«شبی که ماه کامل شد» به اندازه ای ریسک پذیر و پر مخاطره بود که محمود رضوی تهیه کننده فیلم «ماجرای نیمروز؛رد خون» درباره این فیلم اینگونه نوشت:
«ورود به موضوعات سخت و پر تنش کار هر کسی نیست، یادم می آید یک بار چند سال قبل قصد ساختن سریال عبدالمالک ریگی را داشتم، طرحی را آماده کرده بودیم، به یکی از کارگردان های قدیمی، صاحب سبک و نام آشنای سینمای ایران دادم تا پس از مطالعه جلسه ای با هم داشته باشیم. وقتی به جلسه آمدند یک جمله کلیدی گفتند: محمود جان، من جونمو دوست دارم، این ها منو می کشن!!! و طرح را روی میز به سمت من هول دادن. هنوز موفق به دیدن فیلم سینمایی «شبی که ماه کامل شد» نشده ام؛ اما نادیده می گویم کاری که سرکار خانم آبیار و آقای محمدحسین قاسمی عزیز با همراهی و پیگیری های برادر عزیز و متخصص ما آقای حاج مرتضی اصفهانی به سر انجام رسانده اند یقینا کار مهمی بوده که همین چند سال قبل یک کارگردان مرد از پذیرفتن مشابه آن به عنوان سریال خودداری کرده بود. به همه عوامل این فیلم برای جوایز و افتخاراتی که کسب کرده اند تبریک عرض می کنم و امیدوارم در اکران نیز موفق باشند.»
فیلم نرگس آبیار به اندازه ای مورد توجه قرار گرفت که حتی داوران جشنواره فجر بیشترین کاندیدا و سیمرغ را به این فیلم اختصاص دادند. فیلم «شبی که ماه کامل شد» در بخش بازیگران توانست سیمرغ های نقش زن و مرد جشنواره را با قدرت تصاحب کند. جدول زیر نشان میدهد که جشنواره سی و هفتم فجر به نام این فیلم به ثبت رسیده است؛
اما «شبی که ماه کامل شد» علاوه بر اینکه توانست در طول جشنواره فجر مورد استقبال مخاطبان قرار بگیرد، منتقدان بسیاری هم به تعریف و تمجید این فیلم پرداختند. در ادامه نظرات مختلف منتقدان سینما را درباره این فیلم می خوانید:
در همین آغاز نقد فیلم شبی که ماه کامل شد اثر تازهی نرگس آبیار باید گفت که «شبی که ماه کامل شد» اثر نرگس آبیار بر اساس یک ماجرای واقعی ساخته شده است؛ روایت آشنایی و ازدواج عبدالحمید ریگی (با بازی هوتن شکیبا) برادر عبدالمالک ریگی (با بازی آرمین رحیمیان) سرکرده گروه تکفیری جندالله با دختری جنوب شهری به نام فائزه منصوریان (با بازی الناز شاکردوست). آنها علیرغم مخالفتهای دو خانواده با هم ازدواج میکنند. مدتی پس از ازدواج عبدالحمید و فائزه در حالیکه فرزند خردسالی دارند، ناچار به مهاجرت به پاکستان میشوند و درگیر حوادث و ماجراهایی میشوند.
در این سفر برادر فائزه (با بازی پدرام شریفی) نیز آنها را همراهی میکند. ماجراهای فیلم از سال ۱۳۸۱ روایتمیشود؛ و برههای از زندگی این دو خانواده را روایت میکند. عبدالمجید ریگی مشهور به عبدالمالک ریگی رهبر گروه تکفیری در استان سیستان و بلوچستان بود که به مبارزه مسلحانه، قاچاق مواد مخدر و اسلحه و ترور میپرداخت. او در اسفند ۱۳۸۸ توسط وزارت اطلاعات دستگیر شد و یکشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۹ به دار آویخته شد.
در نقد فیلم «شبی که ماه کامل شد» اثر نرگس آبیار باید به این نکته توجه کرد که نرگس آبیار برخلاف روال معمول بیشتر کارگردانان زن ایرانی علاقهای به ساخت داستانهای آپارتمانی و شهری با موضوعات معضلات اجتماعی ندارد. لوکیشنهای آثار قبلی و نیز استفاده از لوکیشن هایی چون سیستان و بلوچستان، نقاط مرزی، پاکستان در این فیلم به خوبی بیانگر این مسئله است که با فیلمساز زنی روبرو هستیم که به دنبال تجربههای نو و داستانهای پر تحرک است.
استفاده از طبیعت، آداب و رسوم و فرهنگ این نقاط دور افتاده و تصویری که علیرغم محرومیت این مناطق تنها در خدمت فیلم و آمبیانس فضای فیلم است؛ قرار نیست صرفا نمایشگر زشتی و سیاهیها باشد. انتقادی که همواره در آثار بومی با آن مواجه هستیم. لوکیشنها در این فیلم به خوبی به پر رنگ کردن حال و هوای شخصیتها و داستان فیلم کمک میکند. فیلم سراسر پر از حادثه است و ریم تندی دارد. هر چند نیمه اول فیلم و تا رسیدن به سرآغاز ماجراهایی که زندگی این زوج را دچار تغییر بسیار میکند، کند و کمی کشدار است.
شخصیتهای اصلی فیلم عبدالحمید (با بازی هوتن شکیبا) و فائزه منصوریان (با بازی الناز شاکردوست) هستند. کاراکترهایی که به خوبی پرداخته شده اند و سیر تحول آنها و تغییر رابطه عاشقانهشان به نفرت کاملاً باورپذیر و عمیق پرداخته شده است. عبدالحمید که در ابتدا کاملاً نگاهی جدا از سایر برادرانش دارد و به کار فروش لوازم آرایش اشتغال دارد، به آدم کشی بی رحم تبدیل میشود. الناز شاکردوست هم از معشوقی ساده دل به زنی کامل و درد کشیده تبدیل میشود و این مسیر طی شده در راه تغییر باورها و شخصیت کاراکترها به آهستگی و تحت تاثیر عوامل بیرونی و درونی اتفاق میافتد که البته ماجراهای فیلم را پیش میبرد.
باید در همین جا به این نکته اشاره کرد که بازیها باورپذیر و قوی است. هوتن شکیبا، الناز شاکردوست، فرشته صدر عرفایی، شبنم مقدمی (در نقش مادر خانواده منصوریان) به خوبی از پس نقشهایی که به عهده گرفته اند، بر آمده اند.
در پایان نقد «شبی که ماه کامل شد» باید گفت که شخصیت مادر ریگیها به نام غم ناز (با بازی فرشته صدر عرفایی) زنی است که ساکت و تسلیم سرنوشت است؛ اما مانیفست فیلم را از زبان او میشنویم که اتفاقا بسیار کم حرف است و دیالوگهای محدودی دارد؛ اینکه فقر جوانان این منطقه محروم را به قاچاق و پول در آوردن از راه خلاف وادار میکند و سپس عدهای با وعدهی پول و یا گرفتن حق پایمال شدهی قوم خود (بلوچ) به گروههای خلافکار و یا تکفیری میپیوندند.
فیلم تازه نرگس آبیار-شبی که ماه کامل شد- یک عاشقانه است در دل خشونت افراطی. یک داستان پرتنش از یک ماجرای ملتهب معاصر. آبیار قصهاش را روان روایت میکند و توانسته به لحنی متناسب با ماهیت قصه دست یابد. فیلم پر از جزئیات مفید است، غافلگیریها و تعلیقهای حساب شده دارد، اطلاعات را سرصبر و به موقع منتقل میکند و با وجود زمان طولانی، ریتم مناسبی دارد و خستهکننده نیست.
پرداختن به ماجرای واقعی عبدالمالک ریگی و نزدیک شدن به فضای حاکم بر گروه تکفیریها جسورانه است، طرفه آنکه فیلم تا حد زیادی از خطر گرفتار شدن به دام شعارزدگی و یکسونگری جان سالم به در برده است.
شاید ورودی داستان اولیه و حکایت شکل گیری رابطه زن و مرد اصلی نیاز به پرداخت جزئینگرانهتری داشت تا شکل رابطه این دو که در ادامه داستان، بسیار به کار میآید، از سطح فاصله بگیرد و باورپذیرتر باشد.
صحنههای درگیری و نبرد مسلحانه فیلم گرچه خوب و پرکشش از آب درآمده، ولی میتوانست با جزئیات افزونتر و مکث بیشتر روی وجه اکشن ماجرا به نمایش درآید، چراکه درک خشونت بیمنطق و افراطی تکفیریها و قدرت بالای نظامی این گروه، پرداخت دقیقتری میطلبد.
شخصیت پردازی و تغییر تدریجی کاراکترها در گذر قصه، در غالب موارد، به درستی طراحی شده و باورکردنی از آب درآمده. ورود قصه به موقعیت بحرانی هم نرم و تدریجی اتفاق افتاده است.
بازی فرشته صدرعرفایی و هوتن شکیبا ستودنی است و آبیار هم نشان داد در کارگردانی، به مرز پختگی رسیده و فرصت خوبی برای نمایش تواناییهایش یافته است. این بهترین فیلم اوست و میشود امیدوار بود کارگردانی مسلط و قابل اتکا به سینمای ایران اضافه شدهاست.
در هر جای دنیا دست گذاشتن روی سوژههای ملتهب سیاسی-امنیتی برای سینماگران کار سختی است و در ایران با وجود خوانشهای فرامتنی از اثر این کار سختتر هم میشود. اما نرگس آبیار در فیلم «شبی که ماه کامل شد» با هوشمندی در انتخاب سوژه و مدل روایتش توانسته از گردنه سخت پرداختن به ماجرای گروه «جندالله» و برادران ریگی به سلامت رد شود. فیلم روایتی است مستندگونه از سرنوشت هولناک و غمانگیز فائزه منصوریان همسر عبدالحمید ریگی و برادرش شهاب. طبیعتاً سوژه آبیار میتوانست تبدیل به یک مرثیه پر اشک و آه شود و یک اصطلاحاً فیلم «هندی» اساسی از آن درآید، اما با اینکه فیلم در یکسری جاها دچار احساس گرایی غیرضروری میشود، اما آنقدر در صحنههای خشن و دلهرهآورش کوبنده است که میتوان این ایراد را خیلی به حساب نیاورد.
فیلم نرگس آبیار کاملاً مخصوص پرده سینماست و این ویژگی بزرگ فیلم اوست. صحنههای تعقیب و گریز در حد استانداردهای جهانی، استفاده دقیق و هدفمند از پتانسیل لوکیشنهای خارجی و البته بازسازی استاندارد وقایع تاریخی از مهمترین نکات برجسته فیلم است. زبان روایت «شبی که ماه کامل شد» برخلاف عموم آثاری از این دست که به دفعات از فیلمسازان موسوم به طیف «ارزشی ساز» دیدهایم، اصلا الکن، شعارزده، دم دستی و سفارشی نیست و این بزرگترین لطف سازندگان اثر است که قبل از هر چیز مخاطب را با یک فیلم سینمایی روبهرو میکنند.
دقت در جزئیات داستان بسیار بالاست و احتمالاً از بدنه نهادهای امنیتی حاکمیت فرد یا افرادی بر نگارش فیلمنامه و ارائه اطلاعات مورد نیاز راهنما یا ناظر بودهاند. هوتن شکیبا در نقش عبدالحمید ریگی و الناز شاکردوست در نقش فائزه منصوریان بازیهایی درست و البته لهجههای بسیار خوبی دارند، اما بدونشک درخشش اصلی در بین بازیگران متعلق به فرشته صدرعرفایی است که نقش «غمناز» مادر برادران ریگی را بازی میکند و فرو رفتنش در نقش حیرت انگیز است.
البته جدا از بحث اینکه فیلم با مدت زمان بالای ٢ ساعت و نیم کمی طولانی است و حتما برای اکران عمومی باید دستی به آن کشیده شود و نسخه کوتاهتری برای مخاطب عام روی پرده برود؛ اما شاید بزرگترین ایراد ظاهری فیلم آبیار اصرار عجیب او بر استفاده از دوربین روی دست در تقریباً تمام پلانها است که باعث شده تصاویر بیش از حد لرزان و اذیتکننده باشند.
درباره بخشهای مختلف «شبی که ماه کامل شد» مفصل باید صحبت کرد، اما در شرایطی که خیلی از کارگردانان مرد سینمای ایران توانایی یا جرأت رفتن به سمت ساخت چنین فیلمی را ندارند، نرگس آبیار جسورانه در سختترین مسیر کارنامه کاری خود تا امروز و حتی شاید تا سالها بعد قدم گذاشته و با نتیجهای فراتر از انتظارات آن را به پایان رسانده، پس حقش هست که بعد از یک خسته نباشید اساسی به تیم سازنده این فیلم گفت: «خانم آبیار دست مریزاد!»
این فیلم که یکی از کاندیداهای اکران نوروزی نیز به حساب می آید، به نظر می رسد در اکران عمومی نیز با استقبال مخاطبان سینما روبرو شود. تیزر این فیلم را می توانید در لینک زیر مشاهده کنید:
تعداد این فیلمها رو زیاد کنید