به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از اراک،ایرانی ها، نوروز را در آغاز سال و آغاز گردش طبیعت، جشن میگیرند و معتقدند که سالی دیگر گذشته و باید کهنگیها را به سال کهنه واگذار کرد. مردم استان مرکزی نیز با رسوم و آیینهای متنوعی به استقبال نوروز و آغاز بهار میروند.
مراسم عید نوروز در استان مرکزی نیز مانند تمام نقاط ایران با خانه تکانی و تدارکات سفره هفت سین آغاز میشود.گذاشتن گلهای خوشبو در فضای خانه، زیارت اهل قبور و شهدا در آخرین پنجشنبه و شب جمعه سال، دادن خیرات و روشن کردن شمع و چراغ از آیینهای تاریخی این منطقه است.
مردم شهرستان اراک در آخرین جمعه سال به قبرستان ها رفته و سپس به دیدار کسانی که به تازگی عزیزی را از دست دادهاند میروند و با خود گلاب، خرما و حلوا میبرند.جنب و جوش برای تهیه لباس نو، خرید آجیل و شیرینی، چیدن سفره هفتسین و کنار گذاشتن کمک برای فقرا و ایتام هنگام تحویل سال نو از دیگر سنتهای رایج در استان مرکزی است.
در استان مرکزی، به هنگام تحویل سال همه افراد خانواده در منزل بزرگ فامیل یعنی پدر یا پدربزرگ خود جمع میشوند، دور سفره هفتسین مینشینند، قرآن میخوانند و گاه به حافظ نیز تفال میزنند.
در سفره هفت سین انواع خوراکیها مانند شیرینی، تخمه، نقل، کشمش، انواع میوهها و آیینه، قرآن و چراغ نفتی وجود دارد.در این مراسم، چراغ نفتی باید آنقدر روشن بماند تا با تمام شدن سوخت، خود به خود خاموش شود و نانی که بر سر سفره هفتسین به عنوان برکت در سال جدید گذاشته شده پس از تحویل سال بین افراد خانواده تقسیم و تناول میشود.
پس از تحویل سال، کوچکترها دست بزرگترها را بوسیده، همه با هم روبوسی میکنند و عید را به یکدیگر تبریک میگویند. سپس بزرگ خانواده به هر یک از حاضران سکهای به عنوان دشت و یا ۲ عدد تخم مرغ و یک جفت جوراب و یا یادگاری معنوی هدیه میدهد.
پختن رشته پلو در شب عید و همچنین سبزی پلو با ماهی در بین خانوادههای استان مرکزی بسیار مرسوم است. مردم استان مرکزی، خوردن رشته پلو در شب عید و سیزده بدر را نشانهای از پیوستگی رشته زندگی و محبت میدانند.
در گذشته به جای سفره هفتسین، در موقع تحویل سال سینی بزرگی موسوم به مجمع که حاوی تنقلاتی، چون فندق، پسته، شیرینی، سبزی، تخم مرغ رنگ شده، کشمش، نخودچی، گردو، انجیر خشک و آیینه و قرآن بود آماده میشد که قبل از تحویل سال بزرگترهای فامیل با خواندن قرآن و دعا سلامتی و شادی را برای ایام پیش رو از خدای منان آرزو داشتند.
بعضی مردم اراک معتقدند که هنگام تحویل سال دعاها مستجاب میشوند و انسانها هر تصمیمی بگیرند میتوانند آن را اجرا کنند. بعضیها به تنگ ماهی نگاه میکنند و اعتقاد دارند ماهیها در این موقع رو به قبله میایستند و تکان نمیخورند.دید و بازدیدهای عید از صبح روز اول آغاز میشود. ابتدا کوچکترهای فامیل به دیدن بزرگان میروند و ریش سفیدها در خانه میمانند تا دیگران به دیدار و عیدی شان بیایند.
برخی از اراکیها رسم داشتند که صبح روز عید به دیدار سادات و یا مراجع و روحانیون مشهور شهر رفته و از ایشان سکهای دریافت میکردند و معمولاً این سکه را تا پایان سال خرج نمیکردند و آن را به عنوان تبرک و برای افزایش عایدی در میان پولهای خود نگاه میداشتند. کودکان نیز این شیوه را در مورد اولین دشتی که دریافت میکنند به کار میبرند.
اگر دختری نامزد یا عقد کرده باشد و به خانه بخت نرفته باشد وظیفه خانواده داماد است که با تشریفات برای او عیدی بیاورند، معمولاً در عیدی ارسالی از سوی داماد قطعاتی از طلا، چون گردنبند، النگو و احتمالاً گوشواره همراه است.
در روز سیزدهم فروردین مردم استان ماندن در خانه را بد میدانند و با رفتن به دل طبیعت و انجام بازیهای محلی، گره زدن سبزه و انداختن هفت سنگ در آب روان بدی را از خود دور میکنند.
این روزها حاجی فیروز با لباس قرمز و کلاه قرمز و صورت سیاه شده با دایره زنگی اش میهمان خیابانها و کوچه و بازارها در اراک است و با خواندن اشعار فولکور نوید بهار را میدهد و مردم به شکرانه یک سال سلامت به او انعام میپردازند.
رشکی و ماسی از جمله آیینهای کهن نوروزی خوانی است که در گذشته در شهر اراک رواج داشته است. این آیین در انتهای فصل زمستان به ویژه در هنگام سختی سرما برای گذران اوقات فراغت و ایجاد شور و شادی در مردم انجام میشد و موسم بهار را نوید میداد برای انجام این نمایش ۲ شخصیت لباس قرمز پوشیده و کلاه مخصوصی را بر سر میگذاشتند. سپس تعدادی زنگوله به خود آویزان میکردند و به درب خانهها میرفتند و با حرکت دادن خود و به صدا درآوردن زنگولهها ترانههای شاد سر میدادند.
این آیین در اغلب روستاهای استان مرکزی مرسوم بوده است که شب عید، بعد از شام تعدادی از جوانان روستا به صورت تکی یا در گروههای دوتایی و سه تایی برای گرفتن عیدی به منازل دیگران میرفتند، آنان کیسهای را با طناب از روی پشت بام منزل همسایگان جلوی در خانهها آویزان میکردند و در حالی که خود روی پشت بام مخفی میشدند، با اشعار خاصی از صاحب خانه تقاضا میکردند که هدیهای را داخل کیسه قرار دهد.
محمد صمدیان مردم شناس در گفتگو با خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از اراک، با اشاره به صنعتی بودن استان مرکزی و مهاجرت افراد زیادی از استانهای مجاور به آن، گفت: این مهاجرت باعث شده تا فرهنگ و خرده فرهنگهای زیادی به این استان به خصوص شهر اراک وارد شود.
وی ادامه داد: استان مرکزی دارای قدمت فرهنگی بالایی است و با وجود شرایط موجود هنوز خیلی از مراسم و آداب همچون آیینهای ویژه نوروز در روستاها و مناطق مختلف آن برگزار میشود، هر چند در شهرهای بزرگی، چون اراک بیشتر شاهد فراموشی آن هستیم.
صمدیان مردم شناس در گفتگو با خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از اراک، در مراسمی افراد از باجه (پنجره خانههای قدیمی که به سالن خانه راه داشت) شالی را به داخل خانه آویران میکردند و اهالی خانه در داخل این شال تخم مرغ پخته رنگی که نماد باروری و سفیدی آن نماد پاکی بود میگذاشتند و اگر تخم مرغ پخته در خانه موجود نبود به جای آن خوراکی یا مبلغی میگذاشتند و افراد در صورت نیاز از محتویات داخل شال استفاده میکردند و یا به مستمندان شهر اهدا میکردند.
اگر چه آیین چهارشنبه سوری در تمامی نقاط استان انجام میشود، اما در کمیجان، قبل از عیدنوروز ۲ بار آتش روشن میکردند یک بار روز سه شنبه عصر و درواقع شب آخرین چهارشنبه سال را کوله چارشمه (چهارشنبه سوری) حساب کرده و یک بار هم شب قبل از تحویل سال دوباره بربامها آتش میافروختند. در این رسم مقداری هیزم و چوب و بوته و خلاشه را به پشت بام میبردند و در ساعتی که هوا غروب میکرد، آتش را روشن و با شادی وشور و هلهله از روی آن میپریدند.
در شب عید همه کوچکترها به منزل بزرگترها میروند و مادر خانواده در آن شب شام را رشته پلو تدارک دیده است و در شب عید بازی که عوام شهر به آن تخ تخی میگفتند انجام میدادند بچهها یواشکی برای اینکه کسی آنها را نشناسد از روی پشت بامها میروند و پارچهای را که به آن طنابی وصل بود از دریچه خانه (سوراخی برای بیرون رفتن زغال کرسی و جلوگیری از گاز گرفتگی) آن را آویزان میکردند و صاحبخانه داخل پارچه را پر از تخم میکرد و بچهها آن را بالا میکشیدند.
در بسیاری از روستاهای استان مرکزی رسم است جوانانی که نامزد دارند از روی بام خانه دختر، شال خود را پایین میاندازند و دختران در گوشه شال، شیرینی و تخمه میپیچند. این رسم را شالاندازی میگویند.
فتیرپزی از سنتهای به جا مانده از گذشتههای دور اهالی استان مرکزی به خصوص شهر اراک در روزهای نوروز است. در گذشتههای دور همزمان با فرا رسیدن عید نوروز و یا دیگر اعیاد مذهبی و ملی، زنان به کمک سایر اعضای خانواده فتیر که به اسامی دیگری، چون نان شیرمال، کسمه، و در بعضی اقوام نان ننه پیر خوانده میشود آماده میکردند. اهالی یک محل یا شماری از خانوادههای فامیل در خانه یک نفر به خصوص فردی که مسنتر بوده جمع میشدند و فتیر مخصوص نوروز را میپزند.
براساس یک سنت دیرینه هر ساله کشاورزان و دامداران برخی روستاهای استان مرکزی با گذشت چهل روز از زمستان و پنجاه روز مانده به نوروز یعنی دهم بهمن ماه جشن کوسه ناقالی برگزار میکنند.
مردم معتقدند آمدن ناقالی خیر و برکت را به همراه میآورد و آغاز سالی با برکت را نوید میدهد، با برگزاری جشن ناقالی مردم خوشحال میشوند، چون بر این باورند که کمر زمستان شکسته و بهار نزدیک است.
در این آیین شماری از چوپانان و جوانان و نوجوانان در نقش داماد (کوسه)، عروس با پوشیدن لباسها و کلاههایی از پوست و بستن زنگولههایی به خود به در خانهها رفته و شعر معروف «ناقالدی گُنده گنده، چهل رفته پنجاه مانده» را خوانده و پایکوبی میکردند. اگر صاحب خانه انعام و نیاز کوسه را کمی دیر میآورد، کوسه غش میکرده و از آنجا که غش کردن کوسه را بَدیُمن میدانستند به محض آمدن کوسه، تنقلات، خوراکی و پول برای کوسه میآوردند.
این رسم که به لحاظ ریشههای تاریخی در شمار نمایشهای آیینی آورده میشود، به نامهای کوسه گری در تفرش، کوسه کوسه در ساوه، کوسه گَلدی در روستاهای شاهسون نشین و نقاط ترک نشین، ناقالدی در اراک و مانند این هاست و با تفاوتهایی در سایر مناطق ایران نیز وجود داشته است.
جشن کوسه ناقلدی یادآور جشن سده (از جشنهای ایران باستان) است که مردم با پشت سرگذاشتن سرمای شدید زمستان، نوید فرا رسیدن نوروز را جشن میگرفتند.
مردم شهرستان دلیجان نیز نوروز را با شور و هیجان غیر قابل وصف جشن میگیرند. یکی از رسوم گذشته در این منطقه 'هله هله ' است. در این رسم که پنجاه روز ماند به عید انجام میشد، عدهای از جوانان در حالی که کولههایی روی دوش خود داشتند، دور هم جمع میشدند. یکی از آنان لباس زنانه میپوشید و دیگری به نقش تگه (بز) در میآمد و زنگولههای زیادی به کمر خود میبستند و در روستا به راه میافتند و با سر و صدا و شادی میخواندند:
هله، هله، هو، هو صد به غله، هو، هو. یعنی: صد روز به جمع آوری غله (گندم و جو) مانده است. پنجاه روز به نوروز داریم.
در محلات چند روز قبل از عید، مردم شروع به تمیز کردن خانهها و شستن قالیها میکنند، پنبه لحاف کهنه را دوباره حلاجی کرده و تمام خانه را آب و جارو میکنند.
مردم این شهرستان از یکی از ۲ هفته مانده به عید، عدس، نخود، ماش یا گندم سبز میکنند و در آخرین پنجشنبه سال بر سر مزار اموات خود رفته و سپس به دیدار کسانی که به تازگی عزیزی را از دست دادهاند، میروند و با خود گلاب، خرما و حلوا میبرند.
در روستای خورهه محلات قبل از تحویل سال عدهای به امامزاده حکیمه خاتون میروند و بعد به خانه خود رفته و پس از تحویل سال نیز مراجعت مجدد به امامزاده دارند و به این کار زیارت ۲ ساله میگویند.
در شهرستان محلات کاسه ماستی را در سفره میگذارند و اعتقاد دارند که ننه پیرزن میآید و انگشت به ماست میزند و بدین ترتیب ماست برکت پیدا میکند. در گذشته به جای سفره هفت سین در موقع تحویل سال سینی بزرگی موسوم به مجمع را پر از بادام، فندق، پسته، شیرینی، سبزی، تخممرغ رنگ شده، کشمش، نخودچی، گردو، انجیر خشک و آیینه و قرآن میکردند.
آنها معتقد بودند در موقع تحویل سال تخممرغ در سینی تکان میخورد، حیوانات نشخوار میکنند و آب از حرکت میایستد، هر کس در این وقت دعایی بکند، دعایش مستجاب میشود، آنها به سفره هفت سین سرفه سال میگفتند. در دید و بازدید بعد از تحویل سال، کوچکترها به دیدن بزرگترها میروند و عید مبارکی میکنند و عیدی میگیرند.
در روستای برزیجان از توابع شهرستان محلات در مجمعای گندم بو داده و تخم مرغ میگذارند و معتقدند که این غذاها متعلق به قره یا پیرزن است که در موقع عید میآید و سهم خود را برمیدارد، علاوه بر آن نانهای سوراخدار میپزند و داخل مجمع میگذارند تا پیرزن بیاید و از آن بخورد.
آخرین روز سال علفه نام دارد، در این شب مردم شهر خمین سعی میکنند در همه اتاقها چراغ روشن کنند. در روستای مکان در روز علفه مقداری علف سبز از کنار جوی آب میچینند و در طاقچه اتاقنشیمن میگذارند.
در روستای خوگان در روز علفه از کنار جوی آب مقداری علف سبز میچینند و بر سر در همه اتاقهای منزل نصب میکنند و نیز بر روی بام خانهای آتش روشن میکنند.
در آغاز سعی میکنند بر روی بام خانهای آتش روشن کنند که در آن سال یکی از افراد خانوادهاش مرده باشد. در این شب بچهها پشت در خانههای روستاییان میآیند و از هر منزل تخممرغ پخته و شیرینی میگیرند.
در روستای دره شور در روز علفه مقداری علف از بیابان میچنیند و داخل طاقچه میگذارند و کنارش آیینه، قرآن و چراغ روشن میگذارند.
به هنگام تحویل سال همه افراد خانواده در منزل بزرگ فامیل یعنی پدر یا پدر بزرگ خود جمع میشوند و دور سفره هفت سین مینشینند و قرآن میخوانند و گاه با حافظ نیز تفال میزنند.
پختن رشته پلو در شب عید بسیار مرسوم است. این امر اشاره به پیوستگی رشته زندگی و محبتها دارد، در روستای درهشور از توابع شهرستان خمین در ظهر روز عید آشی به نام جودوغ میپزند و در شب عید غذای ویژه این شب یعنی سبزی پلو با ماهی، پخته میشود.
در روستای قیدو از توابع شهرستان خمین، همه اهالی روستا با خود میوه و شیرینی میآورند و در مسجد محل جمع میشوند و مراسم دید و بازدید عمومی را آغاز میکند. معمولا تا سه روز رفتن به خانه بزرگترها به صورت دسته جمعی ادامه مییابد و پس از آن هر یک از افراد یک روز را برای بازدید مشخص میکنند.
مردم ساوه ازابتدای ماه اسفند، با خانه تکانی و نظافت منازل خود به استقبال عید نوروز که در میان آنان سابقهای چند هزار ساله دارد، میروند.
در شب قبل از عید آیینی سنتی توسط زنان ساوجی انجام میشود، در این شب زنانی که نذر دارند نیت کرده و اسم خود را روی کاغد مینویسند و کاغذ را داخل بستو (کوزه سفالی) میاندازند، گاهی به جای نوشتن اسم، یک سکه، انگشتر و یا چیز دیگری را برای نشان داخل ظرف میاندازند، صبح روز بعد یکی از زنان مورد اعتماد در حالی که دعا میخواند هر یک از نشانهها را بیرون آورده و بدین صورت هرکس به نیتش میرسد.
در روستای آقچه قلعه در این شب آیین شال سان ماخ اجرا میشود، در این شب جوانان روستا به گروههای سه تا پنج نفری تقسیم میشوند، هر یک از گروهها محدودهای از منازل روستا را برای خود مشخص میکند ، گروهها به پشت بامخانهها رفته و با استفاده از طناب، چارقدی که همراه دارند را به داخل ایوان خانه میفرستند، صاحب خانه که از این مراسم مطلع است و متوجه حضور آنها میشود، تخممرغ، جوراب، پول و یا هر چیز دیگری را که از قبل آماده کرده است، داخل چارقد آنها میگذارد.
در ایام نوروز در شهرستان ساوه همچون سراسر ایران، شور و نشاط خاصی حاکم بوده و همه چیز در حال تغییر و نو شدن و تازگی است.
آنان با پخت و تهیه انواع شیرینی و آجیل ویژه عید، برای پذیرایی از مهمانان نوروز آماده میشوند. مردم این منطقه سپس با باور اینکه پوشیدن لباس نو در زمان حلول سال نو باعث فراوانی رزق و روزی حلال در طول سال میشود به خرید پوشاک نو و رفع نیازمندیهای خود میپردازند.
سبزی پلو با ماهی یا زرشک پلو با مرغ اغلب غذای خانوادههای ساوهای در شب تحویل سال نو است، بانوان و دختران جوان این دیار چند ساعتی قبل از تحویل سال نو، سفره هفت سین را میچینند و میآرایند.
مردم متدین این شهر، پس از تحویل سال نو به زیارت امامزادگان حضرت سید اسحاق (ع) و سید علی اصغر (ع) و اهل قبور میروند و پس از آن دید و بازدید عید نوروز و سال نو آغاز میشود.
یکی از آیینهای جالب ایام نوروز در ساوه این است که در روز عید نوروز تازه دامادها به نو عروسان عیدی ویژهای هدیه میدهند.
از دیگر آداب و رسوم نوروز در شهرستان ساوه مراسم نوعید است که در این روز خویشاوندان و دوستان برای ادای احترام به خانه صاحبان عزا میروند و برای تازه در گذشته فاتحه میخوانند.
در روستای قارلق از توابع نوبران ساوه نیز رسم است همانند سایر اقوام ایرانی با نزدیک شدن نوروز اقدام به تمیز کردن خانه و وسایل زندگی خود کرده و در صورت امکان وسایل و لباسشان را عوض میکنند. خانوادهها با فرا رسیدن سال نو برای تبریک گفتن نوروز به منزل یکدیگر میروند.
با اینکه فرا رسیدن نوروز نوید رسیدن بهار را پس از زمستان بسیار سرد و سخت میداد، اما در روستای قارلق به دلیل طولانی بودن فصل زمستان هنوز بساط کرسی برقرار است و گرمای آن و دور هم نشستن و صحبت از زمستان طولانی و صرف تنقلات روز عید لذت خاصی دارد.
در نوروز روی کرسی سفرهای پهن میکردند و درون سفره تنقلاتی مانند کشمش (از نوع سایه خشک که بسیار خوشمزه بود)، مغز بادام، مغز گردو، باسلق، اگیردک و تخم مرغ رنگ شده به همراه سبزه میگذاشتند.
بزرگترها دور کرسی مینشستند و درباره تلاش و کوشش خانواده در نگهداری از احشام و سختی تامین علوفه آنها و سایر مشکلات زمستان سخت صحبت میکردند. کودکان نیز به بازی خود در کنار کرسی مشغول بودند و به مناسب عید به آنها یک یا دو تخم مرغ رنگ شده عیدی میدادند.
بچهها نیز پس از خاتمه مهمانی در کوچهها با یکدیگر به بازی تخم مرغ شکستن میپرداختند. بازی تخم مرغ شکستن بدین صورت بود که یکی از بچهها تخم مرغ را در میان مشت دست خود میگرفت به طوریکه قسمت انتهائی تخم مرغ بیرون میماند و نفر دیگر با نوک تخم مرغش ضربهای به تخم مرغ دیگر میزد در صورت شکستن تخم مرغ حریف، تخم مرغ به وی تعلق میگرفت و این بازی با بچههای دیگر نیز ادامه داشت و همه دور هم از این بازی و رسیدن بهار که بازی در بیرون از خانه و در کوچه را امکان پذیر میکرد لذت میبردند.
کدبانوهای فراهانی که دلبستگی تام به مراسم نوروز باستانی نیاکان خود دارند، از اواسط اسفندماه گندم، جو، ماش و عدس را در بادیههای مسی ریخته و سبزه عید را آماده میکنند تا بر سر سفره هفتسین بگذارند.
پخت نان، فتیر و سمنو در این ایام در میان زنان روستایی فراهان رواج دارد. رسم سمنوپزان از دیرباز در فراهان مرسوم بوده و زنان فراهانی برای برآورده شدن حاجات و طلب شفای عاجل بیمار خود، جوانه گندم نذر حضرت صدیقه کبری (ص) میکنند و پس صاف کردن شیره جوانه گندم دیگ سمنو را روی آتش گذاشته و پس از حدود ۱۲ ساعت با تلاش بانوان فراهانی، سمنوی نذری پخته شده و به نیت تبرک بین اهالی برای سفره هفتسین توزیع میشود.
زنان این دیار اهمیت ویژهای به چیدن سفره هفتسین میدهند و با دقت و ظرافت خاصی آن را آماده میکنند. سفرههای هفتسین مردم فراهان مزین به سبزی، سیر، سنجد، شیرینی، سبزه، تخممرغ رنگ شده، آیینه، قرآن، شمع و چراغ است.
از سویی جنبوجوش برای تهیه لباس نو، خرید آجیل و شیرینی مردم را به خیابانها کشانده و به خریدهای نوروزی رونق و جان میدهد.
در شب عید همه اعضای خانواده پس از گذراندان روزهای پر تلاش اسفند در کنار بزرگ فامیل یعنی پدر یا پدر بزرگ خود جمع شده و خاطرات یک سال را با هم مرور میکنند.
پختن رشته پلو در شب عید و همچنین سبزی پلو با ماهی بین خانوادههای فراهانی بسیار مرسوم است. در واقع مردم خوردن رشته پلو در شب عید و سیزده بدر را نشانهای از پیوستگی رشته زندگی و محبت میدانند.
با آغاز سال جدید دید و بازدیدهای نوروزی آغاز میشود؛ از جمله مراسمی که با تحویل سال نو در شهرها و روستاهای فراهان مرسوم است، دید و بازدید از کسانی است که به هر نحوی در سال گذشته عزیزی را از دست داده و عزا دارند، در روز اول عید در مراسمی با عنوان «نوعید» مردم به دیدار این خانوادهها میروند.
عارف استاد مردم شناسی دانشگاه اراک در خصوص مراسم سیزده بدر در گفتگو با خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از اراک ،گفت: ایرانیان باستان بر این اعتقاد بودند که عمر جهان ۱۲ هزار سال است و بعد از آن همه چیز از بین خواهد رفت به همین دلیل در روز سیزده برای نجات جان آدمیان خانه را ترک میکردند و تاکنون در ایام نوروز این امر متداول است
عارف افزود: گره زدن سبزه یکی از مراسم متداول این روز است و مردم با این کار مرادخواهی میکردند و این روز در هر استانی غذای مخصوص خود را داشت که اغلب ریشه گیاهی داشته و کمتر داخل آن گوشت بود.
مردم استان مرکزی در روز سیزدهم فروردین یا سیزده بدر مردم از خانهها بیرون میروند و در دشتهای اطراف و روستاها به بازی و شادی میپردازند. در این روز سبزههایی را که مدت ۱۳ روز عید در خانه نگه داشته اند داخل آب روان میاندازند و دختران با آرزوی ازدواج سبزه گره میزنند.
در شهر خمین مردم به کوه بوجه یا کوه سلطان میروند و پس از صرف ناهار جوانان در صحرا بازی میکنند و غروب به خانههای خود بر میگردند.
گزارش از فاطمه سادات محمدی
انتهای پیام/ م