سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

انقلابی‌ها؛

خاطرات عکاسی که لحظه پیاده شدن امام خمینی (ره) از هواپیما را عکس گرفت/ ثبت تظاهرات بهمن ۵۷ تا پرتره سرداران دفاع مقدس

اکبر کشاورز شیرازی از خاطرات حضور و عکاسی خود در تظاهرات سال‌های انقلاب گفت.

به گزارش خبرنگار حوزه تجسمی گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، اکبر کشاورز شیرازی متولد شهرری و اصالتاً شیرازی است. تاریخ تولد او در شناسنامه ۱۰ سال کوچکتر از سن واقعی اش ثبت شده است. فعالیت‌های فرهنگی را از ۱۴ سالگی با عکاسی آغاز کرده و در ادامه مسیر دست به قلم شده و به نگارش ۲۵۰ عنوان کتاب همت گماشته که از این تعداد تنها ۱۵ عنوان چاپ شده است.

در آستانه چهلمین سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، برای ساعتی در منزل این عکاس پیشکسوت که لحظه پایین آمدن امام خمینی (ره) از هواپیما را عکاسی کرده است، مهمان شدیم و خاطرات او از بهمن ۵۷ را شنیدیم:

آقای شیرازی؛ از علاقه مندی خود به فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی بگویید.

رشته اصلی من فلسفه است؛ دکترای فلسفه و گرافیک دارم. قبل از انقلاب علاقه فراوانی به نوشتن رمان و شعر داشتم، اما بیشتر فعالیت هایم در زمینه عکاسی بود. چند فیلم کوتاه را هم خودم تهیه کنندگی و کارگردانی کرده ام.

درباره مستند خرابه‌های عشق توضیح دهید.

«خرابه‌های عشق» مستندی درباره امام خمینی (ره) است که من ساخته ام. در این مستند اشعار و عکس‌های امام با تدوین متفاوت و جذاب به تصویر کشیده شده است. علاوه بر آن چند فیلم و مستند عرفانی دیگر هم ساخته ام.

چطور شد که عکاس شخصی حضرت امام (ره) شدید؟

سال ۱۳۶۲، آیت الله فاضل لنکرانی به مرحوم احمد خمینی گفتند که اگر برای جلسات و دیدار‌های امام نیاز به عکاس دارید، من عکاس جوان سراغ دارم. به این ترتیب من به خدمت احمد خمینی و امام راحل رفتم و از آن پس دیدار‌های امام با مسئولین و هر شخصی که نزدشان می‌آمدند را عکس می‌گرفتم. علاوه بر عکس‌های رسمی، عکس‌های خصوصی امام در منزلشان را هم من می‌گرفتم که این عکس‌ها در سایت جماران اشتراک گذاری شده است.

در مجموع تعداد عکس‌هایی که در این سال‌ها گرفته اید، چند فریم است؟

زمان انقلاب عکس‌های زیادی از شخصیت‌ها و مسئولین گرفتم و نگاتیو‌ها را تحویل حاج احمد آقا دادم. طبق آخرین آمار، حدود ۳۵۰ میلیون عکس انداخته ام که هر کدام در داخل و خارج از کشور منتشر شده اند.

علاوه بر امام خمینی از شخصیت‌های دیگری هم عکس گرفته اید؟

بله؛ من از مفاخر، فیلسوف ها، هنرمندان و نخبگان علمی بسیاری عکس پرتره انداخته ام. جالب است بدانید کار گرافیکی عکس‌ها را هم خودم با کمک دوستانم انجام می‌دادم و یکباره می‌دیدیم که یک عکس در سایز بزرگ در بیلبورد‌های شهری به نمایش درآمده است.

از عکاسی در تظاهرات قبل از انقلاب برایمان بگویید.

زمان انقلاب ۲۱ ساله بودم؛ قبل از پیروزی انقلاب در کار‌های سیاسی از جمله جا به جایی و پخش اعلامیه مشارکت داشتم. ثانیه به ثانیه عکاسی در روز‌های تظاهرات برای من خاطره است؛ هرجا که می‌رفتیم یا دعوا بود یا تظاهرات؛ من خودم ۳ بار تیر و ۱ بار هم چاقو خوردم. حدود ۲۰۰، ۳۰۰ دوربین دارم که در اعتراضات قبل از انقلاب و سال‌های جنگ بر اثر اصابت تیر و ترکش آسیب دیده اند.

اولین عکسی که از امام خمینی گرفتید در فرودگاه بود؟

بله؛ لحظه پایین آمدن امام از هواپیما اولین تصویری بود که در دوربین من ثبت شد. بعد از آن همراهی امام توسط مردم تا بهشت زهرا (س) را عکاسی کردیم. در مسیر که می‌رفتیم خیلی از مردم به خاطر چسبیدن به ماشینی که امام سوار بود، برای چند دقیقه حتی زیر ماشین هم می‌رفتند، اما مجدد بلند شده و دنبال آن می‌دویدند. ازدحام جمعیت و سخنرانی امام در بهشت زهرا (س) هم یکی از بهترین سوژه‌هایی بود که عکاسان آن را ثبت کردند.

به نظر شما این حجم از عشق و علاقه مردم به امام از کجا نشأت می‌گرفت؟

امام بسیار هوشمند و ساده زیست بودند؛ حضور تنگاتنگ مردم در خیابان‌ها نشان از عشقی داشت که انقلاب اسلامی با خود آورد. انقلاب سال ۵۷ پدیده‌ای خاص بود که در دنیا شناخته شد. همه می‌دانیم که اگر قرار باشد چنین جریان باعظمتی در هر نقطه از جهان به وقوع بپیوندد، باید سال‌های بسیاری طی شود.

شما با امام زندگی هم کرده اید، از خاطرات مشترک خود با ایشان برایمان بگویید.

من روحانی و پیرمرد‌های زیادی دیده بودم، اما هیچکدام چهره نورانی و آسمانی امام را نداشتند، ایشان می‌دانستند که من قبل از تولدم، پدرم را از دست داده بودم. به همین دلیل رفتار بسیار مهربانی داشتند و همیشه مرا اکبر جان صدا می‌کردند. حتی زمانی که می‌خواستند چای بریزند با نهایت خشوع و تواضع از من می‌پرسیدند که اکبرجان تو هم چای می‌خوری؟

برخورد ایشان با مهمان هایشان چطور بود؟

معمولاً همه ما وقتی بخواهیم برای اولین بار به دیدار فردی که مبارز است، رهبر یک حزب است، یا عارف و فیلسوف و در کل شخص بزرگی است برویم، ناخودآگاه دچار استرس و دلهره می‌شویم. اما دیدار با امام اینطور نبود؛ امام همه این ویژگی‌ها را داشتند. مبارز، رهبر، عارف، فیلسوف و... بودند، اما اصلا مغرور نبودند. زندگی ساده‌ای داشتند که این سادگی در زندگی مسئولین امروزی کمتر به چشم می‌خورد.

عکس‌های خصوصی و خانوادگی امام را چطور می‌گرفتید؟

حضرت امام شخصیتی داشتند که هرعکس از ایشان غیرتکراری و همراه با یک خاطره است. موقع عکاسی از ایشان اینطور نبود که به او بگویم این طور بایستید، بنشینید و...؛ زمانی که سرحال بودند، کسی از آقایان نیامده بود که اعصاب ایشان را بهم بریزد، لبخند بر لب داشت، در حیاط جماران با نوه هایش بازی میکرد، چایی می‌خورد، با همسرش صحبت می‌کرد و... از او عکس گرفته ام.

آیا دیدگاه‌ها و آرمان‌های امام و انقلاب، آنطور که باید به جوانان تفهیم شده است؟

خیر؛ عقاید و دیدگاه‌های امام آرمان‌های انقلاب را به درستی به جوانان منتقل نکرده ایم.

برخورد ایشان با جوانان چطور بود؟

خیلی صمیمی و دوستانه رفتار می‌کردند. وقتی جوانی می‌آمد که طرح و برنامه‌ای داشت، کتابی نوشته بود و... امام با حوصله زیاد به صحبت‌های آن‌ها گوش می‌کرد. در حال حاضر کجا یک جوان می‌تواند کنار مسئولی بنشیند و با او چای بخورد؟

از سال‌های جنگ تحمیلی هم عکس گرفته اید؟

بله، ۸ سال منطقه بودم و دوربین همراه داشتم. در گردان‌ها یا کار‌های اطلاعات عملیاتی انجام می‌دادم و یا اینکه عکاسی می‌کردم. اوایل جنگ با حاج قاسم سلیمانی در دو کوهه آشنا شدم، فردای روز آشنایی مان هم دونفره اهواز گردی کردیم. در طول جنگ کلی عکس‌های متفاوت هم از شهید کاظمی و شهید همت گرفتم.

از شهید آوینی هم عکس دارید؟

بله، زمانی که در کشور‌های خارجی به ساحت پیامبر اکرم (ص) اهانت کردند، من عکس درب خانه خدا را به شکل پله پله طراحی و آن اثر را پله پله تا خدا نامگذاری کردم. به دلیل علاقه زیاد به شهید آوینی، تصویر او را هم در این عکس جانمایی کردم. من و شهید مرتضی آوینی دوستی دیرینه با هم داشتیم. ایشان هم یکسری فیلم و عکس از من گرفته بودند.

در جبهه مجروح شدید؟

بله، ۱۶ عملیات شرکت کرده و هر ۱۶ بار هم مجروح شدم؛ چشم راست و دستم ترکش خورد و شکمم هم مجروح شد. عکسی هم دارم که در آن عکس مرا بین شهیدان قرار داده اند و حمل می‌کنند، اما مثل اینکه بعد‌ها متوجه می‌شوند که زنده ام و به بیمارستان منتقلم می‌کنند.

آیا هنگام عکاسی از روز‌های انقلاب دستگیر هم شدید؟

بله، ۷، ۸ ماه قبل از ۲۲ بهمن ۵۷، جلوی مدرسه زکریای رازی در شهرری دستگیر شدم؛ ساواک مرا برد، پاهایم را به میز بسته بودند و شکنجه ام می‌کردند. یک پرونده سیاسی قطور هم برایم ترتیب دادند. زمانی که مردم مجسمه شاه را انداختند من در آنجا حضور داشتم. یک جا‌هایی در آن تظاهرات عکاس بودم، یک جا‌هایی هم بعضی افراد دوربینم را می‌گرفتند و خرد می‌کردند؛ البته ما زرنگی می‌کردیم و نگاتیو را در می‌آوردیم.

از حضرت آیت الله خامنه‌ای هم عکاسی کرده اید؟

بله، از رهبر انقلاب هم عکس زیاد انداخته ام. از زمان حضور ایشان در جبهه تا رهبر شدنشان عکس دارم.

آیا تا به حال پیش آمده که عکس‌های شما به اسم شخص دیگری منتشر شود؟

بله، من همه عکس‌های خودم را می‌شناسم، اما متاسفانه بعضا می‌بینم که خیلی‌ها عکس‌های مرا به اسم خودشان چاپ کرده اند. خوشبختانه به قدری کار کردم که اگر الان کسی بخواهد دنبال ایده نو باشد، می‌گوید قبل‌تر این ایده توسط فلانی انجام و اجرا شده است.

اگر به چهل سال پیش برگردید، باز هم این مسیری که آمدید را انتخاب می‌کنید؟

من از فعالیت‌های خودم در زمان حیات امام راضی هستم و خدا را شکر می‌کنم. بعد از انقلاب اتفاق‌هایی افتاد که ما را نسبت به فعالیت‌های هنری دلسرد کرد، اما این اسلام و انقلاب به راحتی به دست نیامده بنابراین نباید اجازه دهیم که دستاورد‌های چندین سال به راحتی از بین برود.

انتهای پیام/

 

 

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.