متن این پست به شرح زیر است:
دوستان سلام
۲۵ اسفند روز بزرگداشت پروین اعتصامی گرامی باد
ابیاتی از شعر زیبای لطف حق که از کودکی آن را بیاد دارم تقدیم میکنم
ما بخوانیم، ار چه ما را رد کنند
عیب پوشیها کنیم، ار بد کنند
کشتئی زاسیب موجی هولناک
رفت وقتی سوی غرقاب هلاک
طاقتی در لنگر و سکان نماند
قوتی در دست کشتیبان نماند
هر چه بود از مال و مردم، آب برد
زان گروه رفته، طفلی ماند خرد
طفل مسکین، چون کبوتر پر گرفت
بحر را، چون دامن مادر گرفت
بحر را گفتم دگر طوفان مکن
این بنای شوق را، ویران مکن
در میان مستمندان، فرق نیست
این غریق خرد، بهر غرق نیست
صخره را گفتم، مکن با او ستیز
قطره را گفتم، بدان جانب مریز
تیرگیها را نمودم روشنی
ترسها را جمله کردم ایمنی
وارهاندیم آن غریق بینوا
تا رهید از مرگ، شد صید هوی
آخر، آن نور تجلی دود شد
آن یتیم بیگنه، نمرود شد
کردمش با مهربانیها بزرگ
شد بزرگ و تیره دلتر شد ز. گرگ
خواست تا لاف خداوندی زند
برج و باروی خدا را بشکند
رأی بد زد، گشت پست و تیره رأی
سرکشی کرد و فکندیمش ز. پای
پشهای را حکم فرمودم که خیز
خاکش اندر دیدهٔ خودبین بریز
ما که دشمن را چنین میپروریم
دوستان را از نظر، چون میبریم
آنکه با نمرود، این احسان کند
ظلم، کی با موسی عمران کند
انتهای پیام/