بندر طی این مصاحبه در مورد جنگ عراق با ایران، دروغگویی سعودیها به آمریکاییها برای دستیابی به موشکهای دوربرد چین و حمایتهای مالی ریاض از القاعده در افغانستان جهت اخراج نیروهای شوروی از این کشور گفتگو کرده است.
رئیس اسبق استخبارات سعودی در مورد اینکه چرا ریاض به فکر دستیابی به موشکهای بلند برد افتاد، میگوید «ملک فهد» پادشاه وقت سعودی در ابتدای جنگ ایران و عراق به فکر تقویت و توسعه نیروی هوایی عربستان سعودی افتاد و این مسئله دغدغه اول او بود؛ چرا که عراقیها تهران را با موشک میزدند و ایرانیها در پاسخ به آن بغداد را با موشکهایشان هدف قرار میدادند.
بندر میگوید: «ملک فهد دیدگاهی داشت، او میگفت که ایرانیها و عراقیها پایتختهای یکدیگر را هدف قرار میدهند و این مسئله نه تنها تهدیدی علیه ریاض بلکه تهدیدی برای [نقاط نفتی مثل]"الظهران"، "البقیق" و "الدمام" است، بنابرین باید یک قدرت بازدارندگی وجود داشته باشد».
او میگوید در آن وقت، «قدرت بازدارنده» از نظر سران ریاض، در موشکهای زمین به زمینی که به اهداف متخاصم یا اهدافی که احتمال میرفت، متخاصم هستند، برسند یا بمب افکنهای دوربردی خلاصه میشد که دارای امکان سوختگیری و حمل تسلیحات زیاد باشند.
بندر میگوید در آن مقطع ریاض جنگندههای رهگیر اف ۱۵ A. را خریده بود و به دنبال خرید جنگندههای «اف ۱۵ E. استرایک ایگل» بود که جنگندههای دوربرد با قابلیت حمل مقادیر زیادی سلاح و مهمات و همچنین امکان سوخت گیری بود. به گفته رئیس اسبق استخبارات، هدف پادشاه سعودی خرید موشکهای دوربرد «پرشینگ» از آمریکا بود.
سفیر اسبق ریاض در واشنگتن در ادامه مصاحبه، به گفتوگوی ملک فهد با «رونالد ریگان»، رئیس جمهور وقت آمریکا جهت خرید موشکهای مذکور اشاره میکند و میگوید پادشاه سعودی در دیداری که در فوریه ۱۹۸۵ با ریگان داشته، به او گفت: «جناب رئیس، میخواهم با شما در مورد تسلیح پادشاهی سعودی سخن بگویم. شما از آنچه بین ایران و عراق اتفاق میافتد، خبر دارید و منابع نفت نزدیک به این منطقه [درگیر] را نیز میشناسید. ما تمایل داریم تجهیز ما با تسلیحات راهبردی از سوی شما صورت گیرد؛ این تسلیحات راهبردی مبتنی بر دو سلاح است: موشکهای پرشینگ و جنگندههای اف ۱۵ E. یا یکی از این دو».
منظور ملک فهد از منطقه درگیر، آبهای خلیج فارس و منطقه شرقی عربستان سعودی و شهرهای یاد شده است که به کانون درگیری بین ایران و عراق در جنگ هشت ساله نزدیک بود و بیشتر نفت سعودی نیز از این منطقه استخراج و روانه بازار جهانی میشد.
رئیس اسبق استخبارات سعودی میگوید ریگان حرفهای ملک فهد را تأیید کرد، ولی به صراحت به او گفت که کنگره با این کار موافقت نخواهد کرد.
بندر میگوید هدف از طرح این مسئله با ریگان این بود که شاه سعودی میخواست نظر مثبت رئیس جمهور آمریکا در تأیید این نکته که ریاض حق دارد خود را مجهز به تسلیحاتی کند که میخواهد، به دست بیاورد ولو اینکه این تأیید به صورت «شفاهی» باشد.
سفیر اسبق ریاض میگوید رئیس جمهور آمریکا در پاسخ به سؤالی که ملک فهد از او پرسیده بود «آیا با بنده در اینکه هر کشوری حق دارد آنچه برای حمایت از امنیت خود مناسب میبیند، انجام دهد، موافقید؟»، جواب مثبت داده بود.
بندر میگوید بعد از موافقت ریگان با تسلیح ریاض به سلاحهای بازدارنده، پادشاه سعودی از او (بندر) میپرسد: «کدام یک از کشورهای اروپایی، موشکهای زمین به زمینی که بتواند به تهران برسد، دارند» که او در پاسخ میگوید: «هیچ کشور. این آمریکاست که موشکهای پرشینگ برای کشورهای عضو ناتو ارسال میکند و این خود دلیلی است بر اینکه آنها موشکهای دوربرد زمین به زمین ندارند».
به گفته بندر بن سلطان، در حین گفتوگویی که با ملک فهد داشته، به او میگوید که بعد از آمریکا، شوروی و چین هستند که این تسلیحات را دارند.
بندر میگوید ما با چین روابط دیپلماتیک نداشتیم و روابط با شوروی نیز از دهه ۳۰ قرن میلادی گذشته قطع شده بود.
به گزارش فارس، سفیر اسبق ریاض در بخشهایی از مصاحبه خود با ایندیپندنت عربی میگوید ملک فهد با خرید موشکهای دوربرد از روسیه مخالفت کرد؛ چرا که ریگان با این کار مخالف بود، ولی این حساسیت را در رابطه با چین نداشت.
بندر میگوید شاه سعودی از او خواسته بود موضوع خرید موشکهای چینی را از همه پنهان کند، حتی از پدر بندر که در آن موقع وزیر دفاع سعودی بوده است.
به گفته رئیس اسبق استخبارات سعودی، موضوع تایوان و اینکه ریاض جدایی این جزیره از چین را به رسمیت میشناخت، مانع از این میشد که ریاض بتواند بهراحتی موضوع خرید تسلیحات از پکن را با مقامات چین در میان بگذارد.
بندر در مورد خرید جنگندههای رهگیر نیز میگوید که به پادشاه سعودی گفته بود جنگندههای «F ۱۵ E» آمریکا بهترین جنگنده هستند و جایگزینی برای آنها وجود ندارد. او میگوید ملک فهد در گفتوگویی که با او در مورد هواپیماها داشته، او را در جریان گلایه «انور سادات»، رئیس جمهور وقت مصر از جنگندههای میگ روسیه گذاشته بود.
او میگوید در این گفتگو ملک فهد را متقاعد کرده است که جنگندههای «تورنادو» انگلیس به ویژگیهای جنگندههای آمریکایی نزدیک است.
بندر بن سلطان میگوید پس از آن از جانب پادشاه سعودی مکلف به انجام سفر دورهای به کشورهای اردن، مصر، عراق و انگلیس میشود و در دیدار با «مارگارت تاچر» نخستوزیر وقت انگلیس موضوع تمایل ریاض برای خرید جنگنده (۴۸ عدد) از این کشور را پیش میکشد و او با این پیشنهاد «فورا» موافقت میکند.
سفیر اسبق ریاض میگوید بعد از این دیدار تاچر به او گفت که حاضر است برای متقاعد کردن واشنگتن جهت فروش اف-۱۵ها به ریاض، به آمریکا سفر کند و با اعضای کنگره و کمیته روابط امور خارجه و دفاع آن در این باره صحبت کند.
بندر میگوید: «تاچر به من گفت که به آنها خواهد گفت که باید اف ۱۵ را به ریاض بفروشد در غیر این صورت سعودیها سراغ روسیه یا چین یا هر کشور دیگری خواهند رفت».
رئیس اسبق استخبارات سعودی میگوید از این حرکت تاچر تعجب کرده بود؛ چرا که وی از او نخواسته بود که کسی را از سفرش به لندن با خبر کند.
بندر بن سلطان میگوید به منظور اجرای اوامر شاه سعودی با سفیر چین در آمریکا دیدار میکند و او را به خانه خود دعوت میکند و بعد از سه هفته، سفیر به او میگوید که سران چین به موضوع فروش موشک به ریاض تمایل نشان دادهاند، ولی بین دو کشور هیچگونه رابطهای وجود ندارد.
به گفته بندر، سفیر چین پیشنهاد داده بود به جای مذاکره بر سر فروش موشک در ریاض و ژنو، پکن محل برگزاری باشد؛ چرا که چینیها از شنود و جاسوسهای سرویسهای اطلاعاتی نگران بودند. از این رو، بندر پاکستان را پیشنهاد میکند که با موافقت طرف چینی روبهرو میشود.
بندر میگوید بعد از آنکه پادشاه سعودی را در جریان مذاکرات و دیدارهای خود با تاچر میگذارد، ملک فهد نخستوزیر وقت انگلیس را «شیطان» خواند.
به گفته سفیر اسبق ریاض در آمریکا، سعودیها حتی برای اینکه موضوع مذاکره بین آنها با چینیها در خصوص خرید موشکها در پاکستان درز پیدا نکند، مجبور شدهاند به آنها به دروغ بگویند که موضوع این دیدارها در مورد مسائل مربوط به یک شرکت پتروشیمی سعودی است.
بندر میگوید، ملک فهد به او گفت که آمریکاییها را در جریان این قصد خود قرار دهد و به آنها دروغ نگوید.
او میگوید: «بعد از آنکه از دیوان پادشاهی خواستم هیئت همراهم _هیئت پتروشیمی_ را در جریان سفر به هنگهنگ قرار دهد، به واشنگتن برگشتم و قبل از آنکه [عربستان] را ترک کنم، ایده دومی به ذهنم رسید. جنگ ایران و عراق [همچنان] ادامه دارد و تنها منبع تأمین سلاح ایران، چین است».
به گفته این مقام سعودی، او بعد از ورود به آمریکا با «جرج شولتز» وزیر خارجه وقت آمریکا دیدار میکند و به او میگوید حامل پیام «خیلی محرمانه» از پادشاه به ریگان است و این پیام مختص رئیس جمهور، معاون و شخص وزیر خارجه است نه کس دیگر.
بندر میگوید: «محتوای پیام این بود: پادشاه تصمیم گرفته به چین سفر کند. شما میدانید که منطقه [خاورمیانه] تا ابد تحمل جنگ ایران و عراق را ندارد. ما نزد چینیها میرویم و پیشنهادی به آنها داریم که نمیتوان آن را رد کرد. شولتز پرسید: پیشنهاد چیست؟ من به او گفتم: به آنها خواهیم گفت که همه تسلیحاتی که ایران از شما میخرد را ما [یکجا] میخریم. [وزیر خارجه آمریکا] گفت: با این تسلیحات چه میکنید؟ شما که تسلیحات شرقی استفاده نمیکنید؟! به او گفتم: بله درست است، ولی ما آنها را به صدام خواهیم داد تا با آنها بجنگد. شولتز گفت: ایده فوقالعادهای است. اینجا به او [شولتز] گفتم: شما را در جریان این گذاشتم که در صورت درز این خبر، بگویید که ما برای قراردادهای پتروشیمی و ... به چین رفتهایم. شولتز گفت: خیالت راحت. اوضاع را خودم مدیریت خواهم کرد و مسئولیت آن را بر عهده خواهم گرفت».
بندر میگوید هنگامی که به چین رسیدند از اینکه پرده شیشههای خودروها پایین بوده تعجب کرده و در ویلا، محل اقامت هیئت سعودی چینیها به آنها گفته بودند که به هیچ وجه پردههای ویلا را کنار نزنند، ولی «عبدالعزیز ناظر» مدیر دفتر بندر «شیطنت» کرده و حضور هیئت ایرانی را در ویلای مجاور جهت خرید سلاحهای چینی مشاهده کرده بود.
رئیس پیشین استخبارات سعودی میگوید در دیدار با چینیها به آنها گفته است که ریاض حاضر است همه تسلیحاتی را که تهران از آنها میخرد، نقدا و آن هم با پیشپرداخت از پکن بخرد.
به گفته این مقام اطلاعاتی سعودی، چینیها از اینکه ریاض بعد از دریافت موشکها بار دیگر به موضع خود در حمایت از تایوان ادامه دهد، نگران بودند و برای همین، رئیس جمهور وقت چین خواسته توافقنامه تبادل دفاتر تجاری در سریعترین زمان ممکن در ابتدا امضا شده و بعد از یک سال توافق خرید تسلیحات منعقد شود.
بندر بن سلطان در بخشهایی از مصاحبه خود میگوید زمانی که موشکهای چینی با برد ۱۰۰۰ کیلومتر را میبیند، تعجب میکند؛ چرا که به گفته وی عربستان سعودی جایی برای نگهداری و پنهان کردن آنها نداشت.
بندر جزئیات این دیدار را با ملک فهد در جریان میگذارد و میگوید: «سرورم، موشکها شش، هفت برابر محل جلوس شما طول دارند و ما نیاز به مخفیگاه داریم و این کار ساده نیست».
در اینجا رئیس استخبارات سعودی میگوید برای اینکه مانع از لو رفتن خرید موشکها از طریق تصاویر ماهوارهای نشویم به واشنگتن برگشتم و به وزیر خارجه آمریکا شولتز اطلاع دادم و گفتم که «چینیها موافقت کردند و هرگز سلاح به ایران نخواهند فروخت. ولی ما مشکلی داریم. شاه میخواهد نظر دوستان در واشنگتن را بداند... به شولتز گفتم: مخازن و انبارهای مهمات نیروهای مسلح همه در [منطقه] "الخرج" نزدیک ریاض است و با این شهر ۱۰۰ کیلومتر فاصله دارد. چه بسا دیوانهای بخواهد به این انبارها تعرض کند. پادشاه به این فکر میکند که همه آنها را از پایتخت دور کند. شولتز گفت: این ایده خوبی است. من [بندر]به او گفتم: به اعلیحضرت پیشنهاد خواهم کرد که کار را به پیمانکارهای چینی بدهیم تا از این طریق عدم فروش تسلیحات به ایران را هم تضمین کنیم. در این هنگام شولتز این ایده را تأیید کرد و من به او گفتم: پس من کار را شروع خواهم کرد، ولی مسئلهای که هست این است که پیمانکارهای چینی از طریق پاکستان به پادشاهی سعودی خواهند آمد».
انتقال موشکهای چینی با هواپیما ممکن نبود بنابراین شهر بندری «رابغ»، واقع در غرب عربستان سعودی برای این منظور در نظر گرفته میشود.
بندر بن سلطان میگوید: «این بندر به طور اختصاصی برای جنگ ایران و عراق ایجاد شده بود. از این بندر یک خط زمین سری به عراق ایجاد شد و همه آنچه بغداد به آن نیاز داشت، مستقیما از این بندر به عراق ارسال میشد و پس از آنکه تجهیز عراق به سلاح، بعدها از طریق جاده "العقبه" ممکن شد، دیگر به آن نیازی نبود».
این مقام سعودی میگوید از آنجایی که انتقال موشکها به صورت مخفیانه به دلیل حجم بزرگ آنها ممکن نبود، با مقامهای نظامی سعودی تصمیم میگیرد که بیلبورد تبلیغات آبهای معدنی و نوشیدنی و تبلیغاتی از این دست که به کامیونها چسبانده میشود بر روی کامیونهای حامل موشکهای چینی چسبانده شود تا کسی آنها را نبیند.
بندر میگوید برای اینکه ماهوارهها انتقال موشکها را رصد نکند مقامهای نظامی سعودی به دنبال یافتن پاسخ این سؤال مهم بودند که دوره زمانی عبور ماهواههای آمریکا از اراضی عربستان کی هست تا از این طریق نقشه راه انتقال این موشکها را در زمان مناسب ترسیم کرده و آنها را در مخفیگاههایشان قرار دهند.
رئیس سابق استخبارات سعودی میگوید: «نزد رئیس وقت سازمان سیا آمریکا رفتم و به او گفتم: ما مشکل بزرگی داریم. اطلاعاتی به ما رسیده مبنی بر اینکه ایرانیها تحرکاتی شروع کرده و تسلیحات و موشکهای خود را سمت شرق عربستان سعودی نشانه رفتهاند. رئیس سیا به من گفت: این مسئله خیلی آسان است [که بفهمیم ایران تسلیحات خود را جابهجا کرده یا نه]. ما میتوانیم این مسئله را با ماهواهها بدانیم و به او گفتم: کی میتوانم این را بدانم. او رفت پرسید و آمد و گفت: تا ۱۲ ساعت. از او خواستم اطلاعات را بهروز کند و در اختیار من بگذارد تا شک نکند».
بندر در ادامه گفت که سعودیها بنا بر اطلاعاتی که به دستشان رسیده بود شروع به انتقال موشکها میکنند، ولی فکر «ماهوارههای حرارتی» آمریکا را نکرده بودند و هنگامی که یکی از کامیونهای حامل موشکها خراب شد، ماهواره دومی از وجود شیء عجیبی به شکل موشک در داخل کامیون خبر داد. افسر شیفت در اتاق عملیات اطلاعات آمریکا هنگامی که تصاویر شیء عجیب به دست او رسید، آنها را مقایسه کرد و ناگهان مشخص شد که آن شیء نزدیکترین شباهت را به موشک "c ۳ بادهای شرق" دارد. افسر با مسئولان مافوقش تماس میگیرد و آنها میگویند ما بررسی خواهیم کرد. هر بار آنها با رهبران سیاسی تماس میگرفتند و [آنها در جواب] میگفتند: ما خبر داریم. این دفعه تصمیم گرفتند بر روی کامیون تمرکز کرده و مسیر آن را تا ورود به انبار رصد کنند. ولی خوشبختانه کامیون خراب شده، آخرین موشک را حمل میکرد».
به گفته سفیر اسبق ریاض در آمریکا، طرف آمریکایی فکر میکرد که عربستان این تسلیحات را برای ممانعت از دستیابی ایران به آنها خریده است و در هر بار که افسران اطلاعاتی با مقامات ارشد تماس میگرفتند، آنها میگفتند ما از این کار سعودیها خبر داریم.
بندر میگوید بعد از آنکه آمریکاییها از داستان موشکها با خبر شدند، سفیر سابق آمریکا در ریاض با او تماس میگیرد و میگوید که وزیر خارجه آمریکا برای او پیامی دارد و آن اینکه بندر به او و آمریکا دروغ گفته است و این کار خطرناک است. به گفته بندر، شولتز او را از دیدار با هر مقام دولتی آمریکا بدون اجازه او منع کرده بود.
بر اساس گفتههای بندر بن سلطان، سفیر سابق آمریکا او را «روباه» خوانده و گفته است که وزیر خارجه از دست او خشمگین است.
بندر میگوید بعد از آنکه ریگان از اقدامات تنبیهی وزیر خارجه آمریکا علیه او با خبر میشود، او را توبیخ کرده و گفته است که «عربستان بر گردن من حق دارد». این مقام سعودی مدعی است که ماجرای کشف داستان موشکها همزمان با عملیات «ایران–کُنترا» بوده و ریگان از ملک فهد برای کمک به او تا زمان قدرتگرفتن او در برابر رأیگیری در کنگره کمک خواسته بود.
بندر بن سلطان در بخش دیگری از مصاحبه خود با ایندیپندنت عربی به دیدارش با «میخائیل گورباچف»، رئیس جمهور اتحاد جماهیر شوروی اشاره میکند و میگوید هنگامی که با او در جریان یکی از نشستهای سازمان ملل متحد در خصوص مسئله افغانستان رو به رو شدم، او به من هشدار داد.
به گفته بندر، گورباچف در آن دیدار به او گفته است: «میخواهم به عربستان سعودی هشدار بدهم. آنچه شما در افغانستان انجام میدهید، برای شما خیلی هزینه خواهد داشت... او گفت که اطلاعات دقیقی دارد که عربستان سالانه ۲۰۰ میلیون دلار به جهادگرایان افغان کمک مالی میکند». من به او گفتم این درست نیست.
بندر میگوید: «گورباچف در حالی که با خشم در حال کوبیدن بر روی میز بود، گفت: اطلاعات ما دقیق است و شما عواقب وخیم این اقدام خود را خواهید دید. من به او گفتم جناب رئیس، ما سالانه ۲۰۰ میلیون دلار به جهادگرایان نمیدهیم بلکه ۴۰۰ میلیون دلار به آنها کمک میکنیم و این آمادگی را داریم که آن را به ۶۰۰ میلیون دلار در سال برسانیم و شاید هم بیشتر. ما پول میدهیم و شما سربازهایتان را از دست میدهید. توصیه میکنم از افغانستان خارج شوید».
رئیس اسبق اطلاعات عربستان میگوید بعد از این سخنان بود که «گورباچف خواستار دیدار انفرادی شد و بعد از خروج همه دیدم که او به سمت من حرکت کرد. فکر کردم میخواهد به من حمله کند، ولی ناگهان دیدم مرا بغل کرد و گفت: دوست دارم از شما درخواست کنم این کار را [حمایت از جهادگرایان] را تکرار کنید و بر آن اصرار داشته باشد؛ چرا که من مدت زمانی است که تلاش میکنم کمیته مرکزی حزب کمونیست و فرماندهان نظامی را متقاعد به خروج از افغانستان کنم. گورباچف همچنین افزود: کما اینکه میخواهم به رئیس جمهور ریگان بگویید که ما با استقرار موشکهای پرشینگ در اروپا مخالفت نخواهیم کرد».
بندر بن سلطان همچنین در بخشی از مصاحبه خود به دیدار خود با «معمر القذافی»، دیکتاتور سابق لیبی اشاره میکند که بنا به درخواست «عبدالله بن عبدالعزیز»، ولیعهد وقت سعودی به این کشور سفر میکند.
او میگوید بعد از صحبتهایی که بین آن دو رد و بدل شد، قذافی به او گفت که تا زمانی که سران عرب در صندلیهای خود بنشینند، فلسطین هرگز آزاد نخواهد شد و استعمار ادامه خواهد داشت. برای همین قذافی به او پیشنهاد میکند افراد مورد اعتماد را برای آموزش در لیبی انتخاب کند تا هستههای مخفی سرنگونی نظام در کشورهای عربی خلیج فارس تشکیل شود.
بندر در ادامه میگوید او قضیه لاکربی (سقوط هواپیمای مسافربری آمریکا) را پیش میکشد و از او میخواهد که از ولیعهد سعودی بخواهد با «تونی بلر» نخستوزیر وقت انگلیس و «کلینتون» رئیس جمهور وقت آمریکا برای کاهش تحریمها و لغو محاصره لیبی صحبت کند که بلر پیام میدهد و از قذافی میخواهد مسئولیت انفجار هواپیمای آمریکا بر فراز اسکاتلند را بر عهده بگیرد.
به گفته رئیس اسبق استخبارات سعودی، او برای اینکه محاصره لیبی زودتر لغو شود، به ملک عبدالله، ولیعهد وقت پیشنهاد میدهد نلسون ماندلا هم با او به لیبی سفر کند و قذافی را به اجرای تعهداتش تشویق کند.
منبع: فارس
انتهای پیام/