به دنبال این حادثه هر دو مصدوم با آمبولانس به نزدیکترین بیمارستان اعزام شدند. اورژانس بیمارستان سینا جایی بود که هم ناجی و هم مرد نجات یافته در آن بستری شدند. اما مهدی حالش وخیم بود. ضربه محکم به سر و صورتش باعث جراحات شدید مغزی او شده بود. از سوی دیگر مرد نجات یافته هم دستش در اثر برخورد با قطار قطع شده بود. مرد نجات یافته که به گفته شاهدان عینی ماجرا و البته تأیید مسئولان درمانی بیمارستان سینا اعتیاد شدیدی هم دارد، به بخش مراقبتهای ویژه منتقل شده تا در صورت امکان تحت عمل پیوند قرار بگیرد.
اما مهدی بخش مهم این حادثه، اصلا وضع خوبی نداشت. به گفته یکی از پرسنل اورژانس بیمارستان سینا، مهدی وقتی به بیمارستان رسید اصلا وضع مناسبی نداشت، برخورد شدید قطار صدمات جدی به سر و صورت او وارد کرده بود. او در توضیح بیشتر به «شهروند» گفت: «وقتی این جوان به بیمارستان رسید عملا علایم حیاتی نداشت. با این وجود کادر درمانی همه تلاششان را کردند. تا حدودی هم جواب گرفتیم، اما برخورد خیلی شدید بود و بیشتر مایع مغزی خارج شده بود، خون ریزی داخلی هم داشت، با توجه به این شرایط ما امید چندانی به زنده بودن این جوان نداشتیم. با این حال همه کارهای لازم انجام شد.».
اما ساعاتی پس از بستری شدن مهدی، وضع عمومی این جوان رو به وخامت گذاشت و درنهایت هم پزشکان اعلام کردند که او به دلیل عارضه شدید دچار مرگ مغزی شده است. یکی از مسئولان کادر درمانی بیمارستان سینا که نخواست نامش فاش شود با تأیید مرگ مغزی مهدی به «شهروند» گفت: «تقریبا شرایط ابتدایی این جوان برای ما مسجل بود. با این همه تلاش برای احیا و بازگرداندن او انجام شد. اما او مرگ مغزی شد و این یعنی او درحال حاضر فقط با دستگاه زنده است.».
اما مرگ مهدی پایان ماجرا نبود. مثل اینکه شجاعت و فداکاری در خانواده رسولزاده ارثی است. پدر مهدی، با شنیدن خبر شوکهکننده مرگ پسرش در اقدامی انساندوستانه از کادر درمانی بیمارستان خواست تا اعضای بدن پسرش را اهدا کنند. خانواده رسولزاده با اینکه اصلا وضع روحی مناسبی نداشتند و این خبر تکان دهنده حسابی آنها را شوکه کرده بود، با این وجود سعی داشتند تا اعضای بدن مهدی را به دست نیازمندان برسانند. به گفته یکی از مسئولان پیوند اعضای بیمارستان سینا، پدر مهدی در همان دقایق اولیه و حتی قبل از مراجعه مسئولان این واحد برای صحبت با این خانواده خودش موضوع اهدای پیوند پسرش را مطرح کرد و همین مسأله باعث شد تا اقدامات اولیه برای پیوند خیلی سریعتر انجام شود. درنهایت هم با رضایت مادر مهدی حوالی بعداز ظهر یکشنبه اقدامات درمانی برای فراهم کردن شرایط پیوند آغاز شد. آن طور که تیم پیوند این بیمارستان به خبرنگار «شهروند» اعلام کردند معاینات و آزمایشهای انجام گرفته نشان میدهد که همه اعضای حیاتی مهدی قابلیت پیوند را دارد و با توجه به افراد لیست انتظار و اعضای اهدایی به بیماران اهدا میشود. .
اما دیروز بخش فراهمآوری اعضای بیمارستان سینا حال دیگری داشت. چشمان گریان و صداهایی که بغضهای شکسته درگلو شنیدن آنها را سخت میکرد. خانواده مهدی تاب دیدن چهره خون آلود برادرشان را نداشتند، در گوشهای از حیاط دورهم جمع شده بودند و در فراغ تلخ و شوکهکننده مهدی گریه میکردند. اقوام و آشنایان یکی پس از دیگری از راه میرسیدند. مادر مهدی مرگ تنها پسرش را باور نداشت. او میگفت: که مهدی هنوز زنده است و نفس میکشد، شاید به همین دلیل هم بود که او دیرتر از همسرش به اهدای اعضای بدن مهدی رضایت داد. اما این مادر هم راضی شد، راضی شد به تپیدن قلب پسرش در بدن یک انسان دیگر. پدر مهدی، اما زودتر از همه حتی قبل از درخواست کادر درمانی بیمارستان خودش خواست تا با اعضای بدن تنها پسرش جان چند انسان دیگر را هم نجات دهد. این پدر سالخورده با اینکه غم از دست دادن فرزند روی دوشش سنگینی میکرد با همه درد و رنجش برای دقایقی با «شهروند» همکلام شد که در ادامه میخوانید:
مهدی چندسال داشت؟
مهدی بچه اول من بود. ٣٥سال داشت.
ازدواج کرده بود؟
نه. مجرد بود و با ما زندگی میکرد.
به جز مهدی پسر دیگری هم دارید؟
نه. مهدی تنها پسر من بود. بعد از مهدی خدا به من دو دختر داد.
بیشتر بخوانید:حادثه در ایستگاه مترو سعدی+ تعداد مصدومان
شغل مهدی چه بود؟
او نقاشی میکرد. شاگرد هم داشت. در بنگاه املاک هم به من کمک میکرد. در کارهای خانه هم کمک حال مادرش بود. اما درآمد اصلیاش از همان نقاشی بود.
چطور از این حادثه مطلع شدید؟
میدانستم که برای خرید به تهران آمده است. معمولا هفتهای دو بار به تهران میآمد و خرید میکرد. حدود ساعت ٩ شب شنبه بود که تلفنم زنگ خورد. از بیمارستان تماس گرفتند. البته ابتدا نگفتند که حالش وخیم است، اما وقتی به اینجا رسیدم فهمیدم که پسرم از دستم رفت.
پسر شما اقدام شجاعانهای انجام داده است.
او همیشه خوب بود. همه آدمها را دوست داشت. به همه کمک میکرد. همه فامیل، دوست و آشنا از او راضی بودند. همیشه در کار خیر پیشقدم بود. آخرش هم جانش را درهمین راه داد.
شما فردی که مهدی او را از مرگ نجات داده است، دیدهاید؟
نه. فقط به ما گفتند که در بخش مراقبتهای ویژه بستری است و دستش هم قطع شده. تا جایی که من اطلاع دارم کس و کاری هم ندارد.
چه شد که تصمیم گرفتید اعضای بدن مهدی را اهدا کنید؟
مهدی جانش را برای کمک به یک مرد از دست داد. حالا انصاف نیست که من راه او را ادامه ندهم. من همان موقع که دکترها گفتند دیگر نمیشود برای او کاری کرد از آنها خواستم که همه اعضای بدنش را اهدا کنند. از آنها خواستم که به بیماران نیازمند و بیپول بدهند. آنهایی که وضع مالی خوبی دارند بالاخره میتوانند کاری انجام دهند، اما بیماران نیازمند و بیپول واقعا نیاز به کمک دارند. مهدی هم جانش را برای کمک به همین آدمها داد.
منبع:شهروند
انتهای پیام/
پنج شنبه ساعت ۹ سالن تطهیر بهشت
زهرا بیابید فردا با حضورمان از فداکاری مهدی جان حمایت کنیم
خوشا انکس که پاک امد پاک ماند پاک رفت
که از پیش ما رفته ای یادت همیشه در دلمان زنده است
واقعا شهید حقه این جوانه شهادت تنها در جنگ نیست شهادت یعنی خدا رو دیدن و برای او قدم گزاشتن.یاحق
با تشکر
اسماعیل پسرخاله مهدی
خدا به پدر ومادرش صبر بده.
به این دل وجرات واهدایی پاره ای از جیگر گوشه خود.
افرین به مردانگی وشجاعت ابن خانواده
مارا هم در غم خود شریک بدونید
چشمانم برایت اشکباران شد،
خدا تو رو رحمت کنه،
تو سزاوار بهترینها هستی,
تو انسان واقعی هستی،
هرچند در فرهنگ سیاسی مملکت ما, او شهید نیست.!!
امیدوارم دولت ما ایج جور آدم ها رو شهید حساب کنه .تا الگو باشد .
در ضمن خیابانی به اسم برایش نام گذاری کنند.
تا خانواده آن مرحوم خوشحال بشوند.
کاش مرگ همه ما و مرگ من هم اینچنین خوب و با عزت و در راه خیر و خدمت و کمک به مردم باشه
یه پیشنهاد داشتم شاید مهندسان بهتر بتونن طراحی کنند.پیشنهاد من اینه که یه دیوار شیشه ای در مسیر عبور قطار در ایستگاه مترو نصب کنند و درهای هوشمند هم تعبیه کنند که وقتی قطار متوقف شد در های واگن و درهای شیشه ای با هم باز شوند.البته دیوار باید دارای پایه هایی باشه که هنگام عبور سریع قطار نشکنه .ان شا ا...تا دیگه شاهد این اتفاقات تلخ نباشیم.چه بصورت سهل انگاری چه بصورت عمدی و خودکشی
خواهشا اگه قابل اجرا میباشد اجرا کنند
خدا به خانواده اش صبر دهد و به خواهرانش فرزندانی مثل دایی غیرتمند ببخشد
امین
بهتر نیست یک سیستمی پیاده شه وقتی قطاری نیست کسی نتونه وارد محوطه ریل بشه!
مثلا نردههای اتوماتیک که در زمان نبود بسته شه و وقتی قطار اومد جمع بشه!
اسمش جاویدان خواهد بود
با مولایش ، علی ع محشور گرداند .
هم محله ای این جوان باید سنگ تمام بگذراند .
بزرگی به قلب انسان و به دستگیری از انسانهای دیگه در مواقع نیازه
درود بر پدر و مادر این جوانمرد و رحمت و غفران الهی شامل این بزرگوار باشه ان شا الله
خداوند مهربان او در بهشت جاودان و نزد خود پذیرا هست
احسنت بر شجاعت این جوان .
درود بر پدری که اینگونه تربیت کرد و تصمیم گرفت
عمل پدر ایشون هم نشون داد که پسر پدر همچین مردیه که با داغ پسر علاوه بر اهدا گفته به اونایی اهدا شه که مشکل مالی دارن .
و در آخر اینکه آمرزش خداوند برا ما زنده ها هم شامل شه و بیشتر انسانیت و محبت و گذشت و فداکاری و کمک کردن ازمون به جا بمونه .