سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

قسمت پنجم؛

همسر صبور| روایتی از دستپخت همسر رهبر انقلاب در زندان چهارم +عکس‌نوشته

پنجمین قسمت از روایت همراهی همسر رهبر انقلاب در مبارزه علیه رژیم شاهنشاهی با موضوع «دستپخت همسر در زندان» منتشر شد.

به گزارش خبرنگار حوزه اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان، صفحه مجازی ریحانه  وابسته به دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌اللّه خامنه‌ای، پنجمین قسمت از روایت تاریخی همراهی همسر مکرمه‌ رهبر معظم انقلاب در طول سالیان مبارزه با رژیم ستمشاهی را تحت عنوان  «دستپخت همسر در زندان» منتشر کرد.


بیشتر بخوانید: همسر صبور| روایتی از همراهی همسر رهبر انقلاب در مهیا شدن ایشان برای زندان چهارم + عکس ‌‎نوشته 


حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دوران رژیم پهلوی مجموعا شش بار دستگیر و زندانی شدند. آنچه می‌خوانید، شرحی از وقایع پیش از زندان چهارم است:

دهم آبان ۱۳۴۹، اول ماه مبارک بود و او برای چهارمین بار زندانی شده بود. هر چند روزه‌داری برایش سخت بود،‌ اما به سراغ گرسنگی و تشنگی رفت. اذان مغرب روز اول از راه رسید و وقت افطار شد. هر چه منتظر ماند تا در سلولش باز شود و افطاری بدهند، خبری نشد. واقعیت آن است که در آن اردوگاه نظامی، حسابی برای رمضان باز نکرده بودند.
نمازش را خواند. حالا که چیزی برای خوردن نبود، یادش را برد کنار سفره‌های افطار و به یاد فرنی «ماقوت» ‌افتاد که چه اندازه دوست داشت و همسرش آن را خوب می‌پخت؛‌ مثل غذاهای دیگر. احساس کرد رضایتش از دست‌پخت‌های همسر چقدر زیاد بوده و او نمی‌دانسته است. غلغل سماور را به یاد ‌آورد و چای دبش لب‌سوز دم افطار را.
 نیم ساعتی از اذان گذشته بود که یک فنجان چای رسید؛ چندی بعد هم شام. آن سفره خانگی کجا و این غذای زندان کجا؟! اندکی بیش نتوانست بخورد. باقی را گذاست برای سحر، تا به زور ناچاری و گرسنگی ِبیشتر، آن را بخورد.
 بعد از ظهر روز دوم ماه مبارک رمضان بود که نگهبان خبر داد از بیرون چیزی برایت آورده‌اند. وقتی بسته را گرفت و باز کرد، سفره خیالش را در برابر دیدگان خود دید. روشن شد که خیال دیروز او در پرواز بر سر سفره افطار، تنها نبوده است.
 خانم خجسته کار خودش را کرده بود. اسباب آماده‌باش چای نیز همان روز به دستش رسید. دیگر مجبور نبود دَم کرده گروهبان چای‌فروش را بنوشد. به اندازه معده رنجورش از سفره برداشت و بقیه را میان زندانیان تقسیم کرد. این کار،‌ روزهای بعد نیز تکرار شد.

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.