به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از یزد؛ خیلی از ستارگان فوتبال ایران، فوتبال یزد را با نام مجید نماینده شناخته اند؛ بازیکنی سریع، ریزنقش و البته باهوش که در اواسط دهه‌ی هفتاد در کنار ستاره‌های فوتبال ایران مثل مهدوی کیا، آقاجانیان، هاشمیان، نکونام، نیکبخت واحدی و... در سپاهان، پاس تهران و تیم ملی توپ زد، اما به همان سرعت ستاره شدن، از آن نسل طلایی دور شد.
آخرین خبری که اهالی فوتبال از مجید نماینده داشته اند شاید مربوط به همان سال‌های میانی دهه‌ی هفتاد باشد ولی ما بعد از نزدیک به ٢٠سال سکوت این دفاع یزدی، بالاخره توانستیم به سختی نماینده را راضی به مصاحبه کنیم که متن مصاحبه را در زیر می‌خوانید.
سین: خودتون رو معرفی کنید؟
جیم: مجید نماینده هستم٣٩ساله و بچه‌ی محله‌ی سر دوراه یزد.
لیسانس تربیت بدنی دارم و درحال حاضر معلم ورزش هستم.
همینطور سرمربی تیم امید نوین فولاد یزد هستم.
سین: فوتبال را از کجا شروع کردید؟
جیم: از زمین‌های خاکی یزد ولی بیشتر، زمین خاکی محله‌ی سردوراه پاتوقم بود.
به طورحرفه‌ای هم از نوجوانان یزدباف فوتبالم را شروع کردم.
سین: تیم یزدباف در یزد زبانزد بود درسته؟
جیم: بله، تا زمانی که من بودم همیشه قهرمان یزد بودیم... البته من مقطعی بازیکن شادریس یزد هم بودم.
سین: بعد از تیم شادیس هم رفتین اصفهان!
جیم: درسته... سال١٣٧٥ بود که مربیان تیم سپاهان اصفهان من را پسندیدند و در پست دفاع چپ در تیم‌های سپاهان و پلی اکریل اصفهان بازی کردم.
سین: اما خیلی‌ها مجید نماینده رو از زمان حضورش در تیم پاس تهران به خاطر دارند!
جیم: دقیقا؛ بازی‌های خوب من در تیم‌های اصفهانی، تیم خوبی مثل پاس تهران را که چند سال قبل‌تر قهرمان آسیا شده بود را مجاب کرد که من را جذب کند.
بازی در تیم بزرگسالان پارس، همزمان بازی در تیم ملی جوانان سال ١٣٧٧ را برای من رویایی کرد.
سین: راستی داستان پیراهن تیم ملی بر تن مجید نماینده از کی شروع شد؟
جیم: از سال١٣٧٣شروع شد که به تیم ملی نوجوانان دعوت شدم و تا چند سال بعد در رده‌های سنی بالاتر برای تیم ملی کشورم بازی کردم.
سین: چی شد که پاتون به تیم ملی باز شد؟
جیم: به یاد دارم که آن زمان آقای دینور زاده سرمربی تیم ملی نوجوانان بودند ایشان به یزد آمدن و بازی‌های من را دیدند و به تیم ملی دعوت کردند.
سین: شنیدیم که مورد توجه پرسپولیس هم قرار گرفته بودید؟
جیم: البته.. سال٧٣برای پیشرفت خودم تصمیم گرفتم به تیمی از خارج یزد بروم که آن موقع از تهران تیم‌های فتح و پرسپولیس به من پیشنهاد دادند ولی، چون خوابگاه به من تعلق نمی‌گرفت به تیم سپاهان رفتم.
سین: در اصفهان زندگی زندگیتون چگونه پیش رفت؟
جیم: یه زندگی ساده خوابگاهی و دور از خانواده که برای مرد شدن و البته حرفه‌ای شدن لازم بود.
سین: فوتبال بازی کردن در تیم بزرگ سپاهان چه حسی داشت؟
جیم: برای من عالی بود...در رده‌های سنی جوانان و امید که بازیکن فیکس سپاهان بودم با بزرگسالان تیم سپاهان هم تمرین میکردم.
سین: چی شد که رفتید پلی اکریل؟
جیم: مربی بزرگی مثل فیروز کریمی بازی من را پسندیده بود، همین!
همین کافی نیست؟!
سین: البته؟! راستی بازی زیر نظر مربی که پاس رو قهرمان آسیا کرده بود اثری هم داشت؟
جیم: بله؛ یادم هست آمادگی بالای آن روزهای من باعث دعوت من به تیم ملی شد و در قطر من در شرایطی که تیم ما ده نفره بود توانستم دروازه‌ی قطر را در لحظات پایانی باز کنم و بازی را ٢ - ١بردیم.
سین: آن موقع که مجید نماینده در اوج بود وضعیت فوتبال یزد چگونه بود؟
جیم: فوتبال ساختار و هدف می خواهد که فوتبال یزد از زمانی که من به یاد دارم فاقد ساختار و هدف بوده است؛ گاهی تیم داشیم ولی خیلی محدود و مقطعی!
سین: دقیقا مثل تیم شهید قندی...
جیم: بله ولی شهید قندی یکی از آن تیم‌های بدون هدف فوتبال یزد بود که در عرض سه سال از مسابقات زیر گروه کشوری به لیگ برتر رسید ولی، چون هدف نداشت وقتی به لیگ یک سقوط کرد به تربیت بدنی واگذار شد و به تربیت تغییر نام پیدا کرد.
تربیت، سنگ آهن، استقامت، کاشی و یزد تایر نمونه تیم‌هایی هستند که بدون ساختار مشخص به فوتبال آمدند و زود هم محو شدند!
سین: داروی درمان کننده فوتبال یزد چی میتونه باشه؟
جیم: کارشناس نیستم ولی به عنوان یک هوادار، یزد ما پر از استعداد است، اما نتوانستیم، چون فرهنگ ورزشی ما متاسفانه کم رمق است که البته بهتر شده ولی تا حد ایده آل خود فاصله دارد.
فکر میکنم نگرش ما یزدی‌ها به فوتبال مشکل دارد؛ فوتبال را صنعت نمی بینیم!
سین:می توانیم در یزد تیم بزرگسالان داشته باشیم؟
جیم: بعید میدونم! چون هدف نداریم!
ولی ما تو رده‌های سنی پایه با همین بچه‌های بومی یزدی نشان دادیم استعداد داریم ولی همه چیز استعداد نیست.
سین: آینده فوتبال یزد روشن است؟
جیم: اگه از تیم فوتبال ساحلی گلساپوش الگو بگیریم بله روشنه در غیر این صورت نه!
سین: برگردیم به موضوع خودمون؛ چرا مجید نماینده با آن همه استعداد یک دفعه از کانون توجهات دور شد؟
جیم: چند دلیل داشت که مهمترین آن دیسک کمرم بود که ناشی از سبک تمریناتم بود!
دیسک مورد حادی نبود شاید با یک استراحت مقطعی بهبود می‌یافت ولی مقصر من بودم که بی جهت تمرینات پر فشارم را ادامه دادم.
سین: کمرتون رو عمل نکردین؟
جیم: چرا زمانی که در پاس بودم عمل کردم ولی بعد از عمل معافیت سربازیم را گرفتم و به یزد بازگشتم! ...یه بازگشت رو به عقب!
تا سال١٣٨٥در یزد و تیم شهید قندی به فوتبالم ادامه دادم و بعد از آن از فوتبال یک جورهایی خداحافظی کردم.
سین: بعد رفتین سراغ مربی گری؟
جیم: بله... از رده‌ی سنی١٢ ساله‌های فولاد کارم را آغاز کردم و بعد رده‌های سنی دیگر فولاد یزد را تجربه کردم تا به امسال که سرمربی امید‌های نوین فولاد شدم و با این تیم تا یک قدمی صعود به لیگ برتر رسیدیم ولی خب نشد!
سین: مجید نماینده به عقب برگرده کدام کار را نمی کرد؟
جیم: خیلی شیطون و بی تجربه بودم! به عقب برگردم شیطنتم رو حذف میکردم (خنده)
البته تحصیل را هم فراموش نمی کردم!
سین: راستی یک سوال فرق فوتبال یزد با اصفهان و تهران در چیه که خودتون از نزدیک لمسش کردید؟
جیم: یزد به شهر قنات و قنوت و قناعت معروف است... البته این قناعت کار بودن در فوتبال برای ما مشکل ایجاد کرده؛ از من مجید نماینده تا... همه‌ی ما تا به اولین جایی که می رسیم زود قانع می شیم!
سین: عجب دیدگاهی! هدفتون در فوتبال چیه؟
جیم:خیلی پله پله می خواهم پیشرفت کنم!
سین: قبل از خداحافظی چند کلمه رو میگم و شما تک کلمه‌ای جواب بدید.
سین: بهترین هم تیمی؟
جیم: مجاهد خضیراوی
سین: قطر؟
جیم: گلزنی
سین: بهترین رفیق؟
جیم: منصور کاشی زاده
سین: هادی عدالتخواه؟
جیم: دوست و راهنما
سین: عباس کلانتری؟
جیم: مرد همه فن حریف
سین: یزد؟
جیم: نظری ندارم
سین: پاس تهران؟
جیم: منتخب ایران
سین: نیکبخت؟
جیم: هم اتاقی
سین: استقلال؟
جیم: حسرت
سین: شهید قندی؟
جیم: اوج فوتبال یزد
سین: عشق؟
جیم: مادرم
سین: همسر؟
جیم: همدم
گفت و گو و تنظیم: علی صبور
انتهای پیام/ غ