پرونده ونزوئلا ظرفیتِ تبدیلشدن به یک منازعه بزرگ را دارد. این انتخاب بازیگران داخلی و خارجی است که تحولات را به سمت راهحلهای مسالمتآمیز یا یک جنگ سرد تمامعیار پیش میبرد.
به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، خیزش خوان گوایدو، رئیس ۳۵ ساله مجمع ملی علیه مادورو رئیسجمهور ونزوئلا از هفته گذشته شرایط این کشور را وارد مرحله تازهای کرده و روابط کشورهای دور و نزدیک را با کاراکاس تحت تأثیر قرار داده است.
پررنگترین رخداد در این میان، هماهنگی کامل واشینگتن و اروپای غربی با این خیزش بود تا جایی که نیویورکتایمز نوشت گوایدو توسط واشینگتن برای این کار انتخاب شد و تنها پس از موافقت ترامپ، خود را رئیسجمهور جدید ونزوئلا نامید. این کار با مدیریت یک اتاق فکر متشکل از مایک پِنس قائممقام رئیسجمهور، جان بولتون مشاور امنیت ملی و سناتور مارکو روبیو پیش رفته و حالا به نقطه عطف خود رسیده است.
پس از آمریکا، کانادا و سه کشور اروپایی (آلمان، اسپانیا و بریتانیا) اعلام کردند اگر تا یک هفته دیگر انتخابات ریاستجمهوری تجدید نشود، گوایدو را به عنوان رئیسجمهور قانونیِ ونزوئلا به رسمیت میشناسند. ایالات متحده البته دستبردار نیست و پمپئو از همه کشورها خواسته است در این مورد موضعگیری کنند. این آغاز یک راه است که آمریکا برای آغاز آن حتماً اهداف بلندمدتتری را در نظر داشته است. بر این اساس سه روایت تحلیلی ارائه میشود که هر یک با دادههای مؤید پشتیبانی میشود.
تکرار انقلاب مخملیحمایت از انجمنهای مردمی و کسبوکارهای کوچک که ناگهان رنگ و بوی سیاسی میگیرند، حالا دیگر به شیوهای قدیمی تبدیل شده است. ایالات متحده نیز مانند بریتانیا یاد گرفته است همه نامهای خوب، از آزادی و عدالت گرفته تا عِرق قومی و مذهبی را دستمایه اهداف شوم سیاسی قرار دهد و آن را بدنام کند.
کاهش تولید نفت و تولید سرانه و ارزش پول ملی در کنار افزایش مرگ و میر نوزادان و مهاجرت پناهجویان موجب شکلگیری نارضایتی در اقشاری از مردم ونزوئلا شدهو شرایط را برای ایجاد جرقه نهایی انقلاب مخملی از سوی واشینگتن آماده کرده است.
آنچه در این هفتههای اخیر در ونزوئلا شاهد هستیم، بیش از هر چیز به نمایشهایی شبیه است که دهه گذشته در اروپای شرقی میدیدیم: ایجاد یک جرقه در مردمی با نارضایتیهای متنوع، از طریق ادعای تقلب در انتخابات، سپس راهاندازی تظاهرات خیابانی و آمادگی گوشیها برای تصویربرداری از هر گونه برخورد پلیس، هماهنگی با شهروندان خارجنشین برای اعلام همبستگی، تخریب شدید رسانهای و بیآبروکردن مقامات رسمی کشور تا جایی که سربازان ارتش از همراهی با دولت احساس سرافکندگی و از عدم همراهی با مردم احساس بیم و عذاب وجدان کنند و نهایتاً مجبورکردن سران دولت به استعفا. حتی اگر نیاز باشد، تجهیزات نظامی اولیه میان مخالفان دولت توزیع میشود تا اگر رئیسجمهور / نخستوزیر حاضر به کنارهگیری نشد، دفتر او را محاصره و بازداشتش کنند.
در این میان بسیاری از مردم که مطالبه واقعی دارند، با جمعیت همراه میشوند. رسانههای مخالف دولت نیز از حضور آنها بهره میگیرند و اینگونه وانمود میکنند که این لشگرکشی خیابانی از دل مطالبات مردمی رشد کرده است. اما رهبری این جنبش هیچگاه به این افراد واگذار نمیشود بلکه در دست افراد گزینششدهای نگه داشته میشود که از پیش نسبت به تأمین منافع آمریکا پس از رسیدن به قدرت اطمینان دادهاند. برای تصویربرداری و پخش این بخش تلخ ماجرا هیچ گوشی و دوربینی آماده نیست!
همه این اتفاقها در ونزوئلا افتاده است، اما فعلاً موفق نبوده، به چند دلیل: دولت ونزوئلا از پیش احتمال میداد چنین سناریویی مطرح باشد بنابراین از برخورد شدید با مردم خودداری کرد تا مورد سوءاستفاده کودتاچیان مخملی قرار نگیرد؛ سران ارتش همچنان در کنار دولت ماندهاند؛ بسیاری از مخالفان سرسخت مادورو در چند سال اخیر از کشور مهاجرت کردهاند (تعداد آنها را تا ۳ میلیون نفر تخمین زدهاند)، بنابر این قدرت آنها در داخل کاسته شده است؛ دو قدرت چین و روسیه با توجه به منافع سیاسی و اقتصادی خود در کنار مادورو ماندهاند.
جدال بر سر منابع انرژی
ونزوئلا دارای بزرگترین ذخایر اثباتشده نفتی در جهان است. استقلال سیاسیِ چنین قدرت نفتی، امکان مدیریت دنیای انرژی را برای جمهوریخواهان ایالات متحده دشوار میکند. یادمان هست که سران نومحافظهکار در حزب جمهوریخواه، سهامداران شرکتهای بزرگ نفتی و گازی آمریکا هستند و منافع خود را از طریق کاخ سفید دنبال میکنند. شاید به همین دلیل است که در دوران اوباما چنین رویکرد سختگیرانهای علیه کاراکاس در پیش گرفته نشد و شاید به همین دلیل است که با وجود انعقاد برجام، تهدید به تحریم نفتی علیه ایران بار دیگر پس از روی کارآمدن ترامپ مطرح و پیگیری میشود.
تمام کشورهایی که در این فهرست به عنوان ذخایر بزرگ نفتی قرار دارند، ولی دولتشان در تخاصم با واشینگتن بوده است. هدف فشارهای ویژه ایالات متحده قرار گرفتهاند، هر یک به بهانهای.
بولتون دوشنبه شب با اعلام اینکه تا کنون ۲۱ کشور در به رسمیت شناختن گوایدو به عنوان رئیسجمهور موقت ونزوئلا به کمپین واشینگتن پیوستهاند، در کنار منوچین وزیر خزانهداری آمریکا از تحریم شرکت ملی نفت ونزوئلا توسط واشینگتن خبر دارد. نفت، حدود ۹۰% از صادرات ونزوئلا را تشکیل میدهد. این کار که فشار اقتصادی زیادی به مردم ونزوئلا خواهد آورد، تنها در چنین شرایطی ممکن بود که رسانهها حضور مردم آن کشور در خیابانها علیه مادورو را با آب و تاب منعکس کنند. حالا آمریکا میتواند به اسم مردم، از آنهایی که در پشتیبانی از رئیسجمهور منتخب آمریکا در خیابان حاضر نشدند، انتقام بگیرد.
الِن والد در فوربز نوشته است هماکنون تولید نفت ونزوئلا با توجه به مشکلاتی که در سالهای اخیر داشته به ۱.۱۷ میلیون بشکه در روز رسیده که مقدار کمی از آن به آمریکا صادر میشود. بنابر این تهمیدات ایالات متحده در سالهای اخیر موجب شده که حالا تحریم نفت ونزوئلا ضرر چندانی برای شرکتهای آمریکایی نداشته باشد. از آن سو حدود ۳ میلیون بشکه نفت آمریکایی به ونزوئلا صادر میشود که احتمالاً کاراکاس در اقدام متقابل، آن را تحریم میکند. اما این مقدار، کمتر از یک درصد از تولیدات پتروشیمی آمریکا است و با مشتریان جدید جبران میشود.
بنابر این ضرری که شرکتهای نفتی از تحریم ونزوئلا متحمل میشوند، بسیار کمتر از سودی است که با تضعیف یک تولیدکننده بزرگ، اما متخاصم به دست میآورند. فشار واشینگتن بر ونزوئلا به عنوان تولیدکننده بزرگ نفتی، مصداق کامل این ضربالمثل است که «دیگی که برای من نجوشد، میخواهم سر سگ در آن بجوشد»!
جنگ نیابتی با روسیه و چیناگر اعلام راهبرد امنیتی ایالات متحده علیه چین و روسیه، اعلام رسمی سیاست مقابله با نفوذ اقتصادی چین در آفریقا و تداوم برخورد منافع روسیه و آمریکا در معرکه سوریه را در نظر بگیریم، طبیعی به نظر میرسد که آمریکا شرایط کنونی را بهترین فرصت برای اخراج مهمترین پایگاه سیاسی قدرتهای شرقی از آمریکای جنوبی بداند. در سالهای اخیر بسیاری از سران چپ در پایتختهای آمریکای جنوبی کنار رفتند، از جمله چهرههای شاخصی، چون کریستینا فرناندز کرشنر در بوینس آیرس و دیلما روسف و داسیلوا در برزیل که همگی دارای اتهام فساد اقتصادی شدهاند.
لازم به یادآوری است که شرکت ملی نفت ونزوئلا با روسیه قرارداد بسته و چین نیز علاوه بر خرید ۹.۹ درصد از سهام پروژه Sinovensa در سپتامبر اخیر که تا کنون ۴۰% از آن برای پکن بود، روزانه یک میلیون بشکه نفت ونزوئلا را میخرد. از آنجا که کاراکاس پیش از این از مسکو و پکن وام گرفته، هماکنون بخش بزرگی از درآمد نفتی این کشور توسط روسیه و چین به عنوان بازپرداخت بدهی وامها برداشت میشود. تحریم نفتی ونزوئلا در واقع علاوه بر ونزوئلا، درآمد روسیه و چین را نیز هدف گرفته است.
مادورو یک ماه و نیمِ پیش در سفر به مسکو، از سرمایهگذاری میلیاردی روسیه در صنعت نفت با هدف افزایش تولید خبر دارد؛ همچنین قرارداد دیگری که سرمایهگذاری مسکو در استخراج معادن طلا از خاک ونزوئلا را تضمین میکند تا بازپرداخت بدهیهای گذشته آسانتر شود. مادورو در این سفر تأکید کرد «روسیه و ونزوئلا بیش از هر زمان دیگری متحد هستند».
در واقع مداخله سیاسی آشکار ایالات متحده در ونزوئلا با هدفِ حفظ پایگاه نفوذ قدرتهای شرقی در آمریکای لاتین انجام میشود. چین به همین دلیل از آمریکا خواست در مسائل داخلی ونزوئلا دخالت نکند و روسیه نیز با آگاهی از این شرایط، به مادورو قول حفاظت نظامی میدهد. چند روز پیش مادورو سوار بر تانکهای روسی در یک مانور نظامی، ارتش را به ایستادگی در برابر مخالفان دولت فراخواند.
جمعبندیپیگیری همزمان این اهداف از سوی ایالات متحده با هم منافات ندارد، اما وقتی یک زمین بازی برای ایالات متحده از چنین اهمیت چندگانهای برخوردار میشود و همزمان منافع قدرتهای شرقی تحت تأثیر قرار میگیرد، بار دیگر بوی جنگ سرد به مشام میرسد.
در همان کنفرانس خبری که بولتون از تحریم شرکت ملی نفت ونزوئلا خبر داد، عکاسان خبری عبارت «ارسال ۵ هزار نیروی نظامی به کلمبیا» را از دستنوشتههای همراه مشاور امنیت ملی آمریکا شکار کردند. همزمان روسیه پشتیبانی نظامی از دولت مادورو را وعده داده و این یعنی ممکن است بخشی از ونزوئلا (مثلاً در همسایگی کلمبیا) به اسم حمایت از ریاستجمهوری گوایدو در تسخیر نیروهای آمریکایی و مزدوران ونزوئلایی قرار گیرد در حالی که کاراکاس تحت حمایت مسکو باشد.
بنابر این پرونده ونزوئلا ظرفیتِ تبدیلشدن به یک منازعه بزرگ را دارد. این انتخاب بازیگران داخلی و خارجی است که تحولات را به سمت راهحلهای مسالمتآمیز یا یک جنگ سرد تمامعیار پیش میبرد، هر چند فعلاً با توجه به رویکردهای پوتین و ترامپ و شرایط اقتصادی دولتهایشان از سویی، و منافع اقتصادی که چین در ثبات ونزوئلا دارد از سوی دیگر، بعید است فشار بازیگران خارجی به سمت افزایش تنش و خشونت باشد.
منبع: مشرق
انتهای پیام/