مکرون در مقاله اخیرش تلویحا وضعیت فعلی اروپا را با انحطاط قرون وسطی مقایسه کرده، چرا که ناامیدانه خواستار شروع یک دوران رنسانس دیگر شده است. رنسانس در زبان لاتین به معنی «احیا» است که این عنوان به دورهای از تاریخ اروپا در قرون شانزدهم و هفدهم میلادی ارجاع میشود که پادشاهیهای اروپایی رفتهرفته از رخوت عصر تاریک موسوم به قرون وسطی بیدار شده و عصر مدرنیته را آغاز کردند.
او در سرمقالهای که در روزنامههایی، چون گاردین به زبان انگلیسی، دیولت به زبان آلمانی و ال پائیس به زبان اسپانیایی منتشر شد، اعتراف کرد وضعیت قاره کوچک از زمان جنگ دوم جهانی تاکنون هیچگاه تا این حد بحرانی نبوده و تاکنون نیز اروپا تا این حد در خطر قرار نگرفته است. مکرون پیشنهادهایی را برای ایجاد نهادی تمرکزگرا در اروپا برای حفاظت از دموکراسی، بازنگری در سیستم شنگن، ایجاد پلیس مشترک مرزی و یک اداره مشترک پناهندگی در اتحادیه اروپایی مطرح کرد.
تحلیلگران پیام چندزبانه مکرون را که مشخصا به تقلید از پیامهای سالهای اخیر رهبر عالی ایران صادر شده است به معنای آخرین تقلای رژیم فرانسه به نمایندگی از اردوگاه لیبرالها برای بازپس گرفتن رهبری اروپایی چند پاره و ناسیونالیسم افراطی و ضربه خورده از ظهور ترامپیسم با شعار «نخست آمریکا» در آن سوی اقیانوس اطلس، خروج بریتانیا از اتحادیه اروپایی (بریگزیت) در آن سوی کانال مانش، افزایش تهدیدهای روسیه به عنوان قدرت اول قاره و چین که در حال تبدیل به اژدهایی اقتصادی است همراه با احیای قطبهای جدید مثل ایران و هند در خاورمیانه و آسیا، برزیل در آمریکای لاتین و همچنین بحران اقتصادی اروپا تحت تاثیر خیزش اقتصادهای نوظهور میدانند.
جالب اینکه اصلاحات مورد درخواست مکرون بسیاری از بنیانهای لیبرالی را که اتحادیه اروپایی بر آنها بنا شده بود، نفی میکند؛ مانند کنترل سختگیرانه مرزهای داخلی و خارجی شنگن و سختگیری برای ورود مهاجران و تحمیل تغییرات سیاسی و اجتماعی از جانب مرکزیت اتحادیه به اعضا به سبک توتالیتری (تمامیتخواهانه) اتحاد جماهیر فروپاشیده شوروی. او همچنین خواستار مبارزه با رویکرد ملیگرایانه در حال احیا در کشورهای اروپایی شده که معنایی جز اعلان جنگ اتحادیه اروپایی به هویت بومی مردم کشورهای عضو ندارد. در نهایت مکرون خواهان آن شده که این کشورها به صورت دستوری عضو پیمان ناقصالخلقه جدید دفاعی و امنیتی اروپا شوند که در حقیقت همان پیمان «فرانکی ـ. ژرمنی» منعقدشده در آخن در ماه ژانویه گذشته میان او و آنگلا مرکل برای احیای امپراتوری قرون وسطایی شارلمانی نیست و تنها یک تقلای کمدی دیگر برای بیرون آمدن از زیر سلطه پیمان آمریکاییمحور سازمان آتلانتیک شمالی یا ناتو است.
ساز و کار اجباری اصلاحات مکرونی حتی درباره تشکیل «سپر اجتماعی» در کشورهای عضو برای مبارزه با روندهای غیر لیبرال داخلی یا اجبار آنان به شرکت در کنفرانس سالانه که حکم استنطاق از دولتها و ملتهای عضو درباره میزان وفاداریشان به تبعیت از آلمان و فرانسه را دارد، کارکردی ندارد جز کمدیتر کردن نمایش قرون وسطایی «رنسانس اروپایی». با ادعاهای مطرح شده در این نامه ۲۸ زبانه، رئیسجمهور فرانسه که در کشور خودش دچار سقوط آزاد مشروعیت شده و بیش از ۷۰ درصد مردم در آخرین نظرسنجیها از مدیریت او بر فرانسه قطع امید کردهاند، دقیقا حکم موشی را دارد که در تقلای ناکام برای ورود به سوراخش، جارو به دم خود بسته بود.
منبع:وطن امروز
انتهای پیام/