سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

عناوین ویژه روزنامه‌ها؛

موج سواری ممنوع !

در این مطلب یادداشت، سرمقاله، عناوین و گزارشات ویژه بیست و چهارم بهمن‌ماه روزنامه‌ها و جراید سراسر کشور را مطالعه می‌کنید.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، روزنامه‌ها در صفحات خود اخبار، یادداشت، سرمقاله و عناوین ویژه و اختصاصی دارند که بر اساس اتفاقات روز منتشر می‌شود. همچنین جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای در رسانه‌ها نیز دارد.

یادداشت، سرمقاله، عناوین و گزارشات ویژه روزنامه‌های و جراید سراسر کشور بیست و چهارم بهمن‌ماه به شرح زیر است:


گرچه نمرود هیزم آورده‌ست!

 حسین شریعتمداری در یادداشت امروز کیهان با عنوان " گرچه نمرود هیزم آورده‌ست!نوشته؛ بعد از جنگ جمل که در آن، آتش‌افروزان، علی‌رغم آنهمه خط و نشان کشیدن‌ها و رجزخوانی‌ها به سختی شکست خورده و به ذلت افتاده بودند، مولای بزرگوار ما حضرت امیر علیه‌السلام در وصف دو سپاهی که در دو سوی آن آوردگاه مقابل هم ایستاده بودند فرمودند: «و قد ارعدوا و ابرقوا، و مع هذین الامرین الفشل، و لسنا نرعد حتی نوقع و لانسیل حتی نمطر. دشمنان، چون رعد غریدند و مثل برق جرقه‌زده و از جا درآمدند، اما، علی‌رغم (آنهمه لاف گزاف)، هنگام کارزار ناتوان و ترسان بودند، ولی ما خروش برنمی‌داریم، مگر آنکه دست به عمل می‌زنیم و نمی‌باریم، مگر آنکه سیل جاری می‌کنیم». ‬
 

روز ۲۲ بهمن امسال، در حالی جمعیت ده‌ها میلیونی مردم با حضور حماسی و به مراتب پرشورتر و پرشمارتر از سال‌های قبل در پاسداشت چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی به خیابان‌ها آمده و زیر بارش برف و باران از ژرفای دل شعار‌های مرگ بر آمری کا، مرگ بر اسرائیل را فریاد می‌زدند، که دشمنان بیرونی و برخی از دنباله‌های داخلی آن‌ها طی چند ماه گذشته عملیات روانی پر حجم و کم‌سابقه‌ای را با هدف ناامید کردن ملت از انقلاب و پیشگیری از حضور آنان در این روز تدارک دیده و به صحنه آورده بودند. مشکلات اقتصادی ترجیع‌بند حریف بود! اما نه از سر دغدغه و برای چاره‌جویی، بلکه با انگیزه سیاه‌نمایی و انصراف ملت از حضور حماسی آن‌ها در جشن چهل سالگی انقلاب اسلامی! دشمن تا آنجا به پمپاژ گسترده ترفند‌های روانی خود دل بسته بود که پیشاپیش به قضاوت درباره میزان حضور مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال نشسته و آرزو‌های خود را به پیشگویی! تبدیل کرده بود.

مردم اما، با هوشیاری و بصیرت مثال‌زدنی خود می‌دانستند که مشکلات اقتصادی پیش‌روی ربطی به انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن ندارد، بلکه حاصل مشترک دو عامل به هم پیوسته و درهم تنیده است. اول؛ تحریم‌های ظالمانه و باج‌خواهانه‌ای که آمریکا و متحدانش به ملت و نظام تحمیل کرده‌اند و دوم؛ بی‌توجهی برخی از مسئولان به نسخه‌ای که انقلاب برای اقتصاد کشور پیچیده بود و رویکرد آنان به نسخه‌های غربی که متأسفانه با اعتماد بیجا به آمریکا و اروپا همراه بوده و هست. ریشه هر دو عامل یادشده در نادیده گرفتن مبانی و اصول انقلاب بود، با این تفاوت که تحریم‌ها از سوی دشمنان بیرونی با هدف تعریف شده مقابله با اساس انقلاب اسلامی به صحنه آمده بود، ولی عملکرد غیرانقلابی برخی از مسئولان ناشی از سوء‌تدبیر آنان بود و البته نمی‌توان و نباید حضور احتمالی شماری از نفوذی‌ها و بداندیشان را در پست‌های مشاورت و یا برخی از مدیریت‌ها نادیده گرفت! هر دو عامل مورد اشاره که نقش اصلی را در تحمیل مشکلات اقتصادی داشته و دارند، صرفنظر از انگیزه‌های متفاوت آنها، در عدول و عبور از «نقشه راه» انقلاب اسلامی پدید آمده و مشکل‌ساز شده‌اند.

مردم با هوشیاری دریافته بودند که باطل‌السحر مشکلات موجود در عرصه اقتصادی کشور، تاکید آنان بر اساس و مبانی انقلاب اسلامی است، چرا که هر دو عامل در تضاد با انقلاب و نتیجه دوری از مبانی اصیل آن بود، بنابراین طبیعی و بدیهی بود که تاکید بر مبانی و اصول انقلاب اسلامی و اعلام وفاداری به تمامیت تعریف شده انقلاب را مؤثرترین راه برای غلبه بر مشکلات بدانند و چنین بود که با حضور چند ده میلیونی و پرشمارتر از همیشه خود در راهپیمایی ۲۲ بهمن، بر اصول بنیادین انقلاب اسلامی تاکید ورزیدند.

پلاکارد‌ها و دست‌نوشته‌هایی که مردم با خود حمل می‌کردند نیز به وضوح نشانه آگاهی آنان از ریشه‌ها و آبشخور برخی ناهنجاری‌ها و نارسایی‌های پیش‌روی بود. ملت در این دست‌نوشته‌ها و شعارها، بر بازگشت مسئولان و مخصوصاً دولتمردان به مبانی اصیل انقلاب اسلامی تاکید می‌ورزیدند؛ «حقوق‌های نجومی در نظام اسلامی قابل قبول نیست»، «صف گوشت حاصل انتخاب است، نه انقلاب. بهت آدرس غلط ندهند»، «برای دفاع از انقلاب آمده‌ایم، ولی از دولت، مجلس و قوه قضائیه گله‌مندیم»، «من انقلابی‌ام و انقلابی خواهم ماند، نه زیر بار ذلت دشمن خواهم رفت و نه در برابر کم‌کاری و فساد برخی مسئولان داخلی سکوت خواهم کرد»، «FATF و اینستکس تحقیر ملت سرافراز و انقلابی ایران است»، «امام خمینی: تا وقتی دولت و مجلس از قشر مرفه سرمایه‌دار نیست کشور محفوظ است»، «به عشق رهبر آمده‌ایم»، «خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست» و...

و اما در این میان، مواضع و اظهارنظر‌های مقامات رسمی و رسانه‌های آمریکایی و اروپایی خنده‌دار بود. آن‌ها در حالی برای مردم ایران اشک تمساح می‌ریختند و در پوشش دلسوزی، از همراهی خود با ملت سخن می‌گفتند که انگار مردم از کینه‌توزی‌های آشکار و بی‌پرده آنان علیه تمامیت ایران اسلامی، چه نظام و انقلاب و اسلام و چه مردم این مرز و بوم بی‌خبرند. ترامپ، رئیس‌جمهور و پمپئو، وزیر خارجه آمریکا به زبان فارسی توئیت می‌کردند که خواستار سعادت مردم ایران هستند! و تاکید آن‌ها بر عدم حضور ملت در راهپیمایی ۲۲ بهمن از سر خیرخواهی برای خود مردم است! و… انگار نه انگار که طی چهل سال گذشته هیچ فرصتی را برای توطئه و دشمنی با همین ملت از دست نداده‌اند! به چند نمونه زیر که فقط مشتی از خروار‌ها و اندکی از بسیارهاست توجه کنید.
بعد از صدور قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی ایران که در ۲۲ خرداد ماه ۱۳۸۹ (۲۱ ژوئن ۲۰۱۰) یعنی دقیقاً در سالروز فتنه آمریکایی-اسرائیلی ۸۸ صادر شده بود، خبرنگار واشنگتن پست از خانم هیلاری کلینتون، وزیر خارجه وقت آمریکا پرسید؛ مگر شما اعلام نمی‌کردید که با حاکمیت در ایران مخالف هستید و یک سوی این مخالفت در حمایت از مردم این کشور است؟ ولی قطعنامه اخیر -۱۹۲۹- حاوی تحریم‌هایی است که مردم ایران را نشانه رفته است، هیلاری کلینتون در حالی که -به نوشته خبرنگار واشنگتن‌پست- نمی‌توانست خشم خود را زیر لبخندی که بر لب داشت پنهان کند! در پاسخ گفت؛ ولی همین مردم ایران هستند که از حاکمیت دینی در این کشور حمایت می‌کنند. تحریم‌های این قطعنامه باید مردم را علیه نظام حاکم بر ایران بشوراند. این فشار ضروری است!

خانم کاندالیزا رایس، وزیر خارجه دولت بوش نیز در پاسخ به این سوال که چرا آمریکا برای مقابله با ایران به مردم منطقه فشار می‌آورد و باعث جنگ و خونریزی در این منطقه شده است؟ گفته بود؛ این فشار‌ها از نوع درد زایمان است و قرار است خاورمیانه جدید با هژمونی آمریکا و متحدانش متولد شود! وندی شرمن، مذاکره‌کننده ارشد آمریکا -بخوانید هند جگرخوار- که در لباس «مادر ترزا» ظاهر شده و «لبخند ژکوند» بر لب دارد، با وقاحت گفته بود؛ دی. ان.‌ای (DNA) ایرانی‌ها حاوی ژن «فریبکاری» است! و ترامپ مدعی شده بود که مردم ایران تروریست هستند! پیش از این نیز در گرماگرم جنگ تحمیلی، «واین‌برگر» وزیر جنگ آمریکا با بی‌شرمی که ویژگی جدایی‌ناپذیر مقامات آمریکایی است گفته بود؛ نه فقط حاکمیت، بلکه مردم ایران به عنوان یک ملت باید نابود شوند! و...

مردم اما، بار دیگر بصیرت علوی را به خاطر آورده بودند، آنجا که امیرالمومنین‌علیه‌السلام در جریان جنگ جمل، درباره طلحه و زبیر (دو تن از عوامل اصلی فتنه جمل) فرموده بودند؛ «‫إِنَّهُمْ لَیَطْلُبُونَ حَقّاً هُمْ تَرَکُوهُ. وَ دَماً هُمْ سَفَکُوهُ… آن‌ها ‬حقی را مطالبه می‌کنند که خود ضایع کردند و خونی را می‌طلبند که خود ریختند»؛ و چنین بود که ملت با حضور ده‌ها میلیونی خود در راهپیمایی ۲۲ بهمن سیلی آبداری بیخ گوش ترامپ و نتانیاهو و ترزا می‌و مرکل و ماکرون و سایر اراذل و اوباش غربی و عبری زدند و آرزو‌های آنان را زیر گام‌های خود لگدمال کردند. ‬
به قول محمدمهدی سیار، شاعر متعهد و عزیز کشورمان؛
 
گرچه نمرود هیزم آورده‌ست - باز دست خداست بالا دست

 

چرا خشم و عصبانیت؟

روزنامه ایران در سرمقاله امروز خود با عنوان " چرا خشم و عصبانیت؟ " نوشته؛  یکی از نکات جالب رئیس جمهوری کنونی امریکا این است که چندان در قید و بند مشورت با مشاوران و کارگزارانش نیست و خیلی سریع و حتی فی‌البداهه موضع‌گیری می‌کند و از آنجا که احساسات او بر رفتارش غلبه دارد، احساساتش را در مواضع او آشکارا می‌بینیم. اگر خوشحال شود، مثل یک کودک خوشحالی خود را بروز می‌دهد و اگر خشمگین شود نیز همین احساس را در مواضع او می‌توان دید. واکنش توئیتری او نسبت به مراسم چهلمین سالگرد انقلاب بازتاب روشنی است از خشم و عصبانیتی که به صورت غیر دیپلماتیک‌ترین شکل ممکن بروز یافته است. واکنشی که فقط از یک گروه سیاسی برانداز مثل سازمان منافقین و بخشی از سلطنت‌طلبان انتظار می‌رود. چرا ترامپ تا این حد عصبانی و خشمگین حرف می‌زند؟
 
 
واقعیت این است که نگاه ایالات متحده به ایران تحت تأثیر تعدادی افراد است که هدف‌شان، دوشیدن وزارت امور خارجه امریکا و عربستان و کسب پول است. آنان از طریق یکسویه نشان دادن اوضاع ایران دکان دونبشی راه انداخته و کاسبی می‌کنند و امورات خود را می‌گذرانند، همچنان که عده‌ای در داخل کشور کاسبان تحریم بودند و هستند، نیرو‌های همسو با آنان نیز از این راه نان می‌خورند. این ریشه اصلی یک خطای نگرشی است که در موقع لازم به بن‌بست می‌رسد و صاحب آن را عصبانی می‌کند. همان اعتراضی که ترامپ به سیاست اسلاف خود در باره عراق داشت، اکنون خودش در دام همان اشتباه گرفتار آمده است. به همین علت خطا بود که خیال می‌کردند از طریق ملاقات وزیر خارجه و معاون رئیس جمهوری امریکا با یکی دو نفر از این افراد که راهی برای نان خوردن پیدا کرده‌اند، پیامی قاطع به ایران می‌دهند و خلاصه پرونده ایران را می‌بندند. غافل از اینکه این رفتار امریکایی در ایران نتیجه معکوس دارد. هنگامی که مردم ببینند که برای آنان از آن سوی مرز‌ها نقشه می‌ریزند، واکنش نشان می‌دهند.
 
انقلاب در پاسخ به وجود همین مشکل رژیم گذشته شکل گرفت که مردم دوست نداشتند کاخ سفید برای حکومت آنان دستورالعمل تعیین کند. روشن است حکومتی که با آن همه دبدبه و کبکبه و سازمان‌های اطلاعاتی متوجه این مسأله ساده نیست، به ناچار هنگام مواجه شدن با واقعیت باید با عصبانیت و خشم خود را ارضا کند. مشکل ایالات متحده این بود که چندین بار گفتند ایران به جشن چهلمین سال خود نخواهد رسید و خوشمزه‌ترین بخش ماجرا مشاور امنیت ملی آنان بود که می‌خواست در چهلمین سال انقلاب با مجاهدین در تهران جشن آزادی بگیرد؟! و عجیب اینکه متوجه نبود که مردم ایران نه تنها نسبت به استقلال‌شان حساسیت دارند، بلکه نسبت به مجاهدین خلق نیز نفرت بی‌پایانی دارند. البته بعید بود که جان بولتون خیلی متوجه ماجرا نبوده باشد. ولی خب گفتن این موارد برای او ارزش آن را داشت که با هر بار دعوت به گفته خودشان حداقل ۵۰ هزار دلار از طرف مجاهدین کارسازی شود!
 
مسأله و مطلب اصلی چیست؟ واقعیت این است که منابع خبری و اطلاعاتی و تحلیلی امریکایی‌ها درباره ایران دو اشتباه مهلک مرتکب می‌شوند. اول اینکه در بیان مشکلات جامعه ایران دچار بزرگ‌نمایی افراطی می‌شوند. در واقع آنان مصداق این داستان ملانصرالدین هستند که رفت توی صف نانوایی دید که خیلی شلوغ است و نان به او نمی‌رسد. به دروغ فریاد زد که کوچه بالایی آش نذری می‌دهند، همه افراد صف را رها کردند تا به آش مجانی برسند و ملا تنها ماند. بعد فکر کرد نکند آش می‌دهند، خودش هم دنبال مردم روانه شد. طبعاً بقیه ماجرا را می‌توان حدس زد.
 
گروه‌های مخالف ایران برای تهییج جامعه به نفع خودشان آگاهانه انواع و اقسام داده‌ها و ضدداده‌ها را در فضای مجازی منتشر می‌کنند. ولی مشکل اینجاست که خودشان هم باور می‌کنند و اسیر همین اطلاعات و تحلیل‌های ساختگی می‌شوند. خطای بعدی آنان مهم‌تر است. اینکه ما در درون کشور مشکلات گوناگونی داریم درست است، ولی همه واقعیت و ماجرای ما این نیست. این مثل آن می‌ماند که یک نفر با خانواده‌اش اختلاف دارد، حتی اختلافات زیادی هم دارد، ولی این کافی نیست که گمان کنیم که او علیه خانواده‌اش و به نفع دیگران اقدام خواهد کرد یا از خانواده در برابر دیگران دفاع نکند. این همان اشتباهی اساسی است که گروه‌های مخالف و حکومت‌های حامی آنان مرتکب می‌شوند. طبیعی است که با این نگاه نمی‌توانند به اهداف‌شان برسند و هنگامی که شکست می‌خورند، عصبانی شده و با خشم پاسخ می‌دهند.

 

موج سواری ممنوع
 
مسعود پیرهادی سردبیر رسالت در سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان " موج سواری ممنوع " نوشته؛ حضور مردم اگر برای هر کشوری آرزو باشد برای ایران اسلامی به خاطره تبدیل شده است. معجزه‌ها تکرار می‌شوند و تلاش دشمنان، ابتر می‌ماند. اما واقعا این مردم برای چه چیزی یا چه کسی می‌آیند؟ حضور تماشایی مردم در ۲۲ بهمن در شهر‌ها و حتی روستا‌های سراسر کشور واقعا حیرت انگیز است و به فرمایش مقام معظم رهبری، از شدت شگفتی ساز بودن به معجزه می‌ماند. در خبرها، در کنار تصاویر باشکوه حضور میلیونی مردم در تهران و کلان شهرها، تصاویر زیبایی از حضور چند صد نفری و حتی چند ده نفری اهالی روستا‌های مختلف منتشر شده بود و البته آن چه در رسانه‌ها انعکاس یافته، قطره‌ای از دریاست. اگر مردم تهران و شهر‌های بزرگ برای به رخ کشیدن عظمت اسلام و ایران و انقلاب به صحنه می‌آیند و حضورشان دشمن شکن است، مردم روستا‌های کوچک چرا در نبود دوربین‌ها و خبرنگاران و شور و حال راهپیمایی، در روز ۲۲ بهمن در مسجد یا حسینیه روستا اجتماع می‌کنند؟
 
همه باید بدانند که حماسه حضور ملت در راهپیمایی ۲۲ بهمن، پیروزی اسلام و انقلاب اسلامی و نشانه تفوق جمهوری اسلامی و اندیشه امام خمینی (ره) است. آن زن و مرد و پیر و جوان روستایی که شاید روزنامه‌ای هم به دست‌شان نرسد و کاری با فضای مجازی هم ندارد، جز عشق به رهبری و پایبندی به اسلام و انقلاب، چه دلیل دیگری برای حضور در راهپیمایی می‌توانند داشته باشند؟ در شرایطی که ۱۷ استان کشور دچار سرما و برف شدید است و در برخی مناطق حتی زندگی عادی هم سخت شده، چه انگیزه‌ای غیر از وفاداری به نظام مقدس جمهوری اسلامی، مردم را به صحنه می‌آورد؟ مردمی که خود انقلاب کرده اند، پای آن شهید داده اند و ۴۰ سال در تعیین سرنوشت آن مشارکت مؤثر داشته اند، در روز‌های سخت هم نظام و انقلاب‌شان را تنها نمی‌گذارند و نخواهند گذاشت.

مسئولان دولتی و غیر دولتی، اجازه ندارند این حضور را به پای خود بنویسند و دستاورد خود تلقی کنند. شاید اگر توصیه مؤکد مقام معظم رهبری به حفظ وحدت و دوری از اختلاف و انتقاد در روز راهپیمایی نبود، برخی مسئولان دولتی به واسطه واکنش مردم، در صفوف ملت حتی امکان حضور نمی‌یافتند. حساب مسئولان و مجریان از نظام و انقلاب جداست. از قضا هر جا پیشرفت و بردی بوده، در اثر پایبندی به همان مکتب امام و رهبری و آرمان‌های انقلاب اسلامی است، چنانچه در توسعه نفوذ منطقه‌ای و اقتدار نظامی، دوست و دشمن اذعان دارند که ایران اسلامی کارنامه درخشانی دارد، اما گرانی، تورم، بیکاری و عدم شفافیت اقتصادی، دقیقا کارنامه همین مسئولان دولتی است. موج سواری بر امواج خروشان ملت خطاست و البته برای موج سواران هم آورده‌ای ندارد. فلذا شایسته است مسئولان پس از جشن با شکوه که مردم آن‌ها را هم با بزرگواری در میان خود پذیرفتند کمر همت بسته و پیگیر امور معیشتی مردم باشند. جشن تمام شد و دوباره ما هستیم و مطالبه گری و شما هستید و پاسخگویی؛ امیدواریم شرمنده این مردم نشویم و نشوید.

 

چهره آزمون یکجانبه‌گرایی آمریکا

جلال‌خو ش در سرمقاله امروز با عنوان " چهره آزمون یکجانبه‌گرایی آمریکا " نوشته؛ نخستین تلاش برای ایجاد ائتلاف جهانی علیه ایران با سخنان «جرج واکر بوش» رئیس جمهوری اسبق آمریکا آغاز شد. او ۲۹ ژانویه ۲۰۰۲ میلادی سخنرانی سالانه‌اش را در کنگره آمریکا به اعلام محور شرارت که عبارت بود از «ایران، کره شمالی و عراق» اختصاص داد. پیش از آن در دهه نود میلادی و در کنفرانس مادرید نیز آمریکاییان در تلاشی ناکام کوشیده بودند تا ایران را مانع صلح در خاورمیانه معرفی کرده و باور جهانی را دراین‌باره با خود همراه کنند. حالا «دونالد ترامپ» می‌خواهد راه سلف خود را دنبال کند. از این رو به اجلاس ورشو چشم امید دوخته است.

 
واقعیت این است که واشنگتن هرگز نتوانست جامعه جهانی را برای قبول آنچه محور شرارت خوانده، مجاب کند؛ حتی هنگامی که ارتش آمریکا به سرنگونی رژیم صدام حسین در عراق و اشغال این کشور در سال ۲۰۰۳ میلادی اقدام کرد، نزد متحدان اروپایی، آسیایی و آفریقایی خود مورد شماتت قرار گرفت. واشنگتن از آن تاریخ تاکنون متهم به یکجانبه‌گرایی برای استقرار نظم جدید جهانی است که این کشور را همچنان میان قدرت‌های جهانی در مرتبه برتر قرار می‌دهد. «باراک اوباما» با مشارکت‌جویی فعال در حل و فصل پرونده هسته‌ای ایران و توافقنامه «برجام» تلاش کرد این تصور از سیاست‌های واشنگتن را نزد جامعه جهانی اصلاح کند، اما «دونالد ترامپ» با نادیده گرفتن همه قواعد و الزام‌های شراکت در جامعه جهانی، تردید در ماهیت و اهداف اقدام‌های ضدایرانی کاخ سفید را هر روز بیش از گذشته تشدید کرده است.
 
این تردید تا آنجا دامن گستر است که به‌رغم برخی نگرش‌ها و مواضع همسو میان اتحادیه اروپا و آمریکا در‌باره سیاست‌های دفاعی و منطقه‌ای ایران، اما بروکسل با اصرار بر ماندگاری برجام و ایجاد سازوکار مالی برای دور زدن تحریم‌های ضدایرانی، بر مخالفت خود با یکجانبه‌گرایی دولت آمریکا تاکید دارد. دستاورد‌های محدود و نیم‌بند گفت‌وگوی مستقیم ترامپ با «کیم جونگ اون» رهبر کره شمالی به‌عنوان رئیس دولت یکی دیگر از اضلاع اعلام شده در محور شرارت نیز با استقبال کمرنگ و سرد دیگر شریکان آمریکا همراه بوده است. دلیل این وضع همانا تردید درباره ماهیت اقدام‌های آمریکاست که به یکجانبه‌گرایی متهم است.
 
اکنون حضور پررنگ آمریکا در اجلاس دو روزه ورشو همچنان با اتهام یکجانبه‌گرایی همراه است. «مایک پنس» معاون اول رئیس‌جمهوری، «مایک پمپئو» وزیر امورخارجه، «جارد کوشنر» داماد ترامپ و «جیسون گرینبلات» فرستاده ویژه آمریکا در خاورمیانه به ورشو رفته‌اند تا اهمیت کنفرانس «صلح و امنیت در خاورمیانه» را از نگاه واشنگتن برجسته کنند و از سوی دیگر همه تلاش خود را برای ایجاد اجماع علیه ایران به‌کار گیرند. اما این اجلاس در همان هفته‌های اعلام برگزاری آن با محافظه‌کاری اجباری در انتخاب نام روبه‌رو شد. پیش از این پمپئو در سفر دوره‌ای ماه گذشته خود به غرب آسیا گفته بود که اجلاس ورشو با تمرکز بر ایران و محدود‌سازی این کشور برای بازگشت به دوران انزوا برگزار می‌شود. مخالفت‌ها سبب شد تا بلافاصله مقام‌های دولت ترامپ به اصلاح مدعای خود پرداخته و نام آن را «نشست وزیران امورخارجه برای ترویج آینده‌ای برآمده از صلح و امنیت در خاورمیانه» تغییر دهند. این تغییر لحن و عنوان با هدف مجاب کردن دولت‌ها و به‌ویژه دولت‌های اروپایی برای حضور در سطح وزیران امور خارجه خود در ورشو انجام شد، ولی اتهام‌ها درباره ماهیت رفتار واشنگتن زدوده نشده است. دو دلیل برای این امر وجود دارد؛ نخست باور اروپا و دیگر دولت‌های دعوت شده به ورشو از شکاف‌افکنی دولت ترامپ میان اعضای شرقی و غربی اتحادیه اروپا. دوم، تلاش مشکوک واشنگتن برای ایجاد ائتلاف عربی، عبری و اروپای شرقی (لهستان، مجارستان، چک، اسلواکی) و برخی دیگر از کشور‌های اروپایی علیه ایران که در این صورت نیز شکاف‌افکنی میان اعضای اتحادیه اروپا تشویق می‌شود.

نگرانی مدعوین اجلاس ورشو تنها به سیاست‌های ضد‌ایرانی هیئت آمریکایی خلاصه نمی‌شود بلکه آنچه مقام‌های این کشور درباره طرح موسوم به «معامله قرن» گفته‌اند و قرار است داماد ترامپ جزئیات آن را در ورشو اعلام کند نیز با واکنش‌های اعتراضی روبه‌رو است. به‌زعم دولت ترامپ، این طرح قرار است به مسئله اعراب و اسرائیل پرداخته و صلح جامع را میان اسرائیلی‌ها و فلسطینیان برقرار کند. سازمان آزادی‌بخش فلسطین و دولت خودگردان فلسطین پیشاپیش با تحریم اجلاس ورشو و حمله به ایده‌های تمامیت‌گرای دولت ترامپ، از دولت‌های عرب خواسته‌اند مقابل آنچه قرار گیرند که آرمان ملت فلسطین را هدف می‌گیرد.

بسیاری از ناظران براین باورند که آرزوی دولت ترامپ برای ایجاد ائتلاف فراگیر علیه ایران در اجلاس امروز و فردا در ورشو نه‌تن‌ها ناکام می‌ماند بلکه یکجانبه‌گرایی واشنگتن به پیچیده‌تر شدن اوضاع در خاورمیانه ناآرام می‌انجامد. علاوه براین سقف تحمل اروپا در قبال سیاست شکاف‌افکنانه آمریکا بر پیکره اتحادیه اروپایی نیز به محک گذاشته خواهد شد.

 

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.