« حاج غلام! نه! داش غلام!
غلام ژاندارم! نه! غلام بسیجی!
خیلیها حج میروند ولی از جنس «اکثر الضجیج و اقل الحجیج»اند! عنوان «حاجی» آنان حکایت «عجب حکایتی داشتی کل علی!» است!
غلام ژاندارم، رو خواستند به زور تو کَت مردم کنند، آخرش هم قربون صدقهی اون «قزاق» برن، نشد! مردم انقلاب کردند.
غلام ما بسیجی و مَشتی است. جز این دو صفت، هیچ عنوان دیگری برازندهی او نیست.
«جانماز» آب نمیکشد، به «می» سجاده رنگین میکند و حواساش به اصل ارزشهای امام و انقلاب است تا کلیشههای نخنما و دستوری!
همکارمان با دوربین گوشی از چند دقیقه آخر صحبت ۲ ساعتمان تصویر گرفت که تقدیم میشود. ببینید، قشنگه!
. ***پی نوشت***
۱- داش غلام بسیجی، ملودی را خوب میفهمد و میداند که برای ماندگاری ترانه، ملودی آن، کلیدی است. از سابقهی ملودی «ممدی نبودی» برایم میگوید.
۲- منزلاش اطراف شهریار است. ارزش نام «کویتی پور» که با ارزشهای هنری جبهه و جنگ آمیخته شده را به خوبی میداند و با هیچ چیز معاوضه نمیکند.
۳-، چون منافعی ندارد که با دیگران گره بخورد، با آزادی و شجاعت، کلمهی حقی را که میفهمد با صراحت مطرح میکند.
۴- وقتی «بهروز وثوقی» با او تماس میگیرد و از مردانگی و صفای او تشکر میکند، حاضر نیست عبارات و تعابیر متواضعانه او را خبری کند و از من هم میخواهد این کار را نکنم.
۵- به دلیل علاقهی مشترکمان به «قیصر» و «زینال بندری» و «حاج کاظم» حرفهایمان را بهتر میفهمیم!
با تقسیم بندی سیاسیون به «مرد و نامرد» کاملاً موافق است.
۶- میگوید در فضای مجازی به او حمله میکنند که چرا به دلیل تشجیع رزمندگانی که باعث شهادت آنان شد؟! «وجدان درد» ندارد! و او میگوید که محبت و لطف دائمی خانوادههای شهدا به او را کجای دلش بگذارد؟! صاحبان اصلی که همراهند. دیگران چرا کاسه داغتر از آش میشوند؟!
۷- به رهبری عشق میورزد و گلهمند، از کوتاهی دست امثال او به ایشان است. داستان «اویس قرن» و یا «چیده شدن شهدا از آخر مجلس» را که به او میگویم قدری آرام میگیرد.
نگذاریم نمادهای جبهه و جنگ در پیچ و خم دنیای جدید فراموش شوند.»
انتهای پیام/