشان به عهده بگیرند.
وی با بیان اینکه مصدق برای برخی از هموطنان مثل یک بت درآمده است، گفت: معمولاً امروزه انتقاد کردن از مصدق و ملی شدن صنعت نفت سخت است. اگر ما همه متغیرهایی را که در موضوع نفت اثرگذار است کنار هم جمع کنیم؛ اگر به عواملی همچون ظرفیت و خواستههای اجتماعی، نیروهای بینالمللی و دولتهای خارجی توجه کنیم، میبینیم حرف رزمآرا مبنی بر عدم توانایی کشور برای کنترل و اداره امور نفت کشور هرچند خالی از اشکال نیست، ولی قابل تأمل است؛ در واقع ملی شدن صنعت نفت با ترور رزمآرا شروع میشود و با کودتا هم به پایان میرسد.
وی با اشاره به اینکه مصدق پیشنهادهایی را که دول غربی برای پیشبرد ملی شدن صنعت نفت ایران ضمن پذیرفتن اصل آن مطرح کرده بودند، نپذیرفت، گفت: بانک جهانی وساطت میکند تا موقتّأ سود حاصل از فروش نفت ایران به طور عادلانهای در حدود ۵۰، ۵۰ درصدی بین دو کشور ایران و انگلیس تقسیم شود این طرح این مزیت را داشت که اولاً نفت ایران به فروش میرسید؛ در ثانی ملی شدن صنعت نفت با یک شیب آرام تحقق مییافت.
ابراهیمی با بیان اینکه مصدق در عمل پیشنهادات خارجی را قبول نمیکند، افزود: دلایل متعددی برای پافشاری مصدق بر روی خواسته خود وجود دارد؛ اختلافات داخلی یکی از این دلایل است؛ یاران سابق مصدق از آیتالله کاشانی تا بقایی و کسانی که به مصدق کمک کرده بودند؛ دیگر با مصدق هم عقیده نبودند. سیاستمدارانی که حضور داشتند به نوعی با مصدق دچار اختلاف شدند و مصدق از ترس اینکه به خیانت علیه ملی شدن صنعت نفت متهم شود و نیز تحت تأثیر برخی مشاورانش ناچار میگردد هرگونه پیشنهاد خارجی را رد کند.
این کارشناس مسائل سیاسی افزود: در واقع به نظر میرسد مصدق برای جلوگیری از بدنامی تا انتهای ملی شدن صنعت نفت و کودتای ۲۸ مرداد حرکت کرد. روحیه مصدق هم طوری است که میخواهد به صورت یک قهرمان از صحنه خارج شود.
ابراهیمی با بیان اینکه یک سیاستمدار باید در مواقعی از خود نرمش نشان دهد، اظهار کرد: مصدق اگر میتوانست با اعلام ملی شدن صنعت نفت، قرارداد کوتاه مدت ۵۰، ۵۰ درصدی را برای یک دوره کوتاه امضا کند، دیگر کودتای ۲۸ مرداد رخ نمیداد؛ کما اینکه بعد از کودتا هم کنسرسیوم نفتی توسط دولت کودتا چیزی مشابه خواسته انگلیسیها را عملیاتی کرد.
انتهای پیام/