هیچ کس نمیتواند این نکته را منکر شود که بخش اعظم نشریات و رسانههای بین المللی در دنیا حامی رژیم پهلوی بودند و مقالات فراوانی در ستایش از خدمات این رژیم در دنیا منتشر میشد. اصلیترین دلیل این اقدام مبالغ کلانی بود که به شکل مستقیم و غیر مستقیم به این نشریات اختصاص مییافت. همچنین کوچکترین انتقادی در یکی از نشریات بین المللی بلافاصله با جوابیه ویا حتی تهدید به شکایت رژیم پهلوی مواجه میشد.
داریوش همایون وزیر اطلاعات و جهانگردی دولت آموزگار در مصاحبهای در این باره میگوید: شاه هم چنان که گفتم بسیار حساس بود نسبت به انتقادها و حملاتی که به او میشد. اگر در آبیجان و مثلا ساحل عاج هم یک روزنامهای چیزی مینوشت، باید یک جوابی روزنامه مثلا آیندگان به او میداد که از ساواک تهیه میکردند یا از وزارت اطلاعات تهیه میکردند، میفرستادند ما چاپ میکردیم؛ یک چنین فضایی بود.
*رشوههایی که داده شد
برای نشان دادن تسلط رژیم پهلوی بر رسانههای بین المللی کافی است تا نگاهی به اغراقها و مقالات تملق آمیزی که در رسانههای مطرح اروپایی و آمریکایی به مناسبت جشنهای ۲۵۰۰ سال چاپ شد، نگاهی بیندازیم.
روزنامه لس آنجلس تایمزدر مقالهای در خصوص این رویداد نوشت، جشنهای ۲۵۰۰ ساله جنبش زیادی در ایران ایجاد کرده از آن جمله میتوان به ساختن جاده، هتل، پارکهای جدید و استادیومهای صد هزار نفری اشاره کرد.
روزنامههای تایمز ولوموند به مناسبت جشن ۲۵۰۰ ساله ویژه نامه مخصوصی برای این جشنها چاپ کرده و مدعی شدند که سلطلت جزء جدایی ناپذیر از وجود ایران است. هفته نامه ساندی تایمزچاپ لندن نیز در شمارهای این گونه نوشت که ابتکار شاهنشاه ایران در برپایی چنین جشنی به عنوان یکی از بزرگترین کنفرانسهای عالی تاریخ دیپلماسی در جهان تشکیل شود.
خبرگزاری فرانسه نیز در تفسیر خود نوشت که اردوگاه تخت جمشید وسعت دوستیهای ایران را نمایش میدهد و روزنامه دیلی میل چاپ انگلستان نیز این جشنها را آینه ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران عنوان کرد.
بعدها روشن شد که هزینههای ویژهای برای انعکاس بدون مشکل این جشن صرف شده که در تاریخ نشریات غربی بی سابقه است.
به عنوان مثال مبلغ ۸۰ هزار مارک به روزنامه دی ولت آلمان پرداخت شد تا یک نسخه ویژه این جشن را در تیراژ ۴۰۰ هزار نسخه تهیه کرده و از طریق یک موسسه غیرانتفاعی منتشر کند.
در این میان تنها برخی نشریات مستقل و یا چپ گرای غربی بودند که مقالات انتقادی درباره این جشن منتشر میکردند. به عنوان مثال خبرنگار نشریه ایوینینگ هرالد در مقالهای در خصوص این نشریه تصریح کرد که حرکت در مسیر اصفهان تا شیراز به خوبی نشان دهنده اوضاع بد مردم است که هیچ دستاوردی از این جشنها ندارند.
همچنین روزنامه دیلی رکورد چاپ انگلستان نیز در مقالهای به این نکته اشاره کرده که علی رغم شهرت افسانهای آشپزان ایرانی که تمام مرزها را در نوردیده است، صدها میلیون دلار به رستوران فرانسوی ماکسیم پرداخت شده است تا آشپزهای این رستوان مشغول تهیه غذای این مراسم عظیم شوند و البته هیچ نشانی از غذاهای اصیل ایران در مراسم هم نبود.
در کنار این تجمع دانشجویان ایران در خارج از کشور در مقابل سفارتهای ایرانی سبب شد تا رسانههای غربی مجبور به اعتراف این نکته شوند که تمام مردم ایران طرفدار این جشنها نیستند.
این رویه تا سالها درباره موضع گیری نشریات بین المللی در خصوص رژیم پهلوی ثابت بود. در آمریکا نیز علی رغم فعالیتهای دانشجویان ایرانی عضو انجمنهای اسلامی و تشکلهای چپ گرا در مخالفت با رژیم پهلوی شاه به صورت مرتب از طریق مصاحبه ایی که از سوی اردشیر زاهدی سفیر ایران در آمریکا ترتیب داده میشد در شبکههای مشهور آمریکایی حاضر و به دفاع از خود میپرداخت و بر این نکته تاکید میکرد که تنها کمونیستها به دنبال ضربه زدن به رژیم پهلوی هستند.
البته شاید نکتهای که سبب میشد تا افکار عمومی دنیا این سخنان شاه را باورکنند، این بود که بخش زیادی از رسانههای منتقد شاه یا روزنامه منتسب به احزاب چپ بودند و یا در کشورهای کمونیستی فعالیت داشتند. یکی از این رسانهها رادیو پیک ایران بود که برنامههای خود از آلمان شرقی منتشر میکرد و بارها رژیم پهلوی از طرق گوناگون تلاش کرده بود تا مانع ادامه فعالیت این رادیو شود.
در فضای آکادمیک نیز اگرچه برخی شخصیتهای دانشگاهی غربی همچون اریک رولو، فرد هالیدی، ادوارد سابلیه، ریچارد کاتم دیدگاههای احتیاط آمیزتری نسبت به رژیم شاه داشته به نحوه برخورد رژیم با مخالفینش اشاره داشته اند، اما همان طور که پیش از این گفته شد در نتیجه نگرشی که نسبت به رژیم شاه در غرب به وجود آمده بود، اساساً مخالفت با شاه بیشتر به معنای مخالفت با اصلاحات مدرن اقتصادی اجتماعی وی تعبیر میشد. از آنجا که این مخالفتها در اساس مخالفت با برنامه مترقی شاه تلقی میشد، محکوم به زوال و شکست بود.
*سدی که مبارزه مردم ایران شکست
طبیعی است که با شرایط ذکر شده و با این سطح از تسلط رسانهای نمیتوان انتظار داشت که انتقادات تند و تیزی از حکومت پهلوی به خصوص در سالهای اقتدار این رژیم در دهه ۷۰ میلادی صورت بگیرد. با این حال از اواسط این دهه و با اوج گرفتن بحث حقوق بشر در غرب و زندانی شدن دهها هزار در داخل ایران به جرم فعالیتهای ضد حکومتی شکافی مهم در این فضای رسانهای پدید آمد و انتقاداتی در نشریات سطح یک غربی مطرح شد.
این مسئله زمانی تبدیل به یک رویه شد که گزارش سازمان عفوبین الملل از سرکوب گسترده مردم ایران منتشر شد.
در گزارشی که از سوی این سازمان در ۴ آذر ماه ۱۳۵۵ منتشر شد، رژیم پهلوی به شکنجه گسترده متهم شد که نقش اصلی در آن گزارش را محمدرضا پهلوی و دستگاه سرکوبگر آن یعنی ساواک بر عهده داشتند.
بلافاصله این گزارش با پوشش وسیع رسانهای روبه رو شد. به عنوان مثال نشریه نیویورک تایمز در مقالهای در همین باره و با اشاره به گزارش عفوبین الملل نوشت: "در گزارشی که از طرف سازمان عفو بینالمللی انتشار یافت ادعا شده است بین ۲۵ تا ۱۰۰ هزار نفر به خاطر دلایل سیاسی در ایران زندانی شدهاند و همچنین پلیس مخفی ایران به هنگام بازجوئی آنان را زیر شکنجه مداوم قرار میدهد.
گفته شده است سرکوبی مخالفان سیاسی به عهده ساواک – پلیس مخفی ایران – است که با بیرحمی شدید انجام میگیرد. پلیس مخفی ایران دارای یک سیستم خبرچینی است که مأموران آن در تمام سطوح جامعه ایران نفوذ دارند و بنا به گفته مسافرانی که از ایران آمدهاند و همچنین تأکید مخالفان رژیم ایران درخارج کشور ساواک فضائی آمیخته از رعب و وحشت ایجاد کرده است. در گزارش سازمان عفو بینالمللی همچنین گفته شده است از آغاز سال ۱۹۷۲ تا کنون دادگاههای نظامی ایران ۳۰۰ زندانی سیاسی را به مرگ محکوم ساختهاند در ۶ ماه اول سال ۱۹۷۶ دولت ایران اعدام ۲۲ زندانی سیاسی را اعلام داشته است. "
به این ترتیب رشوههای رژیم پهلوی نیز نتوانست جلوی این موج را بگیرد. در کنار این اوج گیری تظاهراتهای مردمی سبب شد تا به تدریج انتشارگزارشات انتقادی در نشریات بین المللی شدت بگیرد.
این تغییر نگرش نشریات غربی در داخل ایران نیز به عنوان نشانهای از زوال حکومت پهلوی تعبیر شد و هنوز برخی از طرفداران رژیم سابق اعتقاد دارند که همین تغییر نگرش یکی از نشانههای دست داشتن غرب در سقوط رژیم پهلوی است.
البته این این ادعا با توجه به سابقه این رسانهها به سادگی زیر سئوال میرود، چرا که تا ماههای آخر رژیم پهلوی هیچ گزارشی از احتمال پیروزی انقلاب اسلامی ایران سخن نمیگوید.
*نگاه به عقب
با پیروزی انقلاب اسلامی صرفه نظر از نگاه این شخصتهای رسانهای به نظام جمهوری اسلامی که اغلب با غرض ورزیهای گوناگون همراه بود، ریشه یابی سقوط حکومت پهلوی یکی از مهمترین دغدغههای آنان بوده است. دغدغهای که با گذشت نزدیک به ۳۰ سال با انتشار کتابها و مقالات گوناگون ادامه دارد.
در صدد هستیم در آستانه ۴۰ امین سالگرد دهه فجر انقلاب اسلامی با نگاهی به منابع غربی نگاهی تحلیلی به نحوه سقوط رژیم پهلوی و دلایل آن داشته باشیم. نکته جالب اینجاست که در یک نگاه کلی روشن میشود که فساد مالی سنگین و مخالفت رژیم پهلوی با زیربنای فرهنگی جامعه آن زمان ایرانی به عنوان مهمترین دلیل سقوط رژیم پهلوی ذکر میشود.
حال امید است که این انتشار این گزارشها بتواند سبب آشنایی مخاطبان با قرائتهای موجود در فضای بین الملل پیرامون پیروزی انقلاب اسلامی در ایران شود.
منبع:فارس
انتهای پیام/